حسن تفضلی پدر صنعت نساجی ایران
ارباب لقبی است که پس از گذشت یک ربع قرن از فوت پدر صنعت نساجی ایران هنوز مردم کاشان را به یاد حسن تفضلی میاندازد. تفضلی تاجر زادهای بود که علی رغم بی رغبتی به مصرف ثروت، رغبت فراوانی به کار و تولید ثروت داشت.
وی تا پایان عمر ۹۲ سالهاش ساکن خانه قدیمی پدری خود باقی ماند و آن را تبدیل به خانههای بزرگتر، آپارتمان و ویلا و باغ نکرد. اما یک کارگاه ریسندگی با ۴۵۰ دوک ریسندگی در سال ۱۳۱۳ را پس از ۶۰ سال کار بی قفه به چندین کارخانه ریسندگی و بافندگی با بیش از ۸۰ هزار دوک و ۲ هزار ماشین بافندگی و ماشین آلات رنگ و چاپ و تکمیل، که در واقع همه آنها ماشین تامین معاش هزاران کارگر بودند، تبدیل کرد.
کارگرانی که با خرید سهام کارخانهها شریک این کارآفرینی میشدند و با وارد کردن سهام در لیست اقلام جهیزیه دختران یا قباله ازدواج فرهنگ کار و اشتغال را از ابتدای زندگی به زوجهای جوان منتقل میکردند. یکی از انگیزههایی که کارگران را به جدیت در کار وا میداشت این بود که آقای مدیر عامل قبل از همه کارکنان در محل کارخانه حاضر بود و کارگران در موقع خروج از کارخانه هم او را میدیدند که در دفتر کارش حاضر است. چنین روالی تا ماههای پایانی عمر مرحوم تفضلی هم ادامه داشت.
آن روزها بدون شک سطح زندگی و شاخصههای رفاه کارگران پایینتر از امروز بود اما مردم راضیتر و قانعتر بودند. کارگری که میبیند رئیس و کارفرمایش پا به پای او و بلکه بیشتر از او زحمت میکشد و با درآمدهای شرکت مانور تجمل نمیدهد باید هم دلگرم به کار باشد. کارگری که میبیند سود شرکت صرف ایجاد فرصتهای شغلی جدید برای اعضای خانواده و فامیل خود او و همشهریانش و انجام صدها مورد کمکهای عام المنفعه از تجهیز بیمارستان و فرستادن کارگران بیمار به تهران و خارج از کشور برای درمان گرفته تا کمک به خانوادههای کم بضاعت و قبول سرپرستی یتیمان و تلاش برای رونق یافتن هیئتهای مذهبی میشود چرا با جان و دل برای کارش توان نگذارد؟
این جمله فراوان از او شنیده میشد که «من باید بروم در دانشگاه بایستم ببینم چه کسی از دانشگاه بیرون میآید؛ دستش را بگیرم بیاورمش کارخانه و مشغولش کنم» و خود نیز شرایطی را در کارخانه فراهم آورده بود که همه فرصت مییافتند که استعدادهای خود را به فعلیت برسانند. بسیاری از متخصصان حرفهای و کارشناسان خبره کارخانه که پا به پای مهندسان خارجی و بلکه بیشتر کار مبتکرانه میکردند همان کارگران سادهای بودند که چند سالی بیشتر از استخدامشان نمیگذشت.
پشتوانه همه این محبوبیت و اقتدار اجتماعی و اقتصادی، سلوک فردی تفضلی بود. مشهور است که تفضلی هر روز صبح قبل از تلاوت یک جزء قران کریم از خانه خارج نمیشد. به شهادت همسفرانش قرائت مستمر قرآن را حتی در سفرهای کاری هم ترک نمیکرد.
برای سالیان متمادی محفل روضه حضرت سیدالشهدا علیه السلام را در منزل شخصیاش و سپس در مسجد درب یلان بر پا میکرد. به هر روی تفضلی دنیا را به مقصد باغهای آباد بهشتی ترک کرد و برای ما بر و باری از آبادانی و دستاوردهای اقتصادی و فرهنگی برجای گذاشت. اما باغ ۶۰ ساله دستاوردهای اقتصادیاش اکنون دوران برگریزان را میگذارند. به امید آنکه این خزان با عزم مردمان و تدبیر مدیران و با الگوگیری از روش و منش تلاشگرانه تفضلی، بهاری دوباره را برای اقتصاد شهر و کشور رقم بزند.