یک درصدی که در آمریکا و البته در بیشتر نقاط جهان بر دیگران حکومت میکنند، چگونه پول میسازنند، اردواج میکنند، در انتخابات شرکت میکنند و سرانجام میلیاردر و یک درصدی میشوند؟
خانوادههای بسیار ثروتمند در آمریکا، بیشتر در حوزه سرمایهگذاری مشغول هستند، با یکدیگر وصلت و سیاست را با حساسیت خاصی دنبال میکنند.
«میت رامنی» نخستین مالتی میلیونری نیست که به دنبال ریاست جمهوری است و حتی ثروتمندترین کاندیدا هم نیست.
«راس پروت» که رکورددار این حوزه است، از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ بخشی از سرمایه میلیاردی خود را که از حوزه اطلاعات و کامپیوتر به دست آورده بود، صرف مناقصههای شکست خورده کرد. از آن زمان تا کنون معمولا راه مردانی که دارایی و ثروت خود یا خانوادهشان را مدیون نفت، ورزش، نشر، قوانین آزمایشی، مشروبات و زندگینامههای پرفروش هستند، همواره دنبال شده است.
اما آقای رامنی که سرمایهای نزدیک دویست میلیون دلاری خود را از راه سرمایهگذاری خصوصی در امور اجرایی شرکتهای خرید و فروش به دست آورده است، نخستین کاندیدا از دنیای سرمایهگذاران قدرتمند است.
همچنین وی نشان دهنده و تشریح کننده چهره در حال تغییر ثروتمندان آمریکایی نیز هست. این ۱% ثروتمندان در آمریکا، نه تنها بیشترین سهم را از گوشت قربانی میبرند، بلکه قاعدتا خالقین سرمایه نیز هستند.
سرمایه گذاران میتازند
بنا بر دادههای مالیاتی فدرال، در سال ۲۰۰۸ متوسط درآمد این ۱% چیزی نزدیک ۱.۲ میلیون دلار بوده است. در آن سال، ورود به جمع این ۱% با میانگین ۳۸۰۰۰۰ دلار آغاز میشد، در حالی که در سال ۲۰۰۷ اداره بودجه کنگره، این میانگین را به ۳۴۷۰۰۰ دلار رسانده بود. حتی پس از آن، با کسر مالیاتهای فدرال و اضافه کردن نقل و انتقالات بانکی در محاسبات، این رقم به ۲۵۲۰۰۰ دلار هم رسید.
اما نکته اینجاست که اگر این محاسبات بر پایه ارزش خالص داراییها حساب شود و نه درآمد، در سال ۲۰۰۹ ارزش داراییهای خالص این قشر ۶.۹ میلیون دلار بوده که بر پایه گزارش فدرال رزرو، ۲۳% پایینتر از مقدار آن در سال ۲۰۰۷ بوده است.
به طور کل، این ۱% ثروتمند، نیمی از درآمد خود را از مسیر حقوق و دستمزد، یک چهارم آن را از راه خود اشتغالی و الباقی را از طریق بهره، سود سهام، ارزش افزوده داراییها و مالالاجاره به دست میآورند.
بر پایه یک تحلیل، ۱۶ درصد از این ۱% پزشکان متخصص و ۸ درصد آنها را وکلا تشکیل میدهند؛ تسهیمی که در سالهای اخیر البته کمی تغییر کرده و نویسندگان نیز در آن حضوری پررنگ پیدا کردهاند، ولی جالب توجهترین تغییر در این میان، رشد شاغلان در حوزه سرمایه و سرمایهگذاری از ۸ درصد به ۱۳.۹ درصد است، به گونه ای که ۲۵ عدد از ثروتمندترین بنگاههای سرمایهگذاری بیش از ۲۵ میلیارد دلار درآمد کسب کردهاند، یعنی شش برابر بیشتر از همه مدیر عاملان در شرکتهای کوچک و بزرگ.
هرچند این ۱% تقریبا در همه کشورها بیشترین سهم را از درآمدها در اختیار دارند، اما گزارشی که از سوی سازمان همکاری و توسعه اقتصادی منتشر شده، نشان میدهد که این روند در آمریکا بسیار زودتر آغاز شده و همچنین عمیقتر نیز به پیش رفته است.
زنجیره خانواده و قواعد ثابت
عضویت در ۱% ثروتمندان آمریکا تقریبا تابع قاعدهای ثابت است: سه چهارم اعضای خانواده ثروتمندان در یک سال بر حسب درصد، در سال آینده هنوز عضو خانواده هستند. هرچند این تناسب به مرور زمان تغییراتی میکند، بسیاری از این خانواده، طی یک دهه بعد هنوز جزو ۱۰% ثروتمندان جامعه باقی خواهند ماند، هرچند دیگر عضو این ۱% نباشند. در این میان، خویشاوندی نقش مهمی دارد: والدین ثروتمند، فرزندانی ثروتمند به وجود میآورند. البته دستیابی به سطوح آموزش عایه و همچنین یک خانواده باثبات نیز در این میان کمک فراوانی خواهند کرد.
بر اسای گزارش گالوپ، ۷۱ درصد افراد در این ۱% مدرک دانشگاهی و تقریبا نیمی از آنها نیز مدارک تحصیلات عالیه و تکمیلی دارند. این رقم دو تا سه برابر بیشتر از همین تناسب در میان ۹۹% است.
همچنین احتمال ازدواج موفق و داشتن فرزند در این ۱% به همین ترتیب به مراتب بیشتر است. از سویی، این ۱% معمولا با اقشاری همردیف خود ازدواج میکنند. بر پایه یک تحقیق در فواصل سالهای ۱۳۷۹ تا ۲۰۰۵ تعداد زوجها در میان این ۱% که از زمینه یقه آبیها بودند، از ۷.۹% به ۶.۴% کاهش پیدا کردهاند، در حالی که زوجهایی از حوزه سرمایهگذاران، ملاکان و وکلا از ۳.۵ درصد به ۸.۸ درصد افزایش یافته است.
۱% حامی ۹۹%
بر پایه گزارش گالوپ، این ۱% بیشتر به جمهوری خواهان تمایل دارند تا دمکراتها. ثروتمندان آمریکا معمولا در فعالیت سیاسی خود، همزمان جبهه لیبرال و محافطه کار را حمایت میکنند.
یکی از کارشناسان گالوپ میگوید: بیشتر این ثروتمندان با جنبش اشغال وال استریت همدردی میکنند. از سویی، بخشی از آنها با اشتغالزایی ثروتمند میشوند و وال استریت را به عنوان مکانی مینگرند که در آن کسب و کارها از یکدیگر جدا شده و توسط افراد گوناگونی به دست گرفته میشوند. نمونه این تناقض را در باب پارکوویتز ثروتمند میتوان دید که هرچند در تمام عمر جمهوریخواه بوده، با اعتراض به سیاستهای بوش به اوباما روی کرده و هرچند با تجارت افرادی مانند رامنی مشکلی ندارد؛ اما با جنبش وال استریت موافقت دارد، تنها از این روی که معتقد است، شرکتهای سرمایهگذاری قدرت بسیاری دارند.
ولی به هر روی، بیشتر افراد این خانواده ۱ درصدی، علاقه بسیاری به سخن گفتن پیرامون داراییشان ندارند.
نیویورک تایمز در مقاله جالبی درباره آنها مینویسد: برخی از آنها کابوس آن را دارند که روزی معترضان را در چمن جلوی خانهشان ببینند. برخی دیگر ترس حسابرسی از سوی ادارات مالیاتی و دیگر کارهای تنبیهی دولتی را دارند.
تقریبا همه افراد این ۱% همواره رأی میدهند، ۶۸% آنها کمپینهای انتخاباتی به راه میاندازند، نیمی از آنها با فردی در کنگره ارتباط دارند و معمولا یک پنجم آنها از یک کاندیدا حمایت مالی میکنند. بیشتر افراد از این قشر ۱% خواسته یا ناخواسته به دنبال منافع عمومی هستند، زیرا به راههای گوناگون، درآمد و ثروت خود را از راه این منافع عمومی به دست میآورند.
سومین سمپوزیوم بین المللی صادرات فرش ماشینی ایران فرصتی برای ارتباطات با تاجران بین المللی…
نویسنده: قاسم حیدری، فوق لیسانس تکنولوژی نساجی کمپانی های سازنده ماشین آلات ریسندگی نیز در…
تبلیغات روی جلد: کاوان شیمی فهرست مطالب شماره 90 مجله نساجی کهن نمایشگاه پیشرفتهترین فناوریهای…
در نمایشگاه Heimtextil 2025، بخش فرش و کفپوش به سطح جدیدی از گسترش و نوآوری…
نویسنده:سیامک عیقرلو آری، تیتر این نوشتار درست نوشته شده است و به درستی آن را…
فناوریهای نوظهور و هوش مصنوعی با وجود همه اثرات مثبت و غیرقابل انکاری که برای…