واردات قاچاق پارچه و پوشاک، مهمترین چالش حمایت بیشتر
واردات قاچاق پارچه و پوشاک، مهمترین چالش حمایت بیشتر صنعت نساجی سالانه ۷۰۰میلیون دلار صادرات دارد
صنعت نساجی در ایران قدمتی ۶ هزار ساله دارد. قدیمیترین پارچه یافتشده در حفاریهای شوش مربوط به ۴ هزار سال قبل از میلاد مسیح است، علاوه بر این در مناطق باستانی کشور مثل بهشهر در استان مازندران، دامغان و سیلک در کاشان پارچههایی یافت شده است که گویای وجود صنعت نساجی و پارچهبافی در قرنهای دور است. جدا از این شاهدی زنده یعنی همان حجاریهای تختجمشید یا پارسه گویای وجود لباسهایی با دوخت و بافت فاخر در آن دوران است. نخستین کارخانه نساجی کشور در سال ۱۳۰۴ هر ش تاسیس شد و متعاقب آن کارخانههایی در شهرهای مختلف کشور مثل یزد، خراسان، گیلان و مازندران فعالیت در حوزه پارچهبافی را آغاز کردند.
پس از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی در سال ۵۷ با تحول در سلیقه و پوشش افراد جامعه، نیازهای تازهای مثل افزایش مصرف چادرمشکی به میان آمد. متاسفانه برای تامین این نیاز اقدامات لازم صورت نگرفت و در زمانیکه کشور میتوانست برای تولید پارچه مشکی کارخانههایی احداث و این نیاز تازه را تامین کند، محصولات وارداتی گوی سبقت را از ما بودند.
اکنون صنعت نساجی کشور با مشکلاتی چون سرمایهگذاری محدود، فرسودگی ماشینآلات و رقابت نابرابر با محصولات قاچاق، دست و پنجه نرم یکند.
در این راستا و برای بررسی وضع کنونی صنعت نساجی کشور و ارائه راهکار برای برونرفت از شرایط موجود، رادیو تجارت گفتوگویی با مسعود غنیزاده، کارشناس اقتصادی و گلناز نصراللهی، مدیرکل دفتر صنایع نساجی و پوشاک وزارت صنایع و معادن ترتیب داد که متن آن را در ادامه میخوانید.
پوشاک جزو سه نیاز اصلی بشر است؛ مدیریت و کنترل بازار این محصول در حالت ایدهآل باید چگونه باشد؟
غنیزاده: وقتی صحبت از مدیریت اقتصاد جامعه به میان میآید، بالطبع در حوزه کلان اقتصادی و تصمیمگیریهای بنیادی باید تامین نیاز جامعه از یکسو بهعنوان وظیفه و از طرف دیگر حرکت دادن تولیدات به سمت مطلوبیت بهعنوان هدف مطرح باشد.
اگر بخواهیم چنین اتفاقی بیفتد، باید مدیریت بازار در برخی اقلام و خدمات یک مدیریت ویژه باشد و در هر کدام از آنها، جنس و نوع نگرش مدیریت تفاوت داشته باشد. در بررسی نیازهای انسان کالاهایی به عنوان اقلام ضروری مطرح میشوند. این کالاها معمولا در سه نیاز اصلی انسان یعنی خوراک، پوشاک و مسکن خلاصه میشوند اما اگر جامعهای پیشرفته باشد که به دانش و علم اهمیت میدهد حتما پای آموزش و توانمندسازی به عنوان یک نیاز اساسی به میان میآید و بعد از آن موضوع بهداشت و سلامت بهعنوان یک شاخص مطرح میشود. این نیازها در جوامع مختلف به صورت نسبی است و نمیتوان آنها را با یکدیگر مقایسه کرد، هرچند که میتوان با برخی شاخصها موقعیت یک جامعه و کشور را نسبت به جوامع دیگر بررسی کرد.
خصوصیات یک جامعه پیشرفته چیست؟
وقتی میگوییم یک کشور پیشرفته هستیم، منظور این است که رفع نیازهای اساسی در جامعه یک موضوع حلشده است. آمارها نشان میدهد که ۹۸۰۰ واحد در حوزه نساجی در کشور فعالیت دارند، قطعا این واحدها محصول مشابهی تولید نمیکنند. تولیدات این صنعت متنوع و حتی از جنس مکمل و جانشین هستند بنابراین تنوع محصول یکی از مواردی است که به عنوان یک متغیر مهم است و باید به آن توجه شود. بحث دیگر، موضوع تغییرات سلیقه و مد روز است که بر شرایط بخشی از کالاهای ضروری یک کشور تاثیرگذار است. در واقع مد، یک کالا را متنوع و در آن تغییر ایجاد میکند که این حوزه مدیریت خاص خود را میطلبد. یعنی توانمندی مدیران فعال در این بخش باید با بخشهایی که کالای یکدست تولید میکنند، متفاوت باشد. برای مثال نان جزو کالاهای ضروری است ولی نوع مدیریت آن چندان دستخوش تغییرات نمیشود. در این بین تقاضا برای کالایی مثل پوشاک حتی در کوتاهمدت نیز تغییر میکند و ممکن است نیازها گونههای تازهای پیدا کند.
وضع صنعت نساجی و پوشاک کشور را چگونه میبینید؟ روند رشد یا نزول این صنعت را طی سالهای گذشته شرح دهید.
ما باید در جامعه خود توانمند باشیم و با نظارت و هدایت بر چنین محصولاتی اجازه ندهیم که مساله تحمیل بر تولید و مصرف در کشور اتفاق بیفتد. ۹۸۰۰ واحد فعال در بخش پوشاک و نساجی کفاف جمعیت بیش از ۷۰ میلیون ایرانی را نمیدهد. این موضوع امری ملموس است. در ضمن برخی از فعالان این حوزه، سطح کار خود را برای صادرات تنظیم کردهاند و از این رو باید بتوانند با مد و برنامههای روز رقابت کنند و سرمایهگذاریها و نوع طراحیهای آنها با تولیدکنندگان داخل تفاوت دارد.
در گذشتهای نهچندان دور ما کارخانههایی داشتیم که در بخشهای مختلف اعم از کفش، پوشاک و نساجی چنین تولیداتی داشتند. این کارخانهها هنوز فعالیت میکنند اما کارایی گذشته را ندارند زیرا در رقابت با بازارهای بینالمللی بهدلیل این که نتوانستند همپا با آنها تنوع محصول و قیمت مناسبی داشته باشند، رقابتپذیری خود را از دست دادند. در واقع رقبای خارجی با اتخاذ استراتژیهایی در راستای ارزان بودن قیمت و حفظ کیفیت، بهکارگیری تبلیغات زیاد برای معرفی محصول خود و از طرف دیگر غافل شدن ما در حوزه سیاستگذاری، باعث شد بازار ما به مقصد مناسبی برای ورود کالاهای خارجی حتی به صورت قاچاق تبدیل شود.
چرا چنین اتفاقی افتاده است؟ چه عواملی موجب شد که تولیدات ما رقابتپذیری خود را از دست بدهند؟
ما همچنان در حال فکر کردن هستیم در حالی که نوع پوشش جامعه ما نسبت به سه دهه قبل تغییر کرده است. مستحضرید که در حوزه پوشاک زنانه، پوششهایی مثل چادر مشکی، روسری و… بعد از پیروزی انقلاب در جامعه رواج زیادی پیدا کرد ولی بخش نساجی و پوشاک کشور روی این موضوع سیاستگذاری سازماندهی کلان صورت نداد و اکنون جامعه زنان کشور از چادرها و روسریهایی استفاده میکنند که غالباً وارداتی است بنابراین دو موضوع قابل بحث است، نخست، بحث کلان اقتصادی است و این که آیا در سیاستگذاری کشور، حوزه نیازهای اساسی را به درستی تشخیص داده و در مسیر صحیح حرکت میکنیم یا خیر؟ بحث دیگر، موضوع بنگاه و بازار و رقابتهای آن است که باید در جایگاه خود مورد بررسی قرار گیرد.
درباره تصمیمگیریهای کلان اقتصاد کشور بیشتر توضیح دهید.
در حوزه کلان، بیش از سه دهه است که سلیقه پوشش، نوع لباسها و روش پوشیدن لباس در جامعه ما تغییر عمدهای کرده است. برخی از لباسها و صنایع نساجی در کشور وجود دارد که سالهاست مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع بعضی از بخشهای صنایع نساجی و پوشاک کشور ما باید در سه دهه اخیر تولید خود را دهها برابر میکردند تا تنها بتوانند نیاز جامعه را تامین کنند.
دلیل عدم گسترش این صنعت چه بوده است؟
به هر دلیلی که این اتفاق نیفتاده، به یک نیاز اصلی پاسخی داده نشده است و زمانی که به نیاز اساسی یک جامعه بخصوص در مورد کالاهای ضروری پاسخ داده نشود، طبیعتا این نیاز باید به روشهای مستقیم و غیرمستقیم تامین شود که یکی از روشهای غیرمستقیم، قاچاق است.
وقتی در قالب بازار رسمی میخواهیم لباسی را از طریق گمرک وارد کنیم، بهدلیل اینکه توان تولیدی کشور ما رقابتی نیست، سعی داریم با تعیین تعرفه بالا و روشهای مستقیم و غیرمستقیم از واردات لباس به کشور جلوگیری کنیم. اکنون در کشور ما انواع و اقسام کالاهای قاچاق به وفور یافت میشود، از لباس نو گرفته تا لباسهای دست دوم کشورهای دیگر، چرا باید چنین وارداتی داشته باشیم؟! این لباسها میتواند حامل انواع بیماری باشد و مشکلات فراوانی را برای جامعه ایجاد کند اما به خاطر عدم تامین نیاز کشور، جامعه به سمت استفاده از این لباسها حرکت میکند.
استفاده از لباسهای دستدوم کشورهای دیگر در شأن جامعه ما نیست؛ چرا باید چنین اتفاقی در کشور ما بیفتد؟
سوال اصلی اینجاست که چرا برنامهریزان و سیاستگذاران کلان اقتصاد کشور ما چنین بازاری را که میتواند ارزش افزوده بالایی را به همراه داشته باشد و با ایجاد رونق اقتصادی، بیکاری را حذف و ایجاد اشتغال کند و حتی با به وجود آوردن نیازهای جدید تولید بیشتر را رقم بزند، فراموش کردهاند و به آن توجه نمیکنند.
چرا از نقطههایی که پاشنه آشیل اقتصاد کشور ماست، عبور میکنیم و به آنها توجه نداریم. به عنوان نمونه اکنون صنایع نساجی و پوشاک ما وضع مطلوبی ندارد ولی در کنار آن صنایع خودرو دائما محصولات جدیدی به بازار ارائه میکند. پیشرفت در صنایع خودرو خوب و غرورآفرین است ولی چرا چنین رویکردی را در صنعت پوشاک نداریم. صنعت نساجی به مراتب سرمایهگذاری کمتری نسبت به خودروسازی طلب میکند و در عین حال اشتغال بیشتری دارد و در کنار آن نیاز مردم را تامین و بهداشت جامعه را نیز تضمین میکند. همچنین بخش کشاورزی و دامداری میتواند حلقه تامینکننده نیازهای بخش پوشاک و نساجی کشور باشد تا بازار ما بتواند نقش تامینکننده، ایجاد، نگهداری و مدیریت بازار را به عهده گیرد.
غنیزاده: مستحضرید هم به لحاظ افزایش جمعیت کشور طی سه دهه اخیر و هم از جهت تغییر نوع پوشش و پوشاکی که بهصورت مصرف عام درآمده، صنعت نساجی و پوشاک ما میتوانست در تولید برخی محصولات با مقیاس بالا بازدهی بسیار مناسبی داشته باشد اما متاسفانه در حوزه نساجی نهتنها شاهد پیشرفت نیستیم بلکه با مشکلاتی نیز دست به گریبانیم.
آیا صنعت نساجی توانمندی کافی نداشت که به آن توجه شود تا اکنون بتوانیم علاوه بر نیاز داخل، حداقل بازارهای منطقه را پوشش دهیم؟
نصراللهی: در ابتدا لازم است شمایی کلی از اوضاع کنونی صنعت نساجی کشور داشته باشیم. صنعت نساجی یکی از صنایع تحت پوشش وزارت صنایع و معادن است. در حال حاضر بالغ بر ۹ هزار واحد تولیدکننده در حوزه صنایع نساجی، پوشاک و چرم در سطح کشور فعالیت میکنند و پروانه بهرهبرداری از وزارت صنایع و معادن دارند. همچنین صنایع دیگری که دارای جواز صنفی هستند نیز به این واحدها اضافه میشود. همانطور که اشاره شد، صنعت نساجی در واحد سرمایهگذاری نسبت به صنایع دیگر میتواند اشتغال بیشتری ایجاد کند.
یکی از مزیتهای مهم این صنعت، بازار ۷۰ میلیونی کشور خودمان و در مرحله بعدی در اختیار گرفتن بازار منطقه است. بنابراین صنعت نساجی میتواند با ایجاد ارزش افزوده، بالا بردن ارزش تولید، تامین نیازهای داخل و اشتغالزایی نقش مهمی در توسعه صنعتی کشور داشته باشد. همچنین امکان تامین مواد اولیه از داخل کشور نیز از مزیتهای بالقوه صنعت نساجی به شمار میرود.
غنیزاده: آیا صنعت نساجی و پوشاک کشور طی سالیان گذشته مورد بیمهری و بیتوجهی مسوولان قرار نگرفتهاست؟ مسلما اگر در گذشته به این صنعت بهای بیشتری داده میشد و سرمایهگذاری در آن بیشتر بود، اکنون صنعت نساجی به عنوان یک صنعت پیشتاز در کشور مطرح بود.
من با این بحث که به صنعت نساجی بیتوجهی شده، چندان موافق نیستم. در واقع اعتقاد من این است که صنعت نساجی از رشد مناسبی هم برخوردار بوده ولی میتوانست بهتر از این عمل کند. موضوع مورد بحث اینجاست که برای بهبود اوضاع این صنعت چه اقداماتی باید صورت گیرد. بازار و تولیدات صنعت نساجی بسیار رقابتی و پرتنوع است.
اکنون صنعت نساجی در کشور ما ۹۵ زیرشاخه دارد و این زیرمجموعهها در برخی کشورها بیشتر هم است. زیرشاخههای صنعت نساجی شامل انواع ریسندگی، الیاف مصنوعی و طبیعی، گونههای مختلف بافت پارچه و تولید انواع لباس و کفش میشود پس تنوع تولید در این صنعت بسیار بالاست. خوشبختانه کشور ما در حوزه صنایع نساجی، صادرات هم دارد که میزان آن به نسبت حجم سرمایهگذاری در این صنعت رقم پایینی نیست. ما سالانه حدود ۶۵۰ تا ۷۰۰ میلیون دلار انواع محصولات نساجی، پوشاک و چرم را صادر میکنیم. در واقع اگر بگوییم به صنعت نساجی بیتوجهی شده، شاید یک مقدار در حق بخش خصوصی توانمند کشورمان بیمهری کرده باشیم.
حجم سرمایهگذاری در حوزه صنایع نساجی و پوشاک نسبت به سه دهه گذشته چه میزان رشد داشته است؟
بهطور میانگین سرمایهگذاری در صنعت نساجی سالانه بین ۱۰ تا ۱۵ درصد افزایش مییابد.
یعنی سالانه ۱۰ درصد؟
بله اما به این مطلب توجه داشته باشید که ممکن است کارخانههایی که ۱۰ ساله، آنها را مستهلک میکنیم، طرحهایی برای بازسازی و نوسازی واحد تولیدی خود اجرا کرده باشند و در کنار ماشینآلاتی که از عمر آنها ۱۰ سال گذشته است، ماشینآلات نو هم وجود داشته باشد.
یعنی اگر ۱۰ درصد استهلاک را معادل ۱۰ درصد افزایش سرمایهگذاری در نظر بگیریم، در حقیقت داریم درجا میزنیم اما اگر استهلاک را حساب نکنیم و با یک نگاه خوشبینانه فکر کنیم که استهلاکها محاسبه شده و مازاد بر آن، ۱۰ درصد افزایش رشد سرمایهگذاری داشتهایم بنابراین در یک دهه باید ۱۰۰ درصد و در سه دهه باید ۳۰۰ درصد افزایش سرمایهگذاری و به تبع آن افزایش تولید داشته باشیم.
درست است اما من میخواهم سیستم ریسندگی پنبه کشور را به عنوان مثالی برای پیشرفت این صنعت ذکر کنم. در سال ۱۳۵۷ کارخانههای ریسندگی کشور که بزرگترین زیرشاخه صنعت نساجی است، حدود ۹۰ هزار تن ظرفیت تولید داشته ولی اکنون پس از گذشت ۳۰ سال، ۳۰۰ هزار تن ظرفیت داریم که رشد چشمگیر ظرفیت تولید در این صنعت را نشان میدهد.
آیا میزان افزایش ظرفیت تولید ما با رشد جمعیت متناسب بوده است؟
آمار نشان میدهد که اکنون حدود یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون متر پارچههای پنبهای و الیاف مصنوعی تولید میکنیم و کل نیاز کشور ما حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون متر است.
جدا از این مسائل مستحضرید که طی سه دهه اخیر سلیقه و نوع پوشاک کشور هم خیلی تفاوت کرده است، یعنی بسیاری از محصولات مثل چادر مشکی که مد، روی آنها تاثیرگذار نیست را میتوانستیم به تولید انبوه برسانیم. چرا در این مسیر حرکت نکردیم؟
اگر بحث پوشاک را از چادر مشکی جدا کنیم باید بگویم یکی از موضوعهای مهمی که باید در صنعت پوشاک بسیار مورد توجه قرار گیرد خواسته بازار است. درواقع طراحی و مدی که در اروپا وجود دارد مدنظر تولیدات کشور ما نیست بلکه به مد به عنوان وسیلهای برای کسب بازار توجه داریم. به عبارت دیگر صنعتگران ما باید به خواسته بازار توجه بیشتری نشان دهند.
به هر حال ما در تامین نیاز بالفعل جامعه به بعضی محصولات مثل چادر مشکی و پارچههای مورد استفاده در روپوش مدارس و بیمارستانها نیز ضعف داریم.
بله، صنعت نساجی ما در این حوزهها ضعیف عمل کرده و باید بیشتر روی آن کار شود.
شما از مدیران باسابقه هستید و چون در گذشته فعالیت داشتهاید میتوانید آینده را مورد تحلیل قرار دهید. چرا باید چنین وضعی داشته باشیم؟
بحث تولید پارچههای مرغوب برای دوخت لباس، روپوش و چادر مشکی همواره در اولویتهای سرمایهگذاری وزارت صنایع و معادن مطرح است. اما بخش خصوصی نیز باید به سرمایهگذاری در این حوزهها تمایل بیشتری داشته باشد تا تولیدات این حوزه افزایش پیدا کند.
چرا باید در صنعت خودرو انواع اتومبیلهای مدل بالا و گرانقیمت با هزینه زیاد تولید و وارد خیابانهای پرترافیک شود ولی صنعت نساجی با وجود اینکه نیاز به سرمایهگذاری و دریافت تسهیلات دارد مغفول بماند؟
به هر حال صنعت خودرو هم ایجاد اشتغال و ارزش افزوده دارد. باید از زحماتی که در صنعت خودروسازی صورت گرفته قدردانی کرد اما باید به صنعت نساجی هم توجه شود.
صنعت نساجی سهم خود را نگرفته است. این صنعت میتوانست پیشرو بخش کشاورزی و دامداری کشور باشد.
برای حمایت از صنعت نساجی باید اعتماد مردم نسبت به این صنعت جلب شود.
اعتماد در گرو رقابت است. اگر تعداد کارخانههای تولیدکننده چادر مشکی بالا بود، رقابت و در کنار آن اعتماد به بازار به وجود میآمد.
– بحث چادر مشکی یک موضوع جداگانه است و مسائل فرهنگی خاص خود را دارد. در مقاطعی روی واردات این کالا حساسیتهای لازم وجود نداشت و درواقع اکنون بازار آن دراختیار محصول وارداتی قرار گرفته است. با این وجود تلاشهایی در این زمینه شده و یکی از واحدهای تولیدکننده چادر مشکی که تحت پوشش بنیاد مستضعفان است به زودی گشایش اعتبار میشود. این واحد میتواند ۱۰ میلیون مترمربع انواع پارچه چادر مشکی را تولید کند. موضوع تولید چادر مشکی مقولهای است که باید به طور مفصل درباره آن بحث شود. ما باید قبول کنیم که صنعت نساجی یک صنعت زنده و پویاست. درواقع باید تواناییهای این صنعت را معرفی کنیم و با بررسی روی ابعاد مختلف آن اقدامات تازهای برای پیشرفت نساجی کشور صورت دهیم. اگر صنعت نساجی ۱۰ سال پیش را بررسی کنیم متوجه میشویم که نرخ نرم قابل تولید در ریسندگیهای سیستم پنبهای آن زمان، نخ شماره ۳۰ بود و فقط دو واحد میتوانستند نخ شماره ۴۰ سیستم پنبهای تولید کنند. اکنون نخ نرم سیستم پنبهای بسیاری از واحدهای تولیدی ما نمره ۶۰ و ۷۰ است که میتواند در تولید پارچههای مرغوب به کار رود.
به نظر ما باید تواناییهای موجود صنعت نساجی را در کشور عنوان کنیم و راهکارهایی که برای پیشبرد این صنعت موثر است را بررسی کنیم.
اکنون انواع پتوهای خارجی به صورت قاچاق وارد کشور میشوند و این امر تولیدات داخل را با مشکلات عدیدهای مواجه کرده، آیا حوزه نساجی و پوشاک وزارت صنایع برای رفع این مشکل اقدامی صورت داده است؟
نامهنگاریهایی در ارتباط با پتوهای قاچاق که در جادههای شمال کشور فروخته میشود، صورت گرفته است.
چنین مواردی فشارهای جانبی است که از حوزه واردات غیرقانونی به صنعت نساجی کشور وارد میشود. این گونه موارد گویای ضعف صنایع نساجی داخل کشور نیست. ما معتقدیم که باید از واردات کالاهای بیکیفیت جلوگیری شود. صنعت نساجی کشور کماکان قدرت رقابت با واردات قانونی را دارد.
چرا تولیدکننده داخل در خارج از کشور باید فعالیت کند و محصول خود را با قیمت بیشتر به ایران بفروشد؟
بخش دوزندگی و تولید پوشاک از اولویتهای سرمایهگذاری صنعت نساجی و پوشاک وزارت صنایع است. هرکدام از فعالان این حوزه میتوانند برای تاسیس واحدهای دوزندگی در شهرکهای مجاز از وزارت صنایع و معادن درخواست اخذ پروانه بهرهبرداری کنند. صنایع از افزایش تولید داخل استقبال میکند.
جمعبندی از بحث امروز داشته باشید.
غنیزاده: به نظر میرسد بر حوزه صنایع نساجی و پوشاک هنوز یک فضای بسته حاکم است و باید زمینهها و بسترهایی فراهم شود تا بتوانیم دراین بخش هم تولیدکنندگان توانمند و خوبی داشته باشیم و هم مصرفکننده و بازار مناسبی را دراختیار گیریم.
مستحضرید که صحبت ما انکار قوتهای صنعت نساجی و پوشاک کشور نیست، بحث اینجاست که چرا از فرصتهای محیطی حداکثر استفاده را نمیبریم و با تهدیدهای خارجی به مقابله نمیپردازیم.