علم الغیب گردانندگان سازمان هدفمندی یارانه ها!

من تصور می کردم عصر ادعای کرامات و معجزه ها از سوی بعضی از کسانی که ادعا می کردند با عالم غیب و اجنه و از ما بهتران رابطه دارند، سپری شده و در این دنیای قرن بیست و یکم کسی دیگر دنبال این عوالم نیست و کامپیوتر و اینترنت و «آی پد» جانشین مغیبات شده است.

اما دیدم خیر، در این سرزمین باستانی همچنان دنیای معجزه برقرار است و خوشبختانه یک سازمان مثلاً جدی بسیار مهم که امور هدفمندی یارانه ها را عهده دار است کشف کرده که عده ای از مردم متمکن هستند و خود به نمایندگی آنها که صغیر و مهجور هستند، حکم به توانگری شان داده و امر فرموده بیایند و انصراف خود را از دریافت یارانه اعلام کنند!

چند تن از نویسندگان و اهل قلم نیز مشمول این غیبگویی شده و آنها را متمکن شناخته اند. هزاران آفرین، صد بارک ا… .
دوستی از اهل قلم و مطبوعات نزدم آمده بود و درد دل می کرد و می گفت: بیرونمان، ناآگاهان را می سوزاند و درونمان خودمان را. ما با سیلی چهره مان را سرخ نگه داشته ایم و دیگران از جمله همین گردانندگان سازمان هدفمندی یارانه ها که خیال می کنند نویسندگان و اهل قلم ایران مانند نویسندگان آمریکا و اروپایی هستند ما را متمکن شناخته اند. اینها نمی دانند یک نویسنده گمنام اروپایی با نوشتن یک کتاب ممکن است میلیاردر شود، زیرا کتابهای انگلیسی و فرانسوی زبان در سطح جهانی نشر می یابد. به دستاویز ممیزی و آموختن راه و روش نویسندگی هر کتاب را ماهها در محاق معطلی نگه نمی دارند. کتابی که یک سال صرف نوشتن آن می شود، پس از اتمام تنظیم قرارداد با ناشریکی دو ماه در کتابخانه ها و کتابفروشیهای سراسر اروپا و کشورهای انگلیسی و فرانسوی زبان در معرض فروش است. می گفت: من بازنشسته دولتم، ماهی حدود ۶۰۰ هزار تومان حقوق بازنشستگی می گیرم. برای من پیامک می فرستند که جنابعالی متمکن هستید. انصراف دهید از دریافت یارانه! خیر، چرا انصراف دهم؟
وقتی آمده اید بهای گوشت و نان و لبنیات و ارزاق عمومی را با قطع یارانه به چند برابر رسانده اید، وقتی تمام قیمت ها افزایش وحشتناک یافته است، وقتی بهای تاکسی و آژانس و همه وسایل نقلیه افزایش یافته، وقتی واردکنندگان خودرویی ۲۰ میلیونی، پنجاه میلیون بر قیمت خودروهای وارداتی که هیچ نقشی در طراحی و تولید آن نداشته اند می افزایند و دولت هم خوشحال است صد درصد سود بازرگانی و مالیات و عوارض از آنها می گیرد، وقتی قیمت ماست و پنیر و سبزی افزایش می یابد و گران فروشی و آزمندی کسبه هم بر آن اضافه می شود، من چرا باید از دریافت یارانه انصراف دهم؟

می گفت: گرفتن حق التألیف از بعضی ناشران که آنها هم از کسادی بازار کتاب می نالند، یک جدال بزرگ است. می گفت نویسنده و مترجم در ایران از محروم ترین طبقاتند. می گفت به بعضی از استادیاران و دانشیاران و مدرسین دانشگاه ها چنان حقوق ناچیزی داده می شود که باورکردنی نیست. می گفت به یک مدرس دانشگاه ساعتی پنج هزار تومان حق التدریس پرداخت می شود. اینها را متمکن می شناسند، چون تیتر دکتری و مهندس و فوق لیسانس دارند و نباید از یارانه استفاده کنند. می گفت گردانندگان هدفمندی یارانه ها با دنیای غیب در ارتباط اند و بر حسب علم غیب افراد را متمکن دانسته اند.

متمکن یعنی کسی که دارای ثروت، ملک و توانایی مالی فوق العاده است. بعضی از حجره داران و پستوداران بازاری دارای چند میلیارد تومان ثروت نقدی و انواع املاک و مستغلات هستند اما نه عنوان دانشگاهی دارند، نه حتی گاهی اوقات دارای دیپلم متوسطه اند، اما از نظر گردانندگان دارای کشفیات و کرامات سازمان هدفمندی یارانه ها هر که اهل قلم است میلیونر به شمار می رود و یارانه حق او نیست. دوستم می گفت: کار از جای دیگر خراب است و قطع یارانه چند میلیون نفر علاج دردها را نمی کند. بهتر است به دادگاه های بین المللی مراجعه کرده وکلای متبحر گرفت و علیه آمریکا و انگلستان و فرانسه اعلام جرم کرد. چه حقی دارند چند میلیارد دلار و یورو و اندوخته ها و پولهای دولت ایران را در بانکهای اروپا و آمریکا بلوکه و مصادره می کنند یا آن را به بهانه ادعاهای واهی به اتباع خود می دهند؟ شما اصل کار را رها کرده این لقمه ناچیزی را که به عنوان یارانه بنزین و سوخت و مایحتاج مردم به آنان می دهید قطع می کنید؟
دوستم می گفت، یک کتاب از زمانی که نویسنده نگارش آن را آغاز می کند و به پایان می رسد ماهها وقت می برد. مراحل بعد مذاکره با ناشر، ویراستاری، حروفچینی، نمونه خوانی، ملاحظه مجدد و رد ایرادات، صفحه بندی، تبدیل به دیسک، ارسال به وزارت ارشاد، صرف چندین هفته ماه برای مطالعه ممیز، اعلام چندین مورد ایرادات و رفع آن و بالاخره ارسال به لیتوگرافی و تهیه فیلم و زینک و چاپ و صحافی و جلدسازی و آماده شدن و آمدن بازرس ارشاد و اجازه ترخیص و سایر موارد است.

بهای کاغذ، حروفچینی، لیتوگرافی، در حال افزایش است در تمام دنیا مؤسسات خیریه فرهنگی به نشر کتاب کمک می کنند. در اینجا فقط برخی از کتابها ممکن است، مورد حمایت قرار گیرند. کاغذ از بازار آزاد تهیه می شود اگر ناشری اقبال داشته باشد ممکن است سازمان کتابخانه های عمومی کشور چند نسخه ای از آن کتاب را خریداری کند و برای کتابخانه های سراسر کشور بفرستد. حق التألیف بسته به شهرت نویسندگان از ۸ درصد تا ۲۰ درصد بهای پشت جلد کتاب است که طی چکهای دراز مدت و به صورت قسط قسط پرداخت می شود. بعضی از کتابها که محتوای سنگین دارد و همه کس فهم نیستند چند سال طول می کشد به فروش برسند. آقایان مسؤول هدفمندی از دور چیزهایی شنیده اند و اهل قلم را متمکن شناخته اند.