چرا قیمت کالای نساجی زیر خط تورم حرکت میکند؟
گفت وگوی مجله کهن با دبیر انجمن صنایع نساجی ایران
صنعت نساجی هماهنند دیگر حوزه های اقتصادی دیگر روزهای سختی را میگذراند، اما این مشکلات یک عامل دیگر دارند؛ تحریمهایی که سه ماه قبل توسط آمریکا بر این صنعت اعمال شد.
حالا دیگر با دلار ۲۳ هزار تومانی و این تحریمهای کار این بخش از تولید کشور سخت تر شده است. صنعت نساجی اما باتوجه به اینکه در دو بخش ماشین آلات و مواد اولیه به شدت به خارج از کشور وابسته است توانسته تا به امروز کمتر از بخش های دیگر تورم را بر کالاهای تولیدی خود اعمال کند.
برای پیگیری و صحبت پیرامون همین مسئله به سراغ حسن نیلفروشزاده دبیر انجمن صنایع نساجی ایران رفتیم تا نظرات و راهکارهای شخص ایشان و انجمن صنایع نساجی را جویا شویم.
بازار فرش ماشینی و صنعت نساجی ایران از تغییرات ارزی کشور چه تأثیری پذیرفته است؟
صنعت نساجی در ایران با سایر صنایع اصلا قابل قیاس نیست. دلیلاش هم این است که ما همیشه تحت فشار واردات غیرمنطقی، غیرقانونی و قاچاق کالا مواجه بودیم. ولی این مسئله در شاخههای مختلف صنعت نساجی فرق میکند.
با تغییرات نرخ ارز در ابتدای سال ۹۷، تغییر و تحول قیمتی به صورت خیلی گسترده به وجود آمد. نرخ دلار ۳۸۰۰، ۳۹۰۰ به ۱۳، ۱۴ و الان هم که بالاتر از این آمده. نرخ دلار در مواد اولیهی ما نقش مستقیم دارد. مثلا در صنعت فرش ماشینی، ماده اولیه اکریلیک کاملا به بیرون کشور وابسته است. هنگامی که نرخ برابری دلار تغییر میکند، به دلیل نرخ جهانی مشخص کالا در نرخ مواد اولیه تغییر فاحش به وجود میآورد. کارخانهداران ما در صنعت فرش و سایر صنایع با وجود این افزایش هزینهها به دلیل فشار بازار نمیتوانند افزایش قیمت غیرمنطقی داشته باشند و حتی از حق و حقوق خودشان نیز در مواقعی میگذرند.
به همین دلیل این صنعت سودده مستمر و مطمئن نیست. اکنون ما نگرانیم. چرا در این صنعت سرمایهگذاری مرتب و منظم انجام نمیشود و از پس تغییر تکنولوژیها برنمیآییم. ما اکنون درباره ماشینآلات دست دوم بحث میکنیم. ماشینآلات دست دومی که کشورهای دیگر از صنعت و تولیدشان حذف میکنند، ما ایرانیها مجبوریم آنها را بخریم و در کشور بیاوریم. چرا؟ به خاطر اینکه آنقدر قیمتها در ماشینآلات رشد کرده، اگر بخواهیم با ماشینآلات نو این کار را انجام دهیم اصلا توجیه اقتصادی ندارد. به هیچ وجه نمیتوانید اقتصادی کار کنید.
سوددهی که هیچ. در نتیجه نرخ دلار که در این قضیه عامل اصلی است، به همان نسبت که رشد میکند در قیمت فروش ما نمیتوانیم تغییر ایجاد کنیم. چرا که عرضه به حد کافی هست و از طرفی قدرت خرید جامعه به شدت پایین میآید و کالاهای نساجی کالای مصرفی دائم است.ی چه کفپوش، چه پوشاک، چه هر فرآوردهی دیگری، همه توسط خانوادههای متوسط به پایین مصرف میشوند.
خانوادههای متمول جامعه که آنچنان خودشان را درگیر این کار نمیکنند. درصدشان هم که درصد بالایی نیست، خانوادهی پر مصرف و طبقهی پر جمعیت، قدرت خریدشان به لحاظ رشد هزینههایی که اتفاق افتاده به هیچ وجه رشد نمیکند. مثلا طبقه کارگر جامعه را نگاه کنید که نرخ رشد مزدشان در سال باید قاعدتا تابعی از نرخ تورم باشد و نیست. در نتیجه هر سال قدرت خریدشان کاهش پیدا میکند. قدرت خرید که کاهش پیدا کرد ما در فروش تحت تاثیر قرار میگیریم.
یعنی شما نمیتوانید قیمت بالاتر از حد سود معقول ببینید در نتیجه رشد قیمتها در این صنعت متناسب رشد قیمت ارز که عامل بسیار مؤثری است اتفاق نمیافتد. در تمام شاخهها چنین است و شاید در صنعت فرش ماشینی یک مقداری بیشتر باشد، چون در صنعت فرش ماشینی رقابت خیلی زیادی بین تعداد واحدهایی که در کشور است وجود دارد. تأثیر این مسئله خیلی بیشتر است و سهم تولید آنان هم به نسبت نیاز جامعه، بیشتر از نیاز جامعه است. مثلا اگر بگوییم ۱۲۰ میلیون متر مربع فرش تولید میکنیم، قدرت خرید مردم اگر دست نمیخورد و این شرایط هم میماند حدود ۴۰، ۴۵ میلیون متر مازاد داریم.
وقتی قدرت خرید جامعه هم پایین میآید تقاضاخود به خود کاهش پیدا میکند و اصلا اجازهی افزایش قیمت داده نمیشود. و اگر قرار بود افزایش قیمت انجام پذیرد باید این صنعت توسعهی بیشتر پیدا میکرد. در بخش صادرات هم تقریبا همین سیاستها اثرگذار است. با توجه به اینکه مشتریهای این صنعت، بیشتر کشورهای همسایه هستند، برای برگشت ارز حاصل از صادرات سیاستهای دولت و سیاستهای کلان طراحی میشود. کشورهای همسایه اکثرا خرید دلاری نمیکنند و خرید ریالی انجام میدهند.
کارخانهدار با تعهدات ارزی تحت فشار قرار میگیرد. بایستی اینها ریالی بفروشند و بعد ارز آزاد از بازار خرید کنند و رفع تعهد کنند. در نتیجه با توجه به مشکلات این صنعت، به نظرم آقایانی که تصمیمگیر هستند باید مقداری با نگاه ارفاقانه به آن نگاه کنند. ارز حاصل از صادرات را باید صد در صد در اختیار کارخانهجات بگذارند. نهایتاً ما تمام تلاشمان را بکنیم در حد یک میلیارد دلار صادرات داریم.
این یک میلیارد دلار باید تماماش به کل صنعت کشور تزریق شود تا بتواند ان شاءا… امورش را بهتر بگذراند. دلایل مختلفی هست. این دو شاخصی که من عرض کردم، یکی قدرت خرید جامعه و دیگری حجم عرضه برای کل صنایع به خصوص فرش ماشینی به خاطر رقابت بیشتری که وجود دارد و حجم تولیدی که بیشتر از نیاز جامعه است، در این قسمت خیلی تأثیر دارد. پس بهترین فرمول این است که صادرات اینها را تسهیل کنیم و امکان صادرات هست و کیفیت و نوع محصولی که فرش ماشینی ایران هست خوشبختانه در بازار بزرگتر قابل عرضه است. منتها راجع به تعهدات ارزی و تشویقات در این زمینه بایستی بیشتر همکاری کرد با صنعت فرش.
درواقع بخش دولتی برای تسهیل صادرات محصولات فرش چه کارهایی میتواند و چه کارهایی باید انجام دهد؟
چارهی عمدهاش این است که صنعت فرش را فقط با زمینهی صادرات نگاه کنیم. چون تولید مصرف داخلی در حد این چیزی که در دو سال اخیر اتفاق افتاد هم ضعیفتر شد. زمینهی صادرات را هم داریم. هم کیفیت، هم دیزاین و طرح و رنگ. در بخش قیمتگذاری خوشبختانه فعلا تلاش انجمن در این زمینه مؤثر واقع شد و با کمک مسئولین نرخ پایه صادراتیاش را اصلاح کردیم و این بخش از کار حل شد.
جالب است زمانی که ما این کار را شروع کردیم نرخ برابری دلار مهر پارسال ارز نیمایی عددی بود که امروز که تصویب شده بود، دو هفته پیش باز یک نرخ خیلی بالاتری است یعنی مشکل هشت ماه پیش را حل کردیم در صورتی که امروز باز هم کاهش بزرگتری هست.
در نتیجه روی نرخ پایه صادراتی باید تلاش کرد. همچنین روش برگشت ارز حاصل از صادرات را باید صد در صد در اختیار صنعت بگذاریم برای واردات. با مشکلاتی که این صنعت دارد باید به آن نگاه خاص شود. یعنی به آن مثل پتروشیمی نگاه نکنید. پتروشیمی تعهد ارزش را باید کامل اجرا کند چون امتیازات فوقالعادهای دارد. در کلِ مجموعه صنعت نساجی باید ارز حاصل از صادرات را در اختیار واردات قرار دهیم و هر آن چیزی که نیازمند هستند با آن وارد کنند. هیچ محدودیتی هم در این زمینه نباید باشد.
اکثرا ارز حاصل از صادراتشان را به صورت کالا، مثلا اکریلیک میآورند یا به اشکال دیگر؟
عمدهی نیازهایشان مواد اولیه است که اکریلیک است و مواد دیگر هم هست که اختصاصا در زمینه رنگ بسیار به واردات وابستهایم. کارخانجاتی که نخ رنگی تولید میکنند، در رنگشان وابسته به واردات هستند. همچنین در قطعات به خارج از ایران وابستهایم.
وقتی میگوییم ارز حاصل از صادرات صنعت نساجی را کاملا در اختیار بخش صنعت باید قرار داد به خاطر نیازهای صنعت است. از طرفی مشکلات طرفینی در قیمت مواد اولیه به خصوص در قطعاتاش بسیار تأثیر گذاشته است.این مواد اکثرا با واسطه خریداری میشوند. کارخانجات با ایران مراودات مالی مستقیم ندارند و در نتیجه شما بایستی با یک یا دو واسطه کالا را وارد ایران کنید. خود این باعث افزایش قیمت میشود و سوددهی این صنعت را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
صنعت نساجی با وجود همهی این مشکلات و وابسته بودناش به ارز توانسته قیمت محصول تمام شدهاش را کنترل کند و نگذارد با آن تورمی که در جامعه هست قیمت محصولاش بالا بیاید ولی صنایع دیگر با اینکه این همه از دولت سوبسید میگیرند و به دولت وابستگی کامل دارند و نیاز به ارز ندارند، مانند صنعت خودرو یا پتروشیمی، چرا آن صنایع نتوانستند قیمت مقطوع خود را نگاه دارند و این صنعت موفق شده است؟
رمز اصلی این کار مالکیت این صنعت است. در اثر این اتفاقاتی که افتاد در حال حاضر مالکیت این صنعت بالای ۹۵ درصد در اختیار بخش خصوصی است. طبیعی است، بهرهوری بخش خصوصی با بخش دولتی متفاوت است. این صنعت به خاطر نوع مالکیت خصوصی خود روی پای خودش ایستاده است و امروز هم با همهی مشکلاتی که وجود دارد، بحث تحریم و گرانی دلار و انتقال کالا، استقلال و توان خود را حفظ کرده است.
از طرفی داخل کشور هم مشکلات قدرت خرید جامعه هست، این صنعت هنوز روی پا است و خدا را شکر رشد هم کرده و به حد کافی هم رو به جلو است. نوع مالکیت در این استقلال بسیار کمک کرد. درواقع صنعت نساجی توسط دولت در این چندین سال اخیر رها شده است و عملا هیچگونه کمک و امتیازی به این صنعت داده نشد. صنعت روی پای خودش ایستاده است منتها توان استقلال حدی دارد. بایستی تلاش کنیم این سختگیرانه بودن را مقداری تعدیل کنیم.
بحث تعیین قیمتی هم که انجمن برای نخ و الیاف انجام میدهد را مطرح کنیم، مزیت این عمل نسبت به تعیین قیمت پایه که در صنایع دیگر رخ میدهد به چه شکلی است یعنی چه کسانی این تعیین قیمت را انجام میدهند؟
اطلاعیه تعیین قیمت را خود انجمن تهیه میکند. صنعت نساجی یک صنعت مونتاژ است. از مواد اولیه شروع میشود، محصول اول، محصول دوم، هرکدام وابستهاند به واحد قبلی. سال قبل که این اتفاقهای ارزی سال ۹۷ افتاد، یک عده بدون اطلاع در شاخههای دیگر شکوایههای سنگینی داشتند که فرض کنید نخ چرا گران شده، ما نمیتوانیم بخریم. در اداره کل که خیلی با آنها ارتباط نزدیکی داریم، این تقاضا به وجود آمد که این اطلاعرسانی را روی قیمتگذاری انجام دهیم که همه مطلع باشند. این گونه نبود که ما تعیین قیمت کنیم و بگوییم حتما با این قیمت باید بفروشیم. ما نه سازمان حمایتیم، نه سیستم قضایی هستیم.
این کار بیشتر ارشادی است و به دلیل اینکه عرضه و تقاضای هر بخش بیشتر تنظیم شد، نرخهای معقولی اتفاق میافتد. به خصوص سال ۹۸ شرایط خیلی خوبی بوجود آمد و به جز یک ماه آخر که تحت تأثیر کرونا قرار گرفتیم، در مجموع همهی مشکلاتی که بود، نرخها معقول و کنترل شده و یک رضایت نسبی در بین همهی واحدها و شاخهها به وجود آمد. انجمن تعیین نرخ نمیکند. با تنظیم عرضه و تقاضا نرخها را در حد معقولی نگه داشته و هر ماه هم نرخ فروش محصولات پایه را اعلام میکند.
سؤالی درباره میزان همکاری انجمن با بخش تولید وجود دارد. میزان همکاری وزارتخانه، مدیر کل دفتر صنایع نساجی با انجمن و … نیز محل پرسسش است چرا که بحثهایی بود که برای مثال انجمن میگفت بخش خصوصی به ما فلان چیز را نگفت. انجمن نساجی میگفت ما اینها را گفتیم. این عدم هماهنگی کجاست؟
اسماش را عدم هماهنگی نگذاریم. حجم مشکلات خیلی زیاد است. روابط انجمن با اداره کل روابط بسیار نزدیکی است یعنی اداره کل هرجا نقطه نظری بخواهد که بتواند تصمیمی بگیرد، از انجمن کمک میگیرد. ما هم اینجا هیأت مدیرهی فعالی داریم و در مجموع نهایت همکاری بین دو طرف هست منتها مشکلات آنقدر بزرگ است که بعضیهایش از قدرت و حیطهی اداره کل هم فراتر است. من یک مثال بزنم. بحثهای مالیاتیاش که این روزها به شدت کمر صنعت را خم میکند.
بار مشکلات سیاسی و تحریمی کشور نباید فقط روی دوش تولیدکننده بیفتد. اگر مسائل مالیاتی در کشور را میخواهیم درآمدزا کنیم، باید به نسبت درآمد همهی شاخهها تقسیم شود. چون ابزار اجرایی را درست انجام ندادیم بارش را دوی دوش کسی میگذاریم که وارداتاش را میپردازد. آن کسی که فرار مالیاتی دارد هنوز ادامه میدهد. در شبکهی بازرگانی به هیچ وجه امکان روش فاکتور رسمی وجود ندارد و هنوز در کشور در این بخش همکاری نمیشود.
اتفاقاتی میافتد، سال ۸۹ توسط وزارت دارایی به این مسئله رسیدگی میشود و متوجه میشوند فاکتورهایی که صادر شده، آدمهایی که خرید کردند، اینها حقوق آن دولت را پرداخت نکرده بودند. گفتند چون آنها پرداخت نکردند شما باید بپردازید. یعنی مسئولیتی که به هیچ وجه ربطی به تولید ندارد. تولیدکننده اگر هنری داشته باشد باید امور خودش را باید بچرخاند. کالایی را تهیه کند، مواد اولیه را تهیه کند، تولیدی انجام بگیرد، محصول را آماده کند بفروشد ولی دیگر مسئولیت مالیات خریدار را که ندارد.
ولی متأسفانه وزارت دارایی روی این قضیه برخورد بسیار غیرمنطقی میکند. واحد صنعتی را خسته کردهاند و هر روز این بحث را داریم. همین پریروز در جلسهای بسیار مفصل، صنعتگر وظیفه خودش را انجام داده، مالیاتاش را به موقع پرداخت کرده در کمیسیونها و … هر حدی که تعیین شده پرداخت کردهاست و الان به سنوات گذشته بر میگردند و تراکنشهای بانکی. اصلا ربطی به هم ندارند.
در تراکنشهای بانکی، دهها عامل میتواند ارقامی در حساب شخص بیاید و برود، ما باید چرخش کالا را تعقیب کنیم. چرخش کالا از مبدأ تا انتهای کار تبلیغ شود، هر بخشی سهم مالیاتی خودش را بپردازد. چون این بخش قدرت اجرایی ندارند و هنوز ابزارش را ندارند و خیلی سختتر است، به تولید فشار میآورند. تولیدی که بار خودش را به سختی میکشد و این کار بسیار خطرناکی است. چون با واحدها در تماس هستیم، به نظر من اگر این کار ادامه پیدا کند خیلی از واحدها ریزش میکنند. مردم کار خودشان را خوب انجام میدهند. سهم مالیاتیشان را هم درست و طبق برنامه دولت پرداخت میکنند.
مالیات خریدار که به عهدهی کارخانهدار نیست. این مشکلات بار اضافه روی دوش کارخانجات میگذارند و اداره کل نیز نمیتواند آن را حل کند. سیستم اصلی کشور، قوانین مالیاتی کشور، مجلس ما باید روی این قضیه نظارت خیلی قویتری کند. خود وزارتخانه. اگر ما عددی تعیین میکنیم برای دریافت مالیات، دلیلی ندارد که روی دوش نسل خاصی باشد.
همه باید به نسبت درآمدشان سهم مالیاتیشان را پرداخت کنند تا این بار تقسیم شود و همه تحمل داشته باشند ولی این وضعی که الان پیش آمده وضع بسیار خطرناکی است و این جزو گلایههای شدید انجمن است و الان واحدها به شدت معترضاند و گرفتاریهای حقوقی برای ایشان به وجود آورده. این دلیل و منطق ندارد که همهی بار را روی دوش بخشی از جامعه بگذاریم که بیشترین فشار روی دوششان هست. فشار تحریم لوازم و قطعات دارند، بحث فروش و رقابت، اینها همه روی دوش کارخانجات است.
به هرحال یک معضل سنگینی است و باید هرطور شده، هرجا شده این حرف زده شود تا آقایان به فکر بیفتند. مسئلهی گمرکی را دو سال است که حل نکرده اند. قیمت دلار صنعت از میان دلار جدید که دلار نیمایی و آزاد هست، از سال ۹۷ تا امروز دلار آزاد است. امروز نرخاش ۱۷،۱۸ تومان است. فردا که بدتر میشود صنعتگر با این دلار کار میکند، فروش میکند، مالیات ارزش افزودهاش را با این اعداد پرداخت میکند به دولت. همان کالا ساختهشدهاش از طریق گمرکات وارد کشور میشود، دلار ۴۲۰۰ تومان برابر ریالیاش گرفته میشود. مالیات ارزش افزودهاش بر اساس ۴۲۰۰ تومان گرفته میشود.
این ظلم، ظلم مضاعفی است. یعنی کتاب تعرفه، تأثیرش در حمایت از صنعت به یک پنجم رسیده یعنی اگر در کتاب تعرفه حمایت میکنیم میگوییم نخ اگر وارد کشور شود ۱۵ درصد مالیات بیاید، ۱۵ درصد شده ۳ درصد. دو سال است این بحث را میکنیم ولی متأسفانه گوش شنوایی نیست. به همین دلیل زمینه برای تولید محصول ساخته شده به کشور همیشه مهیاست، اگر در مقطعی هم کم میشود دلیل بر این نیست که آقایان متنبه شدند و میخواهند به حمایت رو بیاورند. به محض اینکه شرایطی به وجود بیاید مجدد کالای ساخته شده وارد کشور میشود.
بحث تعرفه واردات کالا هست، تولیدکننده نخ داخل میگوید تعرفه باید بالا باشد تا من بتوانم بفروشم، همین طوری واردات صورت نگیرد، شرکتی هم که از آن نخ خارجی استفاده میکند میگوید تعرفه باید پایین باشد.
این همان قضیهای است که گفتم خط مونتاژ است. ما باید در یک عدد منطقی این را حفاظت کنیم. کتاب تعرفه اگر برای کالاهای مختلف درصدی تعرفه گذاشته، مثال میزنم، الان مواد اولیه پایه، مثلا پنبه ۵ درصد، نخ ۱۵ درصد، پارچه ۳۲ درصد، پوشاک ۵۵ درصد، پوشاک ۵۵ درصدی انتقاد میکند به ۱۵ درصد نخ. در صورتی که فاصلهاش قابل توجه است. یعنی آن ۵۵ درصد است، نخ ۱۵ درصد. پارچه هم که ۳۲ درصد. پس یک ریتم منظمی برای این تعبیه شده که نسبتا آن ریتم را همه قبول دارند که عادلانه است. ولی در مقاطعی مورد انتقاد قرار میگیرد.
بخواهیم از تولیدکننده نخ داخلی انتقاد کنیم، کیفیت نخی که در داخل تولید میشود پایینتر از نخ خارج است.
نه اصلا این را قبول ندارم.
پس چرا قیطران از ترکیه یا قالی سلیمان چرا از بایر درالون نخ میآورد؟ دلیلاش چیست؟
اگر اکریلیک را مثال میزنید، مواد اولیهاش وابسته به بیرون است. خود اکریلیک اگر روزی فعال شود درصدیاش را میتواند تأمین کند. ولی راجع به کیفیت نخ به اقرار خود واحدهای مصرفکننده، بهترین تکنولوژی درجه یک در این صنعت فعالیت میکند. جالب است که نخهای ظریفی که در فرشهای ۱۵۰۰ شانه مصرف میشود تماما داخلی است. پس این نشاندهندهی کیفیت بالای این نخ است. شاید بیشتر بحث قیمت است.
تعرفهای که برای نخ وجود دارد همان عدد ۱۵ درصد است، برای الیاف ۵ درصد است. انتقادی که وجود دارد این است که اجازه دهید نخ از بیرون هم بیاید. وقتی داخل کشور، کالایی به حد کافی تولید میشود، این منطقی نیست که در کشوری که وابستگی شدید ارزی دارد، به شدت الان تحریم هستیم، یک دلار برای این کشور خیلی قیمت دارد. اگر اجازه دهیم آن وضعیت ارزی کشور را در اختیار کالای ساخته شده یا نیمساخته قرار دهیم، جفایی به کل صنعت است. اگر کمبود داشته باشیم درست است، باید بیاید.
ولی اگر کالا به حد کافی تولید بشود صحیح نیست. جالب است در درون همین ریسندههای ما رقابت شدیدی وجود دارد. قیمت آنها را هم اگر چک کنید، قیمتشان به هیچ وجه غیرمنطقی نیست. در این سالهای اخیر خیلی مختصر رشد کرده است.
الان همینجا، در همین نساجی خوی، بخشی از ماشینآلاتاش را از ترکیه تأمین شده است. در واقع همان نخی که با این ماشینآلات ریسندگی میشود، در کارخانهی نساجی خوی هم انجام میشود. پس بایستی انجمن یا واحدهای دیگر، تولیدکنندهمان را ترغیب کند برای اینکه از این نخ داخل استفاده کند تا هم تولیدکنندهی نخ داخل ضرر نکند هم در مصرف ارز آن صرفهجویی شود. چرا این صورت نمیگیرد؟
یک کار خوبی که انجمن کرده، پایش انجمن است که کل صنعت را پایش کرده است. دقیقا میزان مصرف هر شاخه را دارد، تولید داخل را دارد و میتواند اظهار نظر کند که چه چیزی کم و چه چیزی مازاد داریم. ما کلا در ریسندگی رشد خیلی خوبی در سالهای اخیر داشتیم. هم رشد کیفی، هم رشد کمی. ما در هر دو روش الیاف بلند و الیاف کوتاه هیچگونه کمبود نداریم، در فیلامنت که مازاد داریم. اگر نرخها را دقت کنید، نرخها تابعی است از قیمت مواد اولیه، هزینههای غیرمنطقی تحریم که خودش تبدیل به یک عامل مهم شده است.
الان با این شرایط تحریمها که به وجود آمده است نمیتوانید از ترکیه خرید مستقیم کنید. یک واسطهای میآید و قیمت تمامشدهی شما را رشد میدهد. هر واسطهای شش، هفت درصد به قیمت تمامشده اضافه میکند. در بخش مصرف همین نخ در داخل، طرف نگاه میکند میبیند قیمت جهانی نخ انقدر است،
فرضاش این است که همین کالا با این قیمت وارد کشور شده در صورتی که درصد بیشتری از ما هزینه میبرد. چون در مواد اولیهاش، همچنین احیانا در مورد نخ آن. ولی جالب است که کشورهای اطراف ما که میخواهند به ما جنس بفروشند علاقمندند محصول ساخته شده بفروشند. عقل اقتصادی همه جا این حرف را میزند. در کالای ساخته شده تحریم کنار میرود ولی در مواد اولیه تحریم هست. میخواهی پنبه بخری تحریم است. اکریلیک بخری تحریم است ولی همان را اگر نخاش را بخری تحریم نیست. اینها اتفاقاتی است که در کشورهای اطراف ما میافتد. اندیشهی آنها هم اندیشهی اقتصادی است. اگر فرض کنیم سیاسی نباشد حداقل اقتصادی است.
در مورد اکریلیک البته ماده اولیه که هست چون هم در صنایع دفاعی استفاده میشود هم در صنعت نساجی، بیشتر به خاطر آن است ولی مواد دیگر فکر نمیکنم.
هست، پنبه هم همین طور است. مثلا شما ازبکستان میخواهی پنبه بخری، مستقیم به شما پنبه نمیدهند. اصلا شبکه بانکیشان سیستم انتقال پول را نمیپذیرد. مجبوری در یک کشور ثالث شرکتی ایجاد کنی، حساب بانکی در آنجا ایجاد کنی، پول از طریق آن حساب و شرکت، یا ترکیه یا امارات انتقال داده شود.
یعنی الان نخی که از ترکیه یا آلمان میآید قیمت تمامشدهاش پایینتر از قیمت تمامشدهی نخی است که در داخل تولید میشود؟
ترکیه نه، ترکیه این طور نیست. نخهای هندی چرا، هست. به دلیل اینکه بار هزینههای اضافی که روی دوش صنعت داخلی ما هست، آن طرف نیست. جالب است که از نظر کیفی به هیچ وجه به پای کیفیت نخ ایرانی نمیرسد. الان در نخ همه اقرار دارند که بهترین کیفیت را نخهای ایرانی دارد. اگر گلهمندی وجود دارد روی قیمت آن است. که قیمتاش هم عواملی تأثیر میگذارند. الان بخواهی قطعه یدکی وارد کنی به هیچ وجه سیستم رسمی کشور نمیتواند پول رد و بدل کند. همه چیز را باید با درصدی اضافهتر پرداخت کند. اینها تأثیر میگذارد. نهایتا اینها مشکلات کشوری است، بایستی بپذیریم. یک گروه که نباید مشکلات کشوری را رفع کند. اگر مسائل سیاسی کشور را میپذیریم پس باید هزینهاش را هم بپذیریم. نخواهیم هم انجام دهیم، باید آخرش تسلیم شویم.
فرم ثبت نام سریع
جهت دریافت آخرین اخبار و رویدادهای نساجی و فرش ماشینی ایران و جهان در فرم زیر ثبت نام کنید