توسعه صنعتی آلمان در قرن نوزدهم
دکتر علی رشیدی در ادامه پژوهش خود درباره مراحل توسعه صنعتی آلمان، رشد صنعت نساجی این کشور را توضیح می دهد که می خوانید.
یکی از این دو شرکت، موفقیت خود را به نبوغ ورمر زیمنس مدیون بود که دینامو را در سال ۱۸۶۷ و اولین راه آهن برقی را در سال ۱۸۷۹ اختراع کرد و نوآوری های بسیاری را در این رشته ارائه داد. دومین شرکت که بزرگ تر از زیمنس بود در سال ۱۸۸۰ برای بهره برداری از اختراع لامپ برق توماس ادیسون، تشکیل گردید و نام کمپانی جنرال الکتریک آلمان (A.E.G) را پیدا کرد. مقام اول این شرکت، یک نابغه سازمان دهنده به نام امیل راتنو و بعدا فرزند او والتر راتنو بود. دو عاملی که مشخصه موفقیت قابل ملاحظه صنعتی آلمان در دهه های موردنظر است، یکی استعداد آلمان ها برای علم و دیگری ظرفیت غیرعادی تولیدات برقی برای سازمان یابی در مقیاس بسیار بزرگ به طور عام بود که آشکارا نشان داده شد. در واقع در این دو نوع فعالیت، عامل مشترکی وجود دارد که از عبارت «مدیریت علمی» مستفاد می شود؛ عبارتی که در ایالات متحده ساخته شد، ولی عملی است که آلمان ها در آن عالی تر از همه بودند.
تولیدات برقی آلمان به سرعت توسعه یافت و در رشته های ارتباطات (تلگراف و تلفن) ذوب فلزات (ساخت فولاد)، طرز تولیدهای شیمیایی برقی (استحصال نیتروژن از محیط) و آلات ابزار بسیار متعدد دیگر که از موتورهای برق استفاده می نمایند به کار گرفته شد. در سال ۱۹۱۳ آلمان هر چند در تولید محصولات و ماشین آلات الکتریکی در دنیا مقام اول را نداشت و بعد از ایالات متحده قرار داشت، ولی در صادرات تجهیزات و محصولات برقی، آلمان هیچ رقیب نزدیکی نداشت. پروفسور گراهام، صاحب نظر در توسعه اقتصادی تطبیقی، درباره تولیدات برقی می گوید: «بدون تردید ایجاد این صنعت به تنهایی بزرگ ترین موفقیت صنعتی آلمان بوده است.»
در حالی که زغال سنگ برای آلمان بسیار مهم تر از انگلستان بود، صنعت نساجی به عکس، آن اهمیت را نداشت؛ چون توسعه صنعتی آلمان با انقلاب صنعتی انگلیس یک قرن فاصله داشت و عقب تر بود، می شد انتظار داشت که درصدی بیشتری از نیروی کار بر پایه تولیدات زغال و فولاد به صنایع سنگین اختصاص یابد و درصد کمتری به صنایع نساجی. صنایع نساجی برای آلمان کم اهمیت تر از فرانسه بود؛ زیرا صنعتی شدن فرانسه در قرون گذشته زودتر از آلمان آغاز گردیده بود. بنابراین صنایع نساجی آلمان در قرن نوزدهم از وضعیت ابتدایی خود به سرعت توسعه یافت و بخش قابل ملاحظه ای از مجموعه صنعتی آلمان را تشکیل می داد.
پنبه:
نساجی پنبه غیر از شروع های اولیه خرد و اندک، مرحله دستبافی انگلستان و فرانسه را نداشت. چون آلمان دیرتر شروع کرده بود، نخ های پنبه ای در عصر توسعه صنعتی آلمان در کارخانجات آن کشور تولید می گردید یا از انگلستان وارد می شد. تا سال ۱۸۵۰ تولیدات پارچه های پنبه ای به آهستگی افزایش یافت، ولی تا سال ۱۸۷۱ از انگلستان و فرانسه بسیار عقب تر بود. بزرگ ترین حادثه قرن به چنگ آوردن منطقه الزاس از فرانسه بود که به تنهایی از کل آلمان بیشتر پارچه های پنبه ای می بافت – از این رو، از نظر آماری تولیدات صنعتی پارچه های پنبه ای آلمان در اثر این تصرف دو برابر شد، هر چند تولیدکنندگان داخلی از این افزایش رقابت محلی خشنود نبودند.
پشم:
در تولید پارچه های پشمی، تا زمانی که منبع اصلی پشم گوسفندان خود آلمان بود، سیستم در اختیار خانواده ها گذاشتن مواد اولیه (سیستم کارمزدی) و انجام نخ ریسی و تولید پارچه در خانواده ها نقش عمده داشت و این وضع تا سال ۱۸۵۰ ادامه یافت.
در نیمه دوم قرن نوزدهم آلمان کاملاوابسته به پشم وارداتی شد و در نتیجه این تغییر، سیستم در اختیار خانواده گذاشتن مواد اولیه منسوخ گردید و جای آن را تولیدات کارخانه ای گرفت. پارچه های پشمی که از پشم شانه شده وارداتی تولید می شد در اوایل قرن بیستم بیشترین افزایش چشمگیر را پیدا کرد و باارزش ترین صادرات پارچه آلمان را تشکیل داد، در حالی که در آن زمان در کشورهای اروپایی پارچه های نخی این مقام را دارا بود.
کتان:
در قرون گذشته کتان، پارچه مصرفی بیشتر ساکنان روستایی آلمان بود، ولی در قرن نوزدهم این صنعت قدیمی افول کرد. در تولید پارچه های کتانی تولیدکنندگان از الیاف محلی استفاده می کردند. با پیشرفت نخ ریسی و بافت ماشینی و مکانیکی در سایر کشورها، نخ ریسان و بافندگان دستی آلمان برای زنده ماندن مقاومت کردند، ولی بالاخره رقابت خارجی آنها را از میان برد. برای پیروزی در این رقابت آلمان ها ساخت ماشین آلات مربوط را زیاد سریع انجام ندادند.
ابریشم:
در قرن نوزدهم در تولید پارچه های ابریشمی آلمان مقام دوم بعد از فرانسه را داشت و از سوئیس و انگلستان بسیار جلوتر بود. پیشرفت های آلمان مرتبط با مکانیکی شدن تولید پارچه ابریشمی است، زیرا ابریشم محکم ترین الیاف نساجی طبیعی را تشکیل می دهد و از این رو برای کارگیری ماشین در تولید از سایر الیاف بهتر است.یکی دیگر از خصایص ابریشم که به نفع آلمان ها بود، مناسب بودن آن برای رنگ آمیزی ظریف و عالی است که آلمان ها در تولید رنگ های صنعتی و به کارگیری آن مقام والایی داشتند.
————————————————————————————
————————————————————————————
تحریریه مجله نساجی کهن
ارسال مقالات و ترجمه جهت انتشار در سایت : info@kohanjournal.com
نویسنده: قاسم حیدری، فوق لیسانس تکنولوژی نساجی کمپانی های سازنده ماشین آلات ریسندگی نیز در…
تبلیغات روی جلد: کاوان شیمی فهرست مطالب شماره 90 مجله نساجی کهن نمایشگاه پیشرفتهترین فناوریهای…
در نمایشگاه Heimtextil 2025، بخش فرش و کفپوش به سطح جدیدی از گسترش و نوآوری…
نویسنده:سیامک عیقرلو آری، تیتر این نوشتار درست نوشته شده است و به درستی آن را…
فناوریهای نوظهور و هوش مصنوعی با وجود همه اثرات مثبت و غیرقابل انکاری که برای…
ایتما آسیا ۲۰۲۴ فرصتی برای نمایش پیشرفتهای چشمگیر صنعت نساجی چین بود، جایی که شرکتهای…