اخبار نساجی

تهدید به تعطیل در سال ۱۳۴۳

دانلود نسخه دیجیتال مجله کهن

فراز و فرود صنایع نساجی در اصفهان معاصر-۵

صنعت نساجی ایران در دوران معاصر همواره با رقبای خارجی دست و پنجه نرم کرده است و به تناوب با پارچه بافان انگلیسی، شوروی، ژاپن و … رقابت داشته و همواره نیز دست به دامان دولت شده است. عبدالمهدی رجایی پژوهشگر تاریخ ایران شرحی از دادخواهی و فشارهای پارچه بافان ایرانی بر دولت های وقت در زمینه جلوگیری از واردات تا بعد از کودتای ۱۳۳۲ را داده است که در این بخش می خوانید.
باید انصاف داد که اگر کارخانجات داخلی در این دوره بحران و در این عصری که آتش جنگ دنیا را در میان گرفته و تروخشک را یکسان می سوزاند، در کشور ما شب و روز کار نمی کردند، با این کمی میزان ورود پارچه های خارجی، هم اکنون بازار قماش تا چه اندازه تنگ و محدود و بهای آن تا چه پایه سنگین و گران گردیده بود.»
موضوع دیگری که به سیاست دولت در باز کردن دروازه های تجاری کشور برمی گردد، ورود خروارها لباس مستعمل آمریکایی به کشورمان بود. این لباس های ارزان قیمت موجب کسادی بیش از پیش بازار منسوجات داخلی شد.«اخیرا آمریکاییان اقدام به ورود البسه دوخته کرده اند که در بیشتر مغازه ها به قیمت تقریبا نازلی به فروش می رود و مردم هم بدون در نظر گرفتن اصول بهداشت و ملاحظه از بین رفتن کارخانه های کشور به خرید این قبیل البسه مبادرت می نمایند. چون ممکن است این لباس ها از سربازان کشته یا زخمی یا اشخاص مجروح و مریض باشد، ما به کلیه همشهریان محترم یادآور می شویم که از خرید این قبیل البسه خودداری نمایند.»
کار بدانجا کشید که شرکت سهامی پشم اصفهان نامه ای به مقامات اقتصادی کشور نوشته و آنها را متوجه خطرات این سیاست و ورود لباس های آمریکایی نمود.
«ایجاد کارخانجات و موسسات صنعتی ملی نه فقط از لحاظ اقتصادیات کشور برای مملکت ضروری بوده، بلکه با به کارگماردن صدها هزار نفر کارگر که بالنتیجه باعث امرار معاش قسمت مهمی از سکنه کشور است، کمک مهم و موثری است و مخصوصا در این موقع که جنگ عالم گیر خاتمه پیدا نموده و بحران بیکاری سراسر دنیا را تهدید می نماید، وجود آنها را بیشتر از پیش لازم و ضروری می داند، ولی متاسفانه برای بقای آنها از طرف اولیای امور، آن طور که باید مساعدتی نشده و دقت کافی مبذول نمی گردد و فعلاموضوعی که باعث نگرانی صاحبان سهام کارخانجات پارچه بافی شده، ورود و فروش البسه دوخته و کهنه آمریکایی است. البته تصدیق می فرمایید که اجازه ورود این قبیل لباس ها، صرف نظر از اینکه به علت استعمال قبلی و عدم مراعات قوانین بهداشتی به طور کلی باعث بروز امراض بی شمار می شود و تنها به نفع یک عده محدودی که غیر از استفاده خود نظر دیگری ندارند، خواهد بود و چون لباس های مزبور به علت عدم استعمال آنها در خارجه، به قیمت خیلی نازل فروخته شده، مسلما لطمه بزرگی به مصرف محصول کارخانجات پارچه بافی کشور وارد آورده و ممکن است تدریجا باعث تعطیل و از بین بردن آنها و بالنتیجه بیکاری هزارها نفر در سراسر کشور شود.
در این صورت متمنی است مقرر فرمایید موضوع را مورد مطالعه قرار داده و با جلوگیری نظایر آن که مسلما در آینده به طورهای مختلفی ظهور خواهد نمود، به بقای این بنگاه های ملی همکاری و مساعدت فرمایید.»
اما متاسفانه در دوره ای که سربازان خارجی مرزهای کشور را درنوردیده و تقریبا حاکم بر شئون و اراده مدیران کشور شده بودند و از سوی دیگر دولت با ثبات و پایداری وجود نداشت که بتواند سیاست درستی را اتخاذ نماید، بنابراین گوش شنوایی برای این گونه درخواست ها نبود.
سازمان برنامه دست به کار شده بود. آنها به سال ۱۳۲۹ شخصی به نام مهندس«حسن عابدی» را برای بررسی وضعیت کارخانه های اصفهان بدین شهر فرستادند. وی راجع به ریشه های بحران های پیش آمده نوشت:«بعد از شهریور ۲۰ تشنجات وسیعی در دستگاه های اقتصادی پیدا شده و در وهله اول، فزونی تقاضا بر عرضه به علت تامین احتیاجات مردم که درهای واردات به روی آنها بسته شده بود و همچنین تامین احتیاجات نیروی بیگانه، سبب شد که بعضی از کارخانه ها بدون توجه به تبعات آتی سودهای هنگفت آنی ببرند. تولید محصول با حداکثر ظرفیت ایجاب نمود تا شبانه روز ماشین ها به گردش باشد. نتیجتا بر تعداد کارگر افزوده شد و بالارفتن دستمزد هم با سود هنگفت کارخانه ها در آن زمان، درخور اهمیت نبود. این وضع به همین ترتیب ادامه داشت تا جنگ به پایان رسید. مدتی گذشت. راه ها باز شد. موانع گمرکی مرتفع گردید و سیل محصولات خارجی وارد کشور شد. دیگر، محصول داخلی مشتری سابق را نداشت، ولی تعداد کارگر بدون تغییر و نتیجتا دستمزد همچنان پابرجا ماند و در این ضمن بهای مواد اولیه هم با وضع سرسام آوری ترقی کرد. در بعضی موارد محصول کارخانه در انبار می ماند و خریدار نداشت و در موارد دیگر میزان محصول کم شده و مخارج عمومی پابرجا بود. نتیجه این که سرمایه کارخانه از بین رفت. کارخانه پشمباف، شهرضا، نور و ریسباف مدت ها تعطیل شد و اختلاف کارگر و کارفرما به حد کمال رسید. کارخانه ریسباف در حدود دو سال در حال تعطیل به سر برد. در موارد استثنایی دولت و سازمان برنامه و بانک ملی برای رفع بحران کمک هایی کردند و به کارخانه هایی قرضه هایی داده شد، ولی این قرضه ها اگر در مورد بعضی کارخانه های در شرف تاسیس نظیر ناهید و توربین موثر واقع شد، در مورد کارخانه های دیگر نظیر«نور» که هزینه آن طاقت فرسا بوده و تعدیلی در مخارج به عمل نیامده بود، نتیجه ای جز آرامش موقت چند ماهه نداد.»

علل و ادامه بحران های اقتصادی
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نماینده اصفهان در مجلس شورای ملی، عبدالحسین مشیرفاطمی در مصاحبه ای اعلام کرد:«دول شوروی و ژاپن دارند با صنایع ایران رقابت بی معنی می کنند. به این عبارت که یک کیلو پنبه می گیرند و سه متر پارچه الیافی می دهند و قریبا در مقابل یک کیلو پنبه هشت متر داده اند و به این ترتیب ورشکستگی کارخانه های کشور حتمی است و تاکنون ۱۳۰ میلیون متر پارچه وارد کشور شده است.» وی مژده داد که طرحی تهیه شده و قرار است نظرات مدیران کارخانجات تامین شود.
نظرات مدیران کارخانجات تامین نشد و گویا مدتی بعد تصمیم گرفتند به صورت دیگری دولت را تحت فشار قرار دهند:«مدیران کارخانه های اصفهان طی نامه ای به مقامات دولتی در تهران و اصفهان نوشته اند، تصمیم قاطع دارند که از روز ۲ خرداد ۱۳۳۴ به کلی دست از کار کشیده و کارخانه ها و کارگاه های خود را تعطیل کنند.» روزنامه بهانه کارخانه ها را «نداشتن بازار فروش و ازدیاد پارچه های ارزان قیمت مشابه» عنوان کرده بود. آنها نسبت به قرارداد دولت ایران با کشورهای شوروی و ژاپن معترض بودند. فولادوند استاندار اصفهان که از بیکاری و سردرگمی یکصد هزار کارگر کارخانه ها نگران بود به دست و پا افتاده و مذاکرات را آغاز نمود. با این حال روزنامه مجاهد با اقدام کارخانه دارها همدل نبود و معتقد بود«صاحبان صنایع اصفهان از زمان جنگ تاکنون ثروت های سرشاری نصیبشان گردیده… اکنون به هیچ وجه حاضر نیستند دیناری از سرمایه و منافع قبلی خود صرف نظر نمایند و در هر دفعه که این بازی را درآورده اند دولت را ناچار کرده اند که مبالغ هنگفتی به آنها وام بدهد.» روزنامه، کارخانه ریسباف را مثال می زند که یک ماه قبل یک و نیم میلیون تومان از سازمان برنامه وام گرفته و البته هنوز هم حقوق کارگرانش را نپرداخته است.
پیش از تاریخ ضرب الاجل، کارخانه ریسباف با دوهزار کارگر تعطیل شد.«کارگران در استانداری متحصن شدند.» یک مقام وزارت کار اعلام کرد: مساله در هیات دولت مطرح شده و مقرر گردید کمیسیونی امر را دنبال کند. البته همین مقام افزود:«قسمت اعظم این جنجال، مصنوعی است. معایب و نقایص کار، مربوط به خود کارخانجات می باشد. زیرا اولا، ماشین آلات اکثر این کارخانه ها فرسوده و کهنه شده… ثانیا، دستگاه های بافندگی این کارخانه ها اغلب کوچک است… ثالثا، عدم بصیرت غالب مدیران کارخانه ها» موجب تعطیلی آنها است. این مقام معتقد است هیاهوی مدیران کارخانه ها به خاطر آن است که آنها از زیر پرداخت دیون خود شانه خالی کنند.
هفته بعد مدیران کارخانجات اصفهان که در «شورای کارخانجات اصفهان» متمرکز شده بودند، طی اطلاعیه ای عنوان کردند:«از یک سال قبل کارخانجات اصفهان و شورای کارخانجات، تلگرافی و کتبی مخاطرات حتمی الوقوعی را که از ورود میلیون ها متر پارچه نخی و پشمی مصنوعی و نخ ابریشم مصنوعی ژاپنی و غیره متوجه کارخانجات داخلی می گردد، طی صدها تلگراف و نامه به کلیه مقامات عالیه کشور معروض و مکرر استدعای بذل توجه سریع نموده اند.متاسفانه در اثر عدم رسیدگی به عرایض فوق، سرمایه های در جریان از دست کارخانجات خارج و مبالغ معتنابهی مقروض و در نتیجه اداره امور کارخانجات به حکم اجبار و از روی اضطرار و برای حفظ حیثیت تجاری و جلوگیری از تضییع اموال مردم، تعطیل دسته جمعی کارخانجات را در روز دوم خرداد اعلام نمودند.» در ادامه آمده است که طی جلساتی که با استاندار داشته اند تصمیم گرفته اند به دولت مهلت داده و ضرب الاجل خود را تا آخر خرداد تمدید کنند.

اشتراک رایگان سالانه مجله کهن

جهت دریافت اشتراک رایگان سالانه مجله نساجی و فرش ماشینی کهن در فرم زیر ثبت نام کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
×