آیا مافیا واقعاً وجود دارند؟
تولید چادر مشکی در ایران مثل بسیاری از بحث های دیگر در صنعت ما نخ نما شده است و دیگر نه تنها مسئولان بلکه خود اهالی نساجی نیز صحبت درباره آنرا از روی عادت و خالی نبودن عریضه انجام می دهند و از بی ثمر بودن آنها باخبرند.
مسئله چادر مشکی هر چند وقت یکبار سوژه مطبوعات و روزنامه ها می شود و با اعلام نظرات و ارائه راهکارها و… به پایان می رسد؛ بدون اینکه معلوم شود واقعاً چرا بعد از این همه سال هنوز به عنوان یک کشور اسلامی و یکی از مهمترین مصرف کنندگان این نوع پارچه هنوز باید پارچه مورد نیاز زنان و دختران ایرانی از خارج از مرزهای این کشور فراهم شود.
چطور است که انرژی هسته ای تولید می کنیم اما هنوز پارچه چادر مشکی را نمی بافیم؛ و یا اگر واقعاً توجیه و لزومی برای آن نمی بینیم چرا تولید چادر مشکی را گاه و بیگاه روانه مطبوعات و مجلات، مجلس و… می کنیم.
طبق آمار و ارقام موجود از ۴۰ میلیون متر نیاز پارچه چادر مشکی فقط ۵ درصد نیاز بازار یعنی حدود ۲ میلیون متر در کشور تولید می شود و بقیه آن از طریق واردات و قاچاق وارد می شود. اما سال های سال است که مدیران نساجی کشور از جمله مدیران کل صنایع نساجی و پوشاک وزارت صنایع می گویند که در زمینه تولید چادر مشکی تمام تلاش و حمایت های لازم را انجام می دهند و همه رایزنی ها را با مسئولان دولتی و… انجام می دهند تا شاهد تولید چادر مشکی در ایران باشیم!
اما باید دید آیا این بازار واقعاً بازار جذابی برای تولیدکنندگان ایرانی است یا نه؟ آیا واقعاً مافیای چادر مشکی در کار است؟ حجم واقعی این بازار چقدر است؟ مصرف این پارچه رشد دارد یا کاهش؟
پارچه های چادر مشکی که عمدتاً از ژاپن و کره وارد می شوند با برندهایی مانند چادر مشکی الگانس!، چادر مشکی میتسوبیشی، سوپر کریستال و… در بازار بین ۵۰ تا ۵۰۰ هزار تومان در هر متر فروخته می شوند.
اگر به طور متوسط هر متر پارچه چادر مشکی را ۲۰۰ هزار تومان در نظر بگیریم و در عدد ۴۰ میلیون متر ضرب کنیم حجم بازار چندین برابر صادرات نساجی ایران و به طور متوسط برای سرمایه گذاری جذاب است.
اما اینکه این مافیا کیست و چرا در طی این همه سال هویتش معلوم نشده جای سوال دارد. انگار این مسئله هم مثل دهها مافیای دیگر غیر قابل حل است و یا به عبارت دیگر نباید زیاد آنرا شکافت. مافیاهایی مانند دارو، قاچاق پوشاک، چای و… .
جای تاسف دارد که هنوز بعد از گذشت این همه سال و تعدد دستگاه های نظارتی باید حرف از مافیایی بزنیم که نه اسمش معلوم است و نه رد و اثری دارد.
اما و اگر از زاویه ای دیگر به موضوع نگاه کنیم شاید بتوان گفت در کشور ما مافیاها دست پرورده سیاست های اشتباه خودمان است و هر جا می خواهیم سرپوشی بر عملکرد ضعیف و بی برنامه خود بگزاریم پای مافیاها را به میدان باز می کنیم.
مسلماً افراد سودجو و یا حتی بازرگانان هوشمند به دنبال استفاده از ظرفیت های خالی هستند و در همه جای دنیا آنچه در درجه اول جلوی مافیاها و جریانات سودجو را سد می کند همان قوانین و سیاست های دولت هاست. اگر شرایط تولید را آنقدر سخت و غیرسودآور کنیم که کارخانه ها بسته شوند و تولید با همه دردسرهایش دیگر توجیه نداشته باشد باید از کارخانه دار و تجار چه انتظاری داشته باشیم. تا کی و کجا باید از تولیدکننده انتظار داشته باشیم که در هر شرایطی کالاهای ایرانی تولید کند؟
در دنیای تجارت و سرمایه پول همواره امن ترین و بهترین راه را پیدا می کند و در این شرایط تولیدی کشور چه چیزی بهتر از واردات! بنابراین شاید مافیاها عروسک های خیالی باشند که برای توجیه عملکردها به کار می روند. چرا صنعت فرش ماشینی مافیا ندارد؟ و چرا پوشاک از قاچاق و مافیا رنج می برد؟ آیا اگر صنعت پوشاک کشور سازماندهی خوبی داشت، مد و طرح های روز در دسترس جوانان بود، اگر برندهای ایرانی، کیفیت کالاهای ایرانی و قیمت عرضه آنها در بازار رقابتی بود باز هم توجیهی برای قاچاق باقی می ماند؟ آیا اگر سیاست های دولتی برای حمایت از پوشاک منطقی و کافی بود نیازی هم به جنجال برای ورود برندهای ترک به بازار داشتیم؟ و…
در پایان باید از مسئولین و مدیران دفتر نساجی و پوشاک وزارت صنایع خواست تا به جای اینکه فقط دردی بر دردهای نساجان اضافه کنند و یا هر بار روایت کهنه قاچاق و مافیا و فرسودگی ماشین آلات را بازخوانی کنند راهی برای تقویت تولید پیش بگیرند و مطمئن باشند با فکر و برنامه ریزی و تسهیل تولید برای فعالان این صنعت، بسیاری از مشکلات خود به خود رفع خواهد شد و نیازی به پیدا کردن راه حل برای آنها نخواهد بود.