Categories: اخبار نساجی

«بریژیت باردو» در دادگاه اختلاس!

نمی دانم چرا هر از چندگاه که دادگاه رسیدگی به اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی برگزار می شود، صحنه های شیرین و خیالپروری در ذهن خسته و مخیله تار عنکبوت بسته من می درخشند و به جای اینکه به دیده عبرت و تنبه به مذاکرات دادگاه اعترافات متهمان بدون نام و نشان بنگرم و بیندیشم، به عوالم مخصوصی می روم و در خیالات دلپذیر غوطه ور می شوم!

اول از همه نام مه آفرید خسروی است که بنده تصور می کرده ام صاحب این نام مطبوع و خاطره برانگیز، خانم زیبای مظلومی با چهره بی گناه و چشمان اشکبار شبیه بانو روفیا هنرپیشه ارمنی دهه های ۳۰ و ۴۰ شمسی است که نقش محبوبه امیرارسلان رومی یعنی ملکه فرخ لقای زیبا را در فیلمفارسی امیرارسلان نامدار ایفا می کرد و هیچ به خیالم نمی رسید یک آقای قدکوتاه کم موی پا به سن گذاشته گردنی قطوری که مرحوم پهلوان حسن رزاز کشتی گیر معروف از عهده زمین زدن ایشان بر نمی آمده «مه آفرید خانم» باشد.

من نمی دانم این مه آفرید خسروی یا امیر خسروی با وجود هارت و پورتش و اینکه متهم ردیف اول است و علی رغم اینکه کیف های حامل بیست میلیونی تراول چک و ده هزار دلاری به متکدیان و مستحقانی می داده که بابت خرید ویلا در تورنتو یا خانه و آپارتمان در تهران و انواع اتومبیلهای بنز و بی. ام. و و آزرا و غیره طفلکی ها در مضیقه قرار نگیرند و جلوی عیال و نورچشمی ها خجل و سرشکسته نشوند، چه هیزم تری فروخته که مرتب جراید نامش را می نویسند و مرا به یاد خانم روفیا ایفاگر نقش دختر پطروس خان پادشاه قلاد هفتم فرنگ در زبان ترکی استانبولی امیر ارسلان نامدار می اندازند. خب. چه عیبی داشت از ایشان هم با کد یاد می کردند؛ مثل. م. الف.ج. اخیراً دیدم باز هم صحبت از مه لقای دیگری که مدتها بود از او خبر و ردپایی نداشتیم در جریان مذاکرات دادگاه می شود و آن «ب.ب» است. «B.B» را همه جوانان عصر روغن حیوانی قدیم و روغن نباتی که اولین بار در حدود سالهای ۱۳۳۴ به بعد در ایران به میدان آمد می شناسند. ب.ب نام اول خانم بریژیت باردو هنرپیشه موطلایی مشهور فرانسوی بود که مرحوم ژنرال دوگل رئیس جمهوری وقت فرانسه که از سال ۱۹۵۸/ ۱۳۳۷، دوران جمهوری پنجم فرانسه را آغاز کرد و تا سال ۱۹۶۸/۱۳۴۷ در مقام مزبور بود او را منبع کسب ارز خارجی و شکوفایی اقتصاد فرانسه می دانست و حتی به وی نشان لژیون دونور اعطا کرد، زیرا مجموعه فیلمهایی که بریژیت باردو در آنها بازی می کرد، سینمای آن چنانی فرانسه را به سراسر جهان برد و میلیاردها فرانک ارز نصیب اقتصاد فرانسه کرد و اقتصاد این کشور نو نوار شد.
اخیراً در صورت تذکرات دادگاه تهران خواندم، یکی از متهمان خود را به نام «ب.ب» معرفی می کند و مطبوعات هم از او با کد «ب.ب» یاد می کنند!

از آنجا که مدتی است گاهی بنده دچار فراموشی می شوم و نیز دوزاریم دیر می افتد بسیار به خود بالیدم که پس از اشاعه شایعاتی دایر بر دعوت از چند هنرپیشه زن آمریکایی و اروپایی برای ایفای نقش در فیلمهای ایرانی، کارگردانان ایرانی به یاد عتیقه روخاکی، خانم بریژیت بارد و که اکنون شیرین هفتاد و شش، هفتاد و هشت بلکه هشتاد سال سن را دارد افتاده و ایشان را برای شرکت در یکی از آثار سینمایی به ایران دعوت کرده اند! اما تعجب بسیار کردم که ایشان هنوز پای بر فرودگاه بین المللی تهران نگذاشته، چرا سر از دادگاه درآورده اند و رئیس دادگاه مرتب از متهم «ب.ب» دعوت می کند پشت تریبون بیاید و توضیح بدهد !البته باز هم تصویر ایشان را در تلویزیون یا مطبوعات شطرنجی کرده و از پشت قامت سروسایشان را نمایش می دادند! بنده فکر کردم چون ایشان فرنگی است، دادگاه زیاد در مورد حجابش سخت نگرفته اما نه تنها اثری از گیسوان طلائیش نبود، بلکه بفهمی نفهمی از پشت که نگاه می کردی فرق سرش به طاسی هم می زد. بعد متوجه شدم این «ب.ب» هم مانند ملکه روفیا که در دادگاه «مه آفرید مذکر» از آب درآمده، نرینه است و نه مادینه و عجب اصراری دارند، این متهمان که با اسامی فریبنده و هوسناک خود مردم را اغوا کنند. یک وجه تشابهی میان «ب.ب» مذکر دادگاه رسیدگی به اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی با «ب.ب» هنر پیشه فرانسوی بازنشسته دیدم و آن پررویی و بی حیایی و نخوت «ب.ب» دوم بود.
«ب.ب» دوم در نهایت جسارت گفت: «من نه فقط دست راست بلکه چشم راست رئیس باند بودم. قادرم هر امضایی را مثل آب خوردن جعل کنم حتی امضای جناب آقای رئیس دادگاه حی و حاضر را!» از نظر تاریخی من وجه تشابهی میان این «ب.ب» مذکر قرن ۲۱ و خانم احسانیه دولو قاجار متهمه بالا کشیدن میلیونها تومان پول خاویار ایران در سال ۱۳۴۰ که در دوران دکتر امینی تحت پیگرد قرار گرفته و با سربلند، گردن افراشته در دادگاه حضور یافت پیدا کردم.

خانم احسانیه دولو قاجار خواهر یا دختر عمومی امیر هوشنگ دولو قاجار یکی از درباریان متنفذ آن زمان بود که تریاک سناتوریش در ویلای تجریش پیوسته با وافور طلا و کنار منقل طلا آماده بود. آنها عواید خاویار ایران را سالهای سال خوردند و بردند و به ریش مردم خندیدند و ککشان هم نمی گزید.در پایان چند ماهه محاکمه و چند ماه استراحت در زندان خانم احسانیه دولو قاجار (مطبوعات خارج او را سلطان خاویار ایران می خواندند)؛ چاق و قبراق از زندان خارج شد و در حالی که حسابی تمدد اعصاب کرده بود دوباره به جان خاویار ایرانی افتاد و تا سال ۱۳۵۷ که رژیم شاه سقوط کرد خودش و امیر هوشنگ جانش عایدات سرشار خاویار ایران را بالا می کشیدند و صنار سی شاهی به صندوق دولت آن هم به صورت قسطی و حلواخوری پرداخت می کردند.حالا من مانده ام مات این «ب.ب» مذکر که پشتش به کدام کوه ابوقبیس است که در نهایت پررویی و گستاخی، در دادگاه بلبل زبانی می کند و به رئیس دادگاه می گوید: من حتی می توانم امضای ترا جعل کنم!
فاعتبروا یا اولی الابصار، خدایا زین معما پرده بردار!شباهت دیگری هم بین این دادگاه و دادگاه سال ۱۳۴۰ یافته که سپهبد کیا که میلیونها تومان پول دولت را بالا کشیده و آسمانخراش از کجا آورده ای در خیابان شمیران ساخته بود خود را سردار ملی می خواند. حالا وکیل مه آفرید امیر خسروی هم موکل خود را قهرمان سازندگی و شکوفایی صنعت ایران می خواند !«بریژیت باردو» در دادگاه اختلاس!

نمی دانم چرا هر از چندگاه که دادگاه رسیدگی به اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی برگزار می شود، صحنه های شیرین و خیالپروری در ذهن خسته و مخیله تار عنکبوت بسته من می درخشند و به جای اینکه به دیده عبرت و تنبه به مذاکرات دادگاه اعترافات متهمان بدون نام و نشان بنگرم و بیندیشم، به عوالم مخصوصی می روم و در خیالات دلپذیر غوطه ور می شوم!

اول از همه نام مه آفرید خسروی است که بنده تصور می کرده ام صاحب این نام مطبوع و خاطره برانگیز، خانم زیبای مظلومی با چهره بی گناه و چشمان اشکبار شبیه بانو روفیا هنرپیشه ارمنی دهه های ۳۰ و ۴۰ شمسی است که نقش محبوبه امیرارسلان رومی یعنی ملکه فرخ لقای زیبا را در فیلمفارسی امیرارسلان نامدار ایفا می کرد و هیچ به خیالم نمی رسید یک آقای قدکوتاه کم موی پا به سن گذاشته گردنی قطوری که مرحوم پهلوان حسن رزاز کشتی گیر معروف از عهده زمین زدن ایشان بر نمی آمده «مه آفرید خانم» باشد.
من نمی دانم این مه آفرید خسروی یا امیر خسروی با وجود هارت و پورتش و اینکه متهم ردیف اول است و علی رغم اینکه کیف های حامل بیست میلیونی تراول چک و ده هزار دلاری به متکدیان و مستحقانی می داده که بابت خرید ویلا در تورنتو یا خانه و آپارتمان در تهران و انواع اتومبیلهای بنز و بی. ام. و و آزرا و غیره طفلکی ها در مضیقه قرار نگیرند و جلوی عیال و نورچشمی ها خجل و سرشکسته نشوند، چه هیزم تری فروخته که مرتب جراید نامش را می نویسند و مرا به یاد خانم روفیا ایفاگر نقش دختر پطروس خان پادشاه قلاد هفتم فرنگ در زبان ترکی استانبولی امیر ارسلان نامدار می اندازند. خب. چه عیبی داشت از ایشان هم با کد یاد می کردند؛ مثل. م. الف.ج. اخیراً دیدم باز هم صحبت از مه لقای دیگری که مدتها بود از او خبر و ردپایی نداشتیم در جریان مذاکرات دادگاه می شود و آن «ب.ب» است. «B.B» را همه جوانان عصر روغن حیوانی قدیم و روغن نباتی که اولین بار در حدود سالهای ۱۳۳۴ به بعد در ایران به میدان آمد می شناسند. ب.ب نام اول خانم بریژیت باردو هنرپیشه موطلایی مشهور فرانسوی بود که مرحوم ژنرال دوگل رئیس جمهوری وقت فرانسه که از سال ۱۹۵۸/ ۱۳۳۷، دوران جمهوری پنجم فرانسه را آغاز کرد و تا سال ۱۹۶۸/۱۳۴۷ در مقام مزبور بود او را منبع کسب ارز خارجی و شکوفایی اقتصاد فرانسه می دانست و حتی به وی نشان لژیون دونور اعطا کرد، زیرا مجموعه فیلمهایی که بریژیت باردو در آنها بازی می کرد، سینمای آن چنانی فرانسه را به سراسر جهان برد و میلیاردها فرانک ارز نصیب اقتصاد فرانسه کرد و اقتصاد این کشور نو نوار شد.
اخیراً در صورت تذکرات دادگاه تهران خواندم، یکی از متهمان خود را به نام «ب.ب» معرفی می کند و مطبوعات هم از او با کد «ب.ب» یاد می کنند!
از آنجا که مدتی است گاهی بنده دچار فراموشی می شوم و نیز دوزاریم دیر می افتد بسیار به خود بالیدم که پس از اشاعه شایعاتی دایر بر دعوت از چند هنرپیشه زن آمریکایی و اروپایی برای ایفای نقش در فیلمهای ایرانی، کارگردانان ایرانی به یاد عتیقه روخاکی، خانم بریژیت بارد و که اکنون شیرین هفتاد و شش، هفتاد و هشت بلکه هشتاد سال سن را دارد افتاده و ایشان را برای شرکت در یکی از آثار سینمایی به ایران دعوت کرده اند! اما تعجب بسیار کردم که ایشان هنوز پای بر فرودگاه بین المللی تهران نگذاشته، چرا سر از دادگاه درآورده اند و رئیس دادگاه مرتب از متهم «ب.ب» دعوت می کند پشت تریبون بیاید و توضیح بدهد !البته باز هم تصویر ایشان را در تلویزیون یا مطبوعات شطرنجی کرده و از پشت قامت سروسایشان را نمایش می دادند! بنده فکر کردم چون ایشان فرنگی است، دادگاه زیاد در مورد حجابش سخت نگرفته اما نه تنها اثری از گیسوان طلائیش نبود، بلکه بفهمی نفهمی از پشت که نگاه می کردی فرق سرش به طاسی هم می زد. بعد متوجه شدم این «ب.ب» هم مانند ملکه روفیا که در دادگاه «مه آفرید مذکر» از آب درآمده، نرینه است و نه مادینه و عجب اصراری دارند، این متهمان که با اسامی فریبنده و هوسناک خود مردم را اغوا کنند. یک وجه تشابهی میان «ب.ب» مذکر دادگاه رسیدگی به اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی با «ب.ب» هنر پیشه فرانسوی بازنشسته دیدم و آن پررویی و بی حیایی و نخوت «ب.ب» دوم بود.
«ب.ب» دوم در نهایت جسارت گفت: «من نه فقط دست راست بلکه چشم راست رئیس باند بودم. قادرم هر امضایی را مثل آب خوردن جعل کنم حتی امضای جناب آقای رئیس دادگاه حی و حاضر را!» از نظر تاریخی من وجه تشابهی میان این «ب.ب» مذکر قرن ۲۱ و خانم احسانیه دولو قاجار متهمه بالا کشیدن میلیونها تومان پول خاویار ایران در سال ۱۳۴۰ که در دوران دکتر امینی تحت پیگرد قرار گرفته و با سربلند، گردن افراشته در دادگاه حضور یافت پیدا کردم.

خانم احسانیه دولو قاجار خواهر یا دختر عمومی امیر هوشنگ دولو قاجار یکی از درباریان متنفذ آن زمان بود که تریاک سناتوریش در ویلای تجریش پیوسته با وافور طلا و کنار منقل طلا آماده بود. آنها عواید خاویار ایران را سالهای سال خوردند و بردند و به ریش مردم خندیدند و ککشان هم نمی گزید.در پایان چند ماهه محاکمه و چند ماه استراحت در زندان خانم احسانیه دولو قاجار (مطبوعات خارج او را سلطان خاویار ایران می خواندند)؛ چاق و قبراق از زندان خارج شد و در حالی که حسابی تمدد اعصاب کرده بود دوباره به جان خاویار ایرانی افتاد و تا سال ۱۳۵۷ که رژیم شاه سقوط کرد خودش و امیر هوشنگ جانش عایدات سرشار خاویار ایران را بالا می کشیدند و صنار سی شاهی به صندوق دولت آن هم به صورت قسطی و حلواخوری پرداخت می کردند.حالا من مانده ام مات این «ب.ب» مذکر که پشتش به کدام کوه ابوقبیس است که در نهایت پررویی و گستاخی، در دادگاه بلبل زبانی می کند و به رئیس دادگاه می گوید: من حتی می توانم امضای ترا جعل کنم!

فاعتبروا یا اولی الابصار، خدایا زین معما پرده بردار!شباهت دیگری هم بین این دادگاه و دادگاه سال ۱۳۴۰ یافته که سپهبد کیا که میلیونها تومان پول دولت را بالا کشیده و آسمانخراش از کجا آورده ای در خیابان شمیران ساخته بود خود را سردار ملی می خواند. حالا وکیل مه آفرید امیر خسروی هم موکل خود را قهرمان سازندگی و شکوفایی صنعت ایران می خواند !

بهنام قاسمی

فارغ التحصیل رشته تکنولوژی نساجی

Recent Posts

نمایشگاه فرش قازی آنتپ ۲۰۲۴: رویدادی موفق با چشم‌اندازهای امیدوارکننده برای آینده

گروه نمایشگاهی TÜYAP با همکاری اتاق بازرگانی قازی انتپ، نمایشگاه فرش قازی انتپ 2024 را…

2 روز ago

تمایز محصول استراتژی‌های کلیدی برای موفقیت در بازار رقابتی

تمایز محصول به یک استراتژی بازاریابی اشاره دارد که یک محصول را جذاب و متفاوت…

2 روز ago

شماره ۸۶ مجله نساجی کهن ویژه نامه تیرماه منتشر شد

تبلیغات روی جلد: شرکت معتمد تکس فهرست مطالب شماره 86 مجله نساجی کهن نمایشگاه اصفهان:…

3 روز ago

انتخاب هیات رییسه جدید اتحادیه تولید و صادرات نساجی و پوشاک ایران (ویدیو)

انتخاب هیات رییسه و بررسی مسائل مهم صادرات روز دوشنبه اول مرداد ماه ۱۴۰۳ پنجاهُ…

3 روز ago

ریچارد آرکرایت پیشگام انقلاب صنعتی و پدر سیستم کارخانه‌های مدرن

ریچارد آرک‌رایت: پدر سیستم کارخانه های صنعتی مدرن ریچارد آرکرایت بود. او که یک مرد…

3 روز ago

تفکر طراحی رویکردی برای خلق محصولات کاربرمحور و نوآورانه

تفکر طراحی روش یا رویکردی است که به افراد (مانند مدیران محصول یا طراحان محصول)…

4 روز ago