از هنر دوره تیموری با وجود شهرت فراوانش، بسیار چیزهاست که نمی دانیم.
منابع و مظاهر هنری این دوره غالبا یا اندک است و یا در دسترس نیست.
این مقاله کوششی است برای نمایاندن و معرفی جنبه هایی از هنر عصر تیموری.
پیش از وارد شدن به بحث اصلی، نگاهی کوتاه به روی کار آمدن تیموریان می اندازیم. تیمور فرزند ترغای نویان بوده و در تیره اجدادی خود با چنگیز پیوند داشته است. تیمور در حدود بیست وچهار سالگی توانست با نشان دادن لیاقت و توان جنگجویی خود، شهرتی به هم رساند و ده سال بعد با از بین بردن رقیبان کوچک و بزرگ خویش، لقب «صاحب قران » بگیرد. او چهار بار به خوارزم لشکر کشید و دشت قپچاق و مغولستان را تصرف کرد. در سال ۷۸۲ به خراسان تاخت و نیشابور و هرات را تسخیر کرد و در سال ۷۵۰ مازندران را از کف باوندیه خارج ساخت.
او پس از یورشهای مکرر به قلب ایران، دامنه فتوحات خود را به دمشق و حلب و مصر رسانید. تیمور پس از این فتوحات، قصد تسخیر چین را در سر می پرورانید ولی در سال ۸۰۷ ه به سن ۷۱ سالگی و پس از۳۶ سال سلطنت درگذشت. جسد تیمور با احترام فراوان در آرامگاهی که در زمان حیات خود او بنا نهاده شده بود و هنوز پابرجاست مدفون گردید.
اگر چه یکی از پسران تیمور به نام میرانشاه تا سه سال پس از فوت وی بر قسمتهایی از قلمرو تیمور حکمرانی داشت، ولی پسر دیگرش، شاهرخ میرزا که از زمان حیات تیمور بر قسمت وسیعی از خراسان حکومت می راند و بعدها نیز مازندران و ماوراءالنهر و فارس و کرمان و آذربایجان را در قبضه تصرف خود درآورد، نامدارترین جانشینان او محسوب می شود.
با مرگ شاهرخ، الغ بیگ فرزند ارشدش زمام اختیار را در دست گرفت. ولی او همواره درگیر بسیاری از منازعتهای خانوادگی تیموریان بود. در سال ۸۵۳ ه با قتل الغ بیگ، تشنجات داخلی خاندان تیموریان رو به تزاید گذاشت. در سال ۸۵۵ ه سلطان ابوسعید تیموری به سلطنت رسید. از این زمان به بعد انحطاط تیموریان سرعت بیشتری گرفت تا آن که سلسله تیموری در سال ۹۱۱ ه به دست امرای شیبانی منقرض گردید، اما با این حال، شعبه ای از خاندان تیموری در هند سلسله ای تشکیل دادند که به نام بابریان شهرت داشتند.
دوره تیموری در تشکل جنبه های متنوعی از هنرهای اسلامی و رونق آن موقعیتی بسزا داشته است. اگر چه در مواردی مقدمات رواج بعضی از شعبه های هنری به ادوار پیش از آنها تعلق دارد (۱) ولی با این وصف، کوشش امرای تیموری در اعتلای هنرهای اسلامی انکارناپذیر است، زیرا ایشان با جمع آوری هنرمندان و صنعتگران توانستند در سمرقند و بخارا وهرات و خراسان و فارس مرکزیت هنری برجسته ای به وجود آورند. تیمور پس از تسخیر بغداد گروه زیادی از هنرمندان و صنعتگران را به سمرقند گسیل داشت. (۲) بافندگان، سفالگران، آبگینه سازان و اسلحه سازان از دمشق به پایتخت آورده شدند. (۳) نقره کاران و تفنگ سازان از آسیای صغیر جذب گردیدند; (۴) و با استحکام روابط فرهنگی میان ایران و چین و رونق مبادله هنری، تاثیر سازنده دیگری در هنرهای عصر تیموری پدیدار شد.
با آن که تیمور در جذب دانشمندان و هنرمندان و معماران به مقر حکومت خویش; فراوان می کوشید، ولی سهم فرزند او شاهرخ میرزا نیز در این عرصه کمتر از وی نبود. شاهرخ که از مشهورترین امیران تیموری است، صرف نظر از پرهیزگاری، مردی با فرهنگ بود. او هرات را مجمع فضلا و شاعران و نویسندگان و مورخان گردانید. در عصر وی هنرهای ظریفه رونق بسیار یافت. او عده زیادی از هنرمندان را به استنساخ و مصور ساختن کتاب برای کتابخانه مشهور خود گماشت. الغ لیگ فرزند شاهرخ نیز از مشتاقان علم و هنر بود، چنان که بنای «زیج » او، موسوم به زیج الغ بیگی، مشهور است. بایسنقر، پسر شاهرخ نیز هنرمندان را از همه جا به هرات فرا می خواند و تربیت می کرد. (۵)
در بررسی هنر دوره تیموری از معماری آغاز می کنیم.
در این دوره، معماری اعتبار زیادی داشت و در این میان، بنای مساجد و مکانهای مذهبی با گنبدهای بزرگ، چشمگیر بود. (۶) از مساجد دوره تیموری باید مسجد گوهرشاد را مقدم داشت که در کنار مجموعه بناهای آستان قدس رضوی متعلق به دوره تیموری، خودنمایی می کند. این مسجد را یکی از زیباترین آثار معماری دنیا محسوب داشته اند. (۷) برخی از تزیینات این بنا به شیوه آثار و بناهای سمرقند است. (۸) بنای مذکور که از شاهکارهای معماری قرن نهم محسوب می شود، به نام بانی آن گوهرشاد بیگم زوجه شاهرخ تیموری نامگذاری شده است. وی یکی از زنان نیکوکار و نامدار تاریخ بوده است و از او آثار و ابنیه خیر بسیاری ذکر کرده اند. (۹) بنای این مسجد که به سبک مساجد چهار ایوانی است، در سال ۸۲۱ ه به پایان رسید که حدود ۱۲ سال به طول انجامید. مسجد گوهرشاد که به وسیله معماران شیرازی ساخته شده است زیرنظر یکی از پرکارترین و چیره دست ترین معماران دوره تیموری یعنی «قوام الدین معمار شیرازی » برآمده است. آنچه بر شکوه این مسجد می افزاید و بیننده را مسحور می کند، گنبد پیازی شکل و سبزرنگ آن است که با نقوشی زرد رنگ مزین گردیده است. کتیبه تاریخی مسجد که از کاشی است، با حروف درشت سفید بر زمینه ای آبی، جلوه دیگری است که بر زیبایی این مسجد افزوده است و از نظر تاریخی حائز اهمیت بسیار می باشد. سردر ایوان طرف قبله مسجد دارای طاق عظیم کاشیکاری است و در دو طرف آن دو مناره کاشی بسیار زیبا جلوه گر است که از لحاظ زیبایی و دقت در کاشیکاری دارای اهمیت خاصی است. (۱۰) «گوهرشاد بیگم » بانی این مسجد، در هرات نیز عمارات و ابنیه بسیار ساخته است که از جمله آنها باید به مسجد جامع و مدرسه گوهرشاد هرات اشاره کرد. (۱۱)
از میان مساجد دوره تیموری، همچنین باید از مزار و مسجد مولانا شیخ زین الدین در شهر تایباد نام برد که در نزدیکی مرز ایران و افغانستان قرار دارد و بانی آن پیراحمد خوافی وزیر شاهرخ است. وی علاوه بر این مسجد، بنیانگذار چند بنای دیگر در خرگرد و هرات نیز بوده است. بنای مورد بحث چنان اهمیتی داشته است که آن را با بنای مسجد گوهرشاد مقایسه کرده اند. (۱۲) کتیبه مسجد مذکور، سال ۸۴۸ ه را نشان می دهد. اهمیت این بنا بیشتر در کتیبه های تاریخی زیبا، کاشیکاری ها و حواشی آن است. کاشیهای معرق آن، گویای نکته های مهمی در تزئینات و کاشیکاری دوره تیموری است. (۱۳)
مسجد جامع سمرقند نیز از بناهای مذهبی دوره تیموری است و از عظمت بسیار برخوردار است. صاحب ظفرنامه تیموری می نویسد که این مسجد دارای چهارصدوهشتاد ستون تراشیده از سنگ است که هر کدام طولی بالغ بر هفت گز دارند. (۱۴) همین مورخ می نویسد که در احداث این مسجد، دویست سنگتراش از آذربایجان، فارس، هندوستان و دیگر ممالک شرکت داشته اند و پانصد نفر در کوهستان به بریدن سنگ و فرستادن آن به شهر مشغول بوده اند و اصناف صنعتگران و هنرمندان، از گوشه و کنار دنیا برای ساختن این مسجد به سمرقند آورده شده بودند. (۱۵) گفته اند که در بنای این مسجد، نودوپنج پیل هندی به کار گرفته شده بود. (۱۶) مسجد دارای چهار منار است که هر کدام بر رکنی از ارکان چهارگانه مسجد استوار است و در گرداگرد مسجد، کتیبه های تراشیده از سنگ به چشم می خورد. این مسجد دارای محرابی آهنین بوده است. (۱۷)
مسجد کبود تبریز، نمونه دیگری از آثار دوره تیموری است. این مسجد در زمان جهانشاه قره قویونلو ساخته شد. (۱۸) و بانی آن دختر جهانشاه بود. بنای مذکور به سبب کاشیکاری زیبایش، به فیروزه اسلام شهرت داشت. وجه تسمیه مسجد کاشیهای کبودی است که در بنای آن به کار رفته است. سر در مسجد دارای کتیبه های بسیار نفیس است، و با کاشی معرق و مقرنس کاری، تزیین شده است. (۱۹) اگر چه امروز قسمت اعظمی از بنا ویران شده است ولی آنچه باقی است، گویای کاشیکاری زیبا، معرق های ظریف، و مرمرهای شفاف و ریزه کاریهای هنری قابل توجهی در بنای آن است. هنرشناسان با اهمیت فراوانی به این مسجد نگریسته اند و آن را نمونه کامل هنر و صنعت دوره تیموری معرفی کرده اند. (۲۰) این مسجد را به نام مسجد مظفریه (۲۱) و مسجد جهانشاه (۲۲) نیز خوانده اند.
مسجد میدان کاشان که در زمان سلسله قره قویونلو احداث گردیده، هم از آثار دوره تیموری محسوب است. بر طبق مفاد کتیبه گچبری سر در این مسجد، بنای آن در سال ۸۶۸ ه به همت معماری به نام عمادالدین پایان یافته است. در زیر شبستان و مجاور محراب این مسجد، منبری از کاشی معرق مشاهده شده است که از لحاظ هنر کاشیکاری معرق و ترکیب رنگ و ظرافت تراش در شمار یکی از شاهکارهای این هنر محسوب می گردد. (۲۳)
بقعه امامزاده قاسم جاپلق، از آثار قرن هشتم و نهم، نیز به شاهرخ تیموری منسوب گردیده است، و یا لااقل ساختمان بقعه کنونی آن به قراینی متعلق به زمان شاهرخ است و در سال ۸۵۰ه اتمام یافته است. در داخل حرم این بقعه، بر روی صفحه ای به بلندی یک مترونیم و به طول پنج متر، دو صندوق چوبین ساده قرار دارد که هر کدام دارای کتیبه ای به خط ثلث است. از متن کتیبه حاشیه صندوق اول دانسته می شود که صندوق متعلق به مزار شهید زیدبن حسن بن علی… قاسم است و در اوایل ماه صفر سال ۸۵۰ ه تهیه شده است، و در حاشیه زیر صندوق نام «پادشاه اسلام پناه شاهرخ بهادر» حکاکی گردیده است. (۲۴)
در مورد آثار جنبی در ابنیه مذهبی دوره تیموری باید از آثاری چون شبستان زمستانی مسجد جامع اصفهان نام برد. این شبستان دارای مرمرهای درخشانی است که در روشنی شبستان، تاثیر بسیار داشته است. شبستان دارای هیجده چشمه طاق است و کتیبه موجود در این شبستان، بنای آن را متعلق به سال ۸۵۱ ه و عهد سلطان محمدبن بایسنقر بن شاهرخ تیموری نشان می دهد. (۲۵) کاتب این کتیبه را که به خط ثلث است، سید محمود نقاش دانسته اند. (۲۶)
ایوان مسجد جامع ورامین نیز اگر چه از آثار دوره مغول دانسته شده است ولی اتمام آن مصادف با پادشاهی شاهرخ تیموری بوده است و احتمالا کلیه تزیینات شبستان و گچبریهای نفیس محراب و اطراف آن از آثاری است که به دستور شاهرخ انجام شده است. (۲۷)
ایوان مسجد جامع سمنان هم از یادگارهای دوره تیموری است. گرچه اصل بنا متعلق به دوره سلجوقی است ولی ساختمان ایوان مورد بحث، مربوط به سال ۸۲۸ ه است. این ایوان در زمان سلطنت شاهرخ تیموری و به امر وزیرش «شمس الدین محمد (علی) بالیجه سمنانی » ساخته شده است. (۲۸) بنای مسجد جامع سمنان در طول زمان چند بار خراب، و تعمیر شده است و فعلا آنچه از آن باقی است، متعلق به دو دوره سلجوقی و تیموری است. (۲۹)
کتیبه مسجد جامع اشترجان یادگار دیگری از عصر تیموری است. خود مسجد از یادگارهای دوره مغول است. بر ایوان چهل ستون شرقی مسجد، لوحی سنگی نصب شده که کتیبه آن به خط ثلث برجسته است. کتیبه، گویای تعمیر مسجد در عهد «سلطان ابوالنصر حسن بهادرخان » از محل سرمایه خاص «کمال الدین اسماعیل بن ظهیرالدین اشترجانی » است. (۳۰)
کاشیکاری سردر مسجد جامع کبیر یزد نیز در شمار آثار جنبی متعلق به معماری دوره تیموری است. (۳۱) ساختمان اصلی مسجد منسوب به سال ۷۲۵ ه است. علاوه بر اینها، جامع کبیر یزد، یادگار دیگری نیز از عهد تیموری دارد. در این رهگذر، گفتنی است که حکومت یزد در عهد شاهرخ بر عهده امیر جلال الدین چقماق شامی قرار گرفت و زوجه او به نام «بی بی فاطمه خاتون »، سطح مسجد را از مرمر مفروش ساخت، و دو ستون چپ و راست گنبد را با کاشی آراسته ساخت و منبر چوبی آن را از آجر منقش، برآورد. نوشته اند که به دستور این زن، خاک مورد لزوم برای ساختن منبر را از کربلا به یزد حمل کرده اند. تعمیرات «بی بی خاتون » متعلق به سال ۸۳۶ ه است. (۳۲) مرمت دیگر مسجد جامع یزد، توسط خواجه معین الدین یزدی از وزیران عهد تیموری صورت گرفت. (۳۳) وجود کتیبه کاشی معرفی که به خط ثلث سفید بر روی کاشی لاجوردی خودنمایی می کند و نام شاهرخ را بر خود دارد، این احتمال را به وجود آورده است که قسمت اعظم تزیینات و کاشیکاری سردر رفیع جامع کبیر یزد نیز در عهد سلطنت شاهرخ انجام پذیرفته باشد. (۳۴)
از اماکن متبرکه و مزارات ساخته شده در عهد تیموری، باید به مزار شاه نعمت الله ولی در ماهان کرمان اشاره کرد. گرچه اصل بنا متعلق به همین دوره است ولی بعدها، قسمتهایی به آن افزوده شد. کتیبه موجود در آن، تاریخ ۸۴۰ ه را نشان می دهد ولی مجموعه بناهای موجود بقعه متعلق به قرنهای نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم است. ایوان، مناره های بلند، کاشیکاریها و درهای گرانبهای این بقعه، زیبایی و لطافت خاصی دارد.
بقعه امامزاده جعفر دامغان نیز از بناهای دوره تیموری است. این بنا در شمال غربی شهر دامغان ساخته شده است. صاحب بقعه به شش واسطه به حضرت علی علیه السلام می رسد. اصل بنا، ظاهرا در دوره سلجوقی ساخته شده است اما در بخشی از صحن آن، بنای کوچکی است که کتیبه سر در آن، انتساب به عهد شاهرخ را نشان می دهد. در درون ایوان، مقدار زیادی کاشیکاریهای ستاره ای شکل به صورت هشت پر و دوازده پر به رنگ سبز روشن و لاجوردی دیده می شود که بیشتر آنها مصور به صورتهای حیوانات و یا کتیبه های منظوم به خط نستعلیق است. (۳۵)
بنای مدرسه مجاور به مقبره شیح احمد جام از عرفای اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم را نیز باید از آثار دوره تیموری محسوب داشت. قسمتی از خانقاه این مزار تاکنون دو بار تعمیر شده است. بنای مدرسه بزرگی که در کنار بقعه است. متعلق به زمان شاهرخ تیموری می باشد و احتمالا متعلق به سال ۸۴۶ ه است. (۳۶) همچنین نماسازی بقعه تربت حیدریه را نیز باید از عهد شاهرخ محسوب داشت. (۳۷)
در مجموعه بناهای دوره تیموری باید ذکری نیز از مدارس این عصر داشت. نخست باید از مدرسه دودر در شهر مشهد یاد کرد. بنای این مدرسه به گواهی کتیبه معرق آن، در سال ۸۴۳ ه انجام پذیرفته است. بانی آن، غیاث الدین امیر یوسف خواجه بهادر است که آثاری از قبر او در زیر گنبد مسجد دیده شده است. بنای مدرسه، نمونه کاملی از این قسم معماری در قرن نهم است. این بنا همچنین از نظر کاشیکاری و مجموعه خطوط مختلفه، بسیار قابل توجه است. (۳۸) مدرسه دیگر، مدرسه خرگرد است. بنای مدرسه متعلق به سال ۸۴۸ و دوره شاهرخ است و به دستور «پیراحمد خوافی » وزیر شاهرخ ساخته شده است. مدرسه در خارج روستای خرگرد است و از مدارس چهارایوانی و دارای حجره های دو طبقه است. از آنجا که این بنا به دستور غیاث الدین پیراحمد خوافی ساخته شده است به «مدرسه غیاثیه » مشهور شده است.
علاوه بر آثاری که برشمردیم، ابنیه و آثار دیگری هم، به گونه ای متعلق به دوره تیموری هستند، از آن جمله است ایوان طلای صحن عتیق مشهور به «ایوان طلای نادری » که از بناهای «امیرعلیشیر نوایی » وزیر دانشمند سلطان حسین میرزای بایقرا است و بعدا در زمان نادرشاه افشار طلاکاری شده است. همچنین بنای عمارت تیموری در اصفهان است. تالار این عمارت دارای سقف آجری مقرنس و مزین به رنگهای لاجوردی و طلایی است و آثار گچبریهای جالب و خیره کننده آن هنوز باقی است.
در دوره تیموری مرمت بعضی از شهرها و باروهای آنها نیز مورد توجه بوده است که از آن جمله بنای شهر بیلقان و حصار و خندق آن است. این کار در زمانی صورت گرفت که شهر حالت کاملا ویرانی یافته بود و مهندسان برای این شهر، طرحی نو در انداخته بودند. (۳۹) این مرمت در عصر امیرتیمور صورت گرفت. (۴۰)
در پایان بحث از معماری دوره تیموری باید اشاره ای هم به ساختمان هشت گوش «گورامیر» و گنبد بلند و آبی رنگ آن به عنوان یکی از بارزترین آثار هنری دوره تیموری کرد. این آرامگاه که در اصل مقبره نوه او بود و در زمان حیات امیرتیمور و با اشراف وی ساخته شده بود، در بیرون گورستان «شاه زند» سمرقند قرار داشت. این آرامگاه ساختمانی هشت ضلعی است که بر فراز آن گنبدی بلند و آبی رنگ خودنمایی می کند. هنگامی که «کلاویخو» سیاح معروف اسپانیایی به سمرقند رسیده است، بنا به پایان آمده بود. (۴۱) این بنا در عین سادگی، مزین به خطوط و نقوش هندسی زیبایی است که بر بستره کاشیهای لعابی نمودار شده است. در گرداگرد استوانه بلند پایه گنبد، عبارتهایی با خط کوفی به رنگهای سیاه و سفید نگاشته اند و خود گنبد با خطوط فرورفته ای که از مرکز بالای آن به پیرامونش می رود، آراسته به کاشیهای تابناک لعابی است. در استوانه زرین گنبد، سوراخهایی تعبیه شده است که نور آفتاب را به صورتی ملایم به درون آرامگاه می تاباند. در درون آرامگاه، سنگی به رنگ سبز پررنگ بر گور امیر تیمور نهاده شده است که آن را از قبر سلطان محمد و دیگر شاهزادگانی که در آنجا به خاک سپرده شده اند متمایز می کند. (۴۲)
درباره گچبریهای دوره تیموری با قاطعیت زیادی نمی توان سخن گفت. نمونه های عالی گچبری از این دوره به مقیاسی نیست که بتوان آن را یکی از جلوه های اصلی هنر این دوره محسوب داشت. در مورد حجاری نیز وضع به همین سان است. البته این داوری نه چنان است که بتوان ریزه کاریها و ظرافتهای موجود در نمونه هایی از گچبری این دوره را انکار کرد. کلاویخو، در سفرنامه خود درباره جنبه های تماشایی در گچبری مسجدی در سمرقند سخن می گوید که به عنوان مزار نوه تیمور ساخته شده بود. از جمله گچبریهای دوره تیموری، سر در بقعه امامزاده زید از فرزندان حضرت سجادعلیه السلام در قم است. کتیبه سردر به خط ثلث گچبری شده و پس از گذشت زمان و با وجود آن که در معرض باد و باران و آفتاب بوده، خللی بدان وارد نشده است. برای این گچبری، مشابهتهایی با محراب اولجایتو در مسجد جمعه اصفهان قایل شده اند. (۴۳) در قم، از اوایل قرن نهم، نیز گچبری قابل توجهی در بقعه امامزاده ابراهیم موجود است که کتیبه آن سال ۸۰۵ ه را نشان می دهد. (۴۴) همچنین در تالار تیموری یا عمارت تیموری اصفهان نیز آثار گچبریهای جالب و خیره کننده ای از قرن نهم دیده می شود. (۴۵) از این دوره کتیبه های گچبری شده دیگری نیز در نقاط مختلف باقی است که از نظر تاریخی حائز اهمیت فراوان است. (۴۶) گفتنی است که نمونه هایی از گچبری دوره تیموری را در برخی از بناهای سمرقند، و گور امیر می توان نشان داد که گویای دقت و ظرافت و ریزه کاریهای این هنر در روزگار تیموری است. (۴۷)
از حجاری دوره تیموری، چیز قابل توجهی باقی نمانده است; از نمونه های آن روزنه های مسجد کبود است که مشبکهایش از سنگ بلغمی و به طرز ماهرانه ای کنده کاری شده است. صاحب ظفرنامه تیموری درباره مسجد جامع سمرقند می نویسد که دارای چهارصدوهشتاد ستون تراشیده شده از سنگ است که هر کدام طولی بالغ بر هفت گز دارند. (۴۹) مورخ مذکور همچنین از کتیبه های تراشیده شده از سنگ در این مسجد یاد می کند، (۵۰) و سخن او گویای سنگتراشی و حجاری در عصر تیموری است.
رواج و رونق کاشیکاری در دوره تیموری به حدی است که بسیاری از جلوه های هنری در معماری این عصر را تحت الشعاع خود قرار داده است و در واقع جایگزین تزیین پی بناها با سنگ و گچ، گردیده است. کلاویخو در سفرنامه خود بارها کاشیهای دوره تیموری را ستوده است. او از کاشیهای زرینی سخن می گوید که در پوشاندن دیوارها به کار رفته اند. (۵۱) این جهانگرد می نویسد که در نواحی مختلف تبریز، ساختمانهای زیبا و مساجدی را دیده است که با کاشیهای آبی و طلایی پوشانیده شده بودند. (۵۲) عالی ترین نمونه های کاشیکاری دوره تیموری را باید در ابنیه مذهبی و آرامگاههای امیران این سلسله مشاهده کرد. (۵۳) اگر چه در این دوره کاشی سازی در مناطق مختلف رایج بود ولی ظاهرا این رواج در اصفهان بیشتر از نقاط دیگر بوده است. (۵۴)
یکی از جلوه های ارزنده کاشیکاری دوره تیموری متعلق به مسجد کبود تبریز است. کاشیهای مسجد کبود طرحی شگفت انگیز دارند، به گونه ای که از کاشیهای ادوار قبل برتر دانسته شده اند. یکی از هنرشناسان می نویسد: «این سبک کاشیکاری قابل مقایسه با ترکیبات هندسی خاص صنایع زمان سلجوقی و مغول نیست و برتری و مزیت زیادی بر آنها دارد». (۵۵) اوج کاشیکاری مسجد کبود را می توان در سر در آن مطالعه کرد. سر در مسجد در زمین مرتفعی بنا شده و قسمت فوقانی آن، قوسی بیضی شکل دارد و در دو کنار آن ستونهایی متصل به بنا، با شکلی مارپیچ بالا رفته و در قسمت فوقانی، هلالی بیضی شکل تشکیل می دهد. این ستونها، همگی پوشیده از کاشیهای نفیس فیروزه ای رنگ با نقش و نگارهایی خوش نما می باشند. سطوح داخلی رواق، پوشیده ازکاشیهای رنگارنگ است. این کاشیها به صورت قطعات کوچک بریده شده و با مهارت در کنار هم نشانده شده اند. (۵۶)
از نمونه های دیگر کاشیکاری دوره تیموری، کاشیهای درون ایوان جنوبی مسجد جمعه اصفهان است. این کاشیکاری به دستور ابوالنصر بهادر آق قویونلو معروف به اوزون حسن، انجام شده است. (۵۷) همچنین باید از کاشیکاریهای مسجد عمادی کاشان یاد کرد. این کاشیها در قسمتهایی از مسجد بخصوص در محراب آن جلوه خاصی دارد و انعکاس ذرات فلزی این کاشیها از نظر سیاحان و هنرشناسان دور نمانده است. (۵۸) در محوطه داخلی گنبد همین مسجد، منبری بزرگ به ارتفاع چهارمتر با شش پله برجای مانده که همگی از کاشیهای معرق و خوش آب و رنگ تهیه شده که هم اکنون سالم است. (۵۹)
در برخی از سردرهای ابنیه تاریخی نیز مظاهری عالی از کاشیهای دوره تیموری را می توان ملاحظه کرد; از آن جمله کاشیکاریهای بسیار عالی سردر بقعه شیخ امیر مسعود متعلق به سال ۸۹۵ ه است که به دستور «اوزون حسن » انجام شده است. (۶۰) و همچنین است کاشیکاریهای سردر مسجد کبیر یزد و نیز کاشیکاریهای زیبا و پرجلوه سردر دارالسیاده یزد. (۶۲)
از سفال دوره تیموری نمونه های زیادی در دست نیست. از نمونه های موجود دریافته می شود که در این رشته، عمل و طرح دوره مغول ادامه یافته ولی کیفیتهای جنس سفال رو به انحطاط گذارده است. از مینیاتورهای مربوط به این دوره که تصویرهایی از سفال و کاشیهای عصر تیموری را داراست معلوم می شود که تاثیر صنایع چینی در سفال این عصر قوی است (۶۳) و حتی احتمال داده می شود که بعضی از این سفالها و کاشیها که در این آثار مینیاتوری دیده می شود، مستقیما از چین وارد شده باشد. بعضی از محققان هنری، این امر را نشانه عدم علاقه دستگاه تیموریان به صنعت سفال سازی می دانند. یکی از بناهای برجای مانده از سفال دوره تیموری که احتمالا در حدود سلطان آباد ( اراک) یا ساوه ساخته شده است، نشان می دهد که بعضی از مراکز سفال سازی ایران، در دوره تیموری نیز فعالیت خود را ادامه می داده است. درباره این نمونه باید گفت که سفال مذکور، کاسه بسیار زیبایی است که از سفال ضخیم ساخته شده و از نظر نقش و لعاب، زیبا و جالب است. (۶۴)
از فلزکاری دوره تیموری هر چند نمونه های چشمگیری در دست نیست ولی صنعت فلزکاری می باید در این دوره ترقی قابل توجهی کرده باشد زیرا همه امکانات و زمینه های لازم برای چنین پیشرفتی فراهم بوده است. یکی از محققان می نویسد: «در عصر تیموری، صنعت فلزکاری بالاخص هنر ترصیع به منتهای ترقی رسید و از مطالعه برخی آثار فلزی که منسوب به این دوره است برمی آید که نقوش فلزی تصاویر ایرانی جای طرحها و اشکال دوره قبل را گرفت و نام اغلب صنعتگران بر روی فلزات نقش شد». (۶۵) گفتنی است که تیموریان به ساختن بشقابهای نقره ای با نقش و نگارهای قطعه قطعه از طلا، و یا صفحات مطلا و گل و بوته های برجسته علاقه داشته اند ولی تعداد این آثار بسیار اندک است. (۶۶) در این عصر، تجلی هنری در ادوات برنجی نیز رواج داشته است ». (۶۷)
شیشه سازی هم در دوره مورد بحث رونق فراوانی داشت و هنرمندان روزگار تیموری در آبگینه سازی و میناکاری مهارت و شهرت بسزا داشتند. تیمور گروهی از شیشه گران را در سمرقند گرد آورده بود و به دنبال این کار، شیشه سازی در آن ناحیه رونق یافته بود. (۶۸) پاره ای از این شیشه گران از مردم سوریه بودند که در سمرقند سکونت داده شده بودند. از جمله آثاری که می توان به این سوریهای مقیم سمرقند نسبت داد، بشقابی شیشه ای است که در موزه بریتانیا موجود است. (۶۹) آمدن شیشه گران سوری به ایران، بعدها موجب انتقال شیشه گری از ایران به مناطق دیگر شد. برای مثال، همین هنرمندان، هنر میناکاری بر روی چراغ و قندیل مساجد را از ایران به نواحی مختلف از جمله به حلب و دمشق انتقال دادند. (۷۰) بیشتر ظروف شیشه ای، بلورین و میناکاری شده بازمانده از این دوره، شامل چراغ، قندیل و ظروف و جامهای آبخوری است.
هنر کنده کاری بر روی چوب و تزیین چوب اگر چه در ادوار هنری قبل از تیموری هم دارای سابقه قابل توجهی بوده است ولی در این عصر رونق بیشتری گرفت اما اسلوبهای دوره مغول، بقای خود را همچنان حفظ کرد. (۷۱) کنده کاری و تزیینهای بر روی چوب را می توان شامل رحلهای چوبی، درهای مساجد، مدارس، آرامگاهها و صندوقهای قبور دانست. تزیینها غالبا دارای طرحهای طبیعی، اشکال هندسی، و کتیبه هایی به خط کوفی است. بهترین نمونه از کنده کاری روی چوب در این دوره، متعلق به مسجد شاه زند در شهر سمرقند است که با شیوه کنده کاری رنگ به رنگ بر روی چوب گردو پدید آمده است. (۷۲) همچنین از جمله آثار دیگر در این زمینه، صندوقی منبت کاری شده در امامزاده یحیی ساری است. این صندوق که بر روی مرقد نصب شده، از نظر هنر نجاری و ظریف کاری مورد توجه هنرشناسان است. صندوق دارای کتیبه ای است که سال ۸۴۹ ه را نشان می دهد. (۷۳) از دیگر آثار کنده کاری شده این دوره، دو لنگه در چوبی است که نام سازنده آن یعنی «علی بن صوفی باستانی » بر روی آن کنده شده است و تاریخ ۹۱۵ ه را دارد. این در، هم اکنون در موزه ایران باستان در تهران موجود است. (۷۴)
از قالیهای دوره تیموری با وجود نشانی که از آنها در مینیاتورها می بینیم، چیزی در دست نیست. در مینیاتورهای بازمانده از قرن نهم، تصویر قالیها و قالیچه هایی دیده می شود. طرح این قالیها و قالیچه ها با دقت ترسیم شده است و گویای کیفیت هنر طراحی نقوش فرش در این دوره است. (۷۵) همین جا باید متذکر شد که میان قالی بافی و نقاشی دوره تیموری، پیوند قابل توجهی احساس می شود، به گونه ای که می توان گفت طراحی قالیهای دوره تیموری تحت تاثیر نقاشی این دوره بوده است. (۷۶) آنچه مسلم است و بسیاری از مورخان هنری از روی قراینی بدان اعتراف کرده اند، این است که در اواخر دوره تیموری، قالی بافی رونق بیشتری یافته است. (۷۷) با توجه به گزارش سیاحان و شهادت مینیاتورهای عصر تیموری می توان بر این نکته تکیه کرد که شاهرخ به تشویق و حمایت بافندگان و استادان فرش می پرداخته است. (۷۸)
پارچه بافی دوره تیموری کیفیتی مرغوب و هنری داشته است. این سخن برخی از مورخان هنری که نوشته اند از منسوجات دوره تیموری چیزی باقی نمانده است، بر استقصای کافی استوار نیست. هم اکنون نمونه هایی از منسوجات ابریشمی متعلق به قرن نهم را می توان در بعضی موزه ها نظیر موزه ایران باستان دید. (۷۹) مینیاتورهای موجود از دوره تیموری گویای آن است که انواع پارچه ها در این عصر بافته می شده اند. کلاویخو نیز در سفرنامه خود از انواع فراوان منسوجات در بازار سمرقند یاد می کند. (۸۰) در این جا باید اعتراف کرد که منسوجات دوره تیموری در ابتدا تحت تاثیر شدید هنر نساجی چین بوده است زیرا منسوجات دوره تیموری از نظر طرح و نقوش، تقلیدی از پارچه های چینی قرار داشته است. این موضوع شاید بیشتر بدان علت باشد که روابط ایران و چین در این عصر از همه زمانهای دیگر استوارتر بوده و هنرمندان چینی و کالاهای چین بیشتر از هر دوره دیگری در ایران و سمرقند دیده می شده است.
بافت پارچه های ابریشمی در این روزگار بیشتر از انواع دیگر منسوجات رونق یافته بود. طرح این پارچه ها به گواهی مینیاتورها، زیبا و متنوع است. کلاویخو طرح و نقش این پارچه ها را همانند نقوش کاشیها توصیف می کند. یک قطعه بازمانده از این دوره در موزه ایران باستان، نقشی از جنگ سیمرغ و اژدها را نشان می دهد که از طرحهای سنتی در هنر چین است. (۸۱) در پارچه های دوره تیموری، اشکال و طرحهای گیاهی نیز فراوان به چشم می خورد و در شمار طرحهای مقبول و ممتاز محسوب می شد. (۸۲) این منسوجات ابریشمی گاهی جزو هدایایی بود که به وسیله سفیران و رسولان به مناطق دیگر فرستاده می شد (۸۳) و بدیهی است که این امر، در انتقال هنر نساجی ایران به سایر مناطق تاثیر قابل توجهی داشته است.
در دوره تیموری، پارچه های زربفت و سیم بافت ( نقره کش) نیز رایج بود. در بعضی از این پارچه ها، ردیفهایی از نقوش حیوانات آسیای شرقی به چشم می خورد. (۸۴) نساجی دوره مورد بحث، در شهرهای یزد و اصفهان و کاشان و تبریز رونق و پیشرفت فراوانی داشت، به گونه ای که کارخانه های این شهرها، منسوجات و بافته های خود را به اطراف و اکناف عالم سرازیر می کردند. (۸۵)
نقاشی در عصر تیموری بالاترین اوج و ترقی خود را یافت. این هنر در دوره تیموری، نه تنها تقلیدهای هنری و سبکهای نقاشی چین را که از عصر مغول وارد ایران شده بود مورد جذب و اقتباس قرار داد بلکه در مسیر تکاملی خود، سرانجام استقلالی را نمایان ساخت که منعکس کننده روح هنری ایرانیان بود (۸۶) و به همین سبب است که عصر تیموری را «دوره طلایی در هنر نقاشی ایران » دانسته اند. (۸۷) باید توجه داشت که ابعاد تکاملی طبیعی هنر نقاشی و مینیاتور قرن هشتم به کیفیتی منسجم شد که امروز می توانیم آن را تحت عنوان مستقل «سبک دوره تیموری » بپذیریم. (۸۸) عمده آثار نقاشی و مینیاتوری موجود از دوره تیموری در کتابهای مصوری است که با نبوغ سرشار هنرمندان این عصر تهیه شده است. باید اعتراف کرد که اوج زیبایی این آثار در متن کتابها، بسیار دیدنی تر و زیباتر است چنان که گویی خط زیبا و تذهیب هنرمندان بر روی کاغذهای اعلا، جلوه های این نقاشیها را چند برابر کرده است. در یک توصیف کلی راجع به خصوصیت عام نقاشیهای این روزگار می توان گفت که آثار نقاشان دوره تیموری، در مقیاس کوچک است و در ساختن آنها قت بسیاری صرف شده است. رنگها، متناسب و لطیف و خوش منظر است. نقاشیها به گونه ای است که بتوانند تغییراتی در سطوح، از نظر دوری و نزدیکی تصویرها را به خوبی نمایان سازند. (۸۹)
موضوعات مورد علاقه نقاشان این دوره غالبا به تصویرکشیدن داستانهای شاهنامه، بوستان، گلستان و آثار نظامی بوده است. در دوره تیموری دو مکتب مهم و اصلی وجود داشت که یکی منسوب به هرات و دیگری منسوب به شیراز است. البته تمایز این دو مکتب از اواسط قرن نهم به بعد کمی دشوار می گردد و در این میان پاره ای از طرحها را می توان یافت که خصوصیات هر دو مکتب را دارند. (۹۰)
شاخص مکتب هرات به عنوان مکتبی مستقل در نقاشی دوره تیموری، مبتنی بر ظرافت، دقت نظر، کوچکی ترسیم و در عین حال وضوح و تناسب رنگهاست. اگر چه بعضی از محققان هنری، ظهور این سبک را در گرو انطباق دادن و تناسب تصاویر با مضامین اشعار غنایی و عاشقانه در متون ادبی فارسی دانسته اند، (۹۱) ولی این نکته چندان شمولی ندارد زیرا در کار هنرمندان مکتب هرات، مناظر طبیعی و نمایش نباتات و گل و گیاه و داستانهایی که خارج از موضوع اشعار غنایی باشد نیز بسیار به چشم می خورد.
نقاشیها و مینیاتورهای مکتب هرات از حیث سبک با یکدیگر مشابهت فراوان دارند. این مشابهت را در بعضی از ویژگیهای این مکتب که عبارتست از قرار دادن کوهها در فواصل معین و نیز افق بلند و رنگهای تازه به خوبی می توان دریافت. (۹۲) بر آنچه گفته شد، کثرت استعمال رنگهای طلایی را نیز باید اضافه کرد. (۹۳)
مکتب شیراز، شعبه دیگری از نقاشی دوره تیموری است که در شیراز، مقر سلطان ابراهیم پسر شاهرخ تیموری رونق یافته بود. اهمیت مکتب شیراز که گاهی آن را مقدم بر مکتب هرات هم می دانند، به حدی است که بعضی از پژوهشگران هنری، با بیانی مبالغه آمیز، شیراز را مرکز و مهد نقاشی دوره تیموری می دانند. (۹۹۴) البته باید پذیرفت که سلطان ابراهیم توانست با استفاده از نبوغ هنرمندان شیرازی، شعبه ای از مینیاتور و نقاشی را رونق دهد. از این مکتب، آثار ارزشمندی باقی است که مشهورترین آنها، نسخه مصوری از شاهنامه و مجموعه مصوری از اشعار فارسی است که دارای تاریخ سالهای ۸۱۳ و۸۲۳ ه است و به نام سلطان ابراهیم نوشته شده و قسمتهایی از آن در موزه بریتانیا موجود است. (۹۵)
از ویژگیهای مکتب شیراز، هماهنگی و ترکیب ملایم و آرام رنگهاست. نقاشان مکتب شیراز دوست می داشتند تا حاشیه و قسمتهای اضافی را با خطوط تزئینی و شاخ و برگ، و بیشتر با نقوش حیوانات پرکنند، و با این حال، دورنماها و کوهها در فاصله و میان دو قسمت متن و کمی پایین تر از وسط صفحه ترسیم می گردید. (۹۶)
اگر چه هرات و شیراز بی تردید مهمترین مراکز نقاشی محسوب می شدند. ولی نقاشانی هم بودند که در مکانهایی دیگر به کار خود اشتغال داشتند. سمرقند به طور قطع، یکی از مهمترین مناطق فعالیت نقاشان بود که مرکزیت و همیت خود را مدتها پس از مرگ تیمور نیز همچنان حفظ کرد. (۹۷)
نام آورترین نقاش دوره تیموری، بهزاد است و سخن گفتن از بهزاد، در حقیقت سخن گفتن از پیکره اصلی نقاشی دوره تیموری است، و بدین سبب است که او را حتی بزرگترین نقاش دوره اسلامی ایران معرفی کرده اند. (۹۸) بهزاد در سال ۸۵۴ ه در شهر هرات متولد شد و شهرت هنری او نیز از همان شهر، به اطراف منتقل شد. خواندمیر صاحب کتاب حبیب السیر درباره بهزاد می نویسد: «بهزاد اشکال شگفت انگیز و نوادر صنعت خط را در مقابل چشم ما مجسم می کند. طراحی و هنرمندی او چون قلم مانی، آثار همه نقاشان دنیا را از صفحه روزگار سترده و انگشتان معجزه آسایش، صور و نقوش همه صنعتگران و نقاشان فرزندان آدم را محو کرده است، و مویی از قلم او با مهارت و استادی، به اشکال بی جان، جان می بخشد». (۹۹)
استقلال شیوه کار بهزاد در نقاشی دوره تیموری تا آنجاست که در مینیاتور، صاحب مکتب خاصی شد که به مکتب بهزاد شهرت دارد. کار بزرگ بهزاد، نزدیک شدن به طبیعت بود. (۱۰۰) او از سوی دیگر توانست نقاشی را به زندگی مردم نزدیک کند و شبیه سازی را که تا آن زمان معمول نبود، مرسوم سازد. بهزاد در تصاویر خود، اشخاص را چنان نقش می کرد که گویی زنده و جاندار هستند; (۱۰۱) و اگر گفته شود که بسیاری از ریزه کاریهای هنری بهزاد، در آثار نقاشان قبل از او نیز به کار رفته است، (۱۰۲) به هیچ وجه از عظمت کار این هنرمند نمی کاهد.
بر مبنای یک جمع بندی کلی، خصایص زیر را در آثار بهزاد برشمرده اند:
۱) درستی و دقت کامل در خطوط تصاویر،
۲) نمایاندن حالت چهره اشخاص به گونه ای شگفت انگیز و به کمک ترکیب رنگها،
۳) مفهوم بودن حرکت، و اشارات تصویرها،
۴) ظرافت در ترسیم درختان، گلها، دورنماها و نیز نمایاندن انوار خورشید، و ابر،
۵) کاربرد متنوع رنگها، و به کارگیری رنگهای طلایی و نقره ای،
۶) چهرگشایی و صورتگری خراسانی وار، به جای چشم و ابرو و چهره مغولی، که این خود دلیلی دیگر بر مستقل شدن مکتب هرات و بیرون آمدن از زیر نفوذ سنتهای نقاشی عصر مغول است،
۷) ریزه کاریهای مختلف و دقیقه نگاری ها در ترسیم نقوش بناها، دیوارها، فرشها، البسته و مجالس. (۱۰۳)
از آثار معتبر بهزاد که دارای امضای خود او باشد، تعداد اندکی باقی مانده است و بعضی از نقاشیهایی که امضای او را دارند، کار اصلی او نیستند بلکه نسخه ها و بدلهایی است که غالبا کار معاصران او می باشد. (۱۰۴) از جمله آثاری که یقینا امضاء بهزاد را دارد، چهار مینیاتور رنگی در یکی از نسخه های بوستان سعدی است که هم اکنون در یکی از موزه های قاهره موجود است. (۱۰۵) همچنین تصویرهایی از نسخه خطی خمسه نظامی است که در سال ۸۴۶ ه کتابت شده و هم اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می شود. (۱۰۶)
یادی از شاگردان بهزاد نیز در این موضع، خالی از فایدتی نخواهد بود. یکی از آنها قاسم علی است که برخی او را، بیشتر همکار بهزاد می دانند تا شاگرد وی. هر چند گفته می شود که قاسم علی از نظر کاربرد رنگها و چهره نگاری و تعبیر از احساسات و عواطف در تصویرها، به پایه استاد خود نمی رسد، (۱۰۷) ولی با این حال، وی یکی از معروف ترین نقاشان قرن نهم در هرات است و بسیاری از آثار او را با بهزاد اشتباه کرده اند. کار این هنرمند از مینیاتورهای چندین کتاب خطی که امضای وی را دارند شناخته می شود. دیگر شاگردان بهزاد عبارتند از: شیخ زاده خراسانی، آقا میرک تبریزی، سلطان محمد، پیرسیدعلی و مظفرعلی. همچنین باید یادی از نقاشان دیگر این عصر نظیر امیرشاهی سبزواری و غیاث الدین کرد. این غیاث الدین، یک بار به همراه هیاتی سیاسی از جانب شاهرخ به چین فرستاده شد. (۱۰۸)
برشمردن و معرفی همه آثار برجسته نقاشی عصر تیموری در این مختصر نمی گنجد، اما از آنچه باقی است، یکی نسخه شاهنامه معروف، به خط جعفر بایسنقری است که در سال ۸۳۳ه کتابت شده است. و در نوع خود شاهکاری محسوب می شود زیرا بیست و دو تابلو مینیاتور این کتاب، نقاشی مکتب هرات را در اوج خود نشان می دهد; (۱۰۹) و نیز کتاب کلیله و دمنه ای است که گویای همه ویژگیهای نقاشی دوره تیموری است. (۱۱۰) از نسخ خطی دوره تیموری، چند کتاب دیگر با تصویرهای زیبا موجود است که در کتابخانه قاهره، و موزه بریتانیا نگهداری می شوند. (۱۱۱)
کتاب سازی و خط و صحافی در دوره تیموری رواج بسیار یافت. شاهرخ و پسرش بایسنقر میرزا، در هرات، دارالعلم و کتابخانه ای تاسیس کردند و کاغذسازان، خطاطان، تذهیب کاران، رنگ سازان، نقاشان، شیرازه کاران و صحافان بسیاری را در آن شهر جمع کردند. حاصل کار این هنرمندان، کتابهایی است که بعضی از آنها را عالی ترین شاهکارهای کتاب سازی در تاریخ بشر دانسته اند. (۱۱۲) این مرکزیت بعدها در گستره ای وسیع، سراسر خراسان بزرگ را دربرگرفت.
کتابهای دوره تیموری با خطوط بسیار خوش و زیبایی نوشته شده اند و این امر مدیون رواج هنر خوشنویسی در عصر تیموری است، به گونه ای که بسیاری از امرای تیموری از جمله سلطان ابراهیم میرزا پسر شاهرخ، خود از خطاطان زبردست بوده اند. (۱۱۳) خطاطان در این روزگار به عنوان صنفی خاص از هنرمندان همواره مورد حمایت قرار می گرفتند. آنها غالب آثار خود را به خط نستعلیق خوش می نوشتند که از ابداعات خوشنویسان همین دوره است. (۱۱۴) البته باید اشاره کرد که خطوط دیگر نیز موقع خود را همچنان حفظ کردند. رواج خط در عصر تیموری، موجب رواج کتابت و استنساخ شد; به شکلی که دوره تیموری از جهت استنساخ کتاب یکی از پرکارترین دوره های هنری محسوب می شود.
چنان که قبلا اشاره شد، اختراع و رواج خط نستعلیق یکی از افتخارات خطاطان دوره تیموری است. این خط که به ابتکار میرعلی تبریزی یکی از خطاطان این روزگار پدید آمد، ترکیبی از خطوط نسخ و نستعلیق است. این نوع خط به سبب زیبایی و تناسب آن بر حسن شاهکارهای دوره تیموری افزوده است. امیرشاهی سبزواری که پیشتر به وی اشاره شد و در نقاشی و تذهیب استاد بود، یکی دیگر از نستعلیق نویسان این دوره است که در شمار خوشنویسان کتابخانه بایسنقری محسوب می شد. (۱۱۵) خطاط دیگر نستعلیق، «سلطان علی مشهدی است که وی را «قبله الکتاب » لقب داده بودند». (۱۱۶) و خوشنویسان مشهور دیگر، که ذکر نامشان در گفتار نمی گنجد. (۱۱۷)
هنر جلدسازی بخصوص چرم معرق در عصر تیموری رواج بسیار یافت و در کنار آن، تذهیب اهمیت فراوانی پیدا کرد. تزیینات کتابها، غالبا اشکال گیاهان و حیوانات و طیور را داشت. (۱۱۸) قرآنهای کتابت شده در دوره تیموری دارای بهترین و عالی ترین اشکال تذهیب است و طلا و لاجورد یکی از مواد اصلی آنها را تشکیل می دهد.
کاغذهای مرغوب ابریشمی و کتانی که با توجهی خاص، نازک و براق و رنگین می گردید، در زیباتر کردن کتابهای مذهب این دوره بسیار مؤثر بود، و جلدهای زیبای چرمی در محافظت این شاهکارها نقشی حیاتی داشت. (۱۱۹) هنرمندان دوره تیموری در تجلید و چرم کاری، طرحهایی را به کار برده اند که در نهایت دقت و زیبایی است. (۱۲۰) غالب این طرحها، طلاکاری شده و دارای تزئینات فشاری است. تزئینات دارای اشکالی از پرندگان، گلها، گیاهان، و نقوش ترنجی و هندسی است (۱۲۱) و بدین ترتیب ملاحظه می شود که هنر کتاب سازی، عملا مجموعه ای از چند هنر را در خود متجلی می ساخت.
پی نوشتها
۱- هنر عهد تیموریان، عبدالحی حبیبی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۵، ص ۳۲.
۲- راهنمای صنایع اسلامی، م. س. دیماند، ترجمه عبدالله فریاد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۳۶، ص ۵۳. در این باره همچنین بنگرید به: سفرنامه کلاویخو، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۳۷، ص ۲۹۱.
۳- تاریخ هنر اسلامی، کریستین پرایس، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، انتشارات امیرکبیر،۱۳۵۳، ص ۱۲۲.
۴- همان ماخذ، ص ۱۲۲.
۵- بنگرید به: از سلاجقه تا صفویه، نصره الله مشکوتی، تهران، ابن سینا،۱۳۴۳، ص ۳۴۸. و همچنین: راهنمای صنایع اسلامی، پیشین، ص ۵۴.
۶- ر.ک: جغرافیای حافظ ابرو، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران،۱۳۴۹، ص ۱۰; صنایع ایران بعد از اسلام، زکی محمدحسن، ترجمه محمدعلی خلیلی، تهران، ۱۳۲۰، ص ۲۶.
۷- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۵.
۸- تاریخ هنر اسلامی، ص ۱۲۶.
۹- هنر ایران، آندره گدار، ترجمه بهروز حبیبی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ص ۴۱۶.
۱۰- بنگرید به: از سلاجقه تا صفویه، ص ۱۲۶.
۱۱- ر.ک: جغرافیای حافظ ابرو، تعلیقات مایل هروی، ص ۸۲ و۸۳.
۱۲- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۵۸.
۱۳- همان ماخذ، ص ۳۵۹.
۱۴- ظفرنامه تیموری، شرف الدین علی یزدی، به تصحیح و اهتمام محمدعباسی، تهران، امیرکبیر، ج ۲، ص ۱۴۴.
۱۵- همان، ج ۲، ص ۱۴۶.
۱۶- همان، ج ۲، ص ۱۴۴.
۱۷- همان، ج ۲، ص ۱۴۶.
۱۸- وی از سلسله قراقویونلو است. در سال ۸۴۹ ه به حکم شاهرخ به حکومت آذربایجان رسید و بعدها در جنگ با حسن بیک، در حین فرار به سال ۸۷۲ ه کشته شد.
۱۹- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۴۶.
۲۰- صنایع ایران بعد از اسلام، پیشین، ص ۲۶.
۲۱- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۶۹.
۲۲- آثار باستانی آذربایجان، عبدالعلی کارنگ، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۵۱، ج ۱، ص ۲۸۱.
۲۳- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۷۰ و نیز بنگرید به: آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، حسن نراقی، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸، ص ۲۰-۲۱.
۲۴- تاریخ بروجرد، غلامرضا مولانا، (بی تا)، (بی نا)، ص ۲۲۲.
۲۵- آثار ملی اصفهان، ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۲، ص ۵۳۲.
۲۶- همان، ص ۵۸۸.
۲۷- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۶۶ و نیز ر.ک: مسجد جامع ورامین، آثار ایران، آندره گدار [و] یداگدار، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، چاپ سوم، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، ۱۳۷۵، کتاب اول، ص ۲۷ و ۲۸.
۲۸- تاریخ سمنان، عبدالرفیع حقیقت، انتشارات فرمانداری کل سمنان، ۱۳۵۲، ص ۱۹۵.
۲۹- همان، ص ۴۶۸.
۳۰- آثار ملی اصفهان، ص ۸۲۵.
۳۱- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۶۶.
۳۲- یادگارهای یزد، ایرج افشار، تهران، انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۵۴، ج ۲، ص ۱۱۹.
۳۳- همان، ص ۱۲۰.
۳۴- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۶۵.
۳۵- همان، ص ۳۶۳.
۳۶- همان، ص ۳۵۹.
۳۷- همان، ص ۳۶۱.
۳۸- همان، ص ۳۵۴.
۳۹- آثار ملی اصفهان، ص ۳۸۶.
۴۰- ظفرنامه تیموری، ج ۲، ص ۳۸۶.
۴۱- همان، ص ۳۸۵.
۴۲- سفرنامه کلاویخو، ص ۲۷۴.
۴۳- ر.ک: تاریخ هنر اسلامی، ص ۱۲۴، ۱۲۵.
۴۴- «گچبریهای بازمانده از قرن هفتم تا قرن نهم در قم »، مدرس طباطبائی، وحید، سال پنجم، شماره مسلسل ۵۷، ص ۸۴۱.
۴۵- همان، ص ۸۵۰.
۴۶- آثار ملی اصفهان، ص ۳۸۶.
۴۷- بنگرید به: آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، پیشین، ص ۲۱۱.
۴۸- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۷۹.
۴۹- تاریخ جهان نما، کاتب حسینی، به نقل از: آثار باستانی آذربایجان، ج ۱، ص ۲۸۵.
۵۰- ظفرنامه تیموری، ج ۲، ص ۱۴۴.
۵۱- همان.
۵۲- بنگرید به: سفرنامه کلاویخو، ص ۲۱۴.
۵۳- همان، ص ۱۶۲.
۵۴- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۷۹.
۵۵- ر.ک: راهنمای صنایع اسلامی، ص ۱۹۸.
۵۶- آثار باستانی آذربایجان، ج ۱، ص ۲۹۳.
۵۷- همان، ج ۲، ص ۲۸۵.
۵۸- آثار ایران، ج ۲، ص ۲۲.
۵۹- ر.ک: آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، ص ۲۰۹.
۶۰- همان، ص ۲۰۶ و۲۰۷.
۶۱- آثار ایران، ج ۲، ص ۴۳ و ۴۴.
۶۲- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۶۵.
۶۳- آثار تاریخی شهرستانهای کاشان و نطنز، ص ۲۱۱.
۶۴- ر.ک: راهنمای صنایع اسلامی، ص ۱۹۶.
۶۵- همان.
۶۶- هنر اسلامی، ص ۱۲۶.
۶۷- بنگرید به: «یکی از آثار دوره تیموری »، پروین برزین، هنر و مردم، شماره ۵۳، ۵۴، ص ۴۷.
۶۸- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۷۷.
۶۹- میراث ایران، آرتور جان آربری، ترجمه احمد بیرشک، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،۱۳۴۶، ص ۲۳۹.
۷۰- هنر اسلامی، ص ۱۲۴.
۷۱- صنایع ایران بعد از اسلام، ص ۲۷۶.
۷۲- همان.
۷۳- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۷۸.
۷۴- راهنمای صنایع اسلامی، پیشین، ص ۱۲۴.
۷۵- صنایع ایران بعد از اسلام، ص ۲۸۲.
۷۶- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۷۱.
۷۷- صنایع ایران بعد از اسلام، ص ۲۸۲.
۷۸- بنگرید به: «قالی بافی در ایران »، علیرضا حیدری، سخن، دوره دهم، ص ۴۵۹.
۷۹- راهنمای صنایع اسلامی، ص ۲۶۰.
۸۰- البته خلاف این نظر هم اظهار شده است. ر.ک: «قالی بافی در ایران »، پیشین، ص ۳۵۹.
۸۱- The Persian Carpets; a Survey of the Carpet Weaving industry of Persia. Edwards,Arthur Cecil, London 1953, p, 163.
۸۲- ر.ک: «پارچه های قدیم ایران »، پیشین، ص ۳۹.
۸۳- سفرنامه کلاویخو، ص ۲۴۲.
۸۴- پارچه های قدیم ایران، ص ۳۹.
۸۵- صنایع ایران بعد از اسلام، ص ۲۳۹.
۸۶- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۸۶.
۸۷- هنر اسلامی، ص ۱۲۴.
۸۸- صنایع ایران بعد از اسلام، ص ۲۳۹.
۸۹- ر.ک: «تحول نقاشی و مینیاتورسازی ایران در دوره اسلامی »، محمود آرام، مجله باستان شناسی، سال ۱۳۳۸، شماره ۳ و ۴.
۹۰- Islamic Painting and the Art the Book, B. W. Robinson, London 1976, p. 139.
۹۱- Persian Miniature Painting, Lawrence Binyon, New York 1971, p. 49.
۹۲- هنر عهد تیموریان، ص ۴۷.
۹۳- Ibid, p. 115.
۹۴- راهنمای صنایع اسلامی، ص ۵۵.
۹۵- هنر عهد تیموریان، ص ۴۷.
۹۶- صنایع ایران بعد از اسلام، ص ۱۰۴.
۹۷- راهنمای صنایع اسلامی، ص ۵۳، ۵۴.
۹۸- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۸۲.
۹۹- Islamic Painting, p. 115.
۱۰۰- Ibid, p. 119.
۱۰۱- ر.ک: هنر عهد تیموریان، ص ۵۲.
۱۰۲- به نقل از راهنمای صنایع اسلامی، ص ۵۸.
۱۰۳- Ibid, p. 142.
۱۰۴- هنر عهد تیموریان، ص ۵۵.
۱۰۵- بنگرید به: «هنر دوره تیموری و معرفی هنرمندی والامقام »، رکن الدین همایون فرخ، وحید، سال ۶، ش ۱۱، ص ۹۹۷.
۱۰۶- برای تفصیل بیشتر ر.ک: هنر عهد تیموریان، ص ۵۷.
۱۰۷- راهنمای صنایع اسلامی، ص ۵۹.
۱۰۸- Bibliothegue Egyptienne at Cario – Islamic Painting, p. 127.
۱۰۹- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۸۴.
۱۱۰- صنایع ایران بعد از اسلام، ص ۱۱۵.
۱۱۱- راهنمای صنایع اسلامی، ص ۵۴.
۱۱۲- همان، ص ۶۴.
۱۱۳- از سلاجقه تا صفویه، ص ۳۸۳.
۱۱۴- همان، ص ۳۸۱.
۱۱۵- میراث ایران، ص ۲۳۵ و . Islamic Painting, p. 112
۱۱۶- گلستان هنر، احمدبن حسین منشی قمی، احمد سهیلی خوانساری، بنیاد فرهنگ ایران، تهران، ۱۳۵۲، ص ۲۴.
۱۱۷- هنر عهد تیموریان، ص ۱۰۳.
۱۱۸- بنگرید به: احوال و آثار خوشنویسان، مهدی بیانی، انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۵۶، ص ۷۸.
۱۱۹- همان، ص ۲۴۱ به بعد.
۱۲۰- برای آگاهی از تعداد و نام خطاطان دوره تیموری، ر.ک: همان ماخد، ج ۱، ص ۱۱۷، ۱۱۸.
۱۲۱- راهنمای صنایع اسلامی، ص ۸۳
نویسنده: امامی، نصرالله
منبع : فصلنامه مشکوه، شماره ۵۳
————————————————————————————
————————————————————————————
تحریریه مجله نساجی کهن
ارسال مقالات و ترجمه جهت انتشار در سایت : info@kohanjournal.com
سومین سمپوزیوم بین المللی صادرات فرش ماشینی ایران فرصتی برای ارتباطات با تاجران بین المللی…
نویسنده: قاسم حیدری، فوق لیسانس تکنولوژی نساجی کمپانی های سازنده ماشین آلات ریسندگی نیز در…
تبلیغات روی جلد: کاوان شیمی فهرست مطالب شماره 90 مجله نساجی کهن نمایشگاه پیشرفتهترین فناوریهای…
در نمایشگاه Heimtextil 2025، بخش فرش و کفپوش به سطح جدیدی از گسترش و نوآوری…
نویسنده:سیامک عیقرلو آری، تیتر این نوشتار درست نوشته شده است و به درستی آن را…
فناوریهای نوظهور و هوش مصنوعی با وجود همه اثرات مثبت و غیرقابل انکاری که برای…