اقتصاد از مذاکرات بغداد چه انتظاری دارد؟
هرچه به زمان برگزاری اجلاس۱+۵ و ایران که در سوم خردادماه است نزدیک میشویم انتظارات و برآوردها از نتایج این مذاکرات بیشتر به رأی و تفسیر گذاشته میشود. شاید علت بروز این توقعات نتایجی بود که از اجلاس استانبول انعکاس پیدا کرد، چراکه هم نمایندگان ایران و هم کشورهای غربی گفتوگوها را مثبت تلقی کردند. اما مثبت به چه معنی است؟ حداقل آنچه که میتوان از جانب گروه ۱+۵ مثبت عنوان کرد علاقهمندی جدی غرب برای رسیدن به توافق با ایران است، و این تمایل را نمایندگان کشور باید مهم تلقی کرده ودر جهت مصالح ملی از آن حسن استفاده کنند. آنچه از نگاه ایران مثبت دیده شد این بود که تهدیدها و تهمتهای رایج غرب، اکنون جای خود را به روابط دیپلماسی و استفاده از زبان دیپلماتیک داده است، که خود تغییری مهم در جهت رفتن به سمت حل اختلافات و تفاوت برداشتها است.
جو روانی و فضای قبل از اجلاس بنا به اقتضای یک چنین مذاکرات مهمی میتواند صحنه جنگ الفاظ و کلمات از سوی هردو طرف و فشار هر طرف به دیگری به منظور داشتن دست بالا و کسب امتیاز از طرف مقابل باشد. آنکه ناگهان مساله پارچین و بازدید از آن مطرح شده یا گفته میشود غرب خواستار فعالیتهای ملموس ایران بعد از مذاکرات بغداد است را باید از این جمله فشارها تلقی کرد و به این پیغامها نباید چنان وزنی داد که مبنای قضاوتی نهایی در مورد مذاکرات شود. ایران هم البته در جایگاهی است که به امکانات خود نظیر نیاز دنیا به صادرات نفت کشور و اثر متقابل تحریم بر روی خود کشورهای تحریمکننده وقوف کامل دارد. شرایط بحرانی اقتصادی در اروپا و در حوزه یورو و جابهجایی احزاب سیاسی در اداره امور در برخی از این کشورها و سیاستهای ریاضتی اقتصادی که اکثر کشورها مجبور به اجرای آن هستند، جایی برای آنکه از قیمت بالای نفت و فرآوردههای نفتی هم آسیبپذیر شوند نمیگذارد.
به نظر میرسد این ایران است که باید از مذاکرات بغداد نتایج ملموس را مطالبه کند و مثلا مساله تحریم نفتی ایران که قرار است از تیر ماه اجرایی شود به تعویق بیفتد یا تحریمهای بانکی حداقل طی مذاکرات لغو شود و نمایندگان ایران این انتظارات را باید جدی بگیرند. اما از منظر اقتصادی و اثار این مذاکرات در رفتارهای اقتصادی مردم قابل اشاره است که انتظار از شرایط کسب و کار در آینده و تبدیل بدبینی به خوشبینی، منشأ رفتارهایی میشود که بر پسانداز، سرمایهگذاری، حرکت قیمتها، تولید، درآمد و مصرف و بهطور کلی بر بسیاری از متغیرهای اقتصادی چه در سطح بنگاهها و چه در سطح افراد اثر میگذارد. اینجا منظور تنها بالا رفتن چند واحد شاخص بورس یا پایین آمدن چند رالر از قیمت دلار نیست. و به هر حال طرز برخورد با این مذاکرات و برداشت از آینده آن، چنانچه توأم با خوشبینی یا بدبینی باشد میتواند بر متغیرهای اصلی اقتصاد اثر بگذارد.
اما در مورد نتیجه مذاکرات بغداد نباید سادهانگاری کرد و نمیبایستی توقع داشت موضوعی ریشهدار برای هردو طرف ظرف دوبار ملاقات چند روزه چنان شسته و رفته شود که گویا هیچچیز نبوده است. مذاکره یعنی چانهزنی، یعنی طرف مقابل را راضی کردن به دادن امتیاز. نهایت آنکه اگر مذاکرات بغداد برای ایران نتایج مثبت قابل لمس داشته باشد حتی اگر ادامه گفتوگوها به دورهای بعدی محول شود باید به روند آن با انتظاراتی خوشبینانه نگاه کرد.