۲۳هزارمیلیارد تومان سود خالص ۹ماهه بانکها
شرق: بیش از یک ماه از افزایش سود سپردههای بانکی و تکرقمی کردن نرخ ارز به مبلغ ۱۲۲۶ تومان میگذرد. شورای پول و اعتبار طی جلسهای در اوایل بهمن ماه سالجاری سود سپردههای بانکی را افزایش داد و یک هفته بعد نیز بانکها به ریاست شورای هماهنگی مدیران عامل بانکهای دولتی و کانون بانکهای خصوصی بر سر نرخهایی توافق کردند که سقفشان ۲۰درصد بود. با این اتفاق، سقف سود سپردههای بانکی از ۱۵ به ۲۰درصد رسید تا شاید نقدینگی سرگردان از بازارهای ارز و سکه جمع شود و از تلاطم این بازارها دست بردارد. اما عملا این اتفاق نیفتاد و دلار همچنان بر عددهایی حدود ۱۹۰۰ تومان ایستاده است و خیال پایین آمدن هم ندارد، جز آن سه روزی که بازار تحتتاثیر سخنان رحیمی، معاون اول رییسجمهوری عقب کشید و به زیر ۱۸۰۰ تومان هم رسید. البته افزایش سود سپردهها منجر شد بخشی از نقدینگی مازاد به بانکها برگردد و منابع بانکی را افزایش دهد. البته بانکها نیازی به بازگشت منابع نداشتند و کار خود را میکردند و سودآوری هم داشتند، افزایش نرخ سود سپردهها خواست بانک مرکزی و البته کارشناسانی بود که میگفتند سود بانکی باید براساس نرخ تورم تعیین شود. اما نرخ سود فعلی که به تازگی و بعد از کش و قوسهای فراوان بین رییسکل بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار و در مقاطعی با رییسجمهور افزایش یافت کمتر از نرخ تورمی است که هماکنون به ۲۱درصد رسیده است. حمید حسینی، عضو هیاترییسه اتاق بازرگانی ایران در گفتوگو با شرق سیاست بانک مرکزی در افزایش نرخ سود سپردهها را درست میداند اما میگوید نباید با افزایش سود سپردهها، سود تسهیلات افزوده میشد. او برای این ادعای خود دلیل هم میآورد که شنیدنش خالی از لطف نیست. مشروح این گفتوگوی کوتاه در پی میآید:
شورای پول و اعتبار نرخ سود سپردهها را با هدف هدایت نقدینگی مازاد به بانکها افزایش داد. در واقع این بانک میخواست افرادی که پولهای خود را از بانکها خارج کرده بودند و با آنها دلار میخریدند، به سپردهگذاری در بانکها ترغیب کند. این اتفاق که بیشتر برای مهار نوسانهای دو بازار طلا و ارز بود عملا ناکام ماند. چرا این سیاست نتوانست نرخ دلار در بازار آزاد را کاهش دهد؟
هنوز زود است که درخصوص اثرات این سیاست قضاوت کنیم. بانک مرکزی با افزایش سود سپردههای بانکی به دنبال هدایت نقدینگی مازاد به بانکها بود. سپردههایی که بهتدریج و در این چند سال از بانکها خارج شده و سر از بازارهای ارز و سکه در آورده بودند. بنابراین بانک مرکزی تصمیم گرفت نرخ سود سپردهها را کاهش دهد. این سیاست کارگر افتاد و منابع سرگردان به بانکها برگشتند. حتی اوراق مشارکتی که در سالهای گذشته به دلیل پایین بودن نرخ سود، مورد استقبال قرار نمیگرفت با افزایش نرخ سودشان به ۲۰درصد مورد استقبال قرار گرفتند. این سیاست نتوانست قیمت دلار را پایین بیاورد اما در مقابل در تثبیت نرخ دلار تاثیرگذار شد. یعنی افزایش سود سپردهها نوسانهای دلار را کنترل کرد و ما دیگر شاهد آن نوسانهای شدید در بازار ارز نیستیم که بسیار مخربتر از افزایش قیمت دلار بود.
اما بانک مرکزی بیشتر به دنبال کاهش قیمت دلار بود و میگفت با افزایش نرخ سود سپردهها سوداگری این بخش کم شده و در نتیجه قیمت دلار کاهش مییابد؟
اگر بانک مرکزی میخواهد نرخ دلار را کاهش دهد باید مجموعهای از دستورالعملها را در پیش گیرد. یکی از مهمترین سیاستهایی که بانک مرکزی میتواند اجرا کند حل مشکلات نقل و انتقال پول است. افزایش سود سپردهها به تنهایی در کاهش قیمت دلار موثر نیست. به تازگی رحیمی، معاون اول رییسجمهور از بمب ارزی خبر داد که قرار بود قیمت دلار را کاهش دهد. همین حرف نرخ دلار را کاهش داد اما فقط برای سه روز و بازار زمانی که دید دولت سیاستی برای کنترل بازار ارز ندارد دوباره قیمتها بالا کشید و به بیش از ۱۹۰۰ تومان رسید.
شورای پول و اعتبار زمانی که سود سپردههای بانکی را افزایش داد برای کاهش شکاف میان نرخ سود سپردهها و تسهیلات ناچار شد برخلاف نظر دولت، نرخ سود تسهیلات را نیز افزایش دهد. بنابراین تسهیلاتی که بانکها به بخشهای تولیدی و اقتصادی میدادند با افزایش مواجه شد. البته بانکها هرگز با نرخ سودهای دستوری که بیتوجه به نرخ تورم تعیین میشود تسهیلات پرداخت نکردهاند. این افزایش، سود واقعی بخش تولید را چقدر بالا برد؟
افزایش نرخ سود تسهیلات بدون شک افزایش هزینههای تولید را در بر دارد. بانکها تا پیش از افزایش نرخ سود سپردهها، حدود ۱۷ تا ۱۸درصد سود از فعالان اقتصادی دریافت میکردند که با این اتفاق نرخ سود تسهیلات بخشهای تولیدی و صنعتی به بیش از ۲۵درصد افزایش یافت. به نظر من شورای پول و اعتبار نباید نرخ سود تسهیلات را بالا میبرد.
این تصمیم شورای پول و اعتبار کارشناسی است و پیش از این بسیاری از کارشناسان اقتصادی به دولت خرده میگرفتند که چرا نرخ سود بانکی را بدون در نظر گرفتن تورم و به صورت دستوری کاهش میدهد. چرا شما برخلاف کارشناسان معتقدید که نرخ سود تسهیلات نباید افزایش مییافت؟
بانکها با ضریب فزاینده ۵/۴ خلق پول میکنند. آنها تنها به منابع خود متکی نیستند و خیلی بیشتر از منابع جذب شده تسهیلات پرداخت میکنند. یعنی آنها خلق پول میکنند و از این بابت به سودهای کلان نیز میرسند. به همین دلیل هم نباید سود تسهیلات افزایش داده میشد.
مگر این سود چقدر بوده که آن را کلان میدانید؟
بانکها در سال ۸۹ حدودا ۱۳هزارمیلیارد تومان سود به دست آوردند. این رقم در مقایسه با سالجاری بسیار کمتر هم هست. براساس آخرین آمار موجود، در ۹ ماه سالجاری بانکها به ۲۳هزارمیلیارد تومان سود رسیدند که رقم قابل ملاحظهای است.
منبع این آمار کجاست؟
این آمار در بسیاری از جاها منتشر شده است. شما به آماری که من گفتم مطمئن باشید.
اشکال به دست آوردن این میزان سود در شبکه بانکی چیست؟
اشکالش این است که این سود در شرایطی کسب میشود که رکود، کشور را در بر گرفته است. تمامی بخشهای تولیدی و صنعتی زیانده شدهاند و تنها بانکها سودآورند. بانکها از راه دریافت سود بالا از محل پرداخت تسهیلات سودهای قابل توجه به دست میآورند. بخشی از آن را صرف افزایش سرمایه کردند و بخشی را به سهامداران بابت سود دادند. در واقع سرمایه کل بانکها هفت تا هشتهزارمیلیارد تومان بیشتر نیست و آنها با این میزان سرمایه توانستهاند به ۲۳هزارمیلیارد تومان سود برسند.
در مقابل سود بخش تولید چقدر است؟
حدود ۱۰درصد که آن هم با هزار زور و زحمت به دست میآید. بنابراین نتیجه میگیریم که در شرایط فعلی تنها بانکداری سودآور است و سایر بخشها همگی زیانده هستند. این سودآوری نیز به دلیل دریافت سود بالا حاصل شده است.
منبع :شرق