چرا تحریم نفتی ایران در بلندمدت محکوم به شکست است؟
در شرایطی که تقاضا برای مصرف نفت رو به بالا است و نقطه اوج اکتشاف منابع نفتی نیز گذشته است، غرب سرانجام مجبور خواهد بود برای استفاده از منابع نفتی ایران، وارد تعامل شود و تحریم را کنار بگذارد.
به گزارش زلال نیوز، یکشنبه اول جولای، آغاز رسمی تحریمهای نفتی و مالی اتحادیه اروپا، مشتری سابق ۱۸ درصد از نفت ایران، علیه کشورمان است. در خصوص این تحریمها، بسیار گفته و نوشته شده است تا آنجا که اقشار مختلف مردم ایران از ابعاد آن آگاهی کافی دارند اما آنچه این گزارش عزم دارد به آن بپردازد، این سوال مهم است که تحریم انرژی در شرایط کنونی جهان تا به کی قابل ادامه است؟ به عبارت دیگر، آیا در درازمدت، کشورهای صنعتی که طبعا بیشترین میزان مصرف انرژی از آن آنهاست، میتوانند از ۱۵۰ میلیارد بشکه ذخایر نفتی ایران چشمپوشی کنند یا خیر؟
اتحادیه اروپا روزانه در حدود ۴۵۰ هزار بشکه نفت از ایران خریداری مینمود. طبعا این رقم، نه برای خریدار رقم زیادی است و نه برای فروشندهای که بیش از ۲ میلیون بشکه نفت در روز صادر میکرده است. اما بحث تحریم اصولا جدا از این محاسبات است. پیش از هر چیز باید به اهمیت نفت و چشمانداز منابع نفتی جهان پرداخته شود.
* نفت، اهمیت، چشمانداز
هرچند استفاده از کالایی به نام نفت به عنوان کالای اقتصادی، امری جدید و متعلق به قرن بیستم به بعد است اما نفت و صفات آن پیش از اینها شناخته شده بود. جنگجویان ایران باستان، در برابر کشتیها مهاجم، نفت به ساحل ریخته و آن را به آتش میکشیدند تا دشمن نتواند سرباز پیاده کند. قیراندود کردن بامها از هزاران سال قبل در مناطق مرطوب مرسوم بوده است.
استخراج نفت به عنوان کالای اقتصادی ابتدا در آمریکا و در قرن نوزدهم میلادی آغاز شد اما در کل، نفت تا جنگ جهانی اول از اهمیت چندانی برخوردار نبود. در جنگ جهانی اول، بریتانیاییها با تبدیل سوخت کشتیهای جنگی از ذغال سنگ به نفت، به یک مزیت بسیار مهم در عرصه میدان نبرد دریایی دست یافتند. کشتیهای نفتی به مراتب کارآمدتر از کشتیهای ذغالسنگی بودند.
بهمرور در قرن بیستم میلادی، نفت به اصلیترین منبع انرژی تبدیل شد. پس از جنگ دوم جهانی، ایالات متحده به عنوان هژمون سرمایهداری، ضمن تصویب طرح مارشال، تقبل کرد تا نفت کشورهای اروپایی را به عنوان موتور محرکه توسعه آنها تامین کند و این در حالی بود که خود به مرور اهمیتش را در بازار نفت از دست میداد و کمکم تصمیم گرفت که نفت صادر نکند، لذا نفت خاورمیانه به اصلیترین منبع نفت برای کشورهای غربی بدل شد.
در اینجا قصد اشاره به تاریخ نفت جهان را نداریم اما لازم است به این نکته اشاره شود که پس از تحریم نفتی غرب توسط اعراب در سال ۱۹۷۳ که متعاقب جنگ چهارم اعراب و اسرائیل انجام شد، کشورهای غربی به سمت منابع نفتی خارج از خاورمیانه و غیراوپکی تمایل پیدا کردند و با تاسیس آژانس بینالمللی انرژی، سعی در مدیریت این منابع نمودند. این امر به اینجا رسید که به جهت مصرف بیش از حد، نفت در منابع غیراوپکی دیگر از چشمانداز مناسبی برخوردار نیست و منابع انرژی قابل سرمایهگذاری اکنون تنها به منطقه خاورمیانه وجود دارند. بلوفهایی که پس از فروپاشی شوروی در خصوص نفت آسیای میانه زده میشد، همه سراب از آب درآمد و نقطه اوج اکتشاف نفت در جهان نیز سالهاست که گذشته است.
آنچه میزان ذخایر نفت جهان در برابر میزان مصرف نشان میدهد، این است که تولید نفت در جهان تنها تا حدود سال ۲۰۵۰ میتواند تداوم داشته باشد. اگر به مصرف داخلی کشورها توجه داشته باشیم، پایان صادرات نفت در حدود سال ۲۰۴۰ میلادی احتمالا رخ خواهد داد. بنابراین، چشمانداز عرضه نفت، رو به ضیق و محدودیت است. کشف یک میدان نفتی جدید در جهان، اکنون ارزش خبری پیدا کرده است اما ۵۰ سال قبل، چنین نبود. پس از این مدت، جهان باید به سمت استفاده از انرژیهای گرانقیمت چون انرژی هستهای حرکت کند و بسیاری از کشورها از هماکنون دستبهکار شدهاند.
در همین شرایط، چشمانداز تقاضا برای نفت رو به گسترش است. اقتصاد رو به رشد چین و هند یکی از ادله اصلی در این فقره است. در اینجا توجه به یک نکته جالب میتواند نگاه ما را به افزایش تقاضا بیشتر باز کند. در شرایط فعلی، در حدود ۷۰ درصد از الگوی مصرف انرژی چین هنوز ذغال سنگ است و این در حالی است که همین الان، این کشور در حدود هفت میلیون بشکه نفت به شکل روزانه مصرف میکند. این الگو طبعا رو به تغییر است. لذا طی ده سال آینده، جهان شاهد ظهور چین به عنوان یک متقاضی بزرگ نفت خواهد بود.
به این همه باید این را نیز اضافه کرد که بازار نفت بیش از هر بازار دیگری تحت تاثیر عوامل روانی است.
* خصلت هژمونیک و بازار نفت
ایالات متحده آمریکا تنها تا هشت سال دیگر نفت برای استخراج در اختیار دارد، این رقم در خصوص بریتانیا به پنج سال میرسد و روسیه نیز تنها ۲۴ سال دیگر صاحب نفت است. اما خاورمیانه، همچنان از منابع خوبی در عرصه انرژی برخوردار است.
یکی از خصلتهای هژمون، آنگونه که متفکرین نومارکسیست از آن سخن میگویند، داشتن دست برتر در اقتصاد جهان است. چون نفت خاورمیانه اکنون و بالاخص در آیندهای نزدیک، “شاهرگ اقتصادی” جهان است، در قرن بیست و یکم تنها کشوری میتواند مدعی خصلت هژمونیک باشد که بر انرژی خاورمیانه مسلط باشد. ایالات متحده در خصوص کشورهای عربی این تسلط را کسب کرده است. علت اصلی حمله به عراق، علم به همین واقعیت بود. اکنون تنها کشور مهم نفتی خلیج فارس که از حوزه نفوذ ایالات متحده آمریکا خارج است، ایران است، تنها کشور این منطقه که هرگز در طول تاریخ، مستعمره هیچ کشوری در جهان نبوده است و بیش از تمام کشورهای منطقه قدمت دارد.
۱۵۰ میلیارد بشکه نفت، چیزی نیست که هژمون بتواند نسبت به آن بیاعتنا باشد. ایالات متحده در چنین شرایطی یا باید تلاش کند یا ایران را نیز همچون دوران پیش از انقلاب اسلامی، در حوزه نفوذ خود قرار دهد یا اینکه سرانجام، تن به تعامل با ایران دهد. این جبری است که پیش روی آمریکاییها قرار دارد.
ایالات متحده طی سالهای پس از انقلاب اسلامی، تلاش فراوانی کرده است که با تحت فشار گذاشتن ایران، مواضع ایران را در قبال خود تعدیل کرده و بیاثر کند. انواع تحریمهای ایالات متحده علیه ایران از ابتدای انقلاب در جریان بوده است. تحریم داماتو یکی از آنها بود. آمریکا در واپسین روزهای جنگ تحمیلی، وارد جنگ نفتکشها علیه ایران شد و امروز نیز با مستمسک قرار دادن برنامه هستهای ایران در تلاش است تا ایران را از پا درآورد.
برخی کارشناسان معتقدند، به جهت موقعیت خاص ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک ایران، حتی اگر مساله هستهای ایران اصولا مطرح نبود، باز هم بهانه دیگری برای اعمال فشار بر ایران پیدا میشد. بنابراین، هژمون نه بهخاطر برنامه هستهای ایران، بلکه بر اساس خصلت هژمونیک خود و با همکاری متحدانش، از اول جولای وارد فاز جدیدی از اعمال فشار علیه ایران میشود.
* ایالات متحده سرانجام چارهای جز تعامل با ایران نخواهد داشت
ایران، نه عراق است و نه افغانستان که بتوان با آن با گزینه نظامی برخورد کرد. گزینه نظامی حتی در عراق و افغانستان نیز جز رکود اقتصادی، ثمر دیگری برای ایالات متحده بهبار نیاورد. مقاومت در برابر زیادهخواهیها، در ایران مسبوق به سابقه است. ملت ایران همانگونه که نفت خود را ملی کرد و در لاهه و سازمان ملل، جانانه از خود دفاع کرد تا آنجا که حتی قاضی انگلیسی به نفع ایران رای داد، باز هم قادر به مقاومت بر سر حقوق هستهای خود هست.
ایالات متحده برای دسترسی به منابع انرژی ایران سرانجام چارهای جز تسلیم در برابر خواست ملت ایران نداشته و به تعامل تن خواهد داد. البته رفتارهای امروز این کشور، هزینه تعامل را در روز مقرر، سخت بالا خواهد برد. اگر غرب امروز به رویکرد “گفتگو – همکاری” روی میآورد، میتوانست تعاملی سازنده را با ایران آغاز کند.
در واقع، استراتژیستهای آمریکایی با نگاهی به چشمانداز بازار انرژی، میتوانند توصیههای لازم را در این خصوص به سردمداران کاخ سفید انجام دهند هرچند که به نظر میرسد، نفوذ لابیهای صهیونیستی در آمریکا بر تفکر راهبردی در این کشور، غلبه دارد.
* تحریم نفتی ایران، در درازمدت محکوم به شکست است
نمیتوان انکار کرد که تحریمها در کوتاهمدت اثر وضعی دارند و مشکلاتی را در بخشهایی از اقتصاد ایران ایجاد میکنند، اما بنابر آنچه گفته شد، اولا با توجه به چشمانداز بازار نفت، در درازمدت قابل ادامه نبوده و ثانیا، این فرصت را برای اقتصاد وابسته به نفت ایران فراهم میآورند که با تدابیر درست، خود را از این وابستگی ناخوشایند، نجات دهد.
در کوتاهمدت، شاید برخی کشورها چون عربستان سعودی بتوانند با ریختن نفت اضافی به بازار تا حدودی از قیمت نفت بکاهند، اما این ظرفیت عربستان محدود بوده، و از پس افزایش تقاضا در اثر ورود جدیتر هند و چین به بازار نفت بر نخواهد آمد. از سوی دیگر، نفت عربستان به عکس ایران، یکی از بیکیفیتترین نفتهای جهان است. تنها نفتهایی در جهان که میتوانند از نظر خصوصیات، مشابه نفت ایران دانسته شوند، نفت منطقه اورال روسیه و نفت کردستان عراق است. نفت کردستان هنوز به ظرفیت تولیدی بالایی دست نیافته و نفت اورال نیز مشتریان خودش را دارد.
حتی در کوتاهمدت نیز ایران با استفاده از روشهایی میتواند نفت خود را به فروش برساند. از جمله آنکه دو کشور چین و هند با توجه به نیاز روزافزون به انرژی، تامینکنندهای چون ایران را بهصورت کامل از دست نخواهند داد. نفت در بسیاری از نفتکشهای جهان مخلوط است و جداسازی آن از هم اگر محال نباشد، بسیار مشکل است. ایران همچنین میتواند نفت خود را در برابر برخی کالاهای ضروری به کشورهایی چون هند و چین بفروشد.
تردیدی نیست که این مشکلات، قابل حل و قابل مدیریت هستند. مهم دوران مقاومتی است که در پایان آن، بهرغم تبلیغات رسانههای غربی، دست برتر از آن ایران خواهد بود. ملت ایران در حافظه تاریخی خود سابقه مقاومت در برابر فشار خارجی را دارد و بدیهیست هراسی از این گونه فشارها نخواهد داشت. قوانین بازار در این معرکه، به نفع ایران عمل خواهند کرد.