افق ها و چالش های پیش روی صنعت فرش ماشینی آران و بیدگل
بر اساس آمار، ۵۷ درصد از فرش ماشینی کشور در آرانوبیدگل تولید می شود. برخی از متخصصان این حوزه، آرانوبیدگل را در زمرهی ۱۰ قطب برتر تولید فرش ماشینی در جهان برشمردهاند.
امبر عموزاده- بعد از فوت ارباب تفضلی و ورشکستگی شرکت فرش راوند، صنعت فرش ماشینی در کشور رو به نابودی نهاد. پس از این دوران، برای اولین بار سرمایهگذاران خُرد آرانوبیدگلی تولید فرش در کارگاههای کوچک خود را آغاز کردند و بهتدریج و با گسترشِ این کارگاهها به صورتِ فعلی، خلأ فرش ماشینی در کشور جبران و این شاخه از صنعت کشور بهدست صنعتگران آرانوبیدگل احیا شد. فرش ماشینی، ماحصل سرمایهی فکری مردم آرانوبیدگل است. بر اساس آمار، ۵۷ درصد از فرش ماشینی کشور در آرانوبیدگل تولید می شود. برخی از متخصصان این حوزه، آرانوبیدگل را در زمرهی ۱۰ قطب برتر تولید فرش ماشینی در جهان برشمردهاند.
اما آرانوبیدگل در مواجهه با صنعت فرش چند مشکل پیشِ رو دارد:
نخست) بسیاری از صاحبان صنعت فرش در آرانوبیدگل در حالی که تولید نیمی از فرش ماشینی کشور را بر عهده دارند، هنوز به این باور که آرانوبیدگل برند معتبری در فرش ماشینی است نرسیدهاند و بسیاری از محصولات آنها با نام فرشهای تبریز، کاشان و یا مشهد به بازارهای فروش عرضه میشود. این مسأله موجب میشود سرمایههای مادی و معنوی آرانوبیدگل، به دست خود صنعتگران تقدیم شهرهای دیگر شود و چه بسا در آیندهی نه چندان دور سبب رشد صنعت فرش در آن مناطق و افول این صنعت در آرانوبیدگل شود. برای رفع این مشکل در مرحلهی اول باید به این باور برسیم که آران و بیدگل، معتبرترین و بزرگترین برند فرش در کشور است.
دوم) برگزاری جشنواره گلوگلاب در قمصر باعث شد تا قمصر به یکی از شهرهای مشهور و جذاب کشور برای گردشگران تبدیل شود. برگزاری این جشنوارهی چند روزه و حضور افراد معروف در قمصر و هجوم مصرفکنندگان باعث شد تا تولیدکنندگان گلاب در قمصر برای عرضهی محصولات خود از چنگالِ واسطهها رهایی یابند و بتوانند محصولات خود را مستقیم به مصرفکنندهی اصلی بفروشند. شرکتکنندگان در جشنواره نیز از گشتوگذار و خرید و حضور در یک جشنوارهی تفریحی لذت برده و اقتصاد و کسب و کار در قمصر را رونق بخشیدند. بررسی الگوی موفقِ قمصر ثابت میکند که جای جشنواره فرش در آرانوبیدگل بیش از آنچه فکر میکنیم خالی است. یک جشنوارهی منسجم با تبلیغات کشوری و حضور افراد سرشناس به عنوان مهمان میتواند گردشگر-مشتری را به شهرمان بکشاند و درکنار آن چند اتفاق مهم رخ دهد:
۱- هر یک از شرکتکنندگانِ در جشنواره، سفیر و مبلغی برای صنعت فرش و همچنین شهر آرانوبیدگل میشوند.
۲- با خرید مستقیم مصرفکننده از شرکتها و حذف واسطه، سودی دوچندان به تولیدکننده میرسد و در کنار آن، مابقی بخشهای اقتصادی و گردشگری شهر رونق گرفته و موجب ایجاد فرصتهای شغلی جدید میشود.
۳- پس از برگزاری چند دوره از جشنواره، آرانوبیدگل میتواند به عنوان نمایشگاه دائمی فرش در کشور شناخته شده و با توجه به نزدیکی به پایتخت و مرکزیت آن در کشور، مشتریان را در تمامی طول سال به سمت خود بکشد.
سوم) اگر مهمانی از خارج شهر داشته باشید و تصمیم بگیرید به عنوان یادگاری، فرش یا تابلوفرشی با نمادی از آرانوبیدگل و به عنوان یادگار شهر به وی هدیه دهید، متوجه میشوید که چه کار سختی در پیش دارید. اِلمانهای شهر در خروجیِ محصولاتِ فرش جایگاهِ چندانی ندارند و این مسأله باعث شده تا این صنعت بهعنوان صنعت بومی آرانوبیدگل مطرح نشود. در حالی که فرشهایی با نماد و اِلمانی از کویر میتوانست به ثبت برند شهر و مطرحکردن بیش از پیش آن کمک کند.
چهارم) در صنعت فرش، میلیونها تومان برای بازاریابی هزینه میشود. فروشگاههای بزرگی مانند شهر فرش در تهران، سود فراوانی از قِبَل فروشِ فرش آرانوبیدگل به نام خود بهدست میآورند. سوال اینجاست که با توجه به وجود ظرفیتهای فراوان ذکر شده، چرا صنعتگران ما در حالی که توانایی مالی و مدیریتی دارند، نباید نمایشگاه بزرگی مانند شهر فرش در تهران به نام آرانوبیدگل داشته باشند و تولیدات خود را با هزینهی بازاریابیِ کمتر به مصرفکننده بفروشند؟ با این اقدام میتوان یک ظرفیتِ اقتصادیِ عظیم برای آرانوبیدگل در تهران ایجاد کرد که موجب ورودِ سرمایهی بیشتر به شهر شود.
پنجم) با توجه به گشایشِ مسیرهای اقتصادی جدید برای ورود به بازارهای بینالمللی پس از اجرای برجام، بایستی بهدنبال راههای جدید برای صادرات بود. صنعت فرش آرانوبیدگل بهصورت تخصصی و حرفهای به تجارت بینالمللی وارد نشده و بیشتر مشتریهای آن از کشورهای عراق، افغانستان و یا پاکستان هستند. در حالی که با استفاده از مدیرانِ بازرگانیِ متخصص میتوان بسیاری از کشورها را بهعنوان هدفِ صادرات انتخاب کرد و افقهای جدیدی را بهسوی اقتصاد و پیشرفت شهر گشود.