بیانیه اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران
موضوع اصلی، وضعیت فرش دستباف ایران است نه جایگاه اداری مرکز ملی فرش
این اتحادیه مخالفت خود را با هر نوع تصمیم شتابزده و مطالعه نشده و غیرکارشناسی که بدون مشورت با بخش خصوصی، برای تغییر جایگاه سازمانی مرکز ملی فرش ایران به هر جای دیگری گرفته شود، اعلام میکند.
در واپسین روزهای سال گذشته اظهارات معاونت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری درباره تغییر جایگاه متولی دولتی فرش دستباف ایران از وزارت بازرگانی به سازمان مذکور، توجه کلیه وابستگان به این هنر- صنعت را به خود جلب نمود. عدم تأئید این خبر موجب شد تا امروز که حدود یک ماه از آن اظهارات میگذرد، اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران از اعلام نظر رسمی خود در این زمینه خودداری نماید. لیکن انتشار اخبار حاشیهای و شایعاتی از قول مقامات عالیرتبهای همچون وزیر محترم بازرگانی و رئیس محترم مرکز ملی فرش ایران و همچنین انعکاس گسترده این اخبار و شایعات در رسانهها، اعلام نظر و موضع این اتحادیه را ضروری ساخته است. لذا با توجه به آنچه به عنوان انگیزهها و دلایل این جابهجایی از طرف معاون صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اعلام شده، لازم میدانیم نظر خود را نسبت به چنین تغییری به شرح زیر به اطلاع برسانیم.
در پی بروز مشکلات فراوان در تولید و صادرات فرش دستباف و عدم تمرکز در مدیریت آن در کشور، مرکز ملی فرش ایران به درخواست و پیگیری چند ساله این اتحادیه و سایر تشکلهای مرتبط تشکیل گردید. از جمله این مشکلات میتوان به تعدد مراکز تصمیمگیری که همه مدعی بودند متولی این هنر- صنعت در کشورند اشاره کرد. در واقع این مراکز و متولیان متعدد به جای ایفای نقش حمایتی، خود متصدی امور فرش دستباف شده و صدمات جبران ناپذیری به آن وارد کرده بودند. بنابراین تأسیس این مرکز اقدامی برای سامان دادن به وضعیت متشتت و نابسامان اداره این مجموعه و ایجاد یک مسیر ارتباطی صحیح بین بخش خصوصی به عنوان تصمیمساز و متصدی تولید و صادرات و همچنین مشاورین واقعی و اصلی، با دولت جمهوری اسلامی به عنوان سیاستگذار و پشتیبان اعتلای این هنر- صنعت بوده است.
ایجاد چنین مرکزی به منظور ساماندهی امری به اهمیت فرش دستباف که کهنترین و پرافتخارترین سند هویت هنری و فرهنگی ایرانزمین است و از نظر اقتصادی نه تنها به دلیل ارزآوری و ایجاد ارزش افزوده، بلکه به دلیل توان کارآفرینی و اشتغالزایی، حائز اهمیت بسزایی است، از نظر این اتحادیه میبایست در جایگاهی مستقل از هر وزارتخانه و سازمان دیگر و در حد معاونت رئیس جمهور و در قالب یک سازمان (و نه مرکز) انجام میشد. مدارک و مستندات مکتوب موجود، حاکی از پافشاری اتحادیه در آن زمان بر عدم تشکیل این مرکز در هر وزارتخانهای است. به هر روی، چنان نشد.
اما اکنون گویا نه فقط به دیدگاههای کارشناسی و استدلالهای منطقی برای بهبود وضعیت فرش دستباف ایران توجه نمیشود، بلکه اساساً اصول و مبانی سیستمی در ایجاد سازمانها مورد غفلت قرار میگیرد و هدف اصلی از تشکیل سازمانها و دوایر که همانا بهبود امور و رفع نقاط ضعف و کاستی و تسهیل گردش کارها به نفع مملکت است نادیده گرفته میشود.
در قبال تصمیماتی از این دست که مرکز ملی فرش ایران از وزارت بازرگانی جدا و به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منضم شود، آن هم به این دلیل که “چون گلیم و جاجیم در آنجا نظارت میشود فرش هم باید همانجا برود” (!) باید به این پرسش پاسخ داده شود که آیا سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، سازمانی است در دولتی دیگر سوای دولتی که وزارت بازرگانی را زیر پوشش دارد، که فکر میکند برای انجام وظیفهاش در مورد ابعاد فرهنگی و هنری و مالکیت معنوی، باید مستقیماً بر آنها اشراف و تسلط تشکیلاتی داشته باشد؟ و پرسش مهمتر اینکه سازمان مذکور چه طرح و برنامهای برای بهتر شدن وضعیت فرش دستباف و موقعیت آن در جهان میتواند ارائه کند؟ و آیا این سازمان در امور مربوط به میراث فرهنگی و گردشگری به طور کلی و مخصوصاً صنایع دستی به طور اخص موفق عمل کرده و مشکلات موجود در آن زمینهها را مرتفع نموده که اکنون میخواهد عرصه پرمسئله و پیچیده دیگری همچون فرش دستباف ایران را با آن وجوه و جنبههای هنری و اقتصادی گسترده در سطوح داخلی و بینالمللی، به خود منضم کند؟
اینکه متولی فرش دستباف کشور یک “مرکز” و زیرمجموعه هر وزارتخانهای باشد، این نگرانی را همواره در پی داشته است که دستخوش تصمیمات و تغییراتی از این دست شود و به دلایل گوناگون (که متأسفانه دلایل صنفی و کارشناسی هم نیستند) جایگاهی بیثبات و نامطمئن و در نتیجه عملکردی ضعیف و نامؤثر داشته باشد و این بیثباتی بزرگترین آفت در تاریخ فرش ایران بوده و خواهد بود. درست به همین دلیل اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران از ابتدا بر مستقل بودن این مرکز از هر وزارتخانهای تأکید میکرد و اکنون درستی آن نظر معلوم شده است.
اکنون و از این منظر، این اتحادیه و سایر وابستگان به جامعه عظیم فرش دستباف ایران حساسیتی نسبت به جایگاه تشکیلاتی مرکز ملی فرش ایران ندارند و ضمن ابراز عدم رضایت نسبت به آنچه تا به حال در وزارت بازرگانی بر مرکز ملی فرش ایران گذشته و عملکرد ضعیف آن، معتقدند که مشکل اصلی، جایگاه تشکیلاتی آن نیست که با انتقال آن به مثلاً سازمان میراث فرهنگی مرتفع شود، بلکه این ضعف ناشی از فقدان برنامه مدون و هدفمند و عدم توجه به توانمندی بخش خصوصی در جهت مشارکت در مدیریت بخشی از دولت است که اگر آنچنان که میبایست از توانمندی آن استفاده میشد نتیجه غیر از این میبود که اکنون هست. بارزترین و بهروزترین شاهد مثال بر این مدعا، نه تنها عدم همفکری و مشورتپذیری و نظرخواهی صحیح، بلکه بیخبر گذاشتن مطلق ذینفعان و متصدیان اصلی (بخش خصوصی) فرش دستباف از همین تصمیم انتقال جایگاه مرکز ملی فرش از وزارت بازرگانی به سازمان صنایع دستی و گردشگری است.
در حال حاضر مرکز ملی فرش ایران که ما آن را تنها متولی رسمی فرش دستباف ایران میشناسیم و برای استقرار آن و استمرار فعالیتش خون دلها خوردهایم با وجود انتقادات فراوانی که به عملکرد آن داریم، میبایست مورد توجه قرار گرفته و در کنف حمایت شخص ریاست محترم جمهوری به ترفیع و ثبات جایگاهش افزوده شود تا بتواند برای رفع مشکلات این خانواده بزرگ که بخش عظیم و زحمتکش و دلسوزی از ملت ایران هستند، دولت را یاری دهد.
به نظر میرسد خستگی وزارت بازرگانی از مواجهه با مشکلات این هنر- صنعت باعث شده تا تمایل پیدا کند مسئولیت آن را از دوش خود برداشته و به بخش دیگری از دولت واگذار نماید. ولی از آنجا که تنها یک دولت در این کشور وجود دارد، وجود هر مشکلی در هر وزارتخانهای مشکل دولت محسوب میشود و میتواند موجب خستگی و آزردگی مجموعه دولت و در نتیجه بیاثر ماندن و اجرا نشدن سیاستهای کلان شود. لذا جابهجایی مشکل از یک بخش دولت به بخش دیگر آن دردی را دوا نمیکند. به عبارت دیگر فرش دستباف ایران بزرگتر از آن است که بتوان آن را به نوعی مخفی کرد و بر آن به بهانههایی از این دست چشم بست.
با توجه به آنچه ذکر شد، این اتحادیه مخالفت خود را با هر نوع تصمیم شتابزده و مطالعه نشده و غیرکارشناسی که بدون مشورت با بخش خصوصی، برای تغییر جایگاه سازمانی مرکز ملی فرش ایران به هر جای دیگری گرفته شود، اعلام مینماید و از مسئولین و تصمیمگیرندگان محترم در دولت میخواهد تا ثبات و آرامش نسبی از دست رفته را با منتفی اعلام کردن این گونه تصمیمات به جامعه فرش دستباف ایران بازگردانند.
تغییر در جایگاه تشکیلاتی مرکز ملی فرش ایران تنها در صورتی جایز و بهصلاح است که هدفمند و با دلایل کارشناسی و برای تأمین آیندهای بهتر برای فرش دستباف کشور باشد. از نظر این اتحادیه مرکز ملی فرش تنها در قالب یک سازمان مستقل زیر نظر ریاست جمهوری میتواند دور از رقابتهای اداری و احیاناً سیاسی، وظایف خود را دنبال کرده و به حال هنر- صنعت فرش دستباف ایران که روزی بر اولین کرسی صادرات غیرنفتی کشور تکیه زده بود و امروز در چنین وضعیتی قرار گرفته مفید واقع شود.
این اتحادیه به عنوان یکی از مهمترین و باسابقهترین تشکلهای تولید و تجارت فرش دستباف، با اتکا به تجربه و تخصص و کوشش اعضای خود که هر یک از آنان نسلها سابقه در معرفی این هنر ملی به اقصا نقاط جهان داشته و به موانع و مشکلات این هنر- صنعت آگاهی کافی دارند، نشان داده است که تاکنون و طی سالیان متمادی بدون هیچ کمکی مسئولیتها و وظایف خود را به نحو مطلوبی بجا آورده، و بعد از این نیز با وجود همه مشکلات، همچنان در جهت حفظ و اعتلای جایگاه فرش ایران در جهان و همچنین کمک به رفع مشکلات و موانع به عنوان برترین مشاور برای دولت فعالیت خواهد کرد. ما معتقدیم هر دستاوردی که در تولید و صادرات فرش دستباف نصیب ایران شده محصول همت والای بخش خصوصی بوده و در آینده نیز چنین خواهد بود. لذا نظر ما این است که مشکلات فرش دستباف ایران با این جابهجاییها و تغییرات اداری حل نمیشود و نادیده گرفتن آن هم امری غیرممکن است.
فرش دستباف ایران نیازمند حمایتی جدی و عملی و صحیح از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران و استفاده از تجارب بخش خصوصی است. به جای تغییرات اداری، باید به اصل موضوع که وضعیت فرش دستباف ایران است پرداخت و به کمک آن شتافت.