Categories: اخبار نساجی

تکنولوژی کهنسال، عصای دست چرخ شکسته صنعت

 

برنامه ریزی در جهت راه اندازی کسب و کار از اهمیت خاصی برخوردار است. در ایران نبود اطلاعات لازم در این عرصه، مشکلات را دو چندان کرده. از سویی اوضاع خاصی که بر اقتصاد کشور حاکم است، آینده کسب و کارهای بزرگ را در هاله ای از ابهام قرار داده. ماهیت مدیریت و تکنولوژی کهنسالی که بیش از ۴۰ سال از عمر آن در ایران می گذرد نیز در راه اندازی کسب و کارهای بزرگ، سرمایه داران را دچار شک و تردید می کند. حسن طایی اقتصاددان و مشاور وزیر کار،تعاون و کار و رفاه اجتماعی با حضور در موسسه مطالعات دین و اقتصاد، در سخنانی ضمن طرح آسیب شناسی در مورد راه اندازی کسب و کار در ایران، از الزام بازگشت به ترویج کسب و کارهای خانگی و خرد و کوچک سخن گفت. وی با انتقاد از ماهیت مدیریت و نبود تکنولوژی روز در ایران، راه چاره را در بازخوانی و رجوع مجدد به کسب و کارهای خرد و کوچک دانست. متن این سخنرانی بدین شرح است.

سطوح برنامه ریزی در توسعه اشتغال

درحال حاضر بحث از کسب و کار در شرایطی صورت می گیرد که حدود ۴۰۰ میلیارد دلار ارزش افزوده را در ایران دارا هستیم و حدود ۸۵ میلیون نفر، جمعیت ایران است. از این جمعیت در حدود
۲۲ میلیون شاغل مشغول به فعالیت هستند. همچنین در طول سالهای ۱۴۰۰-۱۳۹۰،‌سالانه حدود یک میلیون نفر وارد بازار کار خواهند شد. یعنی جمعیتی بالغ بر ۱۰ میلیون نفر در پشت دروازه های کار منتظر یافتن شغل می باشند. لذا با توجه به این مفروضات و واقعیات بحث امروز را پیش می بریم. در سطوح برنامه ریزی در توسعه اشتغال، اصولا سه سطح قابل شناسایی است. سطح کلان که توسط دولت برنامه ریزی می شود مانند طرحهای ایجاد توسعه در بنگاههای بزرگ، سطح میانی که بحث غالب در این مورد این است که محیط کسب و کار موجود به چه میزان مساعد است به عبارتی موضوع اصلی در این حیطه، ارتقاء سطح توانمندی سازی محیط کسب و کار است. همچنین سطح خرد که به انواع حمایتهایی باز می گردد که باید از متقاضیان حقیقی و حقوقی در ایجاد و توسعه کسب و کارهای اقتصادی و تداوم آن در بازار صورت می گیرد.

انواع کسب و کارهای اقتصادی

کسب و کار خانگی: که از آن به عنوان مشاغل خانگی یاد می شود، بنگاههای خرد که زیر ده نفر کارمند و کارگر دارند، بنگاههای کوچک که بین ۱۰ الی ۴۹ نفر کارگر دارد، بنگاههای متوسط که در ایران بین ۵۰ تا ۹۹ نفر کارمند دارد و در نهایت بنگاههای بزرگ که بالای ۱۰۰ نفر در آن فعالیت دارند. مرکز آمار نیز این تعاریف را در قبال کسب و کارهای اقتصادی پذیرفته است.

تمام آنچه که در ابتدای صحبتهایم در مورد اقتصاد ایران گفته شد( مانند ارزش افزوده ۴۰۰ میلیارد دلاری) در حقیقت به واسطه چنین کسب و کارهایی به دست می آید. عموم ۲۲ میلیون فرد شاغل مذکور هم نیز در این کسب و کار مشغول فعالیت هستند. در این میان بنده، در بحث امروز به کسب و کارهای خرد و کوچک تاکید خواهم داشت.

جایگاه ارزش افزوده و اشتغال در بنگاههای اقتصادی

برای همگان امری کاملا واضح است که ارزش افزوده در بنگاههای بزرگ و متوسط شکل می گیرد. در همین موازات وقتی از بنگاه های متوسط و بزرگ به سطوح پایین تری حرکت می کنیم، سطح ایجاد ارزش افزوده در این بنگاه ها کاهش می یابد اما اشتغال افزایش می یابد. به عبارتی در نبگاههای بزرگ و متوسط شاهد ارزش افزوده بالا و در بنگاه های کوچک و خرد شاهد ارزش افزوده به نسبت پایینتری هستیم. لذا ارگ به فکر ایجاد بهره وری و افزایش ارزش افزوده هستیم و یا به نوآوری های بسیار پیچیده می اندیشیم،‌یقینا باید به سمت بنگاهها بزرگ و متوسط حرکت کنیم.

اما با توجه به مسائلی که اکنو در کشور ما مطرح است به عقیده بنده باید بر بنگاههای خرد و کوچکتری تاکید ویژه و بیشتری داشته باشیم. از تعداد افراد شاغل در ایران حدود ۵۰ درصد آنها در بنگاههای کوچک و متوسط و بزرگ مشغول به فعالیت هستند. صد البته که همه ما از اهمیت بنگاههای بزرگ در تولید ارزش افزوده با خبر هستیم. با این اوصاف باز هم بنده بر کسب و کارهای خرد و خانگی تاکید دارم.

نکته ای که در اینجا جالب به نظر می رسد بحث طول عمر بنگاهها و آسیب پذیری از فضای کسب و کار است. از منظر اقتصاد نهادگرایی، وقتی کشوری به توسعه اقتصادی دست می یابد، طول عمر بنگاههای آن کشور بیشتر از طول عمر موسسین آن بنگاهها خواهد شد؛ که البته در ایران هنوز به این مرحله دست نیافته ایم. در ایران ممکن است یک فرد در طول عمر خود چندین بنگاه را تاسیس و به دلایل مختلف منحل کند. به هر میزان از بنگاههای خانگی و خرد به سمت بنگاههای متوسط و بزرگ حرکت کنیم، طول عمر بنگاهها بیشتر می شود. از سوی دیگر کسب و کارهای خرد و کوچک به شدت از تقاضای کسب و کار آسیب پذیر هستند. یعنی اگر فضای کسب و کار کوچکترین آسیبی بپذیرد، این کسب و کارهای خرد و کوچک هستند که دچار انحراف شده و در نهایت منحل می گردند. بنابراین کسب و کارهایی که امروز قرار است در مورد آنها بحث کنیم دارای ویژگیهای مختص به خود هستند.

لازمه تغییر نگرش به کسب و کارها در ایران

در ایران لازم است که نسبت به کسب و کارها تغییر نگرش صورت بگیرد؛ چراکه در ایران در حال حاضر تاکید بر بنگاههای متوسط و بزرگ است. این درحالیست که با توجه به اوضاع کنونی کشور نمیتوانیم چنین تاکیدی صرفی بر بنگاههای متوسط و بزرگ داشته باشیم. به همین جهت است که باید به سمت بنگاههای خرد و کوچک باز گردیم و بر آن تکیه کنیم.

بنده به خاطر دارم که وقتی این مباحث را با آقای دکتر ربیعی در میان می گذاشتیم، ایشان در قبال بحث تغییر نگرش و تغییر رویکرد نسبت به توسعه کسب و کارهای خرد و کوچک، مبحث “اشتغال بزرگ، بنگاههای بزرگ” را مطرح کردند؛ در حالیکه تعاریف اشتغالزایی و بنگاهها برای ما کاملا واضح بود اما توان مالی و توان مدیریتی لازم در به این سو کشاندن افراد نبود.

جایگاه کسب و کارهای خانگی، خرد و کوچک

اگر بخواهیم به ساماندهی کسب و کارهای خانگی، خرد و کوچک بپردازیم باید سه محور را مد نظر داشت: عرضه، تقاضا و محیط پیرامون یا همان سپهر نهادی که به شرح آنها خواهم پرداخت.

ارتباط عرضه با کسب و کار

همان کسانیکه تمهیدات لازم را برای افراد و خانواده ها فراهم آورده اند که آنها را به سمت کسب و کار راهنمایی کنند. در این رابطه باید چند مورد را مد نظر قرار داد و به آنها پرداخت. مورد اول اینکه: شبکه کسب و کارهای خرد و کوچک علی الرغم اینکه به نظر ساده می رسند اما پیچیدگی خاص خود را دارند. در این شبکه لازم است که استعداد یابی و مشاوره صورت بگیرد تا مشخص شود کسانیکه خواهان راه اندازی کسب و کاری هستند آیا استعداد آنرا دارند یا خیر. مورد دوم آموزش است که به افراد دارای توانایی و استعداد ارائه می شود. بحث ساماندهی این افراد از اهمیت خاصی برخوردار است. مورد سوم تامین مالی است. بعد از تامین مالی شدن، راه اندازی کسب و کار صورت می گیرد که این مورد چهارم می باشد. در نهایت بعد از راه اندازی کسب و کار به تولید محصول پرداخته می شود. بنابراین بنگاههای خرد و کوچک و خانگی باید همگی ذیل موارد فوق قرار گیرند تا بتوانند حرکتی سازنده را آغاز کنند. به عبارتی بنگاههای خرد، خانگی و کوچک باید ذیل آموزش، تولید، بازاریابی و فروش قرار بگیرند تا بتوانند به کار خود ادامه دهند.

ماتریس هماهنگی و تاثیر آن در کسب و کار

نکته دیگری که در پایان بخش عرضه جا دارد که به آن اشاره شود عبارتست از ماتریس هماهنگی. با این توضحیح که کسب و کارهای خرد و کوچک به لحاظ ماهوی بسیار متفاوت از کسب و کارهای بزرگ و متوسط اند. اگر برای ایجاد کسب و کارهای بزرگ و متوسط، نیاز به ببرسی عموم جوانب آن در سطح ملی داریم، این مساله در مورد کسب و کارهای خرد و کوچک به هیچ وجه صادق نیست؛ به عبارتی چنین رویکردی در مورد کسب و کارهای خرد و کوچک و خانگی در ایران امکان پذیر نمی باشد. ما واقعا چنین اطلاعاتی را در اختیار نداریم که به عنوان مثال در فلان شهرستان و یا بخش، راه اندازی کسب و کار خرد و کوچک چه مزیتی را می تواند به دنبال داشته باشد. به همین جهت به یک نوع هماهنگی کیان نهادهای مربوطه نیازمندیم. مساله اول در ایجاد هماهنگی، ضرورت تغییر است، یعنی اینکه این نهادهای مربوطه به آنها القا شود که نسبت به گذشته تغییری واقعی داشته اند و قرار است که به صورت جمعی تصمیم گیری کنند و نه فردی. مطلبی که در مورد تصمیم گیری در باب راه اندازی کسب و کار خرد و کوچک مطرح است این است که کسب و کار خرد و کوچک در شهرستانها حدود ۲۰ الی ۳۰ میلیون هزینه دارد که این تصمیم را باید همان مقامات شهرستان بررسی کنند و نیازی نیست که در سطح ملی به چنین مساله ای پرداخته شود. نباید فراموش کنیم که سرعت در اجرای تصمیمات مبتنی بر ایجاد کسب و کار کوچک بسیار مهم و تاثیرگذار است که این مساله را باید مسئولان شهرستان به آن دقت لازم را داشته باشند. در همین زمینه، مساله ای که بسیار حائز اهمیت است، مساله نظارت می باشد. نظارت در این مورد خاص، عرصه بسیار دشواری است. نهاد نظارتی در بخش کسب و کار خرد و خانگی، علی الخصوص در شهرستانها کار بسیار دشوارتری می باشد. نظارتها باید در هنگام پرداخت، قبل از پرداخت و حتی بعد از پرداخت به صورت جدی وجود داشته باشد. تا بتوانیم هدف را به سر منزل برسانیم.

بخش تقاضا: در این بخش چند مساله مطرح است که یک یک آنها را بررسی خواهیم کرد. از جمله آنها می توان به فرد، موضوع کسب و کار و در نهایت بازار اشاره داشت. در ادامه به توضیح درباره هر یک از آنها خواهیم پرداخت.

فرد و یا افراد

وقتی که فرد و یا افرادی شروع به کار می کنند باید حتما تواناییهای مهارت محوری را دارا باشند. در این زمینه یکی از مشکلات این است که افراد تصور می کنند که دارای مهارت هستند، اما واقعیت این است که دارای آنچنان مهارت لازمی در این زمینه نیستند. در این بخش افراد بسیار فردگرا می باشند و از جمع گرایی و وسعت بخشی به کسب و کار خود فاصله دارند و تمایلی هم به این امر از خود نشان

نمی دهند. این افراد به محض اینکه فعالیت اقتصادیشان رونق می یابد به جای افزایش میزان فعالیت خود و استفاده از افراد و کارگران و کارمندان بیشتر، از این مساله به شدت گریزان هستند که این همان فردگرایی است. اگر ما بخواهیم صاحب کسب و کار مناسب باشیم یکی از عوامل آن همین “افراد” هستند.

کسب و کار

برای اینکه یک کسب و کار حرکتش را آغاز نماید نیاز به “کننده کار” داریم که بتواند با اعمال مدیریتی خاص، کارگران و کارمندان را مدیریت نماید. فراموش نکنیم که اصولا کسب و کارهای خرد سودآوری چندانی ندارند و مقداری در حدود ۱۰ درصد میزان سودآوریشان است. به همین جهت عموم این کسب و کارها نیازمند نوعی حمایت طلبی است. بهره وری عوامل تولید مطلب دیگری است که در زمینه کسب و کار حائز اهمیت می باشد. بر اساس اینکه بهره وری در کسب و کار خرد چندان بالا نیست نباید فراموش کنیم که انتظار داشتن در بهره وری بالا و سود فراوان در این حیطه چندان صحیح نیست.

بازار

مفهوم بازار هم می تواند به بخش عرضه مربوط شود و هم به بخش تقاضا. بحث مهمی که در این مورد مطرح است این است که فعالیت در یک بنگاه ۵۰۰ نفره دارای صرفه های اقتصادی خاصی است که در بنگاه اقتصادی خرد و کوچک به هیچ وجه حاصل نمی شود. بحث بنده این است که وقتی در مورد بنگاههای خرد و کوچک صحبت می شود باید به عموم جنبه های این مساله توجه کرد.

بخش پیرامونی یا سپهر نهادی

اولین مساله در این مورد افرادی هستند که در این حیطه فعالیت دارند، با این مضمون که این افراد باید حد و اندازه و ارزش طرحهای کسب و کارهای خرد خانگی را بدانند که به چه میزانی است.بحث رعایت رنجیره ی ارزش و اتباطات عمودی و افقی در این بخش بسیار حائز اهمیت است. توانایی تجاری سازی ایده ها در اینجا از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. مهم این نیست که ایده ای را در ذهن داریم، مهم این است که آیا توانایی پیاده سازی این ایده را به یک کسب و کار تجاری را داریم یا خیر.

سوء تاثیر مالیتها، تامین اجتماعی و شهرداریها بر کسب و کار خرد

کسب و کارهای خرد و خانگی و کوچک توانایی پرداخت مالیات را در کوتاه مدت ندارند. یکی از مشکلات ما این است که اکنون هنگام پرداخت وام خرد به این کسب و کارها، از صاحبان آن می خواهیم که حتما کارگران خود را بیمه کنند. واضح است که صاحبان این کسب . کارها نمی توانند کارگران خود را بیمه کنند. این افراد حتی حقوق پرداختی کارمندان و کارگران خود را هم نمی توانند کامل پرداخت کنند. در این میان باید بحث تامین اجتماعی و شهرداریها را نیز باید به این مشکلات اضافه کرد. یکی از موانع جدی در ایجاد کسب و کار خرد و خانگی، قوانین و مقررات شهری است که برخورد با آن چندان کار آسانی نیست. بسیاری از کسب و کارهای خرد و خانگی و کوچک توان رعایت و لحاظ کردم روابط کار را ندارند. یکی از زمینه هایی که می توانیم برای توسعه کسب و کارهای خرد و خانگی به آن توجه داشته باشیم تعامل با اصناف است. همچنین نقش انواع صندوقهای ضمانت می تواند برای این کسب و کارها امید آفرین باشد. این مسائل از جمله مسائل پیرامونی یا سپرنهادی است که به آن اشاره شد.

عوامل موجبات پایداری کسب و کار خرد

اما سوال این است که این کسب و کارهای خرد و کوچک را چه چیزی تضمین می کند و موجبات پایداری آنها را فراهم می نماید؟ در پاسخ باید به نهادهای نظارتی و همچنین صدور انواع مجوزها به صورت ساده و روان اشاره داشت. اگر ما بخواهیم که کسب و کارهای خرد و خانگی ر به جایگاهی مناسب ارتقا دهیم، یکی از کارهای این است که مجوزها به صورت ساده ارائه شود. اما اکنون فرایند اعطای مجوز به کسب و کارخرد به چند دستگاه محدود شده که این دستگاهها به جهت رعایت استانداردهای مدنظرشان، بها سختی تمام، این مجوزها را صادر می کنند. به عنوان مثال سازمان غذا و دارو و یا وزارت کشاورزی.

رویکرد اکوسیستمی در باب بنگاههای تولیدی و اقتصادی

رویکرد اکوسیستمی در واقع یک روش جدید برای تفکر و اقدام است که عملکرد یک موضوع به واسطه آن ادراک می شود و همچنین سایر مشکلات و مسائل به واسطه آن مشخص می گردد. اصولا از این طریق می توان فعالیت مد نظر را پیش برد. این رویکرد تمام عناصر و سیستم های موثر در حیات و تعادل یک پدیده را مورد اعمال نظر قرار می دهد. در حقیقت منظور از اکوسیستم بنگاههای تولیدی و اقتصادی، عناصر و نهاد ها و سازمانهایی است که می تواند همچون محرک و عاملی در جهت بهبود بنگاهها عمل کند.

ضعف نوآوری و تکنولوژی در بنگاهها

حقیقت این است که هنگام بررسی حضور تکنولوژی در بنگاهها کشور باید گفت که حدود ۳۰ الی ۴۰ سال ما عقب هستیم. تکنولوژی هم که اکنون مورد استفاده در ایران است، مربوط به سالهای قبل است. ما همیشه یک تکنولوژی را چندین بار خریداری می کنیم. اما برخی از کشورها فقط یکبار آن تکنولوژی را خریداری می کنند و بعد از طریق سیستمهای یادگیری و نوآوری، آن تکنولوژی را ارتقا می دهند. اما ما ممکن است به عنوان مثال برای یک کارخانه سیمان و یا سرامیک سازی چندین بار یک تکنولوژی را خریداری کنیم. ضعف نوآوری و تکنولوژی نیز به نوبه خود بر کسب و کارهای بزرگ تاثیر سوء گذاشته است. به همین جهت است که بسیاری از کالاها و خدمات ما در ایران عمرشان به پایان رسیده است. حال سوال این است که آیا با این اوصاف باید از این صنایع و کسب و کار حمایت شود؟

لزوم جدایی مالکیت از مدیریت در بنگاههای اقتصادی

در ایران بنگاههای ما هنوز به این مرحله نرسیده اند که مالکیت از مدیریت جدا است. بسیاری از شرکت های ما در نسل اول درجا می زنند. توضیح اینکه شرکتها چند نسل دارند. نسل اول آن خانوادگی، نسل دوم دوستان و آشنایان، نسل سوم در سطح ملی و در نهایت نسل چهارم در سطح بین المللی است که این شرکتها ادامه کار می دهند. در ایران هنوز در مرحله گذار از مرحله اول به مرحله دوم هستیم.

تاثیرات مخرب هزینه های مبادله

منظور از هزینه های مبادله، هزینه هایی است که مربوط به سطح تولید بنگاه نیست و خارج از بنگاه این هزینه ها تراشیده می شود. مدیر بنگاه نیز هیچ کنترلی بر آنها ندارد. افراد، سازمانها، مجریان و … به ره بهانه ای مداخله می کنند و مطالبات گوناگونی را طرح می نمایند. تعداد این سازمانها و نهادها نیز در ایران هم بسیار زیاد است. همانطور که گفتیم ایران اقتصادی ۴۰۰ میلیاردی دارد و این اقتصاد ۴۰۰ میلیاردی نزدیک به ۲۰۰۰ مجوز را داراست. اما اقتصاد آلمان که حدود ۴ هزار میلیارد است، تنها در حد ۵۰۰ مجوز را دارد!

سخن آخر

اگر بخواهیم بحث را جمعبندی کنیم به این صورت خواهد شد که رویکرد اکوسیستمی برای فهم و درک مشکلات بنگاهها و ارائه راه حل برای آنها اقتضا می کند که جمعی از صاحب نظران، صاحب بنگاهها و سایر ذینفعان، در طی جلسات متعددی با یکدیگر صحبت کنند. به خاطر دارم که در دوران مسئولیتی که بر عهده داشتم هر از چند گاهی اصناف را دعوت می کردم تا جلساتی را برای بررسی مسائلشان برگزار گردد. معقتدم که اگر قصدمان برای حل مسائل باشد، این رویکرد می تواند برای حل مسائل به ما کمک رسانی نماید. وقتی که مشکلات و مسائل در این جلسات مطرح شود، می توانیم به سمت حل آنها قدم برداریم. از سویی وقتی که مشکلات بررسی شد و راهکارها را نیز رائه کردیم، باید نحوه وابستگی و ساز و کار اثرگذاری مشکلات و راه حل ها را با یکدیگر ببینیم. مثلا اگر مساله مدیریت نوآوری را توانستیم حل کنیم، به خودی خود تعدادی از مشکلات بازاریابی و فروش هم حل خواهد شد. منتها این جمعی که برای رفع مشکل جلسه ای را تدارک می بینند باید از بین راه حلهای ارائه شده، بهترین راه حل را که بیشترین مشکلات را رفع می کند انتخاب شود. البته در حال حاضر در استانها کارگروههایی که برای رفع موانع تولید، مشغول به فعالیت هستند از همین سیستم، جهت رفع مشکلات پیش رو استفاده می کنند.

بهنام قاسمی

فارغ التحصیل رشته تکنولوژی نساجی

Recent Posts

سومین سمپوزیوم بین المللی صادرات فرش ماشینی ایران

سومین سمپوزیوم بین المللی صادرات فرش ماشینی ایران فرصتی برای ارتباطات با تاجران بین المللی…

21 ساعت ago

سفارش قطعه در واحد فنی

نویسنده: قاسم حیدری، فوق لیسانس تکنولوژی نساجی کمپانی های سازنده ماشین آلات ریسندگی نیز در…

3 روز ago

شماره ۹۰ مجله نساجی کهن ویژه نامه آبان ماه منتشر شد

تبلیغات روی جلد: کاوان شیمی فهرست مطالب شماره 90 مجله نساجی کهن نمایشگاه پیشرفته‌ترین فناوری‌های…

7 روز ago

Heimtextil 2025: گسترش نوآورانه در صنعت فرش و کفپوش

در نمایشگاه Heimtextil 2025، بخش فرش و کفپوش به سطح جدیدی از گسترش و نوآوری…

1 هفته ago

درباره رخدادی خوب در هنر فرش ایران

نویسنده:سیامک عیقرلو آری، تیتر این نوشتار درست نوشته شده است و به درستی آن را…

1 هفته ago

فناوری در عصر هوش مصنوعی

فناوری‌های نوظهور و هوش مصنوعی با وجود همه اثرات مثبت و غیرقابل انکاری که برای…

1 هفته ago