بیانیه مهم اتاق فکر فرش دستباف ایران پیرامون اظهارات معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی
امیدوار بودیم دستگاه متولی و یا دستگاه های نظارتی با برخوردی معقول و منطقی با اظهارات معاون صنایع دستی کشور ما را از ورود به چنین بحثی بی نیاز کنند. مع الاسف این انتظار پس از قریب دو هفته بی پاسخ ماند. از اینرو لازم دانستیم تا نسبت به بروز التهاب مخرب دیگری در فضای فرش کشور هشدار دهیم.
بیانیه مهم
ما ز زر گشتن پشیمان گشته ایم
مرحمت فرموده ما را مس کنید…!
معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی در نشست خبری که با موضوع ارایه گزارش عملکرد این سازمان برقرار نموده بود، از الحاق فرش دستباف کشور به معاونت صنایع دستی خبر داد .
تهمینه دانیالی در همین رابطه مدعی گردیده که این امر پیرو تعاملی است که با وزارت بازرگانی شده بعمل آمده است.
وی به این ادعا بسنده ننموده و افزوده است که “با تأیید وزیر بازرگانی، صنعت فرش سال آینده به این معاونت پیوسته و پیگیری امور این صنعت از این پس از سوی این معاونت انجام خواهد . نمیشود که گلیم و جاجیم زیر نظر یک مجموعه باشد و فرش از جای دیگری نظارت شود “.
دانیالی در نشست خبری خود عناوین زیر را در توجیه این طرح بر شمرده است:
– در تعاملی که با وزارت بازرگانی شده است و با تأیید وزیر بازرگانی، صنعت فرش سال آینده به این معاونت میپیوندد.
– برای این الحاق، در مدت حدود سهماه، فرصتها و تهدیدها ارزیابی و نشستهایی با شرکت سهامی و مرکز ملی فرش ایران برگزار شد
– صنایع دستی باید حفظ و حمایت شود.
– از دید ما و مدیران بازرگانی این کشور این دو صنعت دستی، یعنی فرش و صنایع دستی باید در کنار یکدیگر قرار گیرند.
– ما در ارزیابی فرصتها و تهدیدها به این نتیجه رسیدیم که انجام این کار بهتر است. نمیشود که گلیم و جاجیم زیر نظر یک مجموعه باشد و فرش از جای دیگری نظارت شود.
– تا کنون نگاه به فرش فقط بازرگانی بوده است. بنابراین بخش فرهنگ و هنر آن و مالکیت معنوی فرش تا کنون حفظ نشده و ورود بسیاری از کشورهای دیگر در صنعت فرش ایران را بیسابقه کرده است.
– در این الحاق، مرکز ملی فرش ایران و کل ساختار آن، کامل به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری میپیوندد.
– معتقدم هر چیزی باید ساختار اساسی و سیستماتیک درستی داشته باشد!.
– او دربارهی اینکه آیا معاونت صنایع دستی آمادگی پذیرش صنعت بزرگ فرش را در خانوادهی خود دارد، بیان کرد: اینکه من متولی صنایع دستی هستم و عرضه ندارم، یک قضیه است و این موضوع که دو حوزهی فرش و صنایع دستی باید در کنار یکدیگر قرار گیرند، موضوع دیگری است.
– در مذاکره با وزارت بازرگانی به این نتیجه رسیدهایم و با ایجاد شرکت مادرتخصصی صنایع دستی، آمادگی پذیرش صنعت فرش را هم داریم.
– این صنایع دستی، ۳۰ سال هنر مغفول بوده و انتظار کسانی که از من میخواهند، ششماهه راه صدساله را بروم، غیرمنطقی است.
– حدود دوماه است که با مدیران مرکز ملی فرش، نشستهایی را داشتهایم و مدیران ارشد وزارت بازرگانی در تماسهایی (!) اعلام آمادگی کردند و منتظر اعلام پذیرش ما بودند(!) که امروز این آمادگی را به رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اعلام و برنامهی کامل خود در این زمینه را ارائه کردیم.
– این برنامه، نیاز چندسالهی فرش است و فکر میکنم، ششماه نخست سال آینده، نتیجهی کاملی را میتوانیم در این حوزه بهدست آوریم.
– هنرمندان فرش از این موازیکاری و نبود سیاستگذاری در حوزهی بافتههای داری نجات مییابند؛ اما تصمیمگیری دربارهی ساختار اداری و چگونگی ملحق شدن فرش به صنایع دستی از سوی کارگروه تشکیلشده (!)، دوماه پس از تعطیلات نوروزی اعلام میشود.
– اگر قرار باشد، در این پیوستن فقط به حوزهی فرهنگی فرش بپردازیم و اقتصاد آن را رها کنیم، باز همان بلایی که بر سر صنایع دستی آمد، برای فرش هم اتفاق میافتد.
– شورای عالی اداری کشور سال ۸۹ این موضوع را مصوب و ابلاغ میکند(!!)
اتاق فکر فرش دستباف ایران در نگاهی کلی به نقش و جایگاه دولت و نهادهای وابسته به آن، معتقد است گرچه دولت متولی امورات کشور از جمله فرش دستباف می باشد، لکن این تولیت، مشروعیت و مقبولیت خود را از توافق عوامل اصلی تولید، از بافنده و رنگرز گرفته تا طراح، مرمتگر، تولیدکننده ، فروشنده ، تاجر و صادرکننده کسب کرده و می کند.
از نگاه دستاندرکاران فرش دستباف ایران، اینکه چه نهاد و سازمانی و با چه تابلو و عنوانی عهده دار تولیگری فرش است، مسئله ای داخلی و میان دستگاهی در دولت است و هیچ تعصب و حساسیتی از بابت دستگاه متولی در میان بخش خصوصی نبوده و نیست.
آنچه اهمیت دارد این است که دستگاه متولی بر اساس چه راهبرد اساسی و کدام برنامه اجرایی و چه تلقی روشنی از حال و آینده فرش دستباف کشور باید انتخاب و عهده دار این مسئولیت باشد.
بخش خصوصی با تجربه ای تلخ از سالها اقدام و اعمال نظر غیرکارشناسانه مراکز متعدد تصمیم گیرنده و دخالت دولت در تصدیگری، که نتیجه ای جز رقابت دولت با بخش خصوصی و اضمحلال و تضعیف این بخش را در پی نداشته و در این زمینه نیز با انتخاب نادرست روشهای تولید، فرش کشور را به آستانه سقوط سوق دادند، به این جمعبندی کارشناسانه رسید که این هنر صنعت نیازمند دستگاه متولی واحدی است که بتواند با اقتدار و ید باسط و اختیارات و بودجه مستقل، راهبری فرش کشور را با یاری و مشارکت واقعی و نه تشریفاتی بخش خصوصی، در تعیین اهداف و برنامه ها در دست گیرد. این نتیجه گیری ناشی از سالها تجربه و نسل ها تلاش دستاندرکاران در این زمینه بوده است. تلاش برای به سامان کشیدن وضعیت فرش کشور عوامل تولید را به این جمعبندی رساند که تشکیل مرکز ملی فرش ایران، با تعاریف پیش گفته، تنها راه حل و مطمئن ترین پل واسط میان بخش تصدیگر خصوصی با متولی رسمی است. از این رو تشکیل مرکز ملی فرش ایران اقدامی تصادفی و پدیده ای بی ریشه و مبنا نبوده و ایجاد و ادامه حیات آن تنها با تلاش و همکاری بخش خصوصی مقدور شد. گرچه باید اذعان داشت که بسیاری از مطالبات و حقوق مورد انتظار از این مرکز تا کنون محقق نگردیده است، لکن همین امر و تجمیع فعالیتهای متنوع و جلوگیری از دخالت های بخشهای مستقل و دور از هم دولتی و شبه دولتی، زمینه ساز ایجاد بسترهای کارامدی شد که اگر نقش بخش مولد در آن به کفایت رعایت می گردید بسیاری از مشکلات موجود پیش از بروز حل و رفع می گردید.
معاونت سازمان صنایع دستی این روزها با جدیت با روش مسابقه حذفی، وارد صحنه گردیده است. معاونتی که به قول کارشناسان خود بیش از ۲۵۰ رشته را تحت پوشش مدیریت خود دارد.۲۵۰ رشته ای که بخش های بزرگ و موثر و کاملا شناخته شده آن امروز عملا از میان رفته و جز کارگاه های کوچک نمایشی در مراکز میراث فرهنگی چیزی از آن باقی نمانده است.
گرچه دانیالی با شهامت خود را بی عرضه معرفی می کند ولی این تعارفات و شکسته نفسی ها نه تنها ایجاد ارزش برای هیچ دستگاه و سازمان و معاونتی نکرده و نمی کند، بلکه با یادآوری تجربه های تلخ سوء مدیریت در بخشهای دستاندرکار دولتی، بیش از پیش موجب نگرانی عوامل تولید گردیده است. استدلال های بی مایه و ضعیف دانیالی که منشاء آن را باید در عدم شناخت وی حتی از کلیات این هنر صنعت جست، موجب تردیدی اساسی نسبت به وضعیت فردای فرش دستباف کشور در میان دستاندرکاران و آشوب در شرایط حساس و شکننده فرش کشور گردیده است.
بهتر می بود تا دانیالی با ارایه گزارش وضعیتی روشن و واقعی از نشانه های عملکرد اثر گذار آن معاونت بر سرنوشت سیاه صنایع دستی کشور، که بعضا جز نام و یادی در خاطره ها چیزی از آن باقی نمانده است، بدون تکرار وعده های عملی نشده متولی قانونی کنونی فرش کشور، به تعیین دقیق تعریف فرش دستباف و جایگاه آن در تفکر معاونت صنایع دستی کشور می پرداخت تا قضاوت صحیحی از نگرش آن معاونت بدست می آمد. لکن متاسفانه بنظر میرسد ایشان در عوض شفاف سازی وضعیت نا بسامان و رو به احتزار صنایع دستی کشور با روش فرسوده و تکراری فرار به جلو، و طرح جنجالی الحاق، که هیچ ریشه قانونی نداشته و ادعاهای تایید وزیر بازرگانی و جلسات مکرر بررسی تهدیدها و فرصت ها با مرکز ملی فرش ایران و شرکت سهامی فرش، جملگی از سوی طرف های مذکور تکذیب گردیده اند، تنها در پی چنگ انداختن به تنها فعالیتی در زمینه هنرهای سنتی است که علی رغم همه تهدیدات و فشارهای مختلف داخلی و خارجی، به همت دستاندرکاران و دلسوزان این رشته هنوز نفس می کشد و نیمه جانی دارد.
مطالبات اساسی و خواسته های دستاندرکاران
مرکز ملی فرش ایران با همه کاستی ها و کمبود ها و کم کاری هایی که از زمان تشکیل با آن همراه بوده است، امروز خانه و ملجاء دستاندرکاران فرش دستباف کشور است که برای بالا بردن خشت خشت آن خون دلها خورده و هزینه ها کرده است. تا دستگاهی به عنوان کانون شناخته شده و مورد اقبال و پشتیبانی عموم دستاندرکاران بوجود آید. دستگاهی که متاسفانه در مسیر حرکت خود، کم کم از بخش موثر و مسبب موجودیتش کناره گرفته و درگیر و دار بروکراسی حاکم بر آن، بسیاری از اهداف اساسی اش بر زمین ماند و اولویت های تعیین کننده آن جابجا گردید. لکن هنوز همین دستگاه با تمامی ایراداتی که بر آن وارد است، بدلیل دخالت مستقیم بخش خصوصی در تشکیل آن، مورد احترام و پشتیبانی جدی و راسخ بخش خصوصی است. که اگر مطالبه اصلی این بخش مورد اعتنا و احترام باشد باید همین دستگاه را در قالب سازمانی مستقل توسعه و ترفیع داد نه آنکه برای “جمع کردن” مشکلات آن، موقعیت و جایگاهش را تا آنجا که در ذهنیت معاونت صنایع دستی ترسیم گردیده، متوهمانه تنزل بخشید. این با هیچ یک از خواسته های بخش اصلی و درگیر فرش دستباف که عمر و سرمایه چند نسل خانوادگی خود را صرف تولید و ترفیع آن نموده اند کمترین نسبتی نداشته و ندارد. جالب آنکه با هیچیک از ادعاهای دستگاه های مرتبط و شعارهای آنان نیز متناسب نیست!
نشستند و گفتند و برخاستند!
اتاق فکر فرش دستباف ایران به صراحت اعلام و اخطار می کند، با هرگونه تغییر در ساختار سازمان متولی فرش کشور که وضعیت موجود را با چشم اندازی روشن بهبود نبخشیده و از برنامه ای مدون و تعریف شده با امکانات و ملزومات مورد نیاز این بخش پشتیبانی نگردیده باشد، و مهمتر از آن بدون دخالت موثر و مشارکت فکری و کارشناسی بخش های فعال و خبرگان این هنر صنعت متولد گردد مخالفت ورزیده و آن را ضربه ای غیر قابل جبران بر پیکر فرش دستباف کشور و سرنوشت تمامی دستاندرکاران آن تلقی می کند.
گرچه دانیالی با روش پیشگویی و آینده بینی این امر را که ” شورای عالی اداری کشور در سال ۸۹ این موضوع را مصوب و ابلاغ میکند” تمامی ادعاهای خود را در اخذ تایید و همراهی وزارت بازرگانی و مرکز ملی فرش و شرکت سهامی زیر سئوال برده است، لکن باید این نکته را بدرستی درک کند که با جمع کردن رسانه ها و ایراد خطبه های خوشبینانه و ذهنیتی متوهم، نخواهد توانست جز وارد آوردن زیان و خسران، تحفه دیگری برای فرش دستباف ایران به همراه بیاورد.
فرصت را مغتنم شمرده و گلایه عمیق خود را از سکوت غیر قابل توجیه وزیر بازرگانی که در ادعاهای دانیالی موافق با چنین رویکردی بوده است و همچنین مرکز ملی فرش ایران به عنوان متولی که هر دو از ابتدای تشکیل دولت وعده ها و امید های فراوانی را برای آینده روشن این هنر صنعت و اراده جدی در بکارگیری بخش خصوصی در اتخاذ تصمیمات اساسی داده اند اعلام نموده و انتظار خود را برای شفاف سازی فضای ملتهب موجود مورد تاکید قرار می دهیم.
اگر اظهارات دانیالی آنطور که او ادعا کرده است صحت داشته باشد، باید صراحتا مواضع و رفتار وزارت بازرگانی و مرکز ملی فرش ایران را غیر صادقانه و دوگانه خواند.
در این صورت از این پس واقعا باید با چه اطمینان و باوری و به چه کسی و چه مرجعی اعتماد کرده و با آن دست بیعت دهیم؟
والسلام
هیئت رئیسه اتاق فکر فرش دستباف ایران
سید رضی میری/ علیرضا قادری/ هوشنگ فاخر/ دکتر طاهر صباحی
تورج ژوله / دکتر کیخسرو سبجه