اسلاید شو

پارچه های زربافت در صنعت نساجی ایران

تحقیق و نگارش: هلنا باتمان قلیچ

دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی پارچه ولباس

استاد راهنما : خانم دکتر ابراهیم بیگی

 

چکیده

یکی از متجلی­ترین هنرهای ایرانیان از دیرباز، هنر پارچه­بافی بوده است. در ادوار مختلف تاریخی ایران، همواره منسوجات به عنوان یکی از ارکان اقتصادی، مورد توجه حکومت­ها چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام بوده است. از میان گونه­ های مختلف پارچه­بافی، پارچه­های زربفت از اهمیت و اعتبار بیشتری برخوردار بوده­اند؛  کالایی که مورد توجه و عنایت شاهان، درباریان، اشراف و بزرگان بوده است. پارچه­های زربافت، ارزشمند و با قابلیت حمل و نقل آسان بوده­اند که حجم بسیاری از واردات، صادرات، مالیات، خراج و هدایای سیاسی را برآورده می­کرده و به همین دلیل در بین سرزمین های گوناگون، مبادله می شده است. با توجه به اهمیت و جایگاه والای این نوع پارچه­ ها، ضروری است که تحقیقی در راستای شناسایی جایگاه این پارچه و پیشینه تاریخی آن انجام پذیرد. بر این اساس، این پژوهش که هدف آن کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است، سعی دارد ضمن مطالعه تعدادی از نمونه های برجای مانده، با استفاده از منابع تاریخی، علل توسعه­ ی پارچه­ های زربافت را در ایران و مشخصه ها و چهره ­های برجسته­ ی این هنر  را مورد پژوهش و بررسی قرار دهد.

 

آیا میدانستید مجله نساجی کهن تنها مجله تخصصی فرش ماشینی و نساجی ایران است؟ نسخه پی دی اف آخرین مجلات از اینجا قابل دریافت است.

کلمات کلیدی:

هنر پارچه ­بافی، تاریخ ایران، دوره صفوی، پارچه­ های زربافت، زری­بافی.

 

مقدمه

پارچه بافی از جمله صنایع دستی و هنرهای محبوب ایران است که از قدمت طولانی و پیشینه ی کهنی در تاریح بافندگی این مرز و بوم برخوردار است و از دوره تاریخ مدون ایران و حتی روزگاری پیش تر، به سوابقی از آن می توان دست یافت. سرزمین ایران از نظر پیشینه ی تاریخ بافندگی و نیز پیدایش و تکامل روش ها و ابزارها و تولیدات نساجی در تاریخ صنایع ملت ها، بی همتاست. پیشینه‌ی بافندگی و روند شکل گیری و چگونگی دوام آن در تاریخ ایران، دارای فراز و نشیب و روزهای اوج و رکود بوده است. همچنین، شیوه تولید و نقش و نگارهای هر بافته­ای، خود منبع مهمی برای شناخت شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه تولید کننده ی آن به شمار می رود. موقعیت جغرافیایی و پدیده های اجتماعی ایران همواره موجب شده است که این صنعت نه تنها از ایده های نوظهور مردم این سرزمین بهره مند شود، بلکه تأثیر فرهنگ های مختلف چین، مصر و بین النهرین، که پیوندشان با یکدیگر از طریق ایران انجام می گرفت، در گسترش آن نقش عمده ای داشته باشد (فرشاد، ۱۳۶۳: ۳۸۱).

اما هنر نساجی پس از اسلام در هر دوره با ویژگی های خاص خود، به رشد و تعالی ادامه داد. چنان که می توان به استفاده از خط کوفی در پارچه های اوایل دوره ی اسلامی، نقوش اسلیمی و تزیینی در دوره ی دیلمیان و سلجوقیان، همچنین عناصر اقتباسی از هنر چین در دوره های مغول و تیموری اشاره کرد. اما در دوره ی صفوی، شهرت و عظمت هنر پارچه بافی ایران به اوج شکوفایی خود می رسد و وجود پارچه هایی با نقوش متنوع و مجلل گویای آن است. سیاحان و جهانگردانی که در این دوره به ایران سفر کرده اند، در سفرنامه های خود پارچه های این دوره را ستوده اند (پوپ، ۱۳۸۸۷: ۲۳۹۱). شهرهایی چون اصفهان و یزد به واسطه ی ظهور هنرمندانی چون خواجه غیاث الدین نقشبند یزدی، که در زمان شاه عباس علاوه بر مدیریت کارگاه های پارچه بافی یزد، سرپرستی کارگاه های پارچه بافی اصفهان را نیز بر عهده داشت، پرچم دار بزرگ عرصه طراحی و بافت پارچه در این دوره بود (رمضان­خانی، ۱۳۸۷: ۴۷).

این تحقیق که به روش تحلیلی – توصیفی و با استناد به اسناد تاریخی و منابع کتابخانه­ای صورت پذیرفته، در پی پاسخگویی به این سؤال است که پارچه­ های زربفت در صنعت نساجی ایران طی ادوار تاریخی مختلف دارای چه جایگاهی بوده است؟

مفهوم و ماهیت زریفت و زری­بافی

در لغتنامه دهخدا معنی «زری» چنین بیان شده است: «زری یک صفت نسبی منسوب به زر است، یعنی ساخته شده از زر، زرین، طلایی، زری عبارت است از پارچه های زربفت. پارچه ای که پودهای آن از طلا است و زرباف و زری بافی عمل بافتن زری و زربفته بافی است (دهخدا، ۱۳۷۷: ذیل واژه). «زری» یا «زربفت» به پارچه ای اطلاق می­شود که در بافت آن الیاف فلز طلا یا نقره به کار رفته باشد. این الیاف را در اصطلاح گلابتون می­گویند. گلابتون نخ ابریشم بسیار ظریف است که بر دور آن رشته نازکی از فلز طلا یا نقره پیچیده شده باشد (روح­فر، ۱۳۷۸: ۷۴).

پارچه ­های ابریشمی زربفت در زندگی روزانه مردم ایران نیز به عنوان جلد کتاب، پاکت نامه، جلد قرآن، پرده، مخده و دیوار کوب نیز به کار می­رفتند (پوپ، ۱۳۸۷، ج۵ : ۲۳۸۶).

 

پیشینه زری بافی در ایران

ساخت و تولید پارچه­های زربفت عمری به درازای صنعت نساجی در تاریخ ایران دارد. بنا بر اشاره اوستا، نساجی ایران در زمان هخامنشی در زمینه بافت پارچه های ابریشمی د پشمی نرم و لطیف مشهور بوده و شاهان هخامنشی به پوشیدن لباسهای زیبا و فاخر شهرت داشته اند. پادشاهان این سلسله قصرهای خود را با پرده های رنگارنگ و زیبا تزیین می کرده اند. بر اساس نوشته های هرودت، اسکندر مقدونی از زمان ورود به ایران تا هنگام مرگ لباسهای زربفت ایرانی میپوشید. همچنین رومیها به دلیل اشتهار جهانی پارچه های زری ایرانی که اغلب آنها دارای رنگ آبی بودند، همه ساله مبالغ هنگفتی برای تهیه­ی این پارچه­ها پرداخت می­کردند (کریمی، ۱۳۸۵: ۸۰-۷۹). نساجی ایران در دوره هخامنشی، به ویژه در زمینه ی بافت پارچه های ابریشمی مشهور بود و پس از وقفه در دوره­ی سلوکی­ها (به واسطه نفوذ تمدن و سلیقه یونانی ها)، مجددا در دوره ی ساسانیان به اوج خود رسید. به گفته قریب به اتفاق پژوهشگران، دوره ی ساسانی از نظر بافندگی یکی از درخشان ترین دوره ها بوده است.

گیرشمن می نویسد: از «سنت اورسول» در کولونی، یک بافته­ی ابریشمین عالی که رنگ ارغوانی و آبی دارد، به دست آمده است که روی آن تصویر یزدگرد سوم بازشناخته می­شود. در روزگار ساسانیان، صنعت پارچه بافی در زمینه ی ساخت پارچه های زربفت و قلاب دوزی پیشرفت بسیار کرد. یک تکه ی بزرگ پارچه ی پشمی قلاب دوزی در موزه ی آرمیتاژ روسیه وجود دارد که از عالی ترین نمونه پارچه های زمان ساسانی است و نقش آن خروس بزرگی است که در قاب مدوری رسم شده و دارای رنگ های قشنگی است. تقریبا هفت رنگ متفاوت در آن دیده می شود (امیری و امیری، ۱۳:۱۳۸۷).

پارچه های زربافت دوره ی ساسانی بسیار مشهور بودند و مورد تقلید سایر کشورها قرار گرفتند. در اغلب موزه های بزرگ جهان از این نوع پارچه های زربفت می توان یافت. از جمله در موزه ی لیون، یک قطعه پارچه ی زری ساسانی موجود است. بنابر نظر تئوفیلاکت، لباس هرمز دوم طلادوزی و پارچه ی آن دست بافت و بسیار گرانبها بود. خسرو پرویز نیز در مراسمی، لباسی به رنگ سرخ و شلواری به رنگ آبی آسمانی پوشیده و تاج قرمزی به سر داشته است (پوپ، ۱۳۸۰: ۲۹۷).

 

عصر مغول سال­های فترت در صنعت نساجی است. در این دوره زری­بافان از ترس جان پنهانی می­زیستند. در عهد ایلخانان بافت زری رونق داشته است. ابن بطوطه نیز به نوعی پارچه زربفت بسیار مرغوب که در شهر تبریز بافته می­شده اشاره کرده است. در دوره تیموری نیز شهرهای تبریز، هرات، سمرقند در تولید زری معروف بودند (کریمی، ۸۱:۱۳۸۵).

در فارس هم انواع پارچه­ها بافته می­شد. علی­الخصوص نوعی پارچه طراز چند رنگ زربفت و پرده­های حریر نشان­دار خاص سلطنتی را می­بافتند. در زمان ایلخانیان هم درسلطانیه این طرازبافان فعالیت می­کردند (روح­فر، ۸:۱۳۸۰).

 

پارچه های زربافت در صنعت نساجی

تصویر شماره ۱: پارچه زری اطلسی، قرن ۱۱ ه.ق، اصفهان، موزه ملی ایران (روح­فر، ۵۶:۱۳۸۰).

هنر زری بافی که راه دراز و پر محنتی را در مسیر تاریخی خود طی کرده بود در دوره صفویه مورد استقبال واقعی قرار گرفت و از نظر تنوع بافت، نقش و رنگ به اوج زیبایی خود رسید. شاید یکی از دلایل این امر حمایت شاهان و حکمرانان صفوی از این منسوج افسانه­ای ایرانی باشد. در زمان شاه عباس صفوی با تأسیس کارگاه­های شاهی از تمام هنرمندان زری­باف خواستند که به اصفهان کوچ کرده و برای زنده کردن این هنر اصیل تلاش کنند. در پرتو حمایت شاهان صفوی پیشرفت زیادی در پارچه­بافی و به خصوص زری­بافی به وجود آمد. هنرمندان در این دوره اعجاز کردند، به طوری که پارچه های تولید شده در این زمان در تمام تاریخ هنر نساجی جهان یگانه است. عصر صفوی را از دوران های شکوفایی در بافندگی انواع پارچه می­دانیم. زیرا حضور سلیقه و تنوع در مرحله اوج خودش بود به طوری که پارچه های ابریشم در رنگ های مختلف بافته می شد و حتی بافت مخمل با تار و پود نقره متداول گشت. (جی-دوری، ۱۳۶۲: ۲۳۳) نقشه های بدیع و ظریف اسلیمی تحول و پیشرفت شگفت انگیزی یافته و با گل و بته و نقش حیوانات که با هنر نمایی و لطافت خارق العاده ای تجسم یافته توام و عجین شده تا با رنگ های جالب و درخشان در پارچه بافته شوند. طرح ها و نقش ها از روی زندگی، طبیعت، ادبیات و نگارگری (کتاب آرایی با توجه به داستان ها و منظومه­ ها، شعرهای ایرانی) اقتباس می­شد. پارچه ها زربفت (زرین و سمین) اطلس، ابریشم و توری با تزیین مروارید و ابریشم ظریف گلدوزی شده و مخمل هایی که با ابریشم بطور برجسته روی آنها تزیین شده از بافته های این عصر هستند (رضایی آذر، ۹۷:۱۳۹۲).

در ایران دوره صفویه کارگاه های بافندگی شاهی تحت نظارت دربار فعالیت می کردند و در آنها انواع پارچه های نفیس تولید می شد. این پارچه ها شامل طرح های تزئینی متنوعی بودند که برخی با نخ های سیم و زر بافته می شدند و نگارگران، بیشتر این نقوش را برای پارچه ها طراحی می کردند رایس، ۱۳۸۱: ۲۶۶). در برخی از پارچه های زربفت عصر صفوی، نخهای فلزی در سطح و سراسر پشت پارچه به صورت شناور دیده می شود. در این منسوجات ممکن است نخها به راحتی کشیده شده و پاره شوند. در نوع دیگری از زربفتها، نخهای زری از زیر سطح عبور کرده و تار و پود اصلی را دربر می گیرند. با این شیوه امکان پارگی نخهای شناور کم شده و از سوی دیگر وزن پارچه در همه جای آن یکسان خواهد شد. گاهی هم بافندگان در تهیه پارچه های نفیس زری از نقره زراندود استفاده می­کردند (پوپ، ۱۳۸۷، ج۵ : ۲۵۳۶).

صحنه های زندگی روزمره از ویژگی­های نگارگری سده یازدهم در ایران شناخته شده است. نقش تکی جوانان در میان مناظر طبیعی وی درختان سرو زینت بخش زربفت­ها و ابریشمینه ­های این دوره است. به طور کلی می­توان گفت که نساجی دوره صفوی در پیروی از دو مکتب انجام می­شد:

الف: مکتبی که سبک آن در طراحی نقوش غالباً با استفاده از طرح­ها و نقوش کوچک بوده که در یک طرح کلی با هم هماهنگی داشته اند. از مشهورترین استادان این فن می­توان از خواجه غیاث الدین علی نقشبند و پسران وی عبدالله معزالدین، حسن و یحیی بن غیاث و آبان محمد محمدخان کاشی، علی خان و اسمعیل کاشانی نام برد.

ب: سبک دوم به شیوه رضا عباسی با همان مکتب اصفهان مشهور است و در آن استفاده از طرح­های بزرگ و عمدتاً نقش انسان و طبیعت به شیوه ایرانی مرسوم بوده است. در این زمان شهرهای اصفهان، ابیانه، یزد و کاشان پایگاه­های آفرینش هنری زریبافی بوده و حاصل کارشان بافته­ های زیبایی است که بیشتر آنها در خارج از کشور نگهداری می­شوند (کریمی، ۸۲:۱۳۸۵).

در میان شهرهای ذکر شده کاشان شهری بود که تمام ثروت و وسیله امرار معاش شهر را از بافت پارچه­ های ابریشمی زر بافت با طلا و نقره تأمین می­کرد. در کاشان و اطراف آن پارچه ­های ساتن، مخمل، تافته و ابریشم­های نقش دار و گلدار با طلا و نقره بافته می­شدند. تولید شال کمری ابریشمین در کاشان مشهور بود. طرح آن به شکلی بود که وقتی این شال لوله میشد، به نظر می رسید که شال کمر دو پارچه جدا از هم است که یکی راه راه و دیگری گلدار است. نقش مایه تکی از گیاهان گلدار هر دو در انتهای شال و در وسط نقش راه راه با راه­هایی افقی باریک که موجی از گل­ها و برگ­ها در آن دیده می­شد به چشم می­خورد بافته می­شد در نمونه های فاخر این شال زمینه از نخ طلا یا نقره با پودهای ابریشم با هفت طرح یا بیشتر و با دو یا سه سایه مختلف از هر رنگ تشکیل شده است. (بیکر، ۱۲۱:۱۳۸۵). (تصویر شماره ۲)

 

پارچه های زربافت در صنعت نساجی

تصوبر شماره ۲: تکه­ای از شال کمر ابریشمی زربافت، قرن ۱۰ و ۱۱.

در دوره قاجار نیز زریبافی این فن اصیل ایرانی که در روزگار رونق و رواج خود شهره آفاق بود، نظر هنرمندان را به خود معطوف کرد. اگر چه بر اثر بی توجهی پادشاهان و بی لیاقتی­ها و افت و خیزهای سیاسی پای سست کرد، اما سینه به سینه حفظ شد و در دوران معاصر به یاری استادکاران کارگاه‌های زری­بانی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادامه یافته است.

 

 

مواد اولیه و طرز تهیه پارچه های زربفت

عمده ترین و اصلی ترین ماده اولیه مورد مصرف زریبافی، ابریشم طبیعی است که برای بافت زمینه از ابریشم ساده و برای نقش اندازی از نخ ابریشم با روپوش طلا یا نقره گلابتون» استفاده میکنند. نخ گلابتون که هنوز از نظر زیبایی منحصر به فرد است از نظر ضخامت دارای درجاتی است که در بافت زری بسیار مؤثر است.

رنگرزی نخ­های ابریشمی در گذشته با رنگ­های طبیعی صورت می گرفته و امروزه نیز از رنگ­های شیمیایی به میزانی بسیار محدود و در موارد خاص استفاده می شود. به طور کلی یکی از ویژگیهای چشمگیر انواع منسوجات ایرانی از جمله پارچه های زری استفاده از رنگهای طبیعی بوده است. طرحها و نقشهای اصیل سنتی به کار رفته در پارچه های زربفت برای فرش، سنگ، سفال، فلز و حتی برای نگارگری نیز استفاده می شوند (کریمی، ۸۳:۱۳۸۵).

تولید زری به دو صورت انجام می گیرد الف – استفاده از دستگاههای سنتی (دستوری): جزو اولین و قدیمی ترین دستگاههای زربفت در ایران هستند. پارچه هایی که با این دستگاه بافته می شوند، از نظر نقشه و بافت مرغوبتر هستند. دستوری از نظر شکل ظاهری تا حدودی شبیه سایر دستگاههای نساجی سنتی بوده و کار تولید توسط دو نفر (بافنده و گوشوارد کش) صورت می گیرد. در واقع پارچه های زری حاصل هماهنگی و همکاری این دو نفر است. در دستگاه دستوری گوشواره کش بالای دستگاه نشسته و نخ را مطابق نقشه بالا می کشد، تا استاد بافنده نخ های رنگی را طبق نقشه رد کند ب – استفاده از دستگاه ژاکارد: دارای سابقه طولانی نیست و به دلیل افزایش سرعت در تولید پارچه های زربفت و صرفه جویی در هزینه و وقت صنعتگران به کار گرفته شده است. ژاکارد را می توان نوعی کامپیوتر ابتدایی به حساب آورد که جانشین انسان بوده و نقش گوشواره کش را در دستگاه دستوری انجام می دهد.

هنگام بافت، زری پشت و رو بافته میشود. یعنی در واقع پشت کار در مقابل بافنده قرار گرفته و همین امر یکی از عوامل مشکل بودن بافت زری است. بافت ساده از نقش جداست. در بافت ساده در هر رج ممکن است چند رنگ وجود داشته باشد که بافنده با فشار پاتخته (اهرم پایی)، قسمتی که تارهای رنگ مورد نظر در آن است را بالا آورده و در نتیجه دهانه تارهای مربوط به آن رنگ باز می شود. در حالی که دهانه رنگهای دیگر بسته است و بافنده بارد کردن ماکو از دهانه، پود را میان آن تارها می اندازد. برای رنگهای دیگر نیز همین مراحل انجام میشود. حرکت ماکو به دست بافنده است که با فشار روی سر فلزی ماکو آن را به داخل دهانه هدایت کرده و از طرف دیگر بیرون می کشد. در زریبافی همه کارها به وسیله دست انجام میشود و جنبه کاملاً تخصصی دارد. مشاغل اصلی که در یک کارگاه زری وجود دارند عبارت اند از: ماسوره پیج استاد نقش انداز، نقشه خوان، استاد بافنده و گوشواره کش

 

انواع پارچه‌های زری از لحاط بافت

پارچه زری از نظر نوع بافت به چند گونه تقسیم می شود:

  • زری اطلسی که بافت آن بسیار ظریف است.

٢- زری دارایی که تعداد پودهای آن بیشتر و در نتیجه پارچه ضخیم تر است،

٣- زری حصیری که بافت آن دقیقاً مانند بافت حصیر است،

۴- زری تپه که در آن نقوش بافته شده شبیه گلدوزی بر روی پارچه بوده و نخ­های آن کاملاً مشخص است و پشت آن هم به صورت پارچه­ای به نظر می­رسد که گلدوزی شده و نخ­ها در پشت آن جمع شده اند. معمولاً زمینه با بوم زری از نخ ابریشم است و گلابتون برای پود آن به کار می­رود (کریمی، ۸۴:۱۳۸۵).

چهره ­های برجسته هنر زری­بافی

هنر زری­بافی در دوره صفوی چهره­ های برجسته ­ای را به خود دیده است که سرشناس ­ترین آنها به شرح زیر است:

خواجه غیاث الدین علی نقشبند یزدی

در دوران صفوی، یعنی دوران طلایی صنعت پارچه بافی ایران، ما شاهد حرکتی جهت به وجود آوردن یک طبقه هنرمند به صورت بافنده و طراح هستیم ؛ از جمله ظهور هنرمند نامی غیاث الدین که بدون تردید وی را می­توان از بزرگترین هنرمندانی دانست که با تمام وجود به هنر عشق می­ورزید و به دلیل مهارت او در طراحی تهیه نقوش پارچه او را «غیاث نقشبند» می نامیدند. خواجه غیاث معاصر شاه عباس بزرگ و از نواده های «مولانا کمال خطاط» مشهور به «عصار» که از خوشنویسان معروف عهد خود به شمار می­رفت، بود که می­توان گفت غیاث، ذوق هنری خود را از او به ارث برده است. او بر اثر توجه پادشاه صفوی و بزرگان کشور، عزت فراوان یافت و زندگی پر جلال و شکوهی داشت (ذکاء، ۱۰:۱۳۴۱). خواجه غیاث على، در فن نقشبندی عدیل و نظیر نداشت و پیوسته به قلم اندیشه امور غریبه عجیب، بر محایف روزگار می نگاشت و اقمشه نفسیه به اتمام می رسانید و در آن کار به مراتب بلند آوازه گشت که پادشاهان عالی شان، هند و ترک و روم مختلف و هدایا به جهت او ارسال فرموده، اقمشه ای که در کارخانه طبیعت او به اتمام رسیده بود، طلب می نمودند (مستوفی بافقی، ۱۳۴۲: ۴۳۰).

خواجه غیاث در اصفهان کارخانه زری بافی و مخمل بافی سلطنتی را اداره کرد، علاوه بر نقشبندی، خود در بافت پارچه ها نیز شرکت می کرده است. شیوه طراحی و نقشبندی غیاث الدین از طرح های قرن دهم یعنی دوره اول سلطنت صفویان اقتباس شده است و خود او موجد دو ابتکار فنی بافت پارچه های «چند تابی» و «مخمل» بوده است. چندتابی، پارچه ای است که در آن دو یا چند پارچه ساده را چنان درهم می بافند که گویی هر یک مستقل است، اما به طوری با هم جور شده اند که طرح گل و بته را برجسته و روشن جلوه می دهند و این طرز پارچه بافی برای بافت و نمایش دشوارترین و پیچیده ترین طرح ها و تصاویر به کار می رود (شریفی مهرجردی، ۱۰۵:۱۳۹۲).

خواجه غیاث با در آمیختن سه پارچه به رنگ های سبز و سرخ و سفید، قابهایی ایجاد کرده که در آنها نه تنها گل های ظریف و پرندگان و جانوران طبیعی، بلکه نقش شاهزاده جوانی را در حال استراحت در باغ نشان داده است. به گواهی آثار بازمانده، غیاث در ایجاد طرح های گوناگون بر روی پارچه، مهارتی به سزا داشته است. مخمل هایی که بر روی آنها نقش انسان بافته شده نیز به همین سبک است و هر چند تنها دو قطعه از این مخمل ها دارای رقم غیاث می باشند ولی از روی شیوه کار، همه را می توان از او دانست. (ذکاء، ۱۱۰:۱۳۴۱).

وجود خواجه غیاث الدین نقشبند و فرزندان و نواده های هنرمند او، مرکز مهم نساجی ایران شده بود و همکاری نقاشان و نساجان، موجب پیدایش پارچه هایی گردیده بود که در فن بافندگی، شاهکاری به شمار می روند ؛ و شهرت بافندگان و نقشبندان یزد به جایی رسیده بود که از آنها برای کار در دستگاههای نساجی هند دعوت به عمل می آمد و از هنر و مهارت آنها در پیشرفت این صنعت در آن کشور استفاده میشد. بعضی از فرزندان غیاث نیز مانند خود او هنرمند بوده و به نقشبندی و بافت پارچه های گرانبها روزگار می گذرانیده اند ؛ ولی از آن میان فقط نام و رقم یکی از پسران او یعنی «معزالدین» به صورت «معز» و «ابن غیاث» بر روی پارچه ها باقی مانده است. (ذکاء، ۱۲:۱۳۴۱) در مجموع آثار چاپ شده در کتاب آرتربوپ هشت قطعه از بافته­ها با امضای استاد غیات الدین شناسایی شده است.

معین مصور

معین مصور از نقاشان زبردست و ماهر سبک اصفهان بود که در سال (۱۰۲۴ه.ق) در شهر یزد متولد شد، ولی بیشتر عمر خود را در اصفهان گذراند. تاریخ مرگ معین مصور دقیقا مشخص نیست ولی حدودا در سال (۱۱۱۵ه.ق) وفات یافت وی از شاگردان رضا عباسی خود سرآمد نقاشان و هنرمندان اصفهان و از پیشتازان مکتب نقاشی اصفهان بود او دگرگونی عظیمی در هنر نقاشی پدید آورد. از شاگردان معروفش علاوه بر معین مصور می توان از محمدقاسم، محمدیوسف، حیدرنقاش و محمدشفیع نام برد. اما از شاگردانش هیچ یک به اندازه معین مصور به او نزدیک نبودند، وی مکتب و شیوه­ی رضا عباسی را بهترین سبک هنری می­دانست و در حفاظت و پیشرفت آن سعی بسیار نمود. وی هیچگاه از مکتب اصفهان و شیوه رضا عباسی عدول نکرد، به خصوص در شبیه سازی و چهره‌پردازی استادی ماهر بود و از ویژگی های موضوعات نقاشی­های او ارائه مجالس بزم و رزم و شکار است. وی صورت ها را به سبک اصفهانی یعنی پرملاحت تصویر می­کرد (روح­فر، ۱۲:۱۳۷۵).

در نقاشی های معین مصور نقش پرنده به صورت منفرد یا در تزیین پارچه البسه افراد بسیار نقش شده که وی در به تصویر درآوردن آنها مهارتی از خود نشان داده است. وی در شیوه های آبرنگ، سیاه قلم و قلمدان سازی نقاشی می کرد و علاوه بر مصور ساختن داستان ها و موضوعات مختلف آن در تک چهره سازی نیز استاد بود که در این راه کاملاً از روش و حتی ریزه­کاری­های رضا عباسی پیروی می­کرد. آثار نقاشی معین مصور عمدتاً در فاصله سالهای (۱۰۴۲ تا ۱۱۰۰ه.ق) است (کریم­زاده تبریزی، ۱۱۸۲:۱۳۷۰).

نتیجه گیری

پارچه های زربفت یکی از مهم ترین هنرها در صنعت بافندگی ایران هستند که همواره در ادوار مختلف تاریخی این مرز و بوم مورد عنایت و توجه شاهان و بزرگان بوده است.. بهترین مواد اولیه با فنون بافت پیچیده در تهیه این بافته ها به کار رفته است. پارچه بافان در ادوار مختلف از شیوه های بافت متنوعی در تهیه زربفت­ها استفاده می­کردند. نقوش نباتی، اشکال حیوانات به صورت انتزاعی و واقعی، مناظر باغ های بهشتی، تصاویر انسان و پرندگان بر روی منسوجات زری بافته شده است. این منسوجات که در کارگاه های شاهی ایران تهیه می شدند، دارای فراز و نشیب­هایی بوده است و اوج رواج و تعالی آن را در دوره­ی صفوی می­توان جستجو کرد.

با استناد به یافته­های این تحقیق، نتیجه می­گیریم که با توجه به شواهد باستان شناختی، پیشینه هنر صنعت پارچه بافی ایران به هزاره های پیش از میلاد می­رسد. این هنر در دوره پیش از اسلام نیز نمونه های زیادی برجای مانده است. با ظهور اسلام و فتح ایران، به مدت سه قرن پارچه­بافی دچار رکود شد، اما مجدداً رونق خود را بازیافت و از پیشرفت قابل توجهی برخوردار شد، تا در قرن دهم و با روی کار آمدن صفویان به اوج خود رسید و به جرئت می توان آن را عصر طلایی پارچه‌بافی در ایران دانست.

در بررسی پارچه های زری دوره صفوی، نقوش و موضوعات تزیینی این پارچه ها را می­توان به چند گروه کلی طبقه بندی نمود. نقوش انسانی، جانوری اساطیری، گیاهی، هندسی، اسلیمی و بته جقه، طرح محراب و خط شامل انواع خطوط نسخ، ثلث، نستعلیق و گاه خط کوفی، لچک و ترنج.

منابع

  1. امیری، عفت، امیری، معصومه (۱۳۸۷). تاریخچه­ی پارچه­بافی در ایران باستان، فصلنامه­ی آموزش تاریخ، دوره­ی نهم، شماره ۴، صص ۱۳-۷.
  2. بیکر، پاتریشیا (۱۳۸۵). منسوجات اسلامی، ترجمه­ی مهناز شایسته­فر، تهران: انتشاارت مطالعات هنر اسلامی.
  3. پوپ، آرتور (۱۳۸۰). شاهکارهای هنر ایران، ترجمه‌ی پرویز ناتل خانلری، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
  4. پوپ، آرتور (۱۳۸۷). سیری در هنر ایران، ج ۵، ترجمه­ی نجف دریابندری و دیگران، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
  5. جی، دوری کارل (۱۳۶۳). هنر اسلامی، معماری، کاشی­کاری، فلزکاری، بافندگی، نقاشی، ترجمه­ی رضا بصیری، تهران: انتشارات یساولی.
  6. دهخدا، علی­اکر (۱۳۷۷). لغت­نامه دهخدا، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
  7. ذکاء، یحیی (۱۳۴۱). غیاث نقشبند چهره­ی جاویدان هنر، مجله­ی هنر و مردم، شماره ۱، صص ۱۲-۲.
  8. رایس، طالبوت (۱۳۸۱). هنر اسلامی، ترجمه­ی ماه ملک بهار، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  9. رضایی آذر، ندا (۱۳۹۲). بررسی عنصر رنگ در پارچه‌های دوره اسلامی (سلوقیان تا صفویه، فصلنامه­ی هنرهای تجسمی نقش­مایه، سال پنجم، شماره پانزدهم، صص ۱۰۰-۹۱.
  • روح­فر، زهره (۱۳۷۵). جلو ه­هایی از هنر معین مصور، مجله­ی میراث فرهنگی، شماره ۱۶، صص ۱۶-۹.
  • روح­فر، زهره (۱۳۸۷). زری بافی در دوره­ی صفویه، ارتباط هنر نقاشی با نقوش پارچه­های زربفت، کتاب ماه هنر.
  • شریفی مهرجردی، علی­اکبر (۱۳۹۲). هنر نساجی و پارچه بافی یزد در دوره­ی درخشان صفوی؛ گنجینه­ی موزه­ی ویکتوریا و آلبرت لندن، فصلنامه‌ی چیدمان، سال دوم، شماره ۲، صص ۱۰۹-۱۰۲.
  • فرشاد، مهدی (۱۳۶۳). تاریخ مهندسی ایران، تهران: انتشارات گویش.
  • کریم­زاده تبریزی، محمدعلی (۱۳۷۰). احوال و آثار نقاشان قدیم ایران، ج سوم، لندن.
  • کریمی، خاطره (۱۳۸۵). آثار زربفت گنجینه هنرهای تزیینی ایران، مجله­ی فرهنگ اصفهان، شماره ۳۲، صص ۸۵-۸۰.
  • مستوفی بافقی، محمدمفید (۱۳۴۲). جامع مفیدی، تصحیح ایرج افشار، تهران: انتشارات اسدی.

اشتراک رایگان سالانه مجله کهن

جهت دریافت اشتراک رایگان سالانه مجله نساجی و فرش ماشینی کهن در فرم زیر ثبت نام کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
×