بررسی عوامل افت انگیزه دانشجویان نساجی
صنعت نساجی فرصت های طلایی برای خود اشتغالی دانشجویان دارد
گفتگو با یکی از پیشکسوتان صنعت نساجی ایران
جناب آقای مهندس ناصر زجاجی مجرد – کارشناس رسمی دادگستری رشته نساجی و رنگرزی / مشاور شرکت آوا کتان
در سالهای اخیر شاهد کاهش شدید دانشجویان نساجی و بی انگیزگی بالای فارغ التحصیلان این رشته بودیم. در این گفتگو به بررسی برخی از علل این موضوع پرداخته شده است.
وضعیت رشته نساجی و رقبت دانشجویان به تحصیل در این رشته به چه صورت است؟ و به نظر شما علت بی انگیزگی موجود نسبت به رشته نساجی چیست؟
افراط و تفریط مسئله ای است که همیشه در صنعت نساجی ایران وجود داشته است. در گذشته این صنعت به دلیل عدم وجود رقبای سرسخت حاشیه سود بسیار زیادی داشت و هر محصول تولیدی بلافاصله به سود بالایی میرسید. به همین خاطر اقبال و توجه به رشته نساجی افزایش یافت و در دانشگاههای بسیار زیادی در سراسر کشور ارائه شد.
در سال ۶۲ برای اولین بار رشته نساجی در دانشگاه آزاد یزد و بعد از آن در سال ۶۳ در دانشگاه آزاد کاشان ارائه شد. بعد از آن رشته نساجی در دانشگاههای شهرهای اراک، شهرری، قائمشهر و …. هم ارائه شد.
از طرفی همراه با تاسیس این دانشکدهها، اداره صنایع شهرها هم شروع به دادن موافقت اصولی برای ساخت کارخانههای نساجی کرد. همزمان رشته نساجی در دانشگاههای پیام نور هم ارائه شد. در نتیجه تعداد زیادی از دانشجویان بدون شناخت از نیازهای صنعت نساجی وارد این رشته شدند. به تبع با افزایش کمیت، کیفیت کاهش یافت. در این بین علاوه بر کاهش کیفیت دانشجویان نساجی اساتید و دانشگاه ها هم دچار افت شدند
یعنی از نظر شما علت بی انگیزگی اساتید و دانشگاه ها هستند؟
بله ۱۰۰% علاوه بر این نکته، من معقتدم دانشجویان تقصیری در این بیانگیزگی ندارند و این اساتید هستند که بایستی در آنها انگیزه ایجاد کنند. درگذشته اساتید جوان، جویای نام و بسیار همراه دانشجویان بودند. اما در گذر زمان انگیزه آنها کم شد. همچینین به علت اینکه بعضی اساتید در بخشهای تولیدی فعالیتی ندارند، یک حصار مابین صنعت و دانشگاهها ایجاد شده است.
به نظر شما دانشجویانی که در رشته نساجی مشغول به تحصیل و به دنبال ورود به صنعت هستند، پس از فارغ التحصیلی بایستی چه حدی از دانش را داشته باشند؟
واقعیت امر این است که به علت شکاف موجود مابین اساتید و صنعت، نیازهای صنعت توسط آنها شناسایی نشده است. امروزه کارگاههای دانشگاه بسیار مجهزاند اما دانشجویان به صورت عملی از امکانات کارگاهی استفاده نمیکنند، در نتیجه در زمان ورود به صنعت با مسائلی رو به رو میشوند که به صورت عملی قادر به انجام آن نیستند. علت این امر این است که اساتید محترم به مسئله کار عملی دانشجویان در کارگاهها توجهی نشان نمیدهند. ضمن اینکه در کارآموزیها نیز اساتید راهنما پیگیر کارهای دانشجویان نیستند.
یعنی شما میفرمایید وقتی استاد بی انگیزه است و دچار تسلسل و تکرار شده است عملکرد خوبی ندارد، دانشجویی هم که وارد صنعت میشود عملکرد کافی نخواهد داشت ، سرخورده میشود و به کار گرفته نمیشود. در نتیجه دید همه افراد نسبت به رشته نساجی منفی میشود؟
متاسفانه الان پروژههای کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشجویان مشکلات صنعت را حل نمیکنند. به عنوان مثال به موضوع مهمی مثل انبوه ضایعات ایجاد شده در الیاف طبیعی مانند پشم و پنبه پرداخته نشده است. ما میتوانیم در هر شهر یک کارخانه احیای ضایعات نساجی داشته باشیم. و یا موضوع مهم بازیافت ضایعات تولید فرش ماشینی در کشوری که سالانه بالغ بر ۱۰۰ میلیون متر مربع فرش تولید می کند چرا روی میز کار هیچ استادی نیست و نکته دیگر در صنعت پوشاک که فقط به هنگام برش پارچه برای لباس ۱۵ تا ۲۰ درصد ضایعات اجتناب ناپذیر ایجاد می گردد که توجه به آن جهت بهینه سازی در صنعت عروسک سازی ماسک و اقلام دیگر می تواند مورد مصرف قرار گیرد.
اگر اساتید دید دانشجویان را به مسایل مهم صنعت و مسایلی که حل آنها می تواند منافع مالی زیادی را برای همه داشته باشد باز کنند و اهمیت کار دانشجویان را به آنها یادآور شوند مسلما دانشجو به طرز بهتری عمل می کند.
اما متاسفانه از آنجایی که محل ارتزاق و درامد زایی اغلب اساتید از دانشگاه است و نه از صنعت بحث ها و پروژه ها بیشتر رنگ و بوی دانشگاهی صرف دارند تا صنعت به خصوص موارد جدید مورد نیاز در خطوط تولید.
حال در شرایطی که همه دانشجویان بی انگیزه هستند، چگونه میتوان در آنها ایجاد انگیزه کرد؟
از نظر من بایستی افرادی که واقعا به صنعت علاقه داشته و دستی در بخش عملی صنعت نساجی دارند، از طریق دانشگاه دعوت شوند و به نوعی با دانشجویان ارتباط بگیرند.
در ضمن کتابهای در دسترس دانشجویان نیز به اندازه کافی به روز نیستند. به عنوان مثال امروزه در بافندگی سیستم ماکویی منسوخ شده و الان سیستمهای دیجیتالی مورد استفاده قرار میگیرند. دستگاه های جدیدی که وارد صنعت شدهاند بسیار عالی هستند ولی در کتابها صحبتی از آنها نشده است.
همانطور که گفته شد باید دانشجویان حس کنند در صنعت نساجی کارهایی می توانند انجام دهند که می تواند آینده آنها را از نظر مالی و زندگی و شغلی تامین کنند. باید اساتید از جنس صنعت باشند و مشکلات کوچک و بزرگ صنعت نساجی را در قالب پروژه های استارت آپی به دانشگاه بیاورند.
آیا تشکیل ستادی وابسته به نهادهایی مانند ریاست جمهوری در رابطه با صنعت نساجی ضرورت دارد؟
بله، به عنوان مثال ستاد بازیافت ضایعات صنایع نساجی. متاسفانه وقتی مواد اولیه ارزان در دسترس صنایع باشد به بازیافت ضایعات حاصل توجهی نشان نمیدهند. در این زمینه دانشگاه و اساتید بایستی فکری داشته باشند. اکثر اساتید به سمت بازنشستگی می روند اما به اساتید و دانشجویان جوان میدان داده نمیشود. مثلا در بخش نانو شاهد فعالیت های خوبی هستیم که با بودجه های تحقیقاتی خوبی که از نهادهای دولتی دریافت می کنند توانسته اند به دستاوردهای کاربردی قابل توجهی برسند
شما به عنوان پیشکسوت در صنعت نساجی چه توصیههایی برای دانشجویان کنونی صنعت نساجی دارید؟
من به دانشجویان توصیه میکنم که رویایی فکر نکنید. در درجه اول توانمندیهای خود را بسنجید و بدانید که محیط کار محیط خشنی است. اگر خودتان را باور داشته باشید میتوانید با پیدا کردن افراد فعال و با انگیزه مثل خودتان، برای خودتان شغل ایجاد کنید و در صنعت مشارکت داشته باشید.
همچنین برای حل معضل عدم ارتباط مابین نسل قدیم فارغ التحصیلان نساجی و نسل جدید، دانشگاهها میتوانند در یک نشست عمومی فارغ التحصیلان سالیان گذشته و دانشجویان کنونی را دعوت کرده و باعث شود این دو گروه همدیگر را بشناسند. با این حرکت دانشجویان کنونی نساجی امیدوارتر میشوند. چرا که می توانند از الگوهای موفق موجود یاد بگیرند.
متاسفانه این تصور غلط وجود دارد که در صنعت نساجی باید سرمایه بسیار بالایی برای شروع داشت در حالی که اینطور نیست و در خیلی از بخش ها با سرمایه کم هم می توان خود اشتغالی داشت. در واقع دانشجو با ورود به دانشگاه بابد به این فکر کند که ۴ سال فرصت داشته تا برای تاسیس واحد تولیدی یا شرکت شخصی خود تحقیق و مطالعه کند نه اینکه ۴ سال درس بخواند تا جایی استخدام شود.
در دانشگاه های نساجی ابزارها و افراد خوب برای راهنمایی و مشاوره وجود ندارند. همچنین برای ما بسیار ناپسند است که دانشجویان ما نیاموخته باشند با همکاری و همفکری یکدیگر مانند دهه ۶۰ می توانند زمینه سار پروژه های عظیم نساجی باشند.
به نظر شما علت بی انگیزگی دانشجویان نسبت به دوره ۲۴۰ ساعته کار آموزی چیست؟ و از چه راهی میتوان بازدهی دوره کارآموزی را بیشتر کرد؟
نسبت به دورههای کارآموزی بایستی پیگیری بیشتری از طرف اساتید راهنما و دانشگاه صورت بگیرد. استاد راهنمای کارآموزی موظف است هر هفته به محل کار آموزی دانشجو سر بزند و طبق یک سری سرفصل های مشخص مسیر دانشجو را به صورت هدفمند ترسیم کند. به بیان دیگر اساتید و کارخانههایی که کارآموز میپذیرند بایستی قبول مسئولیت کرده و دانشگاه هم بر انجام درست این مسئولیت نظارت داشته باشد.
از طرف دیگر گزارش کاراموزی دانشجویان نیز بایستی به دقت بررسی و تجزیه و تحلیل شود. دانشجو بایستی بتواند نسبت به تمامی قسمتهای گزارش پاسخگو باشد.
در واقع کارآموزی یک فرصت استثنایی برای دانشجوست . دانشجو باید زیرک باشد و جایی را برای کارآموزی انتخات کند که به شغل و مسیری که بعد از دانشگاه می خواهد در ان فعالیت کند مرتبط باشد. تنها در این صورت است که می تواند مانند اسفنج تمام اطلاعات خوب و مفید را ذخیره کند و در آینده از ان سود ببرد.
اما یک راه حل عالی و کاربردی با سود دو طرفه برای دانشجو و کارخانجات ایجاد بورس های تحصیلی و کاری است. به عنوان مثال ما برای ایجاد ارتباط مابین صنعت و دانشگاه در شرکت تولیدی خود در قدم اول یک تفاهم نامه با یکی از دانشگاهها به امضا رساندیم و دانشجویان علاقمند و مستعد را بورسیه کردیم. در نتیجه دانشجوی نساجی قبل از تمام شدن دوره تحصیل هدفمند درس میخواند، به کار و درامد آینده امیدوار میشود و همچنین با صنعت مدرن عجین خواهد شد. این همان حلقه مفقوده ایست که بایستی پیدا شود.
این بورسیه دقیقا به چه شکلی عمل می کند؟
بعد از اینکه تفاهم نامه با دانشگاه امضا شد. دانشجویان ممتازی که خواهان همکاری در بخش صنعت هستند حمایت مالی میشوند. این دانشجویان در طول دوره تحصیلشان در صنعت هم کار میکنند و مهارتهای مورد نیاز صنعت را یاد میگیرند. در نتیجه دانشجویان به مرور زمان شالوده اصلی آن مجموعه صنعتی را خواهند ساخت.
صنعت نساجی، با وجود مشکلاتی که در همه صنایع کشور وجود دارد، به هر حال در حال کار کردن است و هیچ وقت ورشکسته نشده است؛ به نظر شما چرا هنوز هم میتوان به نساجی امیدوار بود؟
صنعت نساجی صنعت پویایی است. ما در بحث همه گیری بیماری کرونا متوجه شدیم که این صنعت چه خدمتی به جامعه میکند. اگر نساجی نبود چه صنعتی این خدمات را انجام میداد؟ ماسکهای مورد استفاده مردم و همچنین تمام وسایل مورد نیاز کادر درمان توسط این صنعت تولید میشوند. الیاف پنبه در صنعت پزشکی بخصوص اتاق عمل کاربردهای زیادی دارد. درواقع سودی که در این صنعت وجود دارد، سود خوب اما دیر بازدهی است.
بخشهای تولیدی حداقل ۲ سال بایستی کار کنند تا به سودهی برسند. متاسفانه امروزه کسانی که وارد صنعت نساجی میوند به دنبال سودهای آنی هستند. به علاوه اینکه کارفرماها هم بعضا مشکل دارند و بسیاری از سودهایی که به دست میآورند را در صنایع دیگر بجز نساجی خرج میکنند. در واقع حضور این دسته افراد در صنعت نساجی از کم شانسی این صنعت است.
نکته دیگر در این زمینه توجه و نظارت بر کار شرکتها است. در شهرکهای صنعتی شرکتهای زیادی وجود دراند که موافقت اصولی دریافت کردهاند اما راهاندازی نشدهاند. بایستی در برابر امکاناتی که به شهرکهای صنعتی داده شده نظارتی هم وجود داشته باشد و راهاندازی این واحدهای صنعتی سریعتر باشد.
معمولا برخی افرادی که وارد صنعت نساجی وارد شدهاند در جایگاه اشتباهی قرار دارند و به دنبال سرمایه گذاری های زودبازده هستند. به نظر من در آینده این افراد از صنعت نساجی حذف خواهند شد و افراد قویتر، توانمندتر و عاشقتر باقی خواند ماند و این صنعت راه خودش را پیدا میکند. افرادی که در آینده صنعت نساجی باقی میمانند به فکر خدمت به این صنعت هستند، به روز هستند و از علم و تجربیات پیشکسوتان به خوبی استفاده میکنند. این افراد اصول کارشان را به هیچ عنوان کنار نمیگذارند و به سودهای آنی فکر نمیکنند بلکه به مشتری مداری فکر میکنند که تا سالیان سال بازارشان رونق داشته باشد.
سخن پایانی
یک حلقه مفقوده مابین صنعت، دانشگاه، سازمان صنایع و … وجود دارد. این سازمانها بایستی پوست اندازی کنند و افرادی وارد کارشوند که میتواند حرکتهای نو و تحول ایجاد کنند.
بایستی طرحی نو در انداخت، افراد با انگیزهتر بیایند و تلاش کنند. همچنین نباید صرفا به تهران بسنده کرد. نساجی در ایران در ۷ استان خلاصه میشود. پس بنابراین صرفا نباید به تهران فکر کرد. در حال حاضر استانهای یزد، اصفهان، سمنان، آذربایجان شرقی و حتی گیلان نیز میتوانند به عنوان قطب نساجی ایران شناخته شوند.