سهم نزدیک به صفر نساجی ایران از تولید چادر مشکی سود حجاب ایرانیان را، چشمبادامیها میبرند
همین که یکی دو روزی است برخی رسانهها بهدنبال کردن و انعکاس اخبار صنعت نساجی پرداختهاند، دلیلی است بر اینکه مسائل مربوط به این صنعت در حال پیگیری است، حتی اگر برخی از این رسانهها در نخستین سطر مطلب خویش بیاورند که “مدیرکل دفتر صنایع نساجی و پوشاک وزارت صنایع و معادن از پیشنهاد شرکتهای کرهای برای تولید پارچه چادر مشکی در ایران ابراز بیاطلاعی کرد!” یک درد نهفته! تولید پارچه مشکی به جهت کاربرد سالانه و ۳۵ میلیون متر مربعی آن در کشور، از اهمیت ویژهای برخوردار است اما در کنار این اهمیت ویژه، دردی نیز نهفته است.
سهم تولیدکننده و صنعتگر ایرانی از این بازار ویژه کمترین میزان ممکن است تا آنجا که در میان همین خبرها عنوان شده که “تولید داخلی این کالا هنوز به سه میلیون متر هم نرسیده است” و پاسخ این پرسش که با این میزان اندک تولید داخل، نیاز بازار کشور از کجا تامین میشود به هیچوجه خوشایند نیست: “هماکنون عمده بازار پارچه چادر مشکی ایران در اختیار کشورهای شرق آسیا است! چادر مشکی عمدتا از کشورهای ژاپن، کرهجنوبی و اندونزی وارد ایران میشود، اما بهنظر میرسد بازار ایران عمدتا در اختیار چادر مشکیهای کرهای قرار داشته باشد.” این پایان ماجرا نیست! چشمبادامیها ولی به همین سهم نزدیک به صددرصدی خویش نیز راضی نبوده و در طلب بهرهای بیشتر دستوپا میزنند. “چندین ماه است که ۱۰ شرکت کرهای بهدنبال حضور در ایران و سرمایهگذاری در صنعت نساجی کشورمان بویژه در حوزه تولید پارچه چادر مشکی هستند.
این شرکتها مدعی شدهاند که میتوانند ظرف کمتر از سه ماه پارچه چادر مشکی را در ایران تولید کنند” این اخبار در حالی منتشر میشود که چند صباحی پیشتر برخی نمایندگان مجلس با شعف و ذوق تمام از ورود سرمایهگذاران ترکیهای برای احیای نساجی مازندران سخن به میان آوردند، امروز نیز که روایت عطش کرهایها را برای به چنگ آوردن بخش قابل توجهی از صنعت نساجی کشور میشنویم بیآنکه بخواهیم این پرسش در ذهنمان متبادر میشود که سرمایهگذاران و صنعتگران داخلی کجایند؟
دستهای پنهان! حجم سرمایهگذاری بهرهبرداری شده از واحدهای جدید صنعتی در چند سال گذشته صدها هزار میلیارد ریال اعلام شده است و حال سوال این است که چرا برای اختصاص بخشی از این سرمایهگذاری قابل توجه به صنعت نساجی و تولید پرمصرفترین پارچه داخلی انگیزهای نداشتهایم تا امروز ترکها، کرهایها و ژاپنیها برای بازار کشورمان نقشه نکشند؟
این مقاله قصد مقابله و نقد سیاست جذب سرمایهگذاریهای خارجی را ندارد اما ایجاد فرصت برای سرمایهگذاران خارجی در تولید پارچه چادر مشکی آن هنگام باید دنبال شود که به این پرسش نیز پاسخ داده شود که چرا چند سال پیش که تولیدکنندگان ایرانی برای تولید این محصول در کشورمان تلاش کردند و این تلاش با شکست مواجه شد؟ البته رئیس هیات مدیره انجمن صنایع نساجی ایران تا اندازهای به این سوال پاسخ داده است که “دستاندرکاران واردات پارچه چادر مشکی به کشور بهدلیل سود قابل ملاحظهای که این فعالیت تجاری برای آنها دارد، به شیوههای مختلف مانع داخلیسازی این کالا در کشورمان میشوند. او توض یح داده که قیمت هر متر پارچه چادر مشکی حدود ۷۰ سنت است.
یک قواره چادر حدود پنج متر دارد که در نتیجه قیمت کل آن حدود ۳۵۰ سنت میشود. حال اگر از مادر یا خواهر خود بپرسید که قیمت یک دست چادر مشکی چند است، در پاسخ از رقم ۳۵ تا ۱۰۰ هزار تومان را میشنوید. میتوان نتیجه گرفت که چنین سود کلانی واردکنندگان را مجاب میکند تا اجازه تولید داخل این کالا را ندهند.” … و آخر و آخر اینکه برای پرداختن به موضوع تولید پارچه مشکی در ایران همین امروز هم دیر است اما با توجه به شرایطی که در صنعت و تولید کشور وجود دارد و عزم جدی دولت برای حمایت این بخش از اقتصاد، فرصتی مغتنم پدید آمده است تا سامانی به این بخش داده شود. بگذاریم حس دلپذیری که در همه سالهای گذشته با دیدن چادرهای مشکی مادران و خواهرانمان احساس میکردیم با دغدغه روانه شدن ارزهای کشورمان به جیب ترکیهایها و چشمبادامیها کمرنگ نشود. سود حجاب زنان ایران زمین را مردان این دیار باید ببرند نه رقیبان صنعتی و اقتصادیشان.