تحول صنعت نساجی ایران: از کارخانههای عظیم تا واحدهای کوچک و موفق (ویدیو)
گفتگو با اقای ناصر زجاجی کارشناس صنعت نساجی
تحول گستردهای در صنعت نساجی ایران از گذشته تا کنون به وجود آمده است، داستان من به عنوان یک فعال این صنعت، نمایانگر مسیر پیچیده و دگرگونیهای این حوزه است. از آغاز فعالیت به عنوان کارگر در سال ۵۱، تا تحصیلات مهندسی و سپس فعالیتهای گسترده در کارخانههای مختلف نساجی، همواره در تلاش برای ارتقاء و بهبود شرایط بودهام. تجربههایی که در این مسیر کسب کردهام، نشاندهنده روند تکاملی و چالشهای صنعت نساجی کشور ماست.
از سال ۵۱ وارد صنعت نساجی شدم و به عنوان کارگر شروع به کار کردم. در حین کار دیپلم گرفتم و بعد از خدمت سربازی در سال ۵۷ در کاشان بودم. بعد از ۱۲ سال دوری از تحصیل، در دانشگاه آزاد قبول شدم و در سال ۷۲ فارغالتحصیل مهندسی شدم.
در سال ۷۳ از کاشان هجرت کردم و حدود ۲۰ سال خارج از چهارچوب فعالیت داشتم. در کارخانههای نساجی مختلفی مانند بافت بلوچ ایرانشهر، ایران ترمه قم، شرکت بافت مازندران، کنفکار رشت، سهند زنجان و تهران مشغول به کار بودم و در حوزههای بیزینس و بافت دوخت فعالیت داشتم.
بعد از بازنشستگی، به دنبال کارشناس رسمی دادگستری رفتم و اکنون در سطح کشوری به عنوان کارشناس رسمی دادگستری فعالیت دارم. در تمام این سالها عمدتاً در حوزه تولید و مهندسی نساجی مشغول بودهام و تجربه زیادی در صنعت پودی از خط تولید الیاف تا انتهای رنگرزی دارم. همچنین با مجلات نساجی، از جمله مجله نساجی کهن، همکاری نزدیکی داشتهام و در نمایشگاههای داخلی و گاه در ترکیه شرکت میکنم.
نساجی ایران پیش از انقلاب شامل کارخانجات بزرگی بود که نیاز به سرمایه و مدیریت کلان داشتند. پس از انقلاب، در نساجی بروجرد، رشت و بابکان، تجربههای مختلفی داشتهایم، ولی نتوانستهایم به روزرسانیهای لازم را به خوبی پیادهسازی کنیم.
بهطور کلی، اکنون صنعت نساجی ما در مقایسه با گذشته کوچکتر شده اما موفقیتهایی نیز در مناطق مختلف کشور مشاهده میشود. به عنوان مثال، یزد در تولید پارچههای مبلی و پردهای و کاشان در تولید فرش ماشینی بسیار موفق عمل کردهاند. کسانی که میگویند صنعت نساجی نابود شده، باید واقعگرایانهتر نگاه کنند، زیرا تعداد زیادی دستگاه بافندگی و کارگران در حال کار هستند.