آیا تا کنون فکر کرده اید که برند شما جزء کدام نوع می باشد ؟

به طور کلی برندهای موجود به چهار گروه تقسیم می شوند :
1.برندهاي پيروز بالقوه
اين حوزه اغلب نقطه شروع شرکتهاي بوجود آورنده ارزش ويژه برند است. مواضع و رفتارهاي کارکنان بسيار متعهد برند در بخش بيروني بازار نشان داده نمي شوند، اما بر ارزش فعلي و آتي برند تاثير منفي دارند. يک نمونه مهم برند “اَپل” در مراحل اوليه اش است.عليرغم داشتن کارکنان بسيار متعهد به خاطر حاکم بودن مايکروسافت به بازار موفقيت بازاري وسيعي نيافت. بنابراين “اپل” برندي با ماهيت دروني بسيار قابل توجه و تاييد بازاري بسيار محدود بود. هرچند با ورود “آي پاد”، ” اپل” توانست اين موانع بازاري را از بين ببرد و موفق شود.
۲ . برندهاي قهرمان
اين مقوله براي برندهايي است که سطح بالايي از ابعاد قدرت داخلي و خارجي دارند. اينها ماهيت دروني قابل توجهي دارند. به علاوه خريداران تصوير ذهني جذابي از برند دارند. و برند همچنان رشد عملکردي زيادي دارد. “استارباک” مثالي بسيار خوبي براي اين مقوله است: کارکنانش سطح بالايي از تعهد برند و رفتار شهروندي برند داشتند و بازار سطح بالايي از قدرت بيروني برند نشان مي داد. يک دليل عمده اين موضوع احتمالا نتيجه انتخاب دقيق و آموزش کارکنان “استارباک” بود. اين آموزش مبناي پذيرش بيروني و رشد برند بود.
۳ . برندهاي در خطر نابودي
اين مقوله قدرت داخلي کم و خارجي بسيار بالا دارد. اينها به صورت بيروني قوي و بسيار پذيرفته شده اند اما ماهيت داخلي شان بسيار آسيب ديده است که نشان مي دهد که کارکنان تعهد برندي کم و رفتار شهروندي برندي سطح پاييني دارند. مثلا “دويچ تلکام” در سال ۲۰۰۷ سطوح پاييني از گرايش بازاري، تعهد و رفتار شهروندي پايين، تصميمات مختلف يک مدير اجرايي جديد، مشکلات داخلي عديده با کارکنان داشت. با اين وجود تصوير آن نسبتا قوي باقي ماند. در بلند مدت اين ماهيت داخلي ويران شده منجر به تضعيف قدرت خارجي و کاهش نرخهاي ابقاي مشتري و نتايج مالي نامطلوب مي شود.
۴. برندهاي بازنده
سطوح پايين قدرت داخلي و خارجي برند منجر به بي اهميت شدن برند و پذيرش بازاري محدود آن مي شوند. اين مقوله هيچ نوع رشد آتي ندارد. برندهاي قديمي تر با ناپيوستگي بالايي بين منافع کالاها و خدمات ارائه شده به اين مقوله متعلق اند. هرچند “مارک و اسپنسر” خرده فروش زنجيره اي انگليسي; ثابت کرد که حتي در اين موقعيت نااميدکننده هم بازگشت ممکن است. اين شرکت تحت فشار عمده رقابت خرده فروشي غذا و پوشاک بود و تحت تاثير منفي قدرت بيروني و دروني برند قرار داشت. استراتژي بازگشت شرکت بر ارائه خدمات متمرکز شد. آنها تلاشهاي آموزش کارکنان را افزايش داند و موفق شدند تعهد برندي و رفتار شهروندي برندي آنها را افزايش دهند که اين کار منجر به قوي شدن تصوير بيروني برند شد. در نتيجه ماتريس ثابت مي کند که تعاريف و روشهاي قدرت برند مبتني بر مشتري موجود منجر به کمتر يا بيشتر جلوه دادن قدرت برند مي شوند زيرا آنها بعد داخلي را ناديده مي گيرند. هرچند ماتريس محيط ايده آلي را نشان مي دهد که در آن دو بعد داخلي و خارجي مستقل اند. در عمل اين دو عمدتا بر هم تاثير مي گذارند.

اشتراک رایگان سالانه مجله کهن
جهت دریافت اشتراک رایگان سالانه مجله نساجی و فرش ماشینی کهن در فرم زیر ثبت نام کنید



