رأس، میانه و بدنه دولت فعلی- همانند دولتهای پیشین- میاندیشد که بخش خصوصی ایران توانایی، دانایی، مسئوولیتپذیری و کارآمدی لوازم برای اداره جامعه و کسبوکار شهروندان را ندارد. این اندیشه راه را برای توزیع قدرت میان نهاد دولت و نهاد بخش خصوصی ناهموار کرده است. به این معنی که دولت اصرار دارد همچنان همه قدرت مؤثر بر رفتار و تصمیمهای کلان در کسبوکار را باید در چنگ داشته باشد و بخش خصوصی ایران همانند دههها و سدههای سپری شده تحت قیمومیت دولت باشد. از سوی دیگر، بخش خصوصی ایران که شاهد و ناظر ناکارآمدی دولتهای قبلی در اداره بهینه کسبوکار خویش و جامعه بوده و هست، میخواهد از حالت جنینی خارج شده و براساس قانون و مقررات، از حاشیه بیرون و در متن تصمیمگیریها قرار گیرد.
این خواسته منطقی و عقلانی بخش خصوصی که برخاسته از تجربه جامعه بشری است راه خود را از میان سنگلاخها باز کرد و برای نخستینبار، دولت موظف شد قانون بهبود مستمر فضای کسبوکار را به رغم عدم تمایل، اجرا کند. اجرای قانون مصوب مجلس و موادی از قانون برنامه پنجم توسعه اما در محل به زمین سفت و سخت دولت رسیده و به صورت نسبی زمینگیر شده است. پرسش این است که بخش خصوصی برای عبور از این مرحله و راه تنگ شده چه میتواند کند؟ اصل نخست برای اقدام به عبور از این روزهای دشوار، البته تعامل و تفاهم با نهادهای حکومتی به ویژه نهاد دولت است. بخش خصوصی ایران و رهبران تشکلهای نیرومندی که در متن کار قرار دارند.
نباید پرچم تسلیم، یأس و سرخوردگی به دست گیرند و با خشم و اندوه و شتابزدگی عمل کنند، راه متقاعد و مجاب کردن دولت را با حرف زدن و گفتوگو کردن ادامه دهند. خشم و سرخوردگی نباید بر مدارا و آرامش غلبه کند. پس از این کار اما در حوزه عمل باید راههای دیگر اثرگذاری و با هدف عبور از این روزها را نیز در دستور کار قرار داد. یکی از راههای مؤثر، گفتوگو با برخی شهروندان است. شهروندان ایرانی تا امروز هرگز مخاطب بخش خصوصی نبودهاند و نوعی گسست تاریخی این اجازه را از فعالان صنعتی و اقتصادی سلب کرده که با شهروندان حرف بزنند. بخش خصوصی ایران اما امروز در وضعیتی است که میتواند و باید با شهروندان حرف زده و کدورتهای تاریخی انباشت شده را رقیق و تلطیف کند. فرمان به نفع بخش خصوصی حرکت میکند و دوران تماشاگر بودن مسیری شده است.
بخش خصوصی ایران اگر به اهداف، کارآمدی، توانایی و دلسوزی خود ایمان دارد ولی خواهد از دنباله روی محض دولت رها شود، دیگر نمیتواند تماشاگر باشد. دادن اختیارات تام و تمام به دولت برای اینکه واسطه میان بخش خصوصی و شهروندان با شریک اشتباه بزرگ بوده که تکرار آن توجیه عقلی و منطقی ندارد. دولتها به ویژه دولتهایی که احساس اقتدار در آنها نیرومندتر است، واسطه مناسبی برای آشتی دادن شهروندان با صاحبان سرمایه و اندیشه نبوده و نخواهند بود. زمانه دیگر شده است و بخش خصوصی باید از تماشاگری به بازیگری تبدیل شود. این خواسته اما کار آسانی نیست و تجربه کافی برای حرف زدن با شهروندان از سوی بخش خصوصی وجود ندارد. علاوه براین، ابزارها و امکانات نیرومند، کار سازوکار آید نیز برای عبور از مرحله گسست باید شناسایی و از همه آنها به ویژه رسانههای مؤثر، قرار گیرد در مسیر یاد شده استفاده شود.
سومین سمپوزیوم بین المللی صادرات فرش ماشینی ایران فرصتی برای ارتباطات با تاجران بین المللی…
نویسنده: قاسم حیدری، فوق لیسانس تکنولوژی نساجی کمپانی های سازنده ماشین آلات ریسندگی نیز در…
تبلیغات روی جلد: کاوان شیمی فهرست مطالب شماره 90 مجله نساجی کهن نمایشگاه پیشرفتهترین فناوریهای…
در نمایشگاه Heimtextil 2025، بخش فرش و کفپوش به سطح جدیدی از گسترش و نوآوری…
نویسنده:سیامک عیقرلو آری، تیتر این نوشتار درست نوشته شده است و به درستی آن را…
فناوریهای نوظهور و هوش مصنوعی با وجود همه اثرات مثبت و غیرقابل انکاری که برای…