توصيف قرآن از عوامل شقاوت
نويسنده: محتشم مومني
زندگي آدمي از منظر تعاليم الهي محدود به زندگي دنيوي و مادي نبوده و پس از مرگ نيز حيات او ادامه مي يابد و در واقع زندگي حقيقي انسان پس از مرگ شروع شده و با برپايي قيامت كبري زندگي ابدي و حيات واقعي او آغاز مي گردد، و از همين روي تمامي انبياي الهي در راس تعاليم خويش، توصيه به حيات اخروي را مدنظر قرار داده و از انسانها خواسته اند تا تمام هم و غم خود را در راه ساختن زندگي بهتر در سراي ديگر مصروف دارند، و در همين راستا قرآن كريم در آيات متعدد از علل و عوامل شقاوت آدمي در رستاخيز سخن به ميان آورده و ما را نسبت به آنها آگاه نموده است تا با پرهيز از آنچه موجبات شقاوت اخروي را فراهم مي آورد سعادت جاويد را براي خويش رقم زنيم، كه نويسنده در اين نوشتار به بيان برخي از آنها پرداخته است.
با رجوع به آيات قرآن كريم درمي يابيم كه برخي از مهم ترين علل ابتلاي آدمي به شقاوت ابدي و به عبارت ديگر جهنمي شدن او به شرح زير مي باشند:
الف- تكذيب انبياي الهي
در آيه 9 از سوره مباركه (ملك) از قول آنانكه به عذاب الهي دچار شده اند چنين مي خوانيم كه وقتي فرشتگان خداوند از آنان سوال مي كنند كه چرا به عذاب دچار شده ايد و آيا براي شما از جانب خداوند نذير و بيم دهنده اي نيامد؟ در پاسخ مي گويند: (بلي قد جائنا نذير فكذبنا و قلنا ما نزل الله من شيء ان انتم الافي ضلال كبير: آري به تحقيق ما را بيم دهنده اي آمد ولي ما او را تكذيب كرده و گفتيم خداوند چيزي نازل نكرده و شما در گمراهي آشكار هستيد.)
همچنان كه ملاحظه مي شود در اين آيه يكي از مهم ترين عوامل شقاوت دوزخيان تكذيب انبيا و فرستادگان خداوند دانسته شده است امري كه مورد اعتراف دوزخيان بوده و از آن ابراز پشيماني مي كنند درحالي كه اين ندامت سودي به حال آنان نداشته و راهي را فرا روي آنان براي گريز از عذاب الهي نمي گذارد.
در همين راستا در سوره مباركه فرقان آيه 27 آمده است كه انسان ظالم در قيامت پس از مشاهده عذاب خداوند با حسرت تمام آرزو مي كند كه اي كاش دست از مخالفت رسول اكرم (ص) برداشته وپيروي آن حضرت را پيشه مي كرد. چرا كه نتيجه اين مخالفت و تكذيب فرستاده خداوند چيزي جز گرفتار آمدن به عذاب و خشم خداوند نبوده است.
و بايد دانست گناهاني نظير كفر و شرك كه هريك به نوبه خود عاملي مهم در شقاوت ابدي انسان هستند نيز نتيجه همين تكذيب انبياي الهي است. چرا كه پيام انبيا و رسولان خداوند چيزي جز توحيد و اعتقاد به سراي جاويد نبوده است و با تكذيب ايشان در واقع پيام آنان نيز از جانب كفار و مشركين مورد طرد واقع مي شد و اين خود عاملي است براي شقاوت ابدي انسان، كه به صورت كفر و شرك نمودار شده است.
ب- گوش نسپردن به تعاليم انبيا و انديشه نكردن
در آيه 10سوره مباركه ملك و در ادامه اعترافات دوزخيان مي خوانيم:(و قالوا لو كنا نسمع او نعقل ما كنا في اصحاب السعير: و گفتند اگر ما (به سخن انبيا) گوش مي داديم و انديشه مي كرديم از اهل دوزخ نبوديم)
دراين آيه به دو عامل ديگر از عوامل ابتلابه عذاب الهي ياد شده است كه اولين آن همانا بي توجهي و گوش نسپردن به تعاليم رسولان الهي است. اصول يكي از توفيقات خداوند كه بايد همواره از جانب بنده از درگاه الهي مورد مسئلت قرار گيرد اين است كه خداوند به او توفيق شنيدن نصايح و پندهاي اولياي دين را عطا فرمايد كه تنها دراين صورت مي توان اميد به نجات و رستگاري داشت. و آنان كه از چنين موهبتي الهي برخوردار شوند به يقين اهل سعادت و نجات خواهند بود و بهمين خاطر در سرلوحه پندها و اندرزهاي بزرگان دين همواره توصيه به اين امر يعني اهميت قائل شدن براي نصايح و اندرزهاي اوليا دين قرار دارد.
بعنوان نمونه امام جواد (ع) در سخني گرانمايه قبول نصيحت ناصح از جانب انسان و گوش سپردن به آنرا يكي از اموري معرفي مي كنند كه انسان مومن به آن نيازمند است:
(المومن يحتاج الي ثلاث: … و قبول ممن ينصحه: مومن به سه چيز نيازمند است:
…. و پذيرش و گوش سپردن به نصيحت ناصح) (1)
و حافظ نيز در اين رابطه چنين سروده است:
نصيحت گوش كن جانا كه از جان دوست تر دارند
جوانان سعادتمند پند پير دانا را
و اما پس از اين عامل، علت ديگري كه باعث مي شود انسان به عذاب الهي دچار آيد بنابر نص صريح آيه مورداشاره انديشه نكردن در آنچه انبيا از جانب خداوند براي سعادتمندشدن آدمي آورده اند مي باشد. نيروي تفكر و تعقل از بهترين نعم الهي بوده و عاملي مهم در دستيابي به سعادت و رضوان الهي است و در روايات اسلامي از نيروي عقل به عنوان ياري دهنده انسان در جهت وصول به بهشت و عبادت خداوند ياد شده است. همچنان كه در حديثي از امام صادق(ع) مي خوانيم كه در جواب كسي كه از ايشان از حقيقت عقل پرسيده بود فرمودند: (ما عبد به الرحمان واكتسب به الجنان: عقل نيرويي است كه بوسيله آن خداوند عبادت شده و بهشت به دست مي آيد. (2)
و البته بايد دانست كه وصول به اين دو مقصد با استفاده از نيروي عقل در صورتي امكان پذير است كه اين نعمت بي بديل به گناه آلوده نشده باشد و حجابهاي مادي مانعي در راه بهره برداري از آن ايجاد نكرده باشند. زيرا هماناني كه به عذاب الهي مبتلامي شوند از اين نعمت بي بهره نبوده اند ولي از آنجا كه به مظاهر زندگي دنيوي دلبسته شده و با گناهان گوناگون چراغ عقل خود را از حيز انتفاع انداخته اند ناگزير از پذيرش نصايح پيامبران سرباز زده و در نتيجه به عذاب الهي گرفتار شده اند.
ج- ترك نماز
در ميان تمامي عبادات اسلامي نماز از جايگاه ويژه اي برخوردار است. و از همين روي در آيات بسياري از قرآن كريم و نيز در روايات بي شماري از پيامبراكرم(ص) و ائمه معصومين عليهم السلام به اين عبادت مهم توجه بخصوصي گرديده است كه در اينجا به عنوان نمونه به دو مورد اشاره مي كنيم.
پيامبر مكرم اسلام(ص) در خصوص اهميت نماز مي فرمايند: مقام نماز نسبت به دين چون مقام سرنسبت به تن است.(3)
و اميرمومنان علي(ع) نيز مي فرمايند: كارگزاردن نماز را برعهده بگيريد و نگاهداشت آن را بپذيريد و آن را بسيار به جاي آوريد و با نماز، خود را به خداي نزديك داريد كه نماز نوشته است بر مومنان- و بايد گزارده شود- به وقت آن.(4)
و اما در اهميت اين عبادت ارزشمند همين بس كه مطابق آيات سوره مباركه مدثر و بنا به اعتراف دوزخيان اولين عامل ابتلاي آنان به عذاب ابدي ترك نماز است آنجا كه در آيه 42 از اين سوره مي خوانيم كه دوزخيان در پاسخ بهشتيان كه از آنان از علت دوزخي شدنشان مي پرسند مي گويند: (… لم نك من المصلين: ما از نمازگزاران نبوديم.)
پس بسيار شايسته و ضروري است كه ما در اقامه اين فريضه الهي بكوشيم و اهل و فرزندان خود را نيز به آن امر كنيم همچنانكه خداوند ما را به اين امر يعني سفارش نماز به خانواده خود امر نموده و فرموده است: (وامر اهلك بالصلوه واصطبر عليها: اهل خود را به نماز امر كن و بر آن صبر نما.)(5)
د- پرهيز از اطعام مساكين
ياري رساندن به مساكين از طرق گوناگون يكي از سفارش هاي اكيد دين مبين اسلام است و اولياي اين آيين آسماني از پيروان خود خواسته اند در رسيدگي به اين افراد كوتاهي نكنند همچنان كه در سفارش امام علي(ع) به عامل آن حضرت در مكه مي خوانيم (به مال خدا كه در نزد تو فراهم شده است رسيدگي كن و آنها را به عيالمندان و گرسنگاني كه در آنجاها هستند برسان.)(6)
در سوره مباركه مدثر نيز در بيان علت دوزخي شدن اهل عذاب از ترك اين سنت الهي و اسلامي به عنوان يكي از عوامل ابتلابه خشم خداوند نام برده شده است.
آنجا كه دوزخيان در ادامه مكالمه خود با بهشتيان مي گويند:
(و لم نك نطعم المسكين: و نبوديم كه درماندگان را اطعام كنيم.)
بايد توجه داشت كه مطابق نظر مفسرين اسلامي مراد از اطعام مساكين در اين آيه تنها نيازهاي غذايي نمي باشد بلكه اين آيه تمام نيازهاي مادي انسان را دربر مي گيرد حتي پوشاك و مسكن را و آنان كه از تمكن مالي برخوردارند در مقابل فقيران جامعه مسئولند كه نيازهاي مادي آنان را تامين نمايند در غير اينصورت بايد منتظر عذاب الهي باشند.
هـ- همنشيني با اهل گناه
آدمي موجودي است كه فطرتاً داراي زندگي اجتماعي است و از همين روي ناگزير است در جامعه و در ارتباط با ساير همنوعان خود باشد و بدون زندگي اجتماعي حيات جسمي و روحي او به خطر خواهد افتاد. ولي نكته اي كه در اين ميان مورد غفلت واقع مي شود آن است كه گروهي از ما آدميان مي پنداريم كه اگر زندگي اجتماعي و ارتباط با ديگران امري ضروري است پس لاجرم با هر كسي مي توان طرح دوستي ريخت و بساط آمد و شد بپا كرد، درحاليكه هرگز چنين نيست چراكه مثل دوست مثل غذاست كه اگرچه از آن گريزي نيست ولي اين بدان معنا نمي باشد كه بواسطه اين ضرورت آدمي مجاز است از هر نوع غذايي استفاده كند چرا كه بسياري از غذاها داراي شرايط مطلوب جهت استفاده نمي باشند. برخي مسموم، برخي حرام، و برخي ديگر اگرچه نه مسموم و نه حرامند ولي با شرايط جسمي و بدني ما سازگار نمي باشند و به همين دليل بايد در انتخاب غذا دقت كافي را نمود. و مثل دوست هم دقيقاً چنين است. يعني اگرچه وجود او براي ما امري اجتناب ناپذير است ولي اين مطلب دليل آن نيست كه بايد با هركس طرح دوستي و مراودت ريخت چرا كه به قول مولوي:
اي بسا ابليس آدم رو كه هست
پس به هر دستي نبايد داد دست
اهميت اين موضوع آنگاه روشن مي شود كه بدانيم دوزخيان يكي از علل ابتلاي خودشان به عذاب الهي را همين عدم توجه كافي در انتخاب دوست و همنشين مي دانند و در روز رستاخيز با حسرت فراوان ابراز مي دارند كه: (يا ويلتي ليتني لم اتخذ فلانا خليلالقد اضلني عن الذكر بعد اذ جائني…: اي واي بر من كاش با فلان كس رفيق نمي شدم زيرا به تحقيق مرا از ياد خدا گمراه كرد) (سوره فرقان آيه 28 و 29)
در سوره مباركه مدثر نيز از قول جهنميان مي خوانيم:
(و كنا نخوض مع الخائضين: و ما پيوسته با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم)
پس با اين تفاضيل بر انسان علاقه مند به سعادت دنيوي و اخروي لازم است در انتخاب همنشين و دوست دقت كافي به خرج داده و با هركسي طرح دوستي نريزد.
و- اطاعت كوركورانه از بزرگان و رهبران گمراه
اسلام عزيز آيين علم و آگاهي است و هرگونه عملي دراين دين آسماني تنها در صورتي قابل قبول است كه همراه با معرفت و شناخت باشد و چنانچه برترين عبادات بدون اين عنصر يعني «آگاهي» از آدمي صادر شود در پيشگاه خداوند ارزشي ندارد و پاداشي دربرنخواهدداشت و اگر در لسان معصومين عليهم السلام همواره اين مطلب مورد تاكيد قرارگرفته كه: (خواب عالم از عبادت جاهل ارزنده تر است) درست به همين خاطر مي باشد و البته يكي از مهم ترين دلايل اين امر آن است كه انسان بدون آگاهي دست به كاري مي زند كه فساد آن بسي بيشتر از اصلاح آن است، از همين روي امام علي(ع) در سفارشي حكيمانه به يار باوفاي خود كميل بن زياد مي فرمايند: (اي كميل هيچ حركتي نيست مگر اينكه تو در آن به شناخت نيازمندي) (7)
ارزش علم و آگاهي در عمل آنجا آشكارتر مي گردد كه درمي يابيم آنان كه به خشم و غضب الهي دچار شده اند يكي از علل اين امر را اطاعت كوركورانه و عاري از آگاهي از رهبران و بزرگان گمراه جامعه خود دانسته و از آن ابراز ندامت مي كنند. قرآن كريم در آيات بيشماري از لسان اهل عذاب بيان مي دارد كه علت گرفتاري ما به اين سرنوشت شوم پيروي جاهلانه و بي دانش از بزرگان بوده است.
دراين راستا مي توان به آيات 166 و 167 سوره مباركه بقره و نيز آيات 31 تا 33 سوره مباركه (سبا) اشاره كرد.
ز- دلبستگي به آداب و سنن جاهلانه گذشتگان
درهرجامعه اي آداب و سنن گوناگون و متنوعي يافت مي شود كه از گذشتگان برجاي مانده و برخي پسنديده و برخي ناپسند و موجب عقب ماندگي و پسرفت است. انسان انديشمند در برابر اين آداب و سنن موضعي منتقدانه و برخاسته از انديشه و تفكر مي گيرد.
آن را كه مضر به حال پيشرفت و تعالي خود و جامعه مي داند طرد كرده و به كنار مي نهد ولي آن سنتي را كه ضرر و زيان تهي است و مانعي در راه ترقي فردي و اجتماعي او ايجاد نمي كند پذيرفته و بدان عمل مي كند. وبسيار جالب توجه خواهد بود كه بدانيم اميرمومنان علي(ع) درنامه خود به مالك اشتر درباره اين گونه آداب و سنن سفارش كرده و او را به احترام گذاردن به اين گونه سنتها تحرير نموده اند. آنجا كه مي فرمايند: (و آيين پسنديده اي را بر هم مريز كه بزرگان اين امت به آن رفتار نموده اند و مردم به آن وسيله به هم پيوسته اند و رعيت با يكديگر سازش كرده اند و آييني را منه كه به چيزي از سنتهاي نيك گذشته زيان رساند…) (8)
آري آنچه در رابطه با سنن و آداب و رسوم اجتماعي مذموم و ناپسند مي باشد اين است كه همچون اهل عذاب از سنني پيروي كنيم كه نه تنها سودي بحال ما ندارد بلكه موجبات عقب ماندگي و پسرفت ما را نيز فراهم مي كنند و نتيجه آن چيزي جز شقاوت دنيوي و اخروي نمي باشد. همچنان كه در آيات بسياري از قرآن كريم مي خوانيم كه كفار و مشركين در مقابل دعوت بحق ابنياي الهي به يكتاپرستي و توحيد ابراز مي داشتند كه ما بر رويه و آيين و سنت گذشتگان خود عمل مي كنيم و حاضر نيستيم از آداب و رسومي كه گذشتگان ما به جاي گذارده اند دست برداريم. به عنوان نمونه مي توان به آيه 23 از سوره مباركه زخرف اشاره كرد آنجا كه از قول كافران مي فرمايد:
(… انا وجدنا آبائنا علي امه و انا علي آثار هم مقتدون: ما يافتيم پدرانمان را بر اين روش و ما به آثار و آداب آنان اقتدا كنندگانيم)
همچنان كه مي بينيم دراين جملات كافران خود را مقيد به پيروي از آداب و سنن گذشتگان خود مي دانند، آداب و سنني كه نتيجه اي جز عقب ماندگي و سير به قهقرا در پي ندارد و عاقبت وخيم آن شقاوت دنيوي و اخروي است. و لذا بايد همواره مراقب اين موضوع بود كه در شناخت سنن اصيل و انساني از سنن نادرست و غير صحيح راه به بيراهه نبرده و بدينوسيله خود را به هلاكت نيفكنيم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ص 312 كتاب (حديث اهل بيت) تاليف يدالله بهتاش
2- الحياه ج 1 ص 228 و 229
3- نهج الفصاحه 594
4- خطبه 199نهج البلاغه ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي
5- سوره طه آيه 132
6- الحياه ج 5 ص 305
7- الحياه ج 1ص 62
8- نامه 53 نهج البلاغه ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي
روزنامه كيهان، شماره 20164 به تاريخ 18/12/90، صفحه 6 (معارف)
اشتراک رایگان سالانه مجله کهن
جهت دریافت اشتراک رایگان سالانه مجله نساجی و فرش ماشینی کهن در فرم زیر ثبت نام کنید



