آیا اینکه دموتکس چین بازار آن کشور را به ایران واگذار خواهد کرد، چیزی بیش از یک توهم است؟!
تامین صد در صدی هزینه تهیه و آماده سازی غرفه از سوی مرکز ملی فرش ایران برای شرکت کنندگان در نمایشگاه دموتکس شانگهای (DOMOTEX ASIA / CHINAFLOOR 2011) که از ۲۳ تا ۲۵ مارس ۲۰۱۱ برگزار میشود، و رئیس مرکز ملی فرش ایران در هفته جاری از آن به عنوان راهی برای توسعه بازارهای جدید یاد کرده است، موضوعی است که از جنبه های مختلفی قابل بررسی و نتیجه گیری است.
گرچه فیصل مرداسی، رئیس مرکز ملی فرش ایران، در مصاحبه خود اظهار داشته: “ما به دنبال این هستیم تا بازار چین را به عنوان بازارهای اولویتدار خود معرفی کنیم.” لکن هیچ دلیل روشنی را برای این معرفی ارایه نداده و تنها از آن به عنوان بازار اولویت دار! یاد کرده است.
این امر که ما بازارها را بر مبنای ویژگی های آن دسته بندی کنیم کاری نه تنها مفید بلکه ضروری است، لکن رئیس مرکز ملی فرش قواعد، مبانی و روشهایی را که از طریق آن مرکز توانسته یا می تواند به اولویت بندی بازارها دست یازد در هاله ای از ابهام باقی گذارده است. وی مشخص نکرده است که در مقابل این بازار اولویت دار چه بازارهایی اولویت خود را از دست داده و یا به زعم مرکز ملی بی اولویت تلقی شده و می شوند؟ و چرا؟
اصولا اولویت بازار چین و مزیت آن نسبت به سایر بازارها در چیست؟ و نگرش این بازار به فرش ایرانی از کدامین منظر و رویکرد بازاریابانه و مشخص تر بگوئیم گرایش این بازار به چه نوع از تولیدات فرش دستباف ایران است؟
دو سال پیش و در گزارشی در همین سایت اشاره کردیم که چین با توجه به رشد صنعتی و آزادسازی سرمایه گذاری بخش خصوصی دارای یک درصد قشر مرفه گردیده و این بخش از جمعیت چین از توانمندی بالایی برای خرید کالاهای لوکس از جمله فرش های نفیس ایرانی برخوردارند. اما دعوت و ارایه تسهیلات عام به هر آنکه حاضر به ورود به این بازار است، بدون ارایه ضوابط معینی که از ناحیه برنامه ای دراز مدت و کارشناسانه پشتیبانی شود، آیا خود مغایر با اصول بازاریابی و بازارسازی نیست؟
نمایشگاه دموتکس آسیا که در طول ۱۱ دوره گذشته بطور منظم برگزار گردیده و خود نیز تسهیلاتی را برای شرکت کنندگان فراهم نموده است، آنگونه که رئیس مرکز ملی فرش مدعی است، شرکت در این نمایشگاه فی نفسه بازار سازی و فعالیت در بازارهای جدید نیست. اصولا شرکت در نمایشگاه های خارجی به مفهوم ورود به بازارهای کشور برگزارکننده نیست و چنین برداشتی یقینا مقدمه گمراه شدن متولی فرش کشور و تاثیر پذیری طرح ها و برنامه های کلان آنان از چنین تلقی سطحی ای خواهد شد.
چرا باید در نمایشگاه دموتکس چین شرکت کنیم؟
مرداسی پاسخ خود به این سئوال را با توجیهات ناکافی و غیر قابل قبولی ارائه کرده و اظهار داشته است که: ”آمارهای صادرات فرش چین نشاندهنده این است که این کشور در حال خروج از بازار جهانی فرش است!” در مواجهه با این پاسخ، سئوال بلافاصله ای به ذهن متبادر می شود که خروج چین از بازار جهانی به استناد کدام آمار تا این اندازه به اجرا درآمده است که جنین شتابی را در نتیجه گیری های مرکز ملی باعث گردیده؟ و مگر در این دوره از نمایشگاه چین چه اتفاق تازه ای افتاده است که به ما در تصرف بازار کشور چین! آن هم با تاکید اولویت دار تا این اندازه ایجاد خوش باوری کرده است.
چرا باید نمایشگاه دموتکس چین، که نسخه دوم و آسیایی مادر آلمانی تبارش است، تا این اندازه مورد تاکید باشد که رئیس مرکز ملی فرش ایران را وادارد تا بگوید: ” چنین حمایتی در کشورهای دیگر انجام نمیشود و فقط مخصوص نمایشگاه دموتکس در چین است!” آیا نسخه خاورمیانه ای دموتکس در دوبی (DOMOTEX middle east / Dubai) و حتی خود نمایشگاه اصلی دوبی در هانوفر در رتبه بندی های مرکز ملی فرش ایران خواص خود را از دست داده و بی نتیجه تلقی شده اند که شرکت کنندگان در این دو نمایشگاه و سایر نمایشگاه های معتبری نظیر آتلانتا از دریافت تسهیلات مشابه محروم گردیده اند؟ بی تردید چنین نیست.
در عین حال جای این گلایه مشفقانه از رئیس مرکز ملی فرش باقی است که نحوه تعامل و دیالوگ های مرکز ملی نباید از چارچوب امور منطقی و استدلالات دنیای تجارت خارج گردیده و به شبهه شعار و تهییج آلوده شود. مسائل تجاری و بازرگانی منطبق و منبعث از ساز و کارهایی مبتنی بر ادله و آمار منطقی است و سخنرانی های تهییجی نتیجه ای را نه در کوتاه و نه در دراز مدت بدنبال ندارد. بنظر میرسد رئیس مرکز ملی فرش ایران بشدت متاثر از فضای سیاسی، بیش از آنکه موضوع را به بسترهای منطقی هدایت کند با عبارت: ” حضور فرش ایران در قلب کشور رقیب حکایت از توانمندی فرش ما دارد!” تحت تاثیر هیجان ناشی از برداشت های خوشبینانه و غالبا نادرست برخی مشاوران و معاونان خود قرار گرفته و میدان تجارت را با میدان کارزار چنان آمیخته دیده که رجزخوانی های شبه جنگی را در این شرایط و برای تشویق تجار مصلحت دیده است. آیا این تدبیر، خروجی کارگروه های متعدد جدیدی است که مرکز با مشارکت بخش خصوصی ایجاد کرده است؟ تا آنجا که اطلاع داریم چنین نیست.
چین سال ها است از تمامی توان خود برای توسعه صنعتی بهره جسته و با مدیریتی جدی و آینده نگر، نیروی ارزان کار خود را به نفع رشد اقتصادی اش محمل جذب تکنولوژی و نتایج مفید آتی آن کرده است. تا آنجا که صنایع نساجی چین به چنان قدرتی در جهان دست یافته است که کشورهای بزرگ اروپایی و حتی آمریکا را در جنگ منسوجات بزانو درآورد. البته نباید نادیده گرفت که هنوز بسیاری از مناطق در کشور پهناور چین، با بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون جمعیت، با مشکلات جدی معیشتی و بیکاری دست و پنجه نرم می کنند. اشتباه نکنیم، تعطیلی کارگاه های قالیبافی در شهرهای بزرگ و مناطق مستعد سرمایه گذاری خارجی، صرفا بدلیل ایجاد فرصت های شغلی تازه ای بوده است که، بر اساس سیاست جذب تکنولوژی و نه واردات پر هزینه آن، موجب هدایت نیروهای کار به سمت کارخانجات متعدد و خطوط تولید صنعتی با ارزش افزوده ای بیش از آنچه در فرش بدست می آمده گردیده است. اما قالیبافی هنوز در کشور چین درست همانند کشور ما راهی برای ایجاد و توسعه اشتغال ارزان و رفع معضل بیکاری است.
در کشور ما اما متاسفانه سخنان مدیران مورد محاسبه و نظارت قرار نمی گیرد و بالطبع نتایج مخرب ناشی از آن نیز مسبب خود را در میانه هیاهو گم می کنند. مگر نه اینکه سه سال پیش پرویز اسکندر پور خرمی، رئیس موزه فرش نتایج شتابزده و استنباط بی پایه و اساس خود را در ایجاد شهرهای کاشان، اصفهان، کرمان و تبریز در کشور چین! و با انگیزه رقابت با تولیدات ایرانی در مصاحبه ای عنوان نمود و حتی حاضر به عذر خواهی که بگذریم، اصلاح خبر خود هم نشد و هنوز که هنوز است بواسطه نقل مطلب از سوی مدیری رسمی! این خبر بی اساس مکررا در لابلای مصاحبه ها و گزارشات رسانه ها منعکس می گردد؟
آیا مرکز ملی فرش ایران هیچگاه خود را مسئول پاسخگویی به چنین ادعای جدی و در عین حال عجیبی دانست؟ و آیا این اطمینان بخشی به تجار برای تسخیر بازار چین و حکایت توانمندی ما صرفا بخاطر حضور در دموتکس چین از همان دسته ادعاهای حضراتی چون رئیس موزه فرش نیست؟
مرداسی همچنین در جهت استدلال برای حضور پر رنگ در دموتکس چین می گوید: “در نمایشگاه اکسپو شانگهای در پاویون جمهوری اسلامی ایران برترین غرفه و مهمترین محصول صنایع دستی ایران فرش دستباف است که با استقبال مراجعهکنندگان روبرو بوده است.” بسیار خوب ولی خبرها حکایت از آن دارد که همه این استقبال تنها منجر به فروش ۱۰۰ تخته فرش گردیده است. این فرشها دارای چه ویژگی و خصوصیاتی بوده اند؟ و آیا اکسپوی چین که محل تلاقی همه فرهنگ ها است و تاکید آن بیشتر بر فرهنگ و هنر مردم کشورهای مختلف است در ارزیابی تجاری قابل قیاس با نمایشگاه دموتکس و رقابت های تنگاتنگ و نفس گیر فرش ایرانی در مقابل فرشهای مشابه ارزان قیمت رقبا، از جمله همین کشور چین هست؟ باز هم یقینا چنین نیست.
نویسنده این سطور قصد آن ندارد تا شرکت در این نمایشگاه را مذموم و بی فایده معرفی کند. بلکه تمام تلاش نویسنده تفهیم صحیح شرایط و الزاماتی است که شرکت کنندگان باید بدور از شعار و هیجانات کاذب برای مواجهه با رقبا و مشتریان بالقوه خود از جمله مردم چین فراهم و پیش بینی کنند.
اینکه صرف شرکت در نمایشگاه دموتکس چین بمنزله حضور بی تردید در بازار آن کشور نیست.
اینکه آیا شرکت کنندگان قبل از اعزام صادرکننده و تاجر بودنشان احراز خواهد شد؟
اینکه آیا نظر فروشندگان فرش ایرانی در چین درباره شرکت تولیدکنندگان در این نمایشگاه گردآوری شده است یا نه؟
اینکه چه فرشهایی قرار است پس از اکسپوی چین آبروی فرش ایرانی را در نمایشگاه دموتکس حفظ کند،
و در نهایت اینکه جایگاه نمایشگاه های خارجی در نگاه و انتظار ما کی تصویری روشن و روشنگر پیدا خواهد کرد؟
از جمله نکاتی است که این سطور در پی یافتن پاسخی مناسب برای آن است تا شرکت کنندگان از این امکان به نفع شرایط فعلی و آتی فرش کشور استفاده کنند.
در نهایت نظر یکی از کاربران سایت نیز خواندنی است. ایشان نوشته است:
آیا میدانید که!؟
تعدادی از تجار چینی در اروپا، لندن و امریکا و حتی در ژاپن، سنگاپور و… مستقیم وغیرمستقیم در تجارت فرش هستند.
اینها فرش ایرانی را به نقد و قیمت بسیار مناسب خریداری و با سود واقعاً اندک به مشتری فروخته تا تجار ایرانی را وادار به ترک بازار و نهایتاً خود به فروش بیشتر و پرسودتر فرش چینی بپردازند.
روش دیگر امانت دادن فرش ایرانی با سود کم در ازای خرید قطعی و مدت دار فرش چینی است.
دوستم که چینی و سالها به همین کار در ژاپن و امریکا مشغول است از این تصمیم خیلی خوشحال می شود.
البته سرمایه داران چینی هم هستند که اجناس گران قیمت بخرند و انشاالله چینی ها جور اروپا وآمریکا و ژاپن را بکشند و ما تجار کشور های دیگر هم به استادان وزارت بازرگانی و مرکز ملی فرش، اقتدا کرده جل و بساط خود را جمع و راهی دیار چین و ماچین می شویم.
اطلب المشتری فرش، ولو بالسین!
?
علیرضا قادری – کارپتور