ماجرای میتسوبیشی مشکی و عروسی دختر حاج عبدالغنی!
سالانه ۴۰ میلیون مترمربع چادر مشکی مورد نیاز است، اما در داخل کشور فقط ۴ میلیون مترمربع چادر مشکی تولید می شود.
در قم بزرگترین کارخانه تولید چادر مشکی فقط ۲ میلیون مترمربع از این مقدار را در سال تولید می کند.
در سال ۱۳۸۵ اعلام شد ایران به فناوری تولید پارچه چادر مشکی دست یافته (انگار ایران فناوری پیاده کردن انسان در کره مشتری را پیدا کرده است!)
اما بی درنگ تعرفه واردات این محصول را صفر کردند تا کارخانه های داخلی زمین بخورند (چه شباهت عجیبی مانند تولید قند و شکر در کارخانه کهریزک در ۱۲۰ سال پیش که تعرفه قند روسی را صفر کردند و چون مهندسان بلژیکی در کارخانه امین الدوله کار می کردند چو انداختند قند ایرانی نجس است، چون دست فرنگی به آن خورده، اما مصرف قند و شکر روسی و انگلیسی که احتمال دارد مسلمانان قفقاز و هند آن را درست کرده باشند عیب ندارد!).
تعرفه واردات چادر ۱۶ درصد است که خیلی ارزان است. تعرفه واردات سایر پارچه ها بین ۶۶ تا ۷۰ درصد است (چون تولید پارچه ایرانی تکافو نمی کند، مردم همان پارچه های وارداتی ترکیه، چین و ماچین را می خرند و لباس می دوزند و دولت هم خوشحال است، زیرا شعار ایرانی جنس ایرانی بخرد محقق شده است!
«جمشید بصیری» که حدود سی سال است او را می شناسم و دبیر سابق انجمن نساجی ایران است آن قدر فریاد کشید و ضجه زد (در این سی سال) که گلویش گرفت و حالا گاهی ناله کنان مرگ صنعت نساجی ایران را خبر می دهد.
او گفته: نامهای لکسوس و الگانس را روی چادر مشکی برای فروش در ایران نهاده اند و نیز نام میتسوبیشی را (خودروهای گران قیمت کره ای و ژاپنی)،حالا که خریدن و سوار شدن خودروهای گران کره ای و ژاپنی که قیمت آن از میزان خونبهای پدر واردکنندگان بیشتر است، چادر مشکی لکسوس، الگانس و میتسوبیشی به خانمها فروخته شود تا دلشان خوش باشد و پیش در و همسایه پز بدهند که دیشب الگانس را سر کردم رفتم بقالی سر محل! یا اینکه پریشب با میتسوبیشی رفتم عروسی دختر حاجی عبدالغنی !وقتی می پرسند: مگر شما خودروی میتسوبیشی زیر پا دارید؟ خانم جواب می دهد: نه فدات شم! چادر مشکی ام را می گویم خواهر جون!
یا آن یکی خواهر به خواهرش می گوید: آبجی! بی زحمت اون لکسوس را از تو صندوقخونه بیار، بپوشم بروم قصابی… ملاحظه می فرمایید، آرزوهایمان تا چه حد تنزل کرده است؟ چادر مشکی لکسوس، الگانس و میتسوبیشی.
شیخ وزیر خارجه امارات عربی وقتی این اخبار را در جراید می خواند که کره ای ها چادر مشکی به عنوان لکسوس و الگانس و میتسوبیشی به ایران صادر می کنند هوایش برمی دارد چند تا لیوان از آن ماءالشعیرهای خاص بنوشد و ادعای جزیره ابوموسی و جزیره تنب بزرگ و کوچک را بکند. آخر می بیند توی سر سگ بزنی در امارات این اتومبیلهای کره ای و ژاپنی زیر پای شیوخ و بچه شیوخ آنها ریخته شده آن وقت کره ای ها روی چادر مشکی نام الگانس و لکسوس و میتسوبیشی می گذارند دل ایرانی ها را شاد کنند.
«بصیری» گفته است: چادر لکسوس را در خارج متری ۶۰ سنت خریداری می کنند. می شود به عبارتی قواره ای ۶ دلار، با همه مخارج حمل و نقل، می آورند اینجا چادر را می فروشند قواره ای شصت- هفتاد هزار تومان!
تاجران به ظاهر، متدین ریش حنا کرده هم این نوع معاملات را شرعی می دانند و حتی در دل برای خود اجر و ثواب اخروی قائل اند.
من نمی دانم تأسیس چند کارخانه تولید چادر مشکی به چند میلیارد سرمایه، چه تعداد مهندس و کارگر فنی ماهر، چه مقدار زمین و چه اندازه وسایل فنی نیاز دارد تا این چهل میلیون مترمربع را در داخل تولید کنیم و این قدر مجیز کارخانه داران کره ای و چین و ماچین را نگوییم؟ فکر کنید با راه اندازی ده کارخانه تولید چادر مشکلی چقدر مردان بیکار و چه تعداد خانمهای بی سرپرست مستأصل دارای اشتغال خواهند شد. فکر کنید چه لذت و سربلندی و احساس خشنودی نصیب سرمایه گذاران خواهد شد که برای تولیدی این چنین ساده، دست به دامان خارجیان نشوند، و تهیه چادر بدن پوش زنان مسلمان را از بیگانگان تمنا نکنند.
این روزها شنیدم گاوهای ایرانی خوشبختانه عاقبت به خیر شدند و هر روز چندین کامیون و تریلی میوه های وارداتی از کشورهای دور و نزدیک را که واردکنندگان سودجو برای رفع نیازهای میوه ای مردم، شب عید از چین و ماچین، آفریقا، آمریکای جنوبی، مصر، اردن و لبنان وارد کردند و روی دست واردکنندگان ماند و کسی به علت گرانی آنها را نخرید، به گاوداری ها می برند و با احترام جلوی گاوهای محترم بی آزار که هزار فایده به ما انسانهای از خود راضی بی خاصیت می رسانند می گذارند.
در خبر است که میوه ها به علت طول مدت تخلیه در بنادر و نیز نبود انبار و نیز بی پولی مردم گندیده شده، ولی گاوهای محترم نازنین بدون چون و چرا آنها را می لمبانند و شیر مانند طلا، گران تحویل گاوداری ها می دهند.
من موفقیت در نپذیرفتن میوه خارجی را خدمت مردم ایران تبریک می گویم و امیدوارم چنین رفتار پسندیده ای با همت مسؤولانی که دلسوز هستند و با تأسیس کارخانه های تولید چادر با کیفیت ایرانی، درباره چادر مشکی هم رخ بدهد.