صنعت نساجی از قدیمیترین صنایع بشری محسوب میشود چرا که نیاز به لباس و پوشاک بعد از نیاز به غذا و مسکن از نیازهای اولیه انسان به شمار میآید. نشانههایی از بافندگی و نساجی مربوط به دوران پارینهسنگی به دست آمده است. نشانههای مشخصی از بافندگی در دوران نوسنگی در سوئیس پیدا شده است.
«در حدود پنج هزار سال پیش از میلاد مردم غارنشین فلات ایران بر اثر تغییراتی که از لحاظ آب و هوا و تشکیل مزارع و چمنزارها به وجود آمد به دشتها روی آوردند و زندگی تازهای را آغاز کردند و در تمدن آنها نسبت به دورانهای پیشین پیشرفت بیشتری دیده شد. قدیمیترین مردم دشتنشین، مردم محل سیلک (Sialk) نزدیک کاشان بودند که آثار زندگی ایشان را در آنجا به دست آوردهاند. چون در همین محل مقداری دوکهای سنگی و گِلین به دست آوردهاند تصور میرود که مردم آن زمان با صنعت نساجی آشنایی داشتهاند.»
صنعت نساجی در جریان انقلاب صنعتی رشد چشمگیری داشت.
برای اگاهی از تاریخ پیدایش صنعت ریسندگی و بافندگی بایستی به همراه باستان شناسان و محققین به درون غارها برویم و از روی آثار بازمانده از قرون و اعصار پیشین و بازیافته های باستانی به واقعیتها و اطلاعاتی دست یابیم.کند و کاوی که در سال ۱۹۵۰ در غار کمربندی در نزدیکی دریای خزر به وسیله پروفسور کارلتون کون انجام شده روشن می سازد که ایرانیان پشم گوسفند و بز را در همان دوره غارنشینی به صورت پارچه می بافتند و دیرینگی این پارچه را با آزمایش با کربن ۱۴ چیزی در مرز ۶۵۰۰ سال پیش از میلاد با ۲۰۰ سال کم و بیش تعیین شده است.
در کند و کاوهای پسین که در کرانه های گوناگون ایران انجام شده؛ لنگر ها و دوک های نخ تابی به دست آمده که گواه بر وجود کارگاه های نساجی در ایران آن زمان می باشد. ایرانیان نخستین مردمی هستند که نمد و گلیم و پس از آن قالی بافی را آغاز کردند.
در کتاب معروف ایران از اغاز تا اسلام به تالیف پروفسور گیریشمن دانشمند و ایران شناس معروف، ابراز شده است تاریخ هجاری نقوشی که به۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می رسد و پادشاه لولوبی که یکی از حکام ایران بوده است با لباس کوتاه بر تن و کلاهی مدور برسر نشان میدهد، به این معناست که در آن زمان از پیدایش فن ریسندگی و بافندگی چیزی حدود چند هزار سال گذشته بود.
وجود پرز و شرابه بر لباس مذکور نشان می دهد که تنوع در بافت پارچه و تفکیک پارچه به نوع پشمی وغیر پشمی وهمچنین به کارگرفتن تزیینات مخصوص (شرابعه) در آن زمان معمول بوده است بلاخص کوتاهی و بلندی لباس ها را می توان به عنوان نوعی مد اختصاصی پذیرفت همین مساله نیز به نوبه خود گویای واقعیت تکامل در امر بافندگی پوشاک است. با همه این تفاسیر می توان نتیجه گرفت که که آغاز کار ریسندگی و بافندگی در ایران به حدود هشت تا ده هزارسال قبل از میلاد مسیح بر می گردد.
قدیمی ترین مجسمه انسانی در فلات ایران پیدا شده است و متعلق به ۴۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح می باشد لباس این مجسمه در کاشان به دست آمده است. این لباس از پارچه ای است که به صورت لنگ و کمر بسته شده است. وجود این پارچه خود دلیل آن است که ساکنین آن روزگار فلات ایران از پوست حیوانات به طور طبیعی استفاده نمی کردند بلکه از پشم پارچه هایی می بافتند.
اولین پارچه بافته شده در ایران به ۴۰۰۰ هزار سال قبل از میلاد مسیح بر می گردد که در حفاریات شوش بدست آمده است قسمت هایی از این قطعه پارچه هم اکنون در موزه های لووروبافلو موجود است اخیرا نیز ایران در کشفیات خود که قسمتی از آن روشنگر دوران ما قبل از آریایی است بقایای دوک هاو سنگ هایی به دست آمده است که نشان میدهد ریسندگی در دوره افسانه ای ایران معمول بوده است.
همچنین سیری اجمالی در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی نشان می دهد که پیشدادیان نخستین ایرانیانی بوده اند که کار ریسندگی و بافندگی و خاصه دوخت به آنان منسوب بوده است نویسندگان کتابهای تاریخ طبری و نوروزنامه نیز بر این مساله متفق القول هستند.
اکنون که قالی های روزگار هخامنشی در (پازیریک) به دست آمده پیشگام بودن ایران را در این صنعت به گونه ای کامل روشن می سازد همه هنرمندان جهان هم رای هستند که قالی های ایرانی به عنوان زیباترین چیزی که تاکنون به دست بشر ساخته شده به خوبی مورد پزیرش است. در یکی از تالارهای کاخ کسری؛ فرش (بهارستان) گسترده شده بود که ۲۶ متر درازا و ۲۴ متر پهنا داشت و با گوهر های گرانبها انواع گل ها را روی آن بکار برده بودند که برگ گل ها از زمرد؛ غنچه ها از مروارید و یاقوت و دیگر گوهر ها ساخته و بافته شده بود.
ایرانیان در صنعت نخستین فن رنگرزی؛ صباغی رنگرزی پارچه ها؛ پیشگام و استاد و صادر کننده این صنایع و هنر به جهان بوده اند. تا زمان روی کارآمدن مغولان نساجی همیشه یکی از صنایع پر رونق ایران بوده در مقطعهایی از تاریخ منسوجات ایرانی جنبه صادراتی قوی هم داشته.
پس از حمله مغولان به ایران؛ به دلیل آنکه مغولان اصرار به رواج کالاهای چینی در متصرفات خود داشتند منسوجات چینی در ایران رایج شد. به دلیل تنوع رنگ و ارزان بودن قیمت پارچه های چینی مصرف کنندگان استقبال خوبی از آنها به عمل آوردند.
پس از به قدرت رسیدن صفویان به دلیل تغییر روحیه مصرف تولیدات بیشتر به پارچه های گران قیمت منحصر شد و باتوجه به تلاشی که دولت صفویه در جهت گسترش تجارت خارجی داشت پارچه های ارزان قیمت توسط بازرگانان وارد می شد.
سالها بعد کریم خان زند هنگام فرمانروایی خود به فکر احیای صنعت بومی نساجی افتاد و در این رابطه کوشید تا بر خلاف پیشینیان خود که عادت به لباس های تجملی داشتند لباسهای بسیار ساده بپوشد.
در دوران قاجار که امیرکبیر پای بر عرصه مدیریت کشور نهاد، برحسب معاهده تجارتی که با سایر کشورها بسته شده بود از آمدن اجناس آنها به ایران جلوگیری نکرد. ولی در عین حال جنس خارجی را مردود می دانست و متاع و لباس مملکت خود را برتن می کرد. در زمینه نساجی کارهای بسیار بزرگی انجام داد که از آن جمله ایجاد صنایع نوین در ایران بوده است در زمینه نساجی یک کارخانه بزرگ نخریسی و یک کارخانه بزرگ چلواربافی در تهران و چند کارخانه حریر بافی در کاشان و یک کارخانه ریسندگی در ساری راه اندازی نمود.
بعد از رحلت امیرکبیر سیل واردات منسوجات به طرف بازارها سرازیر شد اما در جلسه مجلس شورای ملی طرحی ارایه شد که در ان کارمندان دولت موظف شدند هر چه برای لباس خود تهیه می نمایند از منسوجات و مصنوعات داخلی و وطنی باشد. این طرح برای دوخت لباس نظامیان کارکنان شهرداری و دانش آموزان مدارس نیز به مرحله اجرا گذاشته شد اما پس از سال۱۳۴۲حمایت از صنایع داخلی بطور کل به دست فراموشی سپرده شد و اگرچه تلاشها و کوشش هایی در این رابطه به عمل آمد تا شعار ایرانی جنس ایرانی بخر. را بر سرزبانها بیاندازند اما حرکت حالتی فرمایشی و مقطعی داشت.
متعاقب آن شهرهای یزد، کرمان و کاشان و استانهای خراسان، مازندران، گیلان. آذربایجان نیز دارای کارخانجات مختلف صنعتی نساجی شدند. قبل از جنگ جهانی دوم حدود ۴ کارخانه نساجی در رشته های مختلف پنبه، پشم، ابریشم وکنف در کشور با سرمایه دولت تاسیس گردیده بود.
انگیزه اصلی این کار، صنعتی کردن کشور و گسترش صنایع نساجی و ترغیب و تشویق سرمایه داران بخش خصوصی به فعالیت جهت ایجاد واحدهای ریسندگی و بافندگی در این دوره بود. رشد صنایع نساجی در سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ به اوج خودش رسید و به همین جهت پارچه های خارجی در بازار ایران جولانگاهی یافتند. و ارز فراوانی را از مرز خارج کردند.
صنعت نساجی در دوران جنگ جهانی دوم با مشکلات عدیده ای روبرو بود. از قبیل فرسودگی ماشین آلات،کمبود قطعات یدکی، عدم امکان ورود لوازم یدکی و مواد اولیه مورد نیاز، مسایل کارگران و غیره علی رغم مشکلاتی که از لحاظ کاهش منابع ارزی و سرمایه های عمومی در طول برنامه عمرانی اول متوجه صنایع نساجی شد، تا جاییکه وضع کارخانه های موجود با یک تغییر و تحول اساسی روبرو گردید و کارخانه های نساجی پنبه ای از۳۰ واحد به ۴۱ واحد تعداد دوک های ریسندگی و ماشین های بافندگی به ترتیب تا ۳۳۵۸۴و۴۴۳۷واحد افزایش یافت به این ترتیب تعدادکارخانه های دولتی به ۵ واحد رسید.
این مساله در طول اجرای برنامه اول بود. در برنامه عمرانی دوم قبل از انقلاب با دیگر توسعه صنایع نساجی مورد توجه قرار گرفت.در آغاز این برنامه که در سال۱۳۳۴بود اعتباری به مبلغ ۳میلیارد ریال به این منظور اختصاص داده شد. از محل این اعتبار نوسازی کارخانجات نساجی انجام گردید.
در پایان برنامه دوم بحث تولید در مقایسه با ابتدای برنامه به میزان قابل توجه ای افزایش یافت. یعنی تولید پارچه های نخی از ۶۲ میلیون متر تولید محصولات کنفی از ۲۰۰۰ هزار تن به دو برابر رسید. از سال ۱۳۱۴به بعد تولید منسوجات پشمی و نخی سیر صعودی داشت تا آنجا که در سال ۱۳۴۵ ایران از ورود پارچه های نخی بی نیاز شد و در همین سال دو سوم پارچه های پشمی و پتوی مورد نیاز مردم از طریق منابع داخلی و یک سوم بقیه از خارج تامین گردید.
در سال۱۳۴۸جمعا ۱۱کارخانه با سرمایه ای معادل ۸/۱۴۴۵میلیون ریال ایجاد گردید که از این مبلغ ۵/۹۳۳میلیون ریال صرف تهیه ماشین آلات شد و نیز تعداد ۸۲۶ نفر در واحدهای مذکور اشتغال یافتند. طی این سال ها ۶۲کارخانه بزرگ نخی و ۱۵کارخانه پشم بافی در نقاط مختلف کشور کار فعال انجام می دادند. تعداد زیادی نیز واحد های نساجی نخی و پشمی کوچک بودند که در کشور فعالیت داشتند که بیشتر انها در اصفهان و تهران و یزد استقرار داشتند.
هماکنون صنعت نساجی در مقام یکی از معیارها و شاخصهای توسعه کشورهای مختلف است به گونهای که در میان ۱۰ کشور عمده صادرکننده محصولات نساجی در جهان ۷ کشور از ممالک پیشرفته هستند و ارزش صادرات سالانه این محصولات در دنیا به بیش از ۲۶۰ میلیارد دلار بالغ میشود که از این جهت بعضاً به عنوان دومین صنعت مادر تلقی میشود.
در این میان کشور ایران نیز با توجه به سابقه تاریخی خود، به طور قطع توانایی حضور در بازارهای جهانی را دارد، چنانکه بر اساس کارشناسی های به عمل آمده میتوان صادرات محصولات نساجی ایران را در سال به ۵ میلیارد دلار رساند. ضمناً ایران نیز هم پای کشورهای پیشرفته و مطرح در این صنعت توانسته است در شاخههای گوناگون صنعت عظیم نساجی و صنایع وابسته موجبات ارتقاء و گسترش را فراهم آورده و با اتکاء به مهارتهای تکنولوژیک نیازهای اساسی این صنعت را مرتفع سازد.
تهیه و تنظیم: شیما شعاعی
منبع: شماره ۲۶ مجله کهن
نویسنده: قاسم حیدری، فوق لیسانس تکنولوژی نساجی کمپانی های سازنده ماشین آلات ریسندگی نیز در…
تبلیغات روی جلد: کاوان شیمی فهرست مطالب شماره 90 مجله نساجی کهن نمایشگاه پیشرفتهترین فناوریهای…
در نمایشگاه Heimtextil 2025، بخش فرش و کفپوش به سطح جدیدی از گسترش و نوآوری…
نویسنده:سیامک عیقرلو آری، تیتر این نوشتار درست نوشته شده است و به درستی آن را…
فناوریهای نوظهور و هوش مصنوعی با وجود همه اثرات مثبت و غیرقابل انکاری که برای…
ایتما آسیا ۲۰۲۴ فرصتی برای نمایش پیشرفتهای چشمگیر صنعت نساجی چین بود، جایی که شرکتهای…
View Comments
سلام.
لحظههاتان بیتلاطم.
سپاس از تلاشتان در ارائهی روند تاریخی صنعت نساجی اما شایسته میبود که نوشتهتان را با ذکر منبع، مستند و علمیتر مینمودید.