اخبار نساجی

چرخی در اقتصاد ایران و نگاهی نزدیک به گرانی

نداریم؛ کاش بازاری نبودیم

«گرانی»؛ این تنها چیزی است که این روزها در هر جایی از آن سخن می گویند. بدون تعارف تمام اقشار مردم وقتی دور یکدیگر جمع می شوند با شمع گرانی محفل خود را گرم می کنند. البته این گرما اصلامطبوع نیست اما جا برای سخن گفتن در مورد آن بسیار زیاد وجود دارد. در این میان اما شاید تنها مدیران دولتی اقتصاد باشند که خیلی گرانی را باور ندارند یا اگر در مورد آن سخن بگویند حتما دلایلی عجیب برای آن ارایه می دهند. به باور برخی از مسوولان دولتی اقتصاد، گرانی یک دسیسه است که ربطی به برنامه های اقتصادی کشور ندارد. فارغ از این اما مردم یا مصرف کنندگان در اقتصاد ایران با پوست و گوشت گرانی را می فهمند و می گویند، این روزها گرانی بیش از هر زمان دیگری معیشت را آزار می دهد. به نظر می رسد باید به شهروندان حق داد. افزایش قیمت محصولات خوراکی تا ۱۴۶ درصد که چند روز پیش در گزارش بانک مرکزی وجود داشت جای هیچ شک و شبهه ای در مورد آزار معیشت باقی نگذاشته است. کارشناسان بر این باورند که گرانی تنها دغدغه واقعی اقتصاد است که برنامه ریزان دولتی اقتصاد باید هرچه سریع تر راهکاری برای آن ارایه دهند اما اینکه چرا کار قیمت ها به اینجا رسیده است، پرسشی را به رخ می کشد که همه فعالان اقتصادی و مصرف کنندگان اقتصاد ایران در پاسخ به آن فقدان برنامه های اصولی اقتصاد را عامل اصلی گرانی می دانند. یک حقوق بگیر دولتی به شرق می گوید: «گرانی که یک مرتبه رخ نمی دهد. این اشتباه است که فکر کنیم همه عوامل اقتصادی در اقتصاد دولتی ایران خوب کار می کنند ولی باز گرانی در این حد شکل گرفته است.» وی اضافه می کند: «این روزها هر چقدر درآمد داشته باشی یا در نیمه ماه به پایان می رسد یا با هزار صرفه جویی باز هم به آخر ماه قد نمی دهد. وقتی هر کیلو گوشت ۲۵ هزار تومان است شما بگویید یک کارمند دولتی با حقوق ۵۵۰ هزار تومان در ماه چگونه می تواند زندگی کند.» وی می گوید: «تازه این در حالی است که مسوولان اقتصادی با قاطعیت گرانی را رد می کنند و می گویند اوضاع همه خوب است و نباید مشکلات را در بوق کرد.» یک دبیر آموزش وپرورش نیز درباره گرانی به خبرنگار ما می گوید: «یارانه های ماهانه دردسری شده است. بدون شک هدفمند شدن یارانه ها اتفاق خوبی است اما در حال حاضر ۴۵ هزار تومان یارانه ماهانه باعث شده است که مدیران اقتصادی فکر می کنند بهترین کار را کرده اند و هیچ مسوولیتی در قبال گرانی ندارند.» این معلم اضافه می کند: «باور کنید یارانه های ماهانه از عهده گرانی برنمی آیند. وقتی یک کیلو گوجه فرنگی دو هزارو ۵۰۰ تومان است، یک مرغ چهار هزار و ۵۰۰ تومان است و یک کیلو گوشت بیش از ۲۵ هزار تومان است شما با یارانه ۴۵ هزار تومانی چه می توانید بکنید.» وی می گوید: «فقط هم که خورد و خوراک نیست. هزینه تحصیل، آب و برق و بهداشت و هزار جور هزینه ریز و درشت دیگر امان از روزگار معیشت درآورده است.» یک فعال اقتصادی در حوزه پوشاک نیز با خبرنگار ما گفت وگو می کند. وی در مقابل این ادعا که این روزها ظاهرا کسانی که شغل آزاد دارند کمترین گرفتاری اقتصادی را تجربه می کنند، می گوید: «این حرف دیگر تبدیل به شوخی شده است. من از خدا می خواستم که کارمند دولت بودم و درآمد ثابتی داشتم. در بازار این روزهای اقتصاد ایران صاحبان مشاغل آزاد فقط دلهره را مزه مزه می کنند.» وی ادامه می دهد: «حضور در بازار هزار و یک رقم خطر ایجاد کرده است.»
هیچ ثباتی در اقتصاد ایران وجود ندارد و این مساله اهالی بازار را بیشتر آزار می دهد. شما امروز به فردای خودت اطمینان نداری. چک معروف ترین فعالان اقتصادی در بازار برگشت می خورد. همه ورشکستگی را پذیرفته اند و آن را دور از خود نمی دانند. من تا به حال چک برگشتی نداشتم و بسیار خوشنام بودم ولی در یک سال گذشته کاملااعتبارم را از دست داده ام. همه همکارانم نیز همین مساله را تجربه کرده اند.» این فعال اقتصادی ادامه می دهد: «حالادر این شرایط اگر شما به جای ما بودید دوست نداشتید که کارمند دولتی باشید. کمی کمتر رفاه داشتن بسیار به صرفه تر از دلهره حضور در بازار است. برای خود ما هم شرایط قیمتی در بازار آزار دهنده است. مثلایک جفت کفش با قیمت ۲۰۰ هزار تومان دیگر باعث تعجب نمی شود. کفش های چینی و فاقد کیفیت به ۶۰ هزار تومان رسیده اند. یک شلوار جین با قیمت معمولی بالای ۱۵۰ هزار تومان به فروش می رسد. اگر کسی بخواهد از قیمت های متوسط برای خرید پوشاک استفاده کند باید دوبرابر حقوق ماهانه یک کارمند لیسانسه را پرداخت کند. در این شرایط برای ما هم اوضاع خوب نیست چون همه صرفه جویی می کنند.» به نظر می رسد باید به این فعال اقتصادی حق داد. وقتی در برآوردهای دولتی می آید که در سال ۹۰ نسبت به سال ۸۰ تعداد چک های صادره ۶/۱۲ درصد کاهش اما تعداد چک های برگشتی ۱۱۷ درصد افزایش یافته است، می توان حدس زد که چرا فعالان اقتصادی حاضرند مشکلات معیشتی را تحمل کنند اما به جای حضور در بازار، کارمند حقوق بگیر دولتی باشند. یک فعال صنعتی نیز در ادامه این بحث می گوید: «تا به حال هیچ گاه تا به این حد بازار واهمه نداشته است. این روزها دیر بجنبید صاحب یک چک هستید که دیگر هیچ امیدی به نقد کردن آن نیست. وقتی در بازار محصولات مختلف قدم می زنی همه اهالی بازار دنبال وجه نقد هستند. بدون تعارف همه آنها به نحوی به هم بدهکارند و در یک حلقه درونی با یکدیگر کار می کنند. ثبات از بین رفته است. همه چشم به دولت دارند که چه رفتاری خواهد داشت چون تجربه شده رفتار دولتی ها در حوزه اقتصاد عامل اصلی این اتفاقات است. گرانی بیش از هر جای دیگر بازار را تحت تاثیر قرار می دهد. هرچه قیمت ها بالاتر برود فضا برای بازاری ها نیز بدتر می شود. اصلانباید فکر کرد که گرانی به نفع بازار و فعالان اقتصادی بازار است.» ظاهرا کار در اقتصاد ایران گره خورده است. بی ثباتی و گرانی کار را به جایی رسانده است که حتی اهالی بازار نیز آرزو می کنند که ای کاش در بازار حضور نداشتند. به طور سنتی این در اقتصاد ایران جا افتاده است که فعالان بازار و کسانی که شغل آزاد دارند خوشبخت هستند اما حالاآنها نیز دچار واهمه شده اند و از ورشکستگی با عنوان پدیده ای یاد می کنند که یقه بازار را گرفته است و همه زیر سایه آن حرکت می کنند. به نظر شما چه اتفاقی برای اقتصاد ایران رخ داده است؟

روزنامه شرق ، شماره ۱۵۳۴ به تاریخ ۱/۳/۹۱، صفحه ۵ (اقتصاد)

اشتراک رایگان سالانه مجله کهن

جهت دریافت اشتراک رایگان سالانه مجله نساجی و فرش ماشینی کهن در فرم زیر ثبت نام کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
×