چاه های نفت را ببندیم!
فضای اقتصادی دنیا هر روز با چالشهای جدیدی مواجه می شود و در این میان کشورهایی از این دریای پرتلاطم به سلامت عبور می کنند که سکان هدایت را به دست خردمندان و اهل فن داده باشند.
تغییرات و تحولات اقتصادی، جریانی پیوسته از فرصتهای بالقوه را فراهم می آورد، مشروط بر آنکه افراد جامعه بتوانند در بحبوحه شرایط آشفته که اصولاً با بدبینی محیط همراه است، ایده ای نافع را تشخیص دهند. انگیزه کارآفرینان چه انتفاع باشد چه استقلال، چه مبارزه برای پی ریزی یک فعالیت اقتصادی شخصی، در هر حال باید روند ایده ها و فرصتها را با آهنگ تندی دنبال کنند. کارآفرینان قهرمانان بازار کار امروز هستند که فرصتهایی را که از نظر دیگران وضعیتی بغرنج و آشفته جلوه می کند بخوبی می شناسند و مشتاقانه خطر می کنند. از آنجا که نرخ رشد اقتصادی یک کشور ارتباط مستقیم با فعالیتهای کارآفرینانه آن دارد، به بررسی روابط کارآفرینی، توسعه اقتصادی، اشتغال و جهاد اقتصادی می پردازیم:
در تعریف کارآفرینی آمده است؛ کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و با ارزش از طریق راه اندازی یک کسب وکار با اختصاص زمان و تلاش برای تحقق آن با در نظر گرفتن ریسک های مالی، روانی و اجتماعی جهت اخذ رضایت شخصی، پاداشهای مالی و ارضای نیاز استقلال طلبی است.
کارآفرینان افرادی هستند که می توانند رؤیاهای خود را از بالقوه به بالفعل تبدیل نمایند و در این زمینه با انگیزه بالا ریسک می کنند، اگر چه اصولاً کارآفرینان بی گدار به آب نمی زنند و ریسک های متوسط را می پذیرند، درصد بالایی از کارآفرینان برتر ایرانی فعالیت خود را در شرایط اضطرار آغاز کرده اند.
نامگذاری سال ۱۳۹۰ از سوی مقام معظم رهبری تحت عنوان «جهاد اقتصادی» بیانگر تأکید ایشان بر اصلاح جهادگونه ساختارهای اقتصادی کشور و اتکا به تولیدات داخلی و تلاش در راستای توسعه صادرات غیر نفتی است؛ امری که باید با مدیریت کارآفرینی به موتور محرکه پیشرفت و توسعه اقتصادی منجر گردد. مدیریت کارآفرینی در فرآیند اقتصادی کشور می تواند موجب گردآوری پس اندازهای عمومی بی هدف و سرگردان شده، موجبات تولید و در پی آن، کاهش نرخ بیکاری را فراهم سازد. کارآفرینی با نگاه نوآوری در تولید و افزایش بهره وری در نهایت به پویایی اقتصاد و جهاد اقتصادی منجر خواهد شد.بنابراین در پایش میزان موفقیت در جهاد اقتصادی، وضعیت اشتغال کشور باید مورد بررسی قرار گیرد، اما آیا براستی در سال ۹۰ دغدغه های مقام معظم رهبری را به درستی پاسخ داده ایم؟ بی تردید در ایجاد کارآفرینی اگر مدیریت مهمترین معضل نباشد، یکی از اساسی ترین عوامل است، چنانکه یکی از عمده ترین دلایل عدم نوآوری و خلاقیت و ایجاد کارآفرینی در کشورهایی همچون ایران اتکا بر منابع زیرزمینی است. مقام معظم رهبری بارها تأکید کرده اند که روزی در چاه های کشور را ببندیم و با صادرات غیر نفتی کشور را اداره نماییم. به عبارت دیگر تولید ثروت از دانش در دستور کار قرار گیرد، نه آنکه سرمایه های کلان ملی با مدیریت ناصحیح در اختیار افراد بیکار قرار بگیرد تا این افراد نیازمند را به افراد بیکار مقروض تبدیل کند، اتفاقی که در ارایه وامهای اشتغال زودبازده افتاد.
به هر حال اگر دولت رهنمودهای مقام معظم رهبری درباره خصوصی سازی را از سال ۱۳۸۴ به درستی اجرا می کرد، امروز مشکلات مبتلا به صنعت کشور بسیار کمتر بود. پس از گذشت ۶ سال اکنون نه تنها بدنه دولت کوچکتر نشده است، بلکه هر سال بودجه جاری آن که صرف امور غیر زیربنایی می گردد افزایش می یابد. وقتی نقشه راه و اقتصاد کشور توسط مقام معظم رهبری با تأکید ویژه بر اجرای اصل ۴۴ مشخص گردید مسؤولان وقت باید با درک صحیح از اهداف بلند مدت کشور زمینه سازی لازم برای بلوغ فرهنگی و گذر از وابستگی مطلق به نفت را سرمشق فعالیتها قرار می دادند و با کاهش نقش تصدی گری دولت فضا را برای ظهور کارآفرینان فراهم می ساختند، زیرا بررسی های علمی نشان می دهد مجموعه عوامل مؤثر بر کارآفرینی طیف وسیعی شامل اندازه دولت، درجه پیچیدگی و بروکراسی اداری، فضای مالیاتی، نظام حقوقی مالکیت فکری، میزان اعتماد، قوانین رقابتی، قوانین کار، نظام تأمین اجتماعی، قانون ورشکستگی، دسترسی به سرمایه و… را در برمی گیرد. حال باید توجه نمود از سال ۸۴ که نقشه راه مشخص شد تا سال ۹۰ که به عنوان سال جهاد اقتصادی نامگذاری شد چه اقدامهایی انجام دادیم و چه زیرساختی را فراهم نمودیم. اگر دیروز ثروتمندترین افراد و کشورها را آنهایی که به منابع مالی دسترسی داشتند تشکیل می دادند، امروزه ثروتمندترینها دانش مدار، خلاق و کارآفرین هستند. دنیای امروز دنیای اقتصاد بر پایه دانش است و به کارگیری دانش و مدیریت در هر جامعه زیر بنای نوآوری و خلاقیت می باشد.این در حالی است که در کشورمان دخالتهای زیاد دولتها در اقتصاد عامل بازدارنده کارآفرینی بخش خصوصی است.
از سوی دیگر اگرچه میان سرمایه گذار و کارآفرین تفاوتهای عمده ای وجود دارد، اما ترکیب حضور این دو در کنار یکدیگر و ایجاد زیر ساخت مناسب برای شکل گیری این ترکیب شاید سنگین ترین وظیفه دولت باشد، زیرا در کشور نظام تأمین مالی طرحهای سرمایه گذاری که مستلزم ریسک هستند وجود ندارد و هنوز سرمایه گذاران مخاطره پذیر کمتر در کشور مشاهده می شوند، با این حال اقدامهای دولت در سالهای اخیر در شناسایی فرصتهای سرمایه گذاری کشور قابل تحسین است و به نظر می رسد هر گونه سرمایه گذاری در جذب سرمایه های خارجی بویژه در صنایع دانش محور که با انتقال فناوری به کشور همراه باشد ضمن حفظ مغزها، شرایط را برای ظهور کارآفرینان داخلی فراهم خواهد نمود.به هر حال با آنکه در سال ۹۰ کارنامه چندان موفقی برای کارآفرینی نمی توان متصور بود، اما برخی اقدامهای دولت در آینده انقلابی در اقتصاد پدید می آورد. همچنین باید یادآور شد: شرایط کنونی صنعت با وجود تحریمهای همه جانبه بیانگر عزم صنعتگران در حفظ شرایط موجود تا گذر از بحران می باشد و از آنجا که کارآفرینان ایرانی ثابت کرده اند در شرایط نابسامان موقعیت می آفرینند. بی تردید فرصتهای حاصل از این مشکلات، راهگشای آینده صنعت و اقتصاد بر پایه اعتماد به نفس و خودباوری خواهد بود.