شریعتمداری: «م» و«الف» انحصار یک کالای اساسی را بر عهده دارند
«آدرس غلط» یکی از ترفندهای خطرآفرین است که در عملیات موسوم به «طرح فریب» از آن بهره می گیرند. این ترفند در هر دو عرصه جنگ «گرم و سرد» به کار گرفته می شود. فرض کنید که دشمن در جبهه نبرد نظامی قصد انجام عملیات غافلگیرانه در منطقه «الف» را دارد و در همان حال، از قدرت دفاعی حریف بیمناک است.
به گزارش “دی نیوز” حسین شریعتمداری در سرمقاله ای با عنوان “مانور موشها” در روزنامه کیهان نوشت: در این حالت به ترفند «آدرس غلط» یا «طرح فریب» روی می آورد و مثلا در منطقه «ب» که با منطقه «الف» فاصله زیادی دارد دست به آتش باری می زند، با این مقصود که ذهن فرماندهان حریف را از منطقه اصلی عملیات یعنی منطقه «الف» دور کرده و به منطقه «ب» مشغول دارد. حالا اگر فرماندهان خودی از آرایش جنگی و ضریب پراکندگی قوای دشمن اطلاعات دقیقی نداشته باشند، بعید نیست که همه استعداد نظامی و یا بخش قابل توجهی از آن را برای مقابله با حریف به منطقه «ب» منتقل کنند و حتی پس از دفع حمله دشمن در منطقه ب -بخوانید منطقه فریب- دست به تعقیب دشمن نیز بزنند! اکنون صحنه را در نظر آورید. چه می بینید؟ نیروهای خودی را می بینید که نه فقط حمله دشمن را دفع کرده اند بلکه در حال تعقیب آنها نیز هستند. اما، این ظاهر قضیه است که با واقعیت فاصله زیادی دارد. واقعیت آن است که ما در حال تعقیب دشمن نیستیم، بلکه، این دشمن است که ما را به نقطه و منطقه مورد نظر خود می کشاند تا عملیات اصلی را در منطقه الف، با موفقیت و بدون کمترین مقاومت به انجام برساند.
شنبه گذشته، سران محترم سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه گردهم آمدند و به گفته رئیس مجلس «بررسی عوامل گرانی از مباحث مطرح دراین نشست» بوده است. این که مسئولان بلندپایه نظام، روی یکی از اصلی ترین دغدغه های کنونی مردم انگشت گذارده و در پی یافتن راه کارهای موثر برای مقابله با آن بوده اند، به تنهایی نویدبخش است و حاکی از آن که روسای محترم سه قوه، یعنی دست اندرکاران امور اجرایی، قانونگذاری و قضایی کشور، قرار است از برخی بگومگوهای – با عرض پوزش- بی حاصل و دغدغه آفرین دست کشیده و عزم خود را برای مقابله با یکی از اصلی ترین دغدغه های کنونی مردم- انشاءالله- جزم کنند. در این میان اگرچه می توان و باید امیدوار بود که مسئولان محترم بسیاری از موانع پیش روی و راه کارهای مقابله با آن را می شناسند ولی برخی شواهد و قرائن نیز حاکی از طرح فریب دشمن و تلاش برای ارائه «آدرس غلط» به دست اندرکاران مقابله با گرانی است و از این روی اشاره به نکاتی دراین باره ضروری به نظر می رسد.
مروری گذرا به تلاش تبلیغاتی مستقیم و غیرمستقیم دشمن – مخصوصا نوع غیرمستقیم آن- حکایت از آن دارد که حریف به منظور پیشگیری از چاره اندیشی نظام برای مقابله با گرانی لگام گسیخته که این روزها به جان اقشار مستضعف جامعه افتاده است، چند جاده فرعی پیش روی مسئولان محترم گشوده و با دمیدن پیاپی و بی وقفه در شیپور فریب و نیز به کارگیری ستون پنجم سیاسی و رسانه ای خود اصرار به واقع نمایی آن دارد. این جاده های فرعی متفاوت و چندگانه اند ولی بیشترین اصرار دشمن آن است که تحریم های اقتصادی را به عنوان اصلی ترین علت گرانی ها معرفی کند.
دراین باره گفتنی است که تحریم های اقتصادی اگرچه در پیدایش پدیده گرانی بی تاثیر نیستند اما، نقش و ضریب اثر آنها در حد و اندازه ای نیست که گرانی لگام گسیخته و «جهشی» بسیاری از کالا و خدمات ضروری و مورد نیاز مردم را در پی داشته باشد. مخصوصا این که در برخی از موارد قبل از عملیاتی شدن فلان تحریم اقتصادی شاهد افزایش بی رویه و غیرمنطقی شماری از کالا و خدمات مورد نیاز مردم بوده و هستیم که پیش از این به آن پرداخته ایم و دراین نوشته، نکته دیگری را دنبال می کنیم و آن، چرایی ارائه این آدرس غلط است.
بی پرده باید گفت جریان مرموزی در داخل کشور اصرار دارد که تحریم های اقتصادی دشمنان بیرونی را «فلج کننده»! و راه کار برون رفت از آن را، تن دادن به خواسته های غیرقانونی و باج خواهانه حریف قلمداد کند. این جریان، دو طیف جداگانه با دو انگیزه متفاوت را درخود جای داده است که بعید نیست- و نشانه هایی نیز در دست است- که این دو طیف در یک نقطه با یکدیگر پیوند خورده و یا خواهند خورد. بخشی از این طیف مرموز را گروهها، اشخاص و جریانات برانداز و ضدانقلابیون تابلودار، تشکیل می دهند. این بخش، دست چندان موثری در بدنه نظام و یا مراکز تصمیم ساز و سیاست پرداز آن ندارد ولی به عنوان «بازو» و شریک بخش دیگر عمل می کند. و اما، بخش دیگر، که اصلی ترین بخش از جریان مرموز یاد شده است، غریبه ها و یا خودی های استحاله شده ای هستند که در برخی از مراکز حساس و یا حلقه های تماس این مراکز با مردم و امور مربوط به آنان نفوذ کرده اند و هر از چندگاه شاهد افشای «راز» آنها و از پرده برون افتادن دست آنان هستیم. ماجرای فساد کلان ۳هزار میلیارد تومانی و یا فساد و اختلاس اخیر در بیمه و نقش برخی مسئولان میانی- اما موثر- در این اختلاس ها می تواند شاهد مثال باشد.
هر دو طیف مورد اشاره، یک نقطه مشترک را هدف گذاری کرده و دنبال می کنند و آن فشار اقتصادی و تنگی معیشت مردم، مخصوصا اقشار محروم و مستضعف -بخوانید ولی نعمت های نظام- است و از این نقطه به بعد هر یک انگیزه های خاص خود را که با یکدیگر متفاوت است پی می گیرند. چگونه؟!
ماموریت بخش اول از جریان مرموز یاد شده یعنی ضدانقلابیون تابلودار و ستون پنجم پنهان یا شناخته شده- ولی بعضا به حال خود رها شده- دشمن، معرفی تحریم ها به عنوان علت اصلی گرانی ها است. شواهد موجود حکایت از آن دارند که ماموریت این بخش در همین نقطه به پایان می رسد. چرا که اگر در این ماموریت موفق شوند – که می دانیم و تجربه کرده ایم نمی شوند- به آمریکا و متحدانش برای رهایی هر چند نسبی از رسوایی ناشی از بی اثر بودن تحریم ها کمک کرده اند! ضمن آن که بیشترین اعضای این طیف را کلان سرمایه داران و صاحبان ثروت های بادآورده تشکیل می دهند که از این رهگذر بر ثروت انبوه و نامشروع خود نیز می افزایند و متاسفانه اقدام درخور توجهی برای مقابله با این غارتگران و زالوصفتان خون آشام دیده نمی شود.
اما بخش دوم، یعنی طیف اصلی این جریان مرموز که متاسفانه در برخی از مراکز تصمیم ساز و سیاست پرداز نفوذ کرده اند در نقطه مشترک مورد اشاره متوقف نمی شوند.
این طیف – به گواهی شماری از شواهد و قرائن موجود- در پی آن است که با سخت شدن معیشت مردم، راه کار موثر برای برون رفت از آن را، مذاکره و رابطه با آمریکا معرفی کند! چرا؟! به یقین همه دست اندرکاران اصلی طیف یاد شده دشمن نظام و اسلام و انقلاب نیستند، بلکه برداشت غلطی از مذاکره و رابطه با آمریکا دارند و از آنجا که نشان داده اند افرادی کم دان ولی در همان حال، بلندپرواز و خودبزرگ بین هستند، از یکسو مذاکره و رابطه با آمریکا را به خیال خام و توهم پرداز خود، راه کار تلقی می کنند و از سوی دیگر به علت روحیه خودبین و شهرت طلب خویش، اصرار دارند که این- به زعم آنها- رخداد استثنایی! به نام آنها ثبت شود!! این طیف درگذشته ای نه چندان دور نیز برای همین منظور خیز برداشته بودند که با سد مستحکم و عزت آفرین و پرصلابت رهبرمعظم انقلاب روبرو شدند. گفتنی است که آمریکا و متحدانش نیز که حرکت خزنده این طیف را زیر نظر داشته و به آن امید بسته بودند، بعد از مواجهه طیف یاد شده با نهیب پرصلابت و مردمی حضرت آقا، به گونه ای آشکار و بی پرده، ناامیدی و یأس خود از طیف مورد اشاره را برملا کردند.
در مثنوی مولوی داستان کشاورزی آمده است که انبار خویش از گندم انباشته بود اما بی آن که گندمی از انبار بردارد، همه روزه از میزان گندم انبار شده کاسته می شد و کشاورز که راه دستبرد دزدان را بسته بود، در حیرت از چرایی کاهش گندم به حکیمی شکایت برد و حکیم او را گفت؛ از کجا معلوم که موش ها در انبار گندم لانه نکرده باشند؟
اول ای جان دفع شّر موش کن
و آنگه اندر جمع گندم کوش کن
گرنه موش دزد در انبار ماست
گندم انبار چل ساله کجاست؟!
در این باره گفتنی های فراوانی هست که به فرصتی دیگر می گذاریم و در پایان نوشته پیش روی به این نکته بسنده می کنیم که گرانی لگام گسیخته کنونی به آسانی قابل مهار کردن است مثلا – و فقط مثلا- چرا در پی گیری یکی از علت های گرانی گوشت مرغ به این ماجرا توجه نمی شود که فلان کشتی حامل محموله مورد نیاز مرغداری ها نزدیک به ۷ ماه در سواحل کشورمان روی آب بوده است؟ و آقایان «م» و «الف» دو سرمایه دار کلان که با گشاده دستی برخی از مسئولان میانی، انحصار واردات این کالا را برعهده دارند، تخلیه محموله کشتی را با انگیزه فروش گرانتر آن تا ۷ ماه به تاخیر انداخته اند؟! و …