بررسی سه فصل از کتاب فرش ایران
نویسنده: مهران موسوی
اگر اخیرا فرشی را به نام «فرش کاشان» خریداری کرده اید، ممکن است کاشانی باشد، اما ایرانی نباشد؟! لابد می پرسید چطور چنین چیزی ممکن است، وقتی کاشان یکی از مهم ترین شهرهای ایران محسوب می شود و شهرتش در زمینه تولید فرش، جهانی را در بر گرفته است.
در صحت این گفته البته تردیدی وجود ندارد، اما واقعیت آن است که کتاب قطور داستان فرش ایرانی فصل هایی دارد که اگر بادقت بیشتری بر آنها تامل شود، آن وقت می توان به این نتیجه رسید که بر سرنوشت تار و پود یکی از مهم ترین شناسنامه های ایران در عرصه های بین المللی، آن آمده که نباید می آمد و از جمله اوضاع به نحوی پیش رفته که امروز ممکن است شما روی فرشی که نام کاشان بر خود دارد قدم بزنید غافل از آن که این محصول، نه حاصل هنر انگشتان پراحساس ایرانی که ثمر دست تجاری باف خارجی باشد که اینک آذین بخش منزل شما شده، بدون آن که خود از این موضوع باخبر باشید.
فصل اول: اهل کاشانم، ساخت چین!
ابتدا همه تکذیب می کردند؛ از وزارت بازرگانی گرفته تا مرکز ملی فرش، اما خبرها حاکی از صحت موضوع بود تا بالاخره سازمان توسعه تجارت، پیش قدم شد و آن را تایید کرد. اردیبهشت ماه امسال هم محمد رضا عابد، مدیر عامل شرکت سهامی فرش ایران یک بار دیگر بر همین واقعیت صحه گذاشت تا به این ترتیب چشم ها به روزگار تاریک فرش ایران خیره شود: «مشکل تولید فرش های غیرایرانی با برند ایرانی از قدیم الایام وجود داشته که مثلافرش کاشان چینی در آن کشور تولید می شود.»
از همان «قدیم الایام» موردنظر مدیر عامل شرکت سهامی فرش، گفته می شد چینی ها برای آن که رویای دیرینه خود را در سیطره بر بازار جهانی فرش تحقق بخشند، درصدد هستند که نفوذ رقیب قدرتمندی به نام ایران را در این بازار مهم به حداقل برسانند و بر همین اساس هم شهری در کشور خود احداث کرده اند به نام کاشان که می خواهند تحت نام این برند معروف، تولیدات خود را به بازارهای جهانی فرش عرضه کنند. این ماجرا آن چنان که آمد ابتدا با تکذیب مسوولان مواجه گردید، ولی بالاخره آنها نیز پذیرفتند که فرش کاشان چینی وجود خارجی دارد و در حال جولان دادن در بازار است. امروز اما قبح این ماجرا کاملاریخته و دیگر کسی چندان دل نگرانی به خود راه نمی دهد که با رسانه ها گفت وگو کند و پرده از آن بردارد که متقلبین خارجی که با برندسازی فرش ایران، در اندیشه تصاحب بازارهای جهانی این کالابه سر می برند، تنها به چین ختم نمی شوند، بلکه دیگرانی هم هستند که در همین مسیر گام برمی دارند. چنانکه مدیر عامل شرکت سهامی فرش ایران گفته است: «سه کشور چین، هند و پاکستان از جمله کشورهایی هستند که فرش با برند ایران تولید می کنند.»
از طرف دیگر وزیر بازرگانی به عنوان بالاترین مقام بازرگانی کشور، اوایل اردیبهشت ماه سال جاری ضمن تایید برند سازی فرش ایران از جانب برخی کشورهای خارجی به این نیز اشاره کرد که چنین اقداماتی اصولابی فایده بوده و جایگاه فرش ایران در جهان همچنان محفوظ باقی مانده است: «با وجود این که برخی کشورها، تک تک نقشه های ایرانی را کپی کرده اند و با بهره گیری از کارگر و تار و پود ارزان، تولیدات خود را با نام فرش ایرانی صادر می کنند، اما اصالت و کیفیت فرش دستباف ایرانی هیچ گاه مورد هجمه قرار نگرفته است.»
به نظر می رسد آنچه غضنفری پیرامون اصالت این هنر ایرانی بدان اشاره می کند، به طور کلی صحیح باشد، اما از جانب دیگر هم نمی توان نسبت به گفته های محمد رضا عابد، مدیر عامل شرکت سهامی فرش ایران بی توجه ماند که ضمن تایید گفته های وزیر، آینده روشنی را در قبال برندسازی خارجی ها قابل تصور نمی داند: «قیمت این فرش ها ۵۰ درصد پایین تر از قیمت های فرش های ایرانی است، اما این فرش ها به اندازه فرش ایرانی تنوع ندارد و نوع بافت آنها هم با فرش های ایرانی تفاوت دارد و خدمات پس از فروش هم ندارد. با این وجود، همین فرش ها باعث شدند سهم ما به حدود ۳۷ درصد از بازارهای جهانی برسد.»
فصل دوم: جهان در تسخیر برندسازان
یک واقعیت تردیدناپذیر وجود دارد و آن اینکه فرش بافته شده توسط خارجی ها، چه به جهت ارزان تمام شدن و چه به دلیل شباهت نزدیک به فرش ایران، توانسته بازارهای جهانی این کالارا به خود جلب کند و آنچنان که مسوولان هم به آن اشاره می کنند، سهم ما را در این تجارت نزدیک و نفس گیر، با کاهش مواجه سازد، اما این در حالی است که بازارهای بین المللی فرش، نه یک باره بلکه به تدریج و از سال ها پیش روی خود را از فرش ایرانی برگردانده اند تا امروز که به گفته عابد، سهم ما در این بازار، تنها به ۳۷ درصد رسیده است.
مطابق برخی آمارهای اعلام شده، صادرات فرش دستباف ایران طی سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶، از۶۱۸/۵۵۲ میلیون دلار به ۱۰۵/۳۹۸ میلیون دلار کاهش یافته که این میزان عملکرد در سطح تجارت خارجی و آن هم طی تنها هفت سال، کاملاقابل تامل است.
البته دولت معتقد است که وضعیت امروز صادرات فرش، آن قدرها هم ناامید کننده نیست، آنچنان که وزیر بازرگانی، ۴۰ درصد تجارت جهانی فرش را متعلق به ایران می داند (۳ درصد بیشتر از آنچه مدیرعامل شرکت سهامی فرش ایران اعلام کرده است) و رییس مرکز ملی فرش ایران نیز، هدف گذاری ۶۰۰ میلیون دلاری در صادرات فرش را برای سال ۹۰ پیش بینی کرده است.
این در حالی است که خود فیصل مرداسی هم اذعان می کند که اوضاع صادرات فرش در سال های گذشته مطلوب نبوده اگرچه سال پیش وضعیت کمی بهتر شده است: «سال ۸۹ پس از اینکه چندین سال صادرات فرش دستباف کشور کمتر از ۵۰۰ میلیون دلار بود، ارزش صادرات در این بخش به ۵۵۶ میلیون دلار رسید که این رقم نسبت به سال پیش از آن حدود ۲۷/۱۲ درصد رشد داشت.»
اما در هر صورت اگر هم بپذیریم که صادرات ما در سال ۸۹ نسبت به چند سال قبل از آن از شرایط بهتری برخوردار شده است، ولی از یک نکته نمی توان به راحتی گذشت و آن این که رقبای برندساز ما در جهان، فعلابا قدرت فراوان مشغول جعل هنر ایران هستند و دور نخواهد بود روزی که بازار بین المللی فرش به طور کلی از دست ما خارج شود اگر همچنان خود را در پس آمار و ارقام پنهان سازیم و کاری اساسی در این رابطه صورت ندهیم. در واقع برندسازان به کار خودشان مشغولند و روز به روز هم بر عددشان افزوده می شود آنچنان که در یکی از آخرین صفحات از این فصل، سال گذشته اعلام شد که دولت آمریکا به عنوان اصلی ترین وارد کننده فرش ایران، پس از تحریم واردات این کالابه آن کشور، به افغانستان پیشنهاد داده تا اگر آنها به صورت انبوه دست به تولید فرش بزنند، آمریکا نه تنها کالای تولیدی آن کشور را خریداری کند بلکه وظیفه توزیع آن را در جهان نیز بر عهده بگیرد.
به این ترتیب افغانستان هم می تواند به آرامی به یک رقیب قدرتمند برای فرش ایران تبدیل شده و سهم آن را از همان ۳۷ تا ۴۰ درصد فعلی بازارهای جهانی، به رقمی پایین تر تنزل دهد.
تازه از همه اینها گذشته، به نظر می رسد خطر عمده دیگری که صادرات فرش دستباف ما را تهدید می کند، اشباع شدن بازار جهانی فرش با محصولات ماشینی کشورهای بلژیک، مصر و ترکیه باشد. در همین راستا طبیعی است وقتی مثلاکشور ترکیه تصمیم می گیرد که به یک عدد تثبیت شده میلیاردی در صادرات فرش ماشینی خود نائل آمده و به همین منظور، سرمایه گذاری روی صدها کارخانه تولید این نوع فرش را در دستور کار خود قرار می دهد، ما نیز باید این تهدید بزرگ را باور کرده و برای مقابله با آن، دست به چاره ای بزنیم تا بلکه فصل صادرات در کتاب فرش ایران از جایگاهی متعالی برخوردار گردد.
فصل سوم: روی فرش خارجی قدم بزنید!
«در ایران از فرش دستباف ایرانی به عنوان زیرانداز و نه به عنوان یک کالای هنری استفاده می شود. البته عده معدودی این کار را انجام می دهند… ولی فرش در دنیا به عنوان سفیر ایران حضور دارد؛ اما متاسفانه در بعد داخلی مهم شمرده نمی شود.» آنچه هدایت حاتمی، معاون سازمان بازرگانی استان تهران درباره اش سخن می گوید، از این منظر که «فرش ایرانی در بُعد داخلی مهم شمرده نمی شود.» کاملاصحیح به نظر می آید آن چنان که استقبال ایرانیان از فرش های خارجی (چه دستباف و چه ماشینی) دقیقا موید همین نکته است.
اما چرا در حالی که ما خود داعیه دار صنعت فرش در جهان محسوب می شویم و در این زمینه حرف های بسیاری برای گفتن داریم، امروز کارمان به جایی رسیده است که فرش های وارداتی را به حاصل سرپنجه هنرمندان هم میهمانمان ترجیح می دهیم؟ پاسخ این سوال را می توان از لابه لای سخنان اکبر هریسچیان، رییس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف پی گرفت: «[فرش های دستباف وارداتی] با اینکه کیفیت فرش ایرانی را ندارند؛ اما به دلیل ارزانی به راحتی در بازار ایران و حتی به اسم فرش ایرانی خرید و فروش می شود.»
در واقع هریسچیان، همه تقصیر را هم به گردن خریدار نمی اندازد چه وقتی سخن از «فروش فرش خارجی به اسم فرش ایرانی» به میان می آید، این یعنی آنکه عرضه کننده هم باید مورد سوال قرار گیرد که اولاچرا فرش خارجی وارد می کند و ثانیا بر چه مبنایی همان محصول خارجی را تحت یک برند معتبر به خریدار می فروشد؟ هریسچیان بیشتر توضیح می دهد: «پس از ورود فرش های دستباف چینی به کشور، برخی فروشندگان این قبیل فرش ها، با استفاده از نام فرش ایرانی، آن را به خریداران داخلی می فروشند و سودهای کلانی به دست می آورند. اما تنها بخش خصوصی و متخصصان می توانند تفاوت فرش های چینی و تولید داخل را تشخیص دهند؛ ولی به دلیل عدم حضور آنان در گمرکات کشور، واردکنندگان در نهایت آرامش پای فرش های بی کیفیت چینی را به بازار ایران باز کرده اند.»
رییس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف در واقع سودجویانی را معرفی می کند که حاضرند منافع خود را پای چند ریال سود بیشتر قربانی کنند؛ غافل از اینکه تیشه به ریشه هنری می زنند که سال ها است ایران را در جهان به نام همان هنر می شناسند، اما اصولاچرا باید اجازه ورود به فرش های خارجی داده شود تا از قِبَل آن، عده ای هم به سودهای نامشروع دست یابند؟
به طور کلی مسوولان معتقدند که بیشترین حجم فرش های خارجی موجود در بازار داخلی، نه به صورت قانونی بلکه از طریق مبادی غیررسمی و در واقع به شکل قاچاق وارد کشور شده است. این در حالی است که در برهه ای از زمان و به منظور مقابله با قاچاق فرش به داخل، اجازه واردات فرش های خارجی به کشور با تعرفه ۵۰ درصدی رسما قانونی شد که البته با اعتراضات قابل پیش بینی فعالان اقتصادی مواجه گردید.
از جمله یک عضو اتاق بازرگانی شیراز در همان زمان گفت: «این واردات را که رسمی کنند قطعا باید فاتحه فرش را خواند. حالاقاچاق آن به اندازه کافی می آید، وقتی هم واردات آن را رسمی می کنند؛ چون قیمت آن پایین است، با ۵۰ درصد که هیچ، با ۱۰۰ یا ۱۵۰ درصد هم نتیجه نمی دهد.» اما در هر صورت مسوولان پای حرف خودشان بودند که فرش های موجود در بازار قاچاق است و آن تعرفه ۵۰ درصدی هم فاتحه فرش داخل را نخواهد خواند، به خصوص که تعرفه بستن، به منظور واردات فرش دستباف هم نیست. مرتضی فرجی رییس مرکز ملی فرش، آبان ماه ۸۸ در گفت وگو با یکی از خبرگزاری ها به همین موضوع اشاره کرد: «من تکذیب نمی کنم که فرش چینی و هندی در بازار است؛ اما بر اساس اعلام گمرک، از مبادی رسمی کشور فرش دستباف وارد کشور نمی شود.»
البته چند ماه پس از این اظهارنظر، رییس اتحادیه صادرکنندگان فرش دستباف در مقام پاسخگویی به سخنان فرجی برآمد و در عین حال به نکته مهمی اشاره کرد: «آنان با استفاده از ادبیات خاص خود سعی دارند به مردم بفهمانند که فرش چینی از گمرکات کشور وارد نمی شود؛ اما خوب می دانند که تمامی فرش های چینی وارد شده به کشور، از طریق قاچاق وارد نشده است.»
این نظرات در حالی مطرح می شود که صنعت فرش ایران در حال گذراندن روزهای دشواری است. از یک سو کشورهایی وجود دارند که هم و غم خود را بر این گذاشته اند که با نوعی کپی کاری، فرش جعلی تولید خود را با استفاده از اعتبار برند فرش ایران به بازارهای جهانی رسانده و این بازارها را اشباع کنند تا به این ترتیب از رقیب قدرتمند خود – ایران – پیشی بگیرند و از سوی دیگر، همین کشورها، ایران را نیز به عنوان هدف عمده صادراتشان نشانه رفته اند.
جدای از این و به گفته وزیر بازرگانی، «هنر صنعت فرش دستباف با ایجاد هشت میلیون فرصت شغلی غیرمستقیم، سهم قابل توجهی در اشتغالزایی کشور ایفا می کند.» که این خود نشان از اهمیت فراوان این صنعت و توجه بیشتر به فصول کتاب فرش ایران دارد؛ مگر نه این است که همین امسال باید ۵/۲ میلیون فرصت شغلی ایجاد شود؟!
روزنامه دنیای اقتصاد، شماره ۲۳۶۳
نویسنده: قاسم حیدری، فوق لیسانس تکنولوژی نساجی کمپانی های سازنده ماشین آلات ریسندگی نیز در…
تبلیغات روی جلد: کاوان شیمی فهرست مطالب شماره 90 مجله نساجی کهن نمایشگاه پیشرفتهترین فناوریهای…
در نمایشگاه Heimtextil 2025، بخش فرش و کفپوش به سطح جدیدی از گسترش و نوآوری…
نویسنده:سیامک عیقرلو آری، تیتر این نوشتار درست نوشته شده است و به درستی آن را…
فناوریهای نوظهور و هوش مصنوعی با وجود همه اثرات مثبت و غیرقابل انکاری که برای…
ایتما آسیا ۲۰۲۴ فرصتی برای نمایش پیشرفتهای چشمگیر صنعت نساجی چین بود، جایی که شرکتهای…