کودتای فرش ماشینی علیه فرش دستباف
اینجا دیگر همه چیز در رنگها و تار و پود یک طرح خلاصه میشود؛ نقش و نگارها در خیال هنرمندان جان میگیرد و آنگونه که در باورشان دیده میشود با دستان ظریف و هنرمندانهشان یکییکی بر دار قالی مینشیند، تار و پودها رنگها را به هم گره میزند. تخیل در اینجا حرف اول و آخر را میزند. هنرمندانی که در پشت این دارهای فرش مینشینند، خیال رنگارنگ ذهنشان را بر تار و پود قالی میزنند تا نقشی جاودان در یادها باقی بگذارند. هنوز هم در خیلی از شهرها و خانههای روستایی دارهای قالی وجود دارد که زنان هنرمند ایرانی پشت آن مینشینند و با دستان ظریف و هنرمندانهشان گل و گلبوتههای قالی را به هم گره میزنند تا طرحی متفاوتتر از دیگر طرحها به بازار عرضه کنند. وقتی در ایران صحبت از فرش و بافندگی قالی میشود، ذهنها ناخودآگاه به سمت زنانی میرود که با سختی بسیار اما با شوق فراوان پشت دار قالی مینشینند و پا به پای مردانشان کار میکنند تا لقمه نانی بر سر سفره بگذارند. مردان و زنان روستایی که برای صنعت فرش زحمتهای بسیاری کشیدهاند تا توانستند این صنعت را به دنیا معرفی کنند. فرش حاصل دسترنج زنان و مردان ایرانی است. خمیرمایه اصلی آثاری که به دست هنرمندان خلاق و خستگیناپذیر ایران پدید آمده که اصلیترین پیامش هم فرهنگ غنی ایرانی است. این روزها صنعت فرش ایران هم همچون دیگر صنایع ایرانی درگیر مشکلات و مسائل گوناگون است. روزگاری اگر فرش در خانه ایرانی جماعت نبود خانه برای افرادش بیروح بود. انگار در آن خانه چیزی کم بود. تزئین خانه با فرش آن هم فرشهای زینتی و دستباف جزو الزامات اولیه خانوارهای ایرانی بود. این موضوع زمانی جزو فرهنگ اصلی ایرانیان بود. اما حالا مردم دیگر انگار اهمیتی به داشتن فرش دستباف در خانههایشان نمیدهند. این موضوع در نسل جدید بیشتر دیده میشود و اگر هم فرشی استفاده شود چند قالیچه یا فرش ماشینی است. در حقیقت این روزها دیگر از آن فرشهای دستباف که در چادرهای عشایر یا خانههای روستایی و شهرهای کوچک و بزرگ تارو پودش بافته میشد خبری نیست. اگر فرشی باشد ماشینی است البته کارشناسان خطر استفاده از این نوع فرشها را به صدا درآوردهاند. چرا؟ موضوع به الیاف مصنوعی و مخاطرات آن برمیگردد.
چرا عوارض فرشهای ماشینی جدی گرفته نمیشود؟
چندی پیش باشگاه خبرنگاران خبری را منتشر کرد که تمام سختیهای کار را برای بافندگان این صنعت به ویژه تولیدکنندگان فرشهای ماشینی زیر سؤال برد. در این خبر تأکید شده بود: «الیاف مصنوعی فرشهای ماشینی مانند پلی پروپلین باعث کاهش تراکم استخوانی میشوند و دردهای استخوانی را افزایش میدهند. فرشهای ماشینی باعث حساسیتهای پوستی میشوند و به همین دلیل افرادی که دچار اگزماهای پوستی شدید هستند باید به شدت از خرید فرشهای مصنوعی جلوگیری کنند.» این خبر هشدار داده بود که اگر عادت دارید روی زمین بخوابید سعی کنید روی فرش ماشینی نباشد یا حداقل تشک زیر خود پهن کنید زیرا خوابیدن مستقیم روی این فرشها باعث کاهش تراکم استخوانی میشود و باعث میشود تا کلسیمهای مواد غذایی جذب بدن نشوند و البته به خریداران نیز هشدار داده شده بود که قبل از خرید یک فرش ماشینی مناسب با یک فرشفروش ماهر مشورت کنید تا بهترین فرش را برای منزل خود خریداری کنید. این موضوع را رسول رفوگر کارشناس فرش هم تأیید میکند و معتقد است: «الیاف موجود در فرشهای ماشینی به علت آنکه از مواد پتروشیمی به دست میآید موجب کاهش تراکم استخوانی میشود و برای بدن انسان بسیار خطر دارد.» وی توصیه کرد بهتر است در فرشهای ماشینی هم از مواد طبیعی برای فرش استفاده شود تا خطرات آن کمتر شود. به اعتقاد کارشناسان صنعت فرش، فرش دستباف به سه دسته ابریشمی، پشمی و مخلوطی از پشم و ابریشم تقسیم میشود.
معمولاً در تار و پود فرش مقداری نخ پنبهای نیز استفاده میشود. بخش عمده فرشهای دستباف ایران پشمی هستند. در حقیقت به علت الیاف طبیعی به کار گرفته شده در فرش دستباف این فرش از استانداردهای لازم نیز برخوردار است. محسن محسنی کارشناس فرش درباره خطرات استفاده از مواد مصنوعی در فرشهای ماشینی میگوید: فرشهای ماشینی بیشتر برای کودکان خطرناک است چراکه پرزهای این نوع فرشها دارای ذرات غبارآلودی است که برای تنفس کودکان بسیار مشکلساز خواهد بود. فرشهای ماشینی دارای مواد مصنوعی پلی پروپلین است که این ماده شیمیایی برای افراد بسیار خطرناک است اما متأسفانه تولیدکنندگان این فرشها توجهی به سلامتی مردم و مخاطرات این مواد بر مردم ندارند. وی با اشاره به اینکه زمانی فرشهای دستباف از اهمیت و جایگاه بالایی در خانه ایرانیان برخوردار بود، میگوید: «به علت بیتوجهی مسئولان به فرشهای دستباف هم اکنون این نوع فرشها اهمیت خود را در بین خانوادهها از دست دادهاند و امروزه نسل جوان هم آشنایی لازم با فرشهای دستباف را ندارند و اصلاً برایشان اهمیت ندارد که از چه فرشی در خانه استفاده کنند. این برای ما ایرانیان به هیچ عنوان پسندیده نیست چراکه ایران مهد فرش جهان است.
با این همه فرش در این سالهای اخیر با مشکلات بسیاری روبهرو بوده است. نرخ بالای فرشهای دستباف و قدرت پایین خرید موجب رویگردانی بخش عمدهای از مردم از فرشهای دستباف به فرشهای ماشینی شده است. همین فراز و نشیبهای مالی فرشهای دستباف موجب شده تا فرش ماشینی به عنوان یک کالای ارزان جایگزین این هنر- صنعت سنتی ایرانی شود، البته این جایگزینی صرفاً به دلیل عدم توجه به قالیهای دستباف نیست بلکه تفاوت قیمت این دو کالا از یک سو و تنوع تولید در ابعاد، نقش و رنگ باعث شده است مصرفکنندگان ایرانی که روزی جز فرش دستباف را برکف خانه خویش نمیپسندیدند، امروز به سمت کالای جایگزین کشیده شوند.
امروزه بررسی بازار داخلی نشان میدهد ٩٠ درصد ساکنان شهرهای بزرگ کشور در خانههای خود فرش ماشینی دارند. محسنی درباره استقبال مردم از فرشهای ماشینی میگوید: مردم متأسفانه آگاهی چندانی نسبت به فرشهای ماشینی ندارند، آنها میبینند که این نوع فرشها به راحتی قابل حمل و نقل است و از سوی دیگر ارزانتر است، به همین علت گرایش بیشتری نسبت به این نوع فرشها دارند اما نمیدانند فرشهای ماشینی نسبت به فرشهای دستباف به راحتی قابل احتراق است و از سوی دیگر سلامتی آنها را به خطر میاندارد. این ضعف آگاهی هم مشکل مردم نیست، متأسفانه مسئولان توجه لازم را در اینباره ندارند. صدا و سیما بدون هیچ پژوهشی انواع و اقسام تبلیغات را برای فرشهای ماشینی انجام میدهد، انگار تعهدی نسبت به سرمایه ملی ما که فرش دستباف است، ندارد. مسئولان صدا و سیما نمیدانند با دستان خود سلامت جان مردم را به خطر میاندازند.
روزی روزگاری بازار فرش تهران پر از جنب و جوشترین مراکز تجاری شهر محسوب میشد. نگاه جستوجوگر مردم در این بازار خواب را از اهالی این صنعت گرفته بود؛ مردم فرش میخواستند، فرشهای با کیفیت. نوع فرش برایشان مهم بود. فرشهای دستباف خواهان بیشتری داشت. این کیفیت فرش بود که برایشان حرف اول و آخر را میزد اما حالا از آن جنب و جوش تنها یک خاطره در ذهن کاسبهای فرش فروش مانده است. این روزها عدهای در بازار فرش حاضر شدهاند که دیگر کیفیت فرش برایشان اهمیتی ندارد. موضوع بسیار مهم برای آنان ارزانی فرش است. امروزه بازار فرش تهران بیشتر جنبه نمایشی پیدا کرده و از رونق اقتصادی خوبی برخوردار نیست.
فرش جایگاه ویژهای در خانه ما ایرانیان دارد. این را از نگاه مردم میتوان فهمید که وقتی به خانه هم میروند به فرش صاحبخانه بیشتر دقت میکنند. این موضوع را محمد یکی از فرشفروشان بازار هم تأیید میکند و میگوید: قدیمترها فروختن فرش برای اهالی بازار تعطیلات و غیر تعطیلات نداشت. مجبور بودیم همیشه درهای مغازه خود را روی مشتری باز نگه داریم اما حالا اینطور نیست دیگر کسی برای فرش ارزش قایل نیست به ویژه نسل جوان دیگر نگاه پر اهمیتی به فرش و کیفیت آن ندارند. وی معتقد است: متأسفانه زوجهای جوان به این موضوع که فرش یک کالای اساسی است آگاه نیستند. البته باید توجه داشت که امروزه مردم در حال تغییر سبک زندگی خود هستند به ویژه زوجهای جوان شیفته تنوعاند و به سرعت از اشیا و محیط پیرامون خود دلزده میشوند و به دنبال اشیای جدیدند، همین مورد خود موجب کاهش رویکرد مردم به خرید فرش شده است. به همین علت است که فرشهای دستباف و حتی ماشینی جای خود را به انواع و اقسام فرشهای ماشینی و موکتهای رنگ و وارنگ داده است. مردم استقبال بسیاری از این نوع کالاها دارند. البته بافندگان را هم باید در نظر داشت. روی آوردن برخی بافندگان به آسان بافی و عدم رعایت شاخصههای سبکی فرش هر استان اتفاقی است که تحت تأثیر مشکلات اقتصادی تولیدکنندگان، هنرمندان و هرج و مرجهای بازار به وقوع پیوسته و استمرار آن بسیاری از مزیتهای رقابتی کشور در بازار جهانی فرش را حذف خواهد کرد.
در لابهلای تار و پود فرش ایرانی میتوان جلوههای گوناگون فرهنگ ملی را پیدا کرد، زنان بیشترین جمعیت شاغل در این صنعت را تشکیل میدهند. بافندگان فرش معمولاً روستاییان هستند. با وجود همه تنگناها حدود ۲ میلیون نفر از راه فرش مخارج زندگی خود را تأمین میکنند که یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر آنها بافنده فرش هستند. کمتر فروش رفتن فرش زندگی اینها را دشوار کرده است. هم اینک سرنوشت فرش دستباف ایران حکایت غمانگیزی دارد، به طوری که به گفته کارشناسان این حوزه در صورت ادامه روند کنونی آیندهای نه چندان درخشان در انتظار این هنر اصیل ایرانی خواهد بود. محسنی در این باره میگوید: مسئولان میتوانستند به راحتی روی این صنعت سرمایهگذاری کرده و آن را به جهانیان معرفی کنند اما حالا شاهد مرگ این صنعت هستیم، فرهنگی اصیل در جلوی چشمان ما رنج میکشد و ما هم نظارهگر نشستهایم. متأسفانه در سالهای اخیر حجم و ارزش صادرات فرش دستباف ایران روند نزولی داشته، در داخل کشور نیز با رکود روبهرواست. بدون تردید یکی از عومل عمده این موضوع را میتوان در دیدگاههای نادرست فرهنگی جستوجو کرد. آنطور که آمارها میگوید فرشهای دستباف ایرانی دیگر جایگاه نخست را در جهان ندارد. هند و چین گوی رقابت را بردهاند و نقشها و رنگهای ایرانی در حال فراموش شدن هستند. هنرمند ایرانی هم دیگر ذوقی برای ادامه کار در این صنعت ندارد.
چندی پیش باشگاه خبرنگاران خبری را منتشر کرد که تمام سختیهای کار را برای بافندگان این صنعت به ویژه تولیدکنندگان فرشهای ماشینی زیر سؤال برد. در این خبر تأکید شده بود: «الیاف مصنوعی فرشهای ماشینی مانند پلی پروپلین باعث کاهش تراکم استخوانی میشوند و دردهای استخوانی را افزایش میدهند. فرشهای ماشینی باعث حساسیتهای پوستی میشوند و به همین دلیل افرادی که دچار اگزماهای پوستی شدید هستند باید به شدت از خرید فرشهای مصنوعی جلوگیری کنند.» این خبر هشدار داده بود که اگر عادت دارید روی زمین بخوابید سعی کنید روی فرش ماشینی نباشد یا حداقل تشک زیر خود پهن کنید زیرا خوابیدن مستقیم روی این فرشها باعث کاهش تراکم استخوانی میشود و باعث میشود تا کلسیمهای مواد غذایی جذب بدن نشوند و البته به خریداران نیز هشدار داده شده بود که قبل از خرید یک فرش ماشینی مناسب با یک فرشفروش ماهر مشورت کنید تا بهترین فرش را برای منزل خود خریداری کنید. این موضوع را رسول رفوگر کارشناس فرش هم تأیید میکند و معتقد است: «الیاف موجود در فرشهای ماشینی به علت آنکه از مواد پتروشیمی به دست میآید موجب کاهش تراکم استخوانی میشود و برای بدن انسان بسیار خطر دارد.» وی توصیه کرد بهتر است در فرشهای ماشینی هم از مواد طبیعی برای فرش استفاده شود تا خطرات آن کمتر شود. به اعتقاد کارشناسان صنعت فرش، فرش دستباف به سه دسته ابریشمی، پشمی و مخلوطی از پشم و ابریشم تقسیم میشود.
معمولاً در تار و پود فرش مقداری نخ پنبهای نیز استفاده میشود. بخش عمده فرشهای دستباف ایران پشمی هستند. در حقیقت به علت الیاف طبیعی به کار گرفته شده در فرش دستباف این فرش از استانداردهای لازم نیز برخوردار است. محسن محسنی کارشناس فرش درباره خطرات استفاده از مواد مصنوعی در فرشهای ماشینی میگوید: فرشهای ماشینی بیشتر برای کودکان خطرناک است چراکه پرزهای این نوع فرشها دارای ذرات غبارآلودی است که برای تنفس کودکان بسیار مشکلساز خواهد بود. فرشهای ماشینی دارای مواد مصنوعی پلی پروپلین است که این ماده شیمیایی برای افراد بسیار خطرناک است اما متأسفانه تولیدکنندگان این فرشها توجهی به سلامتی مردم و مخاطرات این مواد بر مردم ندارند. وی با اشاره به اینکه زمانی فرشهای دستباف از اهمیت و جایگاه بالایی در خانه ایرانیان برخوردار بود، میگوید: «به علت بیتوجهی مسئولان به فرشهای دستباف هم اکنون این نوع فرشها اهمیت خود را در بین خانوادهها از دست دادهاند و امروزه نسل جوان هم آشنایی لازم با فرشهای دستباف را ندارند و اصلاً برایشان اهمیت ندارد که از چه فرشی در خانه استفاده کنند. این برای ما ایرانیان به هیچ عنوان پسندیده نیست چراکه ایران مهد فرش جهان است.
با این همه فرش در این سالهای اخیر با مشکلات بسیاری روبهرو بوده است. نرخ بالای فرشهای دستباف و قدرت پایین خرید موجب رویگردانی بخش عمدهای از مردم از فرشهای دستباف به فرشهای ماشینی شده است. همین فراز و نشیبهای مالی فرشهای دستباف موجب شده تا فرش ماشینی به عنوان یک کالای ارزان جایگزین این هنر- صنعت سنتی ایرانی شود، البته این جایگزینی صرفاً به دلیل عدم توجه به قالیهای دستباف نیست بلکه تفاوت قیمت این دو کالا از یک سو و تنوع تولید در ابعاد، نقش و رنگ باعث شده است مصرفکنندگان ایرانی که روزی جز فرش دستباف را برکف خانه خویش نمیپسندیدند، امروز به سمت کالای جایگزین کشیده شوند.
امروزه بررسی بازار داخلی نشان میدهد ٩٠ درصد ساکنان شهرهای بزرگ کشور در خانههای خود فرش ماشینی دارند. محسنی درباره استقبال مردم از فرشهای ماشینی میگوید: مردم متأسفانه آگاهی چندانی نسبت به فرشهای ماشینی ندارند، آنها میبینند که این نوع فرشها به راحتی قابل حمل و نقل است و از سوی دیگر ارزانتر است، به همین علت گرایش بیشتری نسبت به این نوع فرشها دارند اما نمیدانند فرشهای ماشینی نسبت به فرشهای دستباف به راحتی قابل احتراق است و از سوی دیگر سلامتی آنها را به خطر میاندارد. این ضعف آگاهی هم مشکل مردم نیست، متأسفانه مسئولان توجه لازم را در اینباره ندارند. صدا و سیما بدون هیچ پژوهشی انواع و اقسام تبلیغات را برای فرشهای ماشینی انجام میدهد، انگار تعهدی نسبت به سرمایه ملی ما که فرش دستباف است، ندارد. مسئولان صدا و سیما نمیدانند با دستان خود سلامت جان مردم را به خطر میاندازند.
زوجهای جوان بیشتر سراغ فرشهای ماشینی میروند
روزی روزگاری بازار فرش تهران پر از جنب و جوشترین مراکز تجاری شهر محسوب میشد. نگاه جستوجوگر مردم در این بازار خواب را از اهالی این صنعت گرفته بود؛ مردم فرش میخواستند، فرشهای با کیفیت. نوع فرش برایشان مهم بود. فرشهای دستباف خواهان بیشتری داشت. این کیفیت فرش بود که برایشان حرف اول و آخر را میزد اما حالا از آن جنب و جوش تنها یک خاطره در ذهن کاسبهای فرش فروش مانده است. این روزها عدهای در بازار فرش حاضر شدهاند که دیگر کیفیت فرش برایشان اهمیتی ندارد. موضوع بسیار مهم برای آنان ارزانی فرش است. امروزه بازار فرش تهران بیشتر جنبه نمایشی پیدا کرده و از رونق اقتصادی خوبی برخوردار نیست.
فرش جایگاه ویژهای در خانه ما ایرانیان دارد. این را از نگاه مردم میتوان فهمید که وقتی به خانه هم میروند به فرش صاحبخانه بیشتر دقت میکنند. این موضوع را محمد یکی از فرشفروشان بازار هم تأیید میکند و میگوید: قدیمترها فروختن فرش برای اهالی بازار تعطیلات و غیر تعطیلات نداشت. مجبور بودیم همیشه درهای مغازه خود را روی مشتری باز نگه داریم اما حالا اینطور نیست دیگر کسی برای فرش ارزش قایل نیست به ویژه نسل جوان دیگر نگاه پر اهمیتی به فرش و کیفیت آن ندارند. وی معتقد است: متأسفانه زوجهای جوان به این موضوع که فرش یک کالای اساسی است آگاه نیستند. البته باید توجه داشت که امروزه مردم در حال تغییر سبک زندگی خود هستند به ویژه زوجهای جوان شیفته تنوعاند و به سرعت از اشیا و محیط پیرامون خود دلزده میشوند و به دنبال اشیای جدیدند، همین مورد خود موجب کاهش رویکرد مردم به خرید فرش شده است. به همین علت است که فرشهای دستباف و حتی ماشینی جای خود را به انواع و اقسام فرشهای ماشینی و موکتهای رنگ و وارنگ داده است. مردم استقبال بسیاری از این نوع کالاها دارند. البته بافندگان را هم باید در نظر داشت. روی آوردن برخی بافندگان به آسان بافی و عدم رعایت شاخصههای سبکی فرش هر استان اتفاقی است که تحت تأثیر مشکلات اقتصادی تولیدکنندگان، هنرمندان و هرج و مرجهای بازار به وقوع پیوسته و استمرار آن بسیاری از مزیتهای رقابتی کشور در بازار جهانی فرش را حذف خواهد کرد.
چینیها و هندیها ما را از بازار خارج میکنند
در لابهلای تار و پود فرش ایرانی میتوان جلوههای گوناگون فرهنگ ملی را پیدا کرد، زنان بیشترین جمعیت شاغل در این صنعت را تشکیل میدهند. بافندگان فرش معمولاً روستاییان هستند. با وجود همه تنگناها حدود ۲ میلیون نفر از راه فرش مخارج زندگی خود را تأمین میکنند که یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر آنها بافنده فرش هستند. کمتر فروش رفتن فرش زندگی اینها را دشوار کرده است. هم اینک سرنوشت فرش دستباف ایران حکایت غمانگیزی دارد، به طوری که به گفته کارشناسان این حوزه در صورت ادامه روند کنونی آیندهای نه چندان درخشان در انتظار این هنر اصیل ایرانی خواهد بود. محسنی در این باره میگوید: مسئولان میتوانستند به راحتی روی این صنعت سرمایهگذاری کرده و آن را به جهانیان معرفی کنند اما حالا شاهد مرگ این صنعت هستیم، فرهنگی اصیل در جلوی چشمان ما رنج میکشد و ما هم نظارهگر نشستهایم. متأسفانه در سالهای اخیر حجم و ارزش صادرات فرش دستباف ایران روند نزولی داشته، در داخل کشور نیز با رکود روبهرواست. بدون تردید یکی از عومل عمده این موضوع را میتوان در دیدگاههای نادرست فرهنگی جستوجو کرد. آنطور که آمارها میگوید فرشهای دستباف ایرانی دیگر جایگاه نخست را در جهان ندارد. هند و چین گوی رقابت را بردهاند و نقشها و رنگهای ایرانی در حال فراموش شدن هستند. هنرمند ایرانی هم دیگر ذوقی برای ادامه کار در این صنعت ندارد.
انحراف ستون فقرات سوغات نشستن پشت دار قالی
مریم از ۱۸ سالگی پشت دار قالی مینشسته و قالیبافی را از مادرش به ارث برده است. او درباره سختی کار قالیبافی حرفهای شنیدنی دارد: ۱۵ سالی میشد که پشت دار قالی مینشستم. روزی ۱۱ ساعت کار میکردم تا بتوانم قالی را سر وقت به دست صاحب کار برسانم. نه بیمه بودم نه از دستمزد بالا برخوردار بودم. اگر هم بیمار میشدم کسی توجهی به بیماری ام نداشت. باید کار میکردم. سالها پیش متوجه کمر دردم شدم به دکتر مراجعه کردم و هم اکنون مشکل دیسک کمر دارم. دیگر نمیتوانم پشت دار قالی بنشینم. بینایی چشمهایم هم کم شده است. سوغاتی نشستنهای طولانی مدت روی دار قالی انحراف ستون فقراتم است و درد بسیاری را در مهرههایم احساس میکنم. این مشکلات در من بهوجود آمده است اما کسی حمایتی نمیکند. بیمه درمانی لازم را هم ندارم تا بتوانم از آن بیمه برای بهبود حالم استفاده کنم. البته این دردها تقریبا برای همه زنان و مردانی که پشت دار قالی مینشینند ایجاد میشود اما متأسفانه کسی نیست از آنها حمایتی کند.