آیا پروژه مد و لباس ایرانی خاک میخورد؟
چند سالی است که پروژه طراحی مد و لباس ایرانی بر سر زبانها افتاده است و هر سال چندین همایش و نشست تخصصی در این زمینه برگزار میشود. در همین چند سال نیز انواع و اقسام هزینههای انسانی و مادی صرف مبارزه با شبیخون فرهنگی کشور شده است و اگر به تقویم رسمی نگاهی بیندازیم، ۲۱ تیر را روز عفاف و حجاب نامگذاری کردهاند.
آنچه به مقوله حجاب مربوط میشود، بخشی از فرهنگ است و فقط نمیتوان آنرا مخصوص بانوان به حساب آورد، چرا که فرهنگ زن و مرد نمیشناسد و فرهنگ موضوعی قابل تعمیم به کل جامعه است. مد لباس و نوع پوشش، بیانگر فرهنگ آن جامعه است. همانطور که با نگاه کردن به لباس اقوام گوناگون، میتوان به قومیت آنان پی برد.
فرهنگ ایران امروز، آمیزهای از فرهنگهای ملل گوناگون است و هنر هنرمندان ما ایرانیزه کردن آن بوده و این نکته بزرگترین ضربه را به تحقق لباس ایرانی زده است.
قصد و نیت این نگاشته، بررسی عوامل ناکامی پروژه مد و لباس ایرانی در کشور است ولی بهتر است پیش از آن کمی در مورد تغییرات و تحولات فرهنگی سخن گفته شود. همانطور که ذکر شد، تا قبل از به قدرت رسیدن اسکندر و پیدایش سبک هلنیسم در یونان، برهنگی امری مذموم بوده است اما چه شده است که بعد از چند سال، به یکی از پرطرفدارترین اسلوب هنری تبدیل میشود؟
علت آن را باید در فرهنگ و تغییرات دراین حوزه جست. زمانی در یک جامعه، ضد ارزشها ارزش میشود که نگهبانان فرهنگ از تحولی بزرگ غافل شوند یا فرهنگ جامعه آنقدر شکننده شود که فرهنگ بیگانه، جایگزین شود.
کشور ما پس از مشروطه و در اوایل حکومت پهلوی، با مدرنیته مواجه و مدرن شدن بدون پشتوانه فرهنگی وارد کشور شد. سفر وزرای عالیرتبه و بزرگان حکومتی به کشورهای اروپایی، سرآغاز این تحولات بود. هنرمندان با بورسیه دولت به فرنگ میرفتند و کپیبرداری از آثار بزرگان نقاشی غرب قوت گرفت. کپیبرداری بدون اندیشه، همان بلایی را به سر این ملت آورده که تاکنون پسلرزههای آن باقی مانده است.
بنابراین جهاد در راه خدا و کفنپوشی در خیابانها و پیروزی انقلاب اسلامی، ثمره فرهنگ غنی مردم ایران است و مردمی که با چنگ و دندان از آن محافظت کردند.
جنگ تحمیلی آغاز میشود. هنوز برخی از مدیران طاغوتی در قدرت هستند و پاکسازی دانشگاه به اتمام نرسیده است. به دستور پیر جماران، امامخمینی(ره)، کفنپوشان، اسلحه به دست میگیرند و به نبرد اشقیا میشتابند. هشت سال نبرد خونین و فرهنگی که باید شهیدپرور باشد، قوت میگیرد. سینمای دفاع مقدس، شعر در جهت مدح شهدا و رزمندگان شکل میگیرد.
هنرمندان، قلم و بوم و دوربین را سلاح خود میدانند و آوینیها معرفی میشوند. هر آنکه ایده و نبوغی دارد، خود را به جنگ گره میزند تا بتواند به نوعی رزمنده باشد. جنگ تمام میشود و قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران پذیرفته میشود. با آغاز دوران سازندگی، فرهنگ شهادتپروری کمکم رنگ میبازد و علم محض وارد میدان میشود. مهندس، ارج و مقامی بالاتر از هنرمند و نویسنده پیدا میکند. هنرمندانی چون حاتمیکیا، مرحوم ملاقلیپور زاییده این فرهنگ هستند. فرهنگی که میخواهد جنگ را زنده نگه دارد. بسیجی جانباز را فراموش نکند. دشمن از این شکاف فرهنگی استفاده میکند. مردم از صدای بمباران همچنان میترسند. هنر غرب کمکم وارد خانهها میشود. ابزار رسانه قدرت میگیرند. اینترنت و ماهواره پا به کشور میگذارد و دولتمردان ما همچنان وجودش را انکار میکنند.
سالها میگذرد، مدیران شایسته جایگزین برخی مدیران فرهنگی میشوند. اما فرهنگ مانند سنگ رودخانه است که ثابت است و مدیران میآیند و میروند. فرهنگ التقاطی ایرانی و جامعه جهانی شکل میگیرد. صنعت نساجی و تولید داخلی با شکست مواجه میشود و چین، البسه مردم ایران را تامین میکند.
دختر و پسر ایرانی در مدرسه درس میخوانند ولی هنوز نمیدانند، چرا حجاب ضروری است؟ چون قانون کشور است؟
فرهنگ باید از کودکی به نسلها آموزش داده شود. کودک ایرانی تا ۲۰ سالگی با مبانی اعتقادی آشنا میشود و تمامی آنان را با نان قانون و اصل و حکم الهی حفظ میکند.
باید به کودک ایرانی آموخت که حجاب، قانون کشور است، زیرا حکم الهی است و خداوند بهطور حتم با علل و دلایلی آنرا ضروری دانسته است.
حلقه گمشده عفاف در جامعه ما ندانستن علت حکمیت عفاف است. دکتر علی شریعتی میگوید: آنچه در همه پدر و مادران مشترک است، این است که مذهب را طوری تعریف میکنند که انگار شیپور را از طرف دیگرش باد میکنند !
توصیههایی که به نسل جوان میکنند اینطوری است.
پروژه مد و طراحی لباس ایرانی نیز دستخوش شعارهای زیبای مدیران فرهنگی است. نمایشگاههای بسیاری شکل میگیرند و دانشجویان و تولیدکنندگان از آن دیدن میکنند و تمامش همین است.
زمانی که فرهنگ استفاده از لباسها شکل نگرفته، بهطور قطع استقبال زیادی از آن نمیشود و لباسهای تولید شده که به تولید نیز نمیرسد، در فروشگاهها خاک خواهند خورد.
تولیدکننده در زمانی با طراح فلان لباس ایرانی قرارداد تولید انبوه میبندد که البسه به فروش برسد و میل و رغبت برای خرید لباس مناسب زمانی ایجاد میشود که مردم نوعی دیگر فکر کنند و خود به سمت لباس ایرانی کشیده شوند.
بهتر است با نظرات متولیان فرهنگی کشور آشنا شویم:
«سیدمحمد حسینی» وزیر فرهنگو ارشاد اسلامی پریروز درگفتوگو با ایرنا با بیان اینکه این وزارتخانه سالانه دوبار نمایشگاههای پوشاک مد و لباس برگزار میکند، از فعالان و طراحان بخش خصوصی در این عرصه که برای برگزاری اینگونه نمایشگاهها آمادگی کامل دارند، خواست آثار خودشان را به دبیرخانه کارگروه مد و لباس ارسال کنند.
وی افزود: طراحان و تولیدکنندگان میتوانند طرحهایی که منطبق با هنجارهای اجتماعی برآمده از فرهنگ غنی و اصیل، ارزشهای ایرانی-اسلامی و بومی کشور باشد را به دبیرخانه کارگروه مد و لباس ارائه کنند. حسینی خاطرنشان کرد: اعضای کارگروه مد و لباس و کمیته تخصصی، این درخواستها را به دقت بررسی میکنند و مجوز برگزاری نمایشگاههای فوق را مشروط براینکه این آثار و طرحها در چارچوب سیاستهای کلان فرهنگ عمومی و اسلامی کشور باشد؛ صادر خواهند کرد.
وزیر ارشاد یادآور شد: پیشبینی ما این است که قطعا بخش خصوصی از این حرکت و فراخوان استقبال میکند و راه برای مشارکت بیشتر همه فعالان مد و لباس و کسانی که در این حوزه دغدغههای ایرانی اسلامی دارند، باز خواهد بود و آنان عزم خود را برای مقابله با ناهنجاریهایی که این عرصه را مورد تهاجم قرار داده، بکار خواهند بست.
حسینی تصریح کرد: این اقدام وزارت ارشاد فرصت مناسبی است تا علاوه بر حمایت از طراحان، روند تجاریسازی طراحها نیز محک زده شود و به این ترتیب تولیدکنندگان هم با میزان اقبالی که از مردم مشاهده میکنند به سمت و سوی تولید انبوه روی آورند.
رئیس شورای فرهنگ عمومی کشور اعلام کرد که بخشی از این نمایشگاهها در قالب پارک مد و لباس برگزار و بخش دیگری نیز بهوسیله دیگر مراکز فعال در این زمینه انجام خواهد شد.
دکتر عیسی کشاورز، مدیر اداره کل آموزش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیر کارگروه طراحی مد و لباس ایرانی نیز در گفتوگو با خبرنگار «گسترشصنعت» اظهار کرد: «به نظر من این پروژه باوجود استقبال بینظیر هنرمندان و تولیدکنندگان و حتی عامه مردم، با ضعفها و کاستیهایی روبهرو است که با استمرار آن در سالهای بعد، میتوان از نقاط ضعف کاست و به نکات مثبت، قوت بخشید. اما نکتهای که وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود، با تمام کاستیهای موجود انجام شد. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نقش هدایتی و بسترسازی داشته است.
به گفته وی، تجاریسازی و ایجاد برند ملی در این زمینه و ورود به عرصه جهانی نیاز به زمان و نگاه تخصصی و علمی دارد و با یقین میتوان بیان کرد که کشور ما قابلیت ورود به بازار جهانی را دارد و با تداوم برنامه محوری در این زمینه، ایران در افق ۱۴۰۴ به پایتخت مد و لباس اسلامی – ایرانی تبدیل خواهد شد.
همانطور که ذکر شد، افقها و آرمانهای مختلفی بیان شد ولی حرفی از ریشهیابی بیحجابی به زبان نیامد.
مهلا زمانی، طراح لباس نیز معتقد است، قدمت، نماد ارزش و افتخار هر ملتی به بیلبورد آن کشور تعلق دارد (بیلبورد متحرک، موزه متحرک) معرف هر کشوری لباس آن کشور است بهعنوان نمونه مردم هند، چین، هلند و اسکاتلند را بهراحتی میتوان از روی لباس آنها تشخیص داد پس معرف هر کشوری لباس ملی آن کشور است که توسط آن به دیگران معرفی میشود. وی با انتقاد از پوشش کنونی جامعه ایران، گفت: متاسفانه اصلاح و نهادینه کردن فرهنگ پوشش ایرانی اسلامی جامعه به راحتی امکانپذیر نیست.
او با اشاره به عوامل تاثیرگذار بر شکلگیری فرهنگ پوشش هر کشور، افزود: یکی از موثرترین اهرمهای شکلدهنده به فرهنگ پوشش در هر کشور رسانههای جمعی آن کشور (بهطور اعم) و رسانه تصویری (بهطور خاص) است که متاسفانه صداوسیما از این مهم غافل است.
برای شکلدهی به فرهنگ پوشش باید یک برنامه درازمدت فرهنگی تدوین و اجرای آن را نیز به سازمانی خصوصی مستقل و کارآمد واگذار کرد. وی گفت: بهطور کلی ایرانیان معتقد به خوبپوشی و شیکپوشی هستند، متاسفانه در حوزه پوشش بیرون خانمها لباس قابل توجهی در ایران تولید نمیشود و برای جبران کمکاریها در این حوزه چارهای جز واردات نیست.
این طراح لباس یادآور شد: فرهنگ غنی و تمدن بالقوه ایران شعار نیست و به همین لحاظ است که ایران قابلیت لازم برای معرفی بهعنوان «مرکز مد کشورهای اسلامی» را دارد، با آنکه سه سال پیش طرح تاسیس این مرکز به معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تسلیم شد، اما متاسفانه تا امروز اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است.» داود ربیعی