اصلاح قوانین، تنها راه عملی و اجرایی برای رونق تولید
روز شنبه، ۱۴ مرداد ماه با مهندس بصیری دربارهی وضعیت صنعت نساجی و مشکلاتی که در حال حاضر این صنعت با آن مواجه است صحبت کردیم. علل مشکلات را جویا شدیم و پاسخهای ایشان و راهکارهای عملی که برای حل این مشکلات در نظر دارند را شنیدیم. ایشان سالهاست که در صنعت نسّاجی فعال بودهاند و در حال حاضر رئیس انجمن صنایع نسّاجی و صاحب امتیاز و مدیرمسئول نشریه صنعت نسّاجی و پوشاک هستند. ایشان عنوان کردند راهکار عملی و اجرایی برای حل تمامی مشکلات اصلاح قوانی در تمامی حوزهها است،
- میدانیم صنعت نساجی کشور حال و روز خوبی ندارد درواقع نوسازیهایی در بخش ماشین آلات صورت گرفته اما کافی نیست. به نظر شما چه باید کرد؟
از ابتدای صحبت میخواهم بدون پرده و شفاف خدمت شما عرض کنم، مشکل صنعت نساجی از آدمهایی است که این صنعت را به وجود آوردهاند. همهی دنیا میدانند که صنعت نسّاجی صنعتی آسان، ارزآور و پولساز است. متأسفانه پایههای صنعت نسّاجی توسط کسانی گذاشته نشده است که برای خود صنعت فعّالیت کنند، بلکه توسط کسانی پایهگذاری شدهاست که برای درآمد و سود وارد این صنعت شدهاند. برای مثال اولین کسی که صنعت نسّاجی را وارد کشور کرد، آقای حاج امینالضرب (محمدحسین امینالضرب، تاجر ایرانی در دوره قاجار) بودهاست، که ماشینهای نسّاجی را وارد کشور کرد و شروع به کفن بافی کرد. اگر به خاطرات ایشان رجوع کنید میبینید که ایشان برای ایجاد صنعت نسّاجی وارد این صنعت نشدهبودند، بلکه برای سود وارد شدهبودند.
شما اگر ریزبینانه به مسئله صنعت بپردازید متوجه خواهید شد که تمام کارخانهها با انگیزه تولید و اشتغالزایی بنا نشدهاند بلکه بر اساس سودآوری ساختهشدهاند. همین دیدگاه است ما را به این تنگنا کشانده. من با بهرهمند شدن افراد از سود به خاطر انجام کاری، مشکلی ندارم، مشکل این جاست که در این سالها به خاطر کسب سود کارهایی شده که امروز صنعت را درگیر مشکلات کرده است. مسلماً صحبتهای من به مذاق صاحبان صنعت خوش نخواهد آمد، اما واقعیّت است. کارخانه را با قیمتی ارزانتر از آن چه باید ساختهاند و میگویند چرا این کارخانه سودآور نیست، و چرا وضع ما بد شدهاست؟ به مجرد اینکه به تنگنا خوردیم، این بحثها مطرح میشود. در صورتیکه ما کارخانههایی داریم که در همین شرایط اقتصادی توسط افرادی ساخته شدهاند که به صنعت اعتقاد داشتند، و در حال حاضر مشکلی ندارند و به راحتی تولید و صادر میکنند و در بازارهای جهانی خودشان را نشان میدهند.
مشکل صنعت نساجی از آدمهایی است که این صنعت را به وجود آوردهاند. متأسفانه پایههای صنعت نسّاجی توسط کسانی گذاشته که برای درآمد و سود وارد این صنعت شدهاند.
من با اینکه افراد سود کاری را که انجام میدهند، ببرند مشکلی ندارم، مشکل این جاست که در این سالها به خاطر کسب سود کارهایی شده که امروز چوبش را میخوریم. صحبتهای بنده به مذاق خیلی از صاحبان صنعت خوش نخواهد آمد، اما واقعیّت است. کارخانه را با قیمتی ارزانتر از آن چه باید ساختهاند و الان میگویند چرا این کارخانه سودآور نیست، و چرا وضع ما بد شدهاست؟
آن زمانی که باید ماشینها را نوسازی میکردیم، توجهی به مسئله نداشتیم، در صورتیکه طبق قانون هر ساله باید بخشی از سود، هزینه نوسازی ماشینها شود. به جای پرداختن به نوسازی سهلانگاری کرده و هزینه را جای دیگری کردیم. مجموع این عوامل دست به دست هم داده و باعث به وجود امدن وضعیت نابسامان در صنعت شدهاست.
چه کسی حال صنعت را بد کرده؟ آیا درست است فقط بگوییم قاچاق؟ قاچاق مثل آتویی در دست همه افتادهاست. اول باید یک مطالعه جامعه شناسی صورت گیرد که چرا قاچاق به وجود میآید. خب طبیعی است وقتی شما یک شغلی دارید که از شما گرفتهمیشود، باید بروید سراغ کار دیگری. طبعاً شما هم سادهترین کار را انتخاب میکنید.
قطعاً با تغییر قوانین میتوان وضعیت را اصلاح کرد. راهحل هم این است که مثل کشورهای دیگر به صنعت نسّاجی بها دادهشود. حالا دیگر نوبت دولت و مجلس است که این کار را انجام دهند. نوبت کسانی است که ذیصلاح و صاحبنظر هستند و کسانی که قوانین ممکلت را مینویسند. شما به صنعت امکانات نمیدهید، بعد مجبور میشوید نفت بفروشید.
زمانی ترکها به ما بدهکار بودند گفتیم بابت کاری که انجام دادیم، چه به ما میدهید، گفتند شما مرزهای کشورتان را باز کنید، ما هر چه لازم دارید وارد کشورتان میکنیم. تعدادی از محصولات یه صورت قانونی و تعداد زیادی نیز غیرقانونی وارد کشور شد. به این صورت که اجناس از طریق مناطق آزادی به راحتی وارد کشور و توزیع شد. بعد شروع به اعتراض کردیم. خود ما زمنیه را برای فعالیت آنها آماده کردیم.
صنعت نسّاجی ترکیه در سال ۱۳۴۸ اصلاً وجود نداشت. در صورتیکه ما تا سال ۵۷ بزرگترین صادرکننده منسوجات نساجی به ایتالیا، روسیه، فرانسه و آلمان با استانداردهای بالا بودیم. بعدها کشورهای اطراف ما مثل ترکیه، پاکستان و کشورهای دیگر همچون کره، ویتنام و غیره خودشان را وارد سازمان تجارت جهانی کردند. و با ورود به این سازمان راهشان برای صادرات بازتر شد و راه ایران به دلیل عدم حضور بسته شد. تا به امروز ایران هیچ اقدامی برای پیوستن به سازمان تجارت جهانی نکردهاست.
بخش اعظم مشکلات حال حاضر بخش تولید از قوانین ماست. اگر این قوانین مورد تجدید نظر قرار بگیرند و به صنعت توجه شود، قطعاً حال صنعت دوباره خوب خواهدشد. انگیزه را باید در کارخانهدار زنده کرد. قوانینی که به سرمایهدار برای حفظ سرمایه ضمانت دهد میتواند انگیزه بهوجود آورد. بهره بانکی انگیزه سرمایهگذاران را کم میکند، و باعث میشود آنها به جای سرمایهگذاری در تولید پولشان را در بانک بگذارند. ما باید برای سرمایهگذاران با اصلاح قوانین، حاشیه امنیت ایجاد کنیم. ثبات در قوانین مسئله مهمی است که باید به آن نیز پرداخته شود. مطمئناً کسی که از ترکیه جنس وارد میکند، توانایی ساخت کارخانه را هم دارد.
ما گرفتار انحطاط اخلاقی شدیم. هیچ کشوری را در اروپا پیدا نمیکنید که دیوارهای ساختمانها این قدر بلند باشد و روی آن آهن گذاشته شود. مردم از ترس دزد این دیوارها را ساختهاند، ببینید چند تن آهن روی دیوارهاست و چه قدر هزینه آهنها شدهاست. علاوه بر این هزینه پاسبانها، دادگستری، زندان و غیره وجود دارد. حالا اگر این هزینهها صرف ایجاد شغل شود، کسی خلاف و دزدی نمیکند و این هزینهها هم لازم نیست.
امروز در کشور ۹۸۱۸ کارخانه نساجی وجود دارد. تازه این تعداد، تعدادیست که دارای پروانه بهرهبرداری هستند. چطور این تعداد کارخانهها با تقویت سازمان برنامهریزی و بودجه توانست رشد پیدا کند. این سازمان برای هر بخشی شروع به نگارش استراتژی صنعتی کرد. تجّار هم وقتی دیدند که صنعت نساجی چنین صنعت پرسودی هست وارد این حوزه شدند. صنعت نساجی تنها صنعتی است، که ۸۰% سود میدهد. دولت دست هر کسی هست باید برای درست کردن وضعیت صنعت، برای مشارکت مردم انگیزه ایجاد کند.
پوشاک در ایران تولید میشود و به نام برندهای معروف خارجی فروخته میشود. وقتی که ما توان تولید با کیفیت را داریم، چرا دولت حمایت نمیکند. ما نتوانستیم برای کالایی که در کشور تولید میشد، تبلیغات خوبی انجام دهیم و حیثیّت صنعت خودمان را نگهداریم. هر چیز خوبی را هم که تولید کردیم، گفتیم برای ترکیه است. با این کار در اصل برای پوشاک ترکیه تبلیغات کرده و بازارمان را تقدیم ترکیه کردیم. اگر قوانین ساده شود، پولها از جیبها در میآید و وارد صنعت میشود. صنعت نساجی در همه رشتهها به ویژه پوشاک میتواند بسیار موفق باشد.
عزیزان میگویند از ازبکستان پنبه وارد کنید، چون با ازبکستان قرارداد بستهاند، در حالی که بهترین پنبه دنیا برای آمریکا، مصر و آفریقای جنوبی است. میپرسیم چرا از این کشورها وارد نکنیم؟ میگویند پنبه این کشورها دارای کرم سرخ است، نمیتوانیم کرم سرخ وارد کشور کنیم. توضیح میدهیم که اولاً کرم سرخ در ساقهی پنبه وجود دارد، و ما ساقه را وارد نمیکنیم، ثانیاً کرم سرخ در عدلبندی پنبه زیر فشار عدل از بین میرود و کرم سرخ وارد نمیشود. قبول نمیکنند. میگویند کرم سرخ ممکن است وارد کشور شود و کشور را آلوده کند، خوب باز هم راهحل وجود دارد. اگر این پنبهها را در اتاقی قرنطینه کنید به راحتی با گاز متیل پروماید، این کرمها از بین میرود. چرا نمیگذارید از آمریکا پنبه وارد کنیم؟ چرا بابت واردات پنبه تعرفه میگیرید که جنس خودمان گرانتر از جنس ترکیه شود. در ترکیه با این که خودش یکی از بزرگترین تولیدکنندگان پنبه است، تعرفه واردات پنبه صفر است. همه این مشکلات از قوانین است و تا قوانین اصلاح نشود امکان ندارد که از این ورطهای که در آن گیر افتادهایم، نجات پیدا کنیم.
- به صورت موردی بفرمایید باتوجه به اینکه دولت سهم عمدهای در حمایت از تولید دارد و درواقع وظیفه اصلی بر عهده دولت است. چه کارهایی بایستی در این حوزه انجام دهد؟
مهم ترین اقدامی که دولت لازم است انجام دهد اصلاح قوانین و مقررات به نقع بخش تولید و تسهیل فضای کسب و کار است تا کارآفرینان، سرمایه گذاران و مدیران بنگاه های تولیدی انگیزه لازم برای ورود به صنعت نسّاجی و پوشاک و استمرار فعالیت های تولیدی خود داشته باشند. حمایت های دولت لزوماً نباید مادی باشد. بلکه دولت می تواند از طریق اعطای معافیت ها و مشوق های گوناگون نظیر معافیت مالیاتی و بیمهای و کاستن از موانع تولید که امروزه اکثر تولیدکنندگان و صنعتگران با آن مواجه هستند، از بخش های تولیدی پشتیبانی نماید.
- میزان واردات در این حوزه نگران کننده است راهکار برای کاهش واردات چیست؟
اگر قوانین اصلاح شود، دیگر هیچ چیز نگران کننده نخواهد بود. دنیای امروز، دنیای رقابت است، علم و تکنولوژی پیشرفت کردهاست. شما دیگر نمیتوانید مرزها را محدود کنید. ما هم باید شبیه بقیه کشورهای دنیا زندگی کنیم. دنیا دارد یکپارچه میشود، بانک ها به هم متّصل میشوند. ما هم نباید با دنیا قهر کنیم. باید با دنیا به سمت جلو حرکت کنیم. با مشت بسته نمیتوان دست داد. اگر بخواهیم صنعت نسّاجی را داشته باشیم باید با دنیا آشتی کنیم. زمانیکه آقای جهانگیری وزیر صنعت بودند، به آقای دکتر نیلی بودجه دادند که استراتژی صنعتی بنویسند. اپسیلونی از آن ۱۲۰۰ صفحه که نوشته شد اجراء نشد.
نبود استراتژی و برنامه از بین بردن منابع است. گرفتاری ما ضوابطی است که دست و پا گیر است. و تا این ضوابط باشد وضعیت همین است. قاچاق نتیجه همین ضوابط است. قاچاق با انگیزه سود اتفاق میافتد حالا اگر بتوانید این انگیزه را در صنعت ایجاد کنید به جای قاچاق وارد تولید میشوند. ما این راه را جلوی پای او میگذاریم.
در همه جای جهان خرید الیاف با وزن خالص آن انجام میشود ولی در ایران، پنبهپاککنیها قیمت گونیها و مفتولهای بستهبندیها را برابر با قیمت پنبه حساب میکنند. هر چه قدر هم که به وزارت صنعت، وزارت کشاورزی و سازمان حمایت از تولیدکنندگان اعتراض میکنیم که گران فروشی صورت میگیرد، توجه نمیکنند. دولت باید جلو این خلافها را بگیرد. نتیجه این شد که کارخانهدارها سعی کردند از خارج به قیمت خالص پنبه خریداری کنند، که با وجود هزینه تعرفه و حملونقل برایشان بهصرفهتر بوده و پنبه تمیزتر و باکیفیت تر به دستشان میرسد. سالهاست میگوییم که پنبهها را که از پوزه جدا میکنید در گونی پروپیلن نریزید. چون الیاف آن رنگ نمیپذیرد، و الیاف آن با پنبه مخلوط میشد و باعث میشد وفتی پارچه را رنگ میکنند، پارچه خوب رنگ نگیرد. این همه کار میشود و در نهایت ضایعات تولید میشود.
- ما هم انجمن صنایع نساجی داریم، هم جامعه متخصصین نساجی، هم اتحادیه تولید و صادرات پوشاک و نساجی به تازگی نیز انجمن همگنها در حال پایه گذاری در شهرستان ها هستند. در کنار این تشکلها هر استانی سازمان صنعت مجزا در کنار اتاقهای هر استان و این یکم سردرگمی در تولیدکنندهها ایجاد میکند. با اینکه میدانیم هر یک وظایف مجزایی دارند اما در برخی موارد ناهماهنگیهایی ممکن است پیش آید. آیا بهتر نیست یک تشکل واحد با کمیته های جداگانه وجود داشته باشد؟
من به سال ۱۳۴۰ برمیگردم، در این سال حسن کورس اولین انجمن صنایع نسّاجی ایران را بهپا کردند، که دنبالهاش همین انجمن نسّاجی موجود است. بعد از انقلاب در سال ۱۳۶۰ ما ۱۷ کمیته تخصّصی برای کل صنعت نسّاجی درست کردیم. و تبدیل شدیم به انجمن کارفرمایی، ولی بعدها من اسمش را عوض کردم و گذاشتم انجمن صنایع نسّاجی ایران. مشکل اسم انجمن کارفرمایی این بود که کارگر را مقابل کارفرما قرار میداد، ولی در انجمن صنایع نساجی، کارگر و کافرما از هم جدا نمیشدند و کنار هم قرار میگرفتند.
بعدها من از دل این ۱۷ کمیته، جامعه متخصّصین نسّاج را با الهام گرفتن از ATI انگلستان به وجود آوردم، که در آن جا، اساتید و صنعتگران با تجربه که بازنشسته شدهاند، جمع میشوند و کارخانهداران اگر به مشکلی خوردند، با آنها مشورت میکنند و حقالزحمه میپردازند. کار انجمن حفظ منافع تولیدکننده است و وظیفه جامعه متخصّصین حفظ دانش صنعت است. در همان زمان اتّحادیه تولیدکنندگان را هم بهوجود آوردیم، به این علت آن جا را ساختیم که معتقد بودم باید واسطهها حذف شوند، یعنی همان کسی که تولید میکند، خودش هم صادر کند. در آن زمان پرداخت تشویق صادراتی در وزارت بازرگانی دست مرکز توسعه و تجارت بود که آقای خسروتاج مدیرش بود، و ایشان مسئولیت ۲۰% تشویق صادراتی را برای صادرات کارخانجات نسّاجی را در اختیار ما گذاشتهبودند، که با مسئولیت خودمان به کارخانهداری که صادرات انجام میداد، بپردازیم.
حدود ۸ سال پیش که من از آن جا خارج شدم، همه چیز بهم ریخت. مشکل کشور این است که همه چیز به فرد بستگی دارد. بعد از رفتن من تشویق صادرات قطع شد. بعد هم انجمن صنایع نساجی که در آن زمان، با ۱۷ کمیته تخصصی قطب نساجی کشور بود، و هر وقت وزارتخانه به مشکلی برمیخورد، با کمک و مشورت انجمن آن را حل میکرد. به هم ریخت و این کمیتهها از هم منفک شدند. بعد هم انجمن نتوانست وظایفش را انجام بدهد و در نتیجه در هر استانی انجمن جداگانه ساختهشد، و در حال حاضر ۱۵ انجمن صنایع نسّاجی در استانها داریم، یکی هم به تازگی آقای هاکوپیان درست کردهاند، به نام انجمن صنایع پوشاک ایران. یک تعدادی هم سازمانهای وابسته ایجاد شدهاست، مانند تشکیلات آقای شیرازی که برای اصناف است، که ربطی به صنعت ندارد و هر کسی بخواهد مغازهای باز کند باید هزینهای به اتحادیه فروشندگان بپردازد. قبل از آن که از انجمن خارج شوم، نشانههای شروع این جریان دیدهمیشد. من هم که دیدم این جریان در حال شکلگیری است، اساسنامهای نوشتم به نام کنفدراسیون صنایع نساجی ایران. هدفم این بود که همه این تشکیلات را زیر یک سقف جمع کنم، و گزارشهایی که صورت میگیرد مستقیماً به یک جا برسد، نه این که چند دست بچرخد و اصلش تغییر کند. البته من فکر میکنم حاکمیّت و مخصوصاً وزارت صنایع از رشد قارچگونه تشکّلها خوشحال شد، چون همین باعث میشد که هر کدام شکایتی کنند، آنها را مقابل هم قرار دهد. از طرفی دیگر اصلاً مشکلات حل نشد، چون اصلاً نمیخواستند مشکلات حل شود، اگر میخواستند، نمیگذاشتند کار به این جا برسد. دولت میدانست که وزارت کار مسئول این تشکّلهاست، اما به وزارت کشور، به اتاق بازرگانی و به خانههای صنعت و معدن هم اجازه داد که تشکّل ایجاد کند. بعد آمدند قانون بهبود کسبوکار را نوشتند و گفتند همهی این تشکیلات زیر سقف اتاق بازرگانی صنایع و معادن ایران جمع شوند، زیرا همه تولیدکنندگان باید کارت بازرگانی داشتهباشند. از آن تاریخ تا به حال اتاق بازرگانی مماشات میکند. یک اساسنامه برای این جمع نوشتم و به تأیید اکثرشان هم رساندم، از ۴ سال پیش هم به اطلاع اتاق بازرگانی رساندهشدهاست. ۸ یا ۹ جلسه هم با آنها داشتیم، که در جلسات موافقت میکردند، ولی حالا منتظریم که اتاق جواب بدهد. اگر تمام این تشکیلات در یک کنفدراسیون، یکپارچه شوند، مثل تمام کنفدراسیونها در دنیا، مطالبی که به دولت ارائه میدهند، یکسانتر خواهد بود، و دولت هم با یک گروه طرف خواهدبود. در این اساسنامه قرار بر این است که از همه تشکّلها یک نماینده به عنوان سخنگوی آن بخش باشد.
- سخت است که بعد از ۳۸ سال همچنان مشکل قاچاق کالا داریم؟
قاچاق پدیده ای است که علل و ریشه های اقتصادی دارد و همانطور که عرض کردم، به دلیل قیمت تمام شده بالای تولید داخل و مشکلات بخش تولید، تولیدکنندگان کشور در طول این سال ها نتوانسته اند از نظر قیمت و کیفیت با محصولات خارجی رقابت کنند. همین عامل باعث شده قاچاق سودآوری و توجیه اقتصادی بالایی داشته باشد و گروهی ریسک آن را به جان بخرند. در واقع وقتی نیاز در بازار داخلی وجود دارد و این نیاز توسط تولیدکنندگان داخلی تأمین نشود، واردات و قاچاق برای تامین این نیاز انجام می گیرد. ضمن اینکه برخی از فعالان صنعت نساجی و پوشاک کشور معتقدند این حجم بالای قاچاق پوشاک به کشور نمیتواند صرفا به روشهای پیش پا افتاده یا توسط افراد مبتنی یا کوله بران انجام شود و قاچاق پوشاک جنبه سازمان یافته دارد که صحت این موضوع باید مورد بررسی قرار گیرد.
- چه کسانی از قاچاق سود میبرند که این چنین درمقابل بسته شدن راه آن مقاومت میکنند؟
ببینید، به نظر من دولت میتواند جلوی قاچاق را بگیرد، اما میگوید، اگر جلوی قاچاق را بگیرم بسیاری از افراد بیکار میشوند، مثل افراد مرزنشین و کولبرها. ایران با ۱۷ کشور همسایه است. در تمام مرزهای افراد با کشورهای همسایه دادوستد دارند. مقابله با قاچاق برای دولت هزینه گزافی دارد. حالا این که هزینه مقابله با قاچاق بیشتر است یا هزینه بسته شدن کارخانهها و بیکار شدن کارگرها، همان استراتژی است که دکتر نیلی نوشتهاست. و باید با عدد و رقم توسط اقتصاددانها و جامعهشناسان بررسی شود که هزینه کدام گزافتر است. این را من نمیتوانم به شما بگویم. چیزی که من میدانم این است که دولت توانایی مقابله با قاچاق را دارد. ولی درگیر کارهای سیاسی است. کشور ما بین کشورهای جنگزده و فقیر قرار دارد. اگر کشور ما در منطقهی دیگری قرار داشت، وضعیّت این نبود. ایران مجبور است که با کشورهای منطقه ارتباط داشتهباشد، شاید همین اجبار رابطه است که مانع مقابله با قاچاق میشود. با این همه من میدانم که اگر ما استراتژی صنعتی و اقتصادی داشتیم، و طبق آن حرکت میکردیم، قوانین اصلاح میشد و در ادامه جلوی قاچاق گرفتهمیشد. ما نیاز به اصلاح قوانین داریم، نیاز به استراتژی صنعتی داریم. نیاز داریم که بحرانهای اخلاقی در جامعه حل شود. نیاز به بررسی جامعهشناسانه این مسائل داریم.
- یکی دیگر از بحثها تعرفه کالاهای وارداتی است مخصوصا در حوزه واردات پنبه. راهکار عملی چیست؟
زمان دکتر مصدق نه وزارت کشوری به این بلندی و نه این تعداد آدم تحصیلکرده در صنعت کشاورزی داشتیم. ولی این کشور با دست خالی و همان سبک سنتی دویست و پنجاه و چهار هزار تن پنبه تولید میکرد. در سال ۱۳۵۴ وقتی FAO از استرالیا به ایران آمدند و پس از بررسیها، دیدند که این منطقه توان تولید پانصدوبیستوپنج هزار تن پنبه را دارد، ولی چون به سبک سنتی عمل میشد نمیتوانستند به آن مقدار برسند. گفتند اگر از بذر اصلاحشده، کود و سم مناسب استفاده شود، مقدار تولید بالا میرود. اما در حال حاضر ایران پنجاه هزار تن پنبه تولید میکند زیرا دستاوردهای علمی دانشمندان و دانشگاهها بهکار گرفتهنشدهاست. همین پنبهای هم که الان تولید میشود مناسب پوشاک و محصولات لطیف نیست. بلکه به درد لحاف و پوشش مبل و چیزهای ابتدایی میخورد.
قوانین از یک طرف و مواد اولیه نامناسب از طرف دیگر اوضاع صنعت را بد کردهاند. حالا سخن من با دولت این است، شما که این کارخانهها را در کشور بهوجود آوردهاید و به آنها پروانهی بهرهبرداری دادهاید، وقتی نمیتوانید مواد اولیه را فراهم کنید، چرا برای واردات مواد اولیه ده درصد تعرفه میگیرید؟ کسی که کارخانه ساختهاست، علاوه بر هزینه ماشینآلات، باید هزینه بیمه کارگران، تعرفهی واردات مواد اولیه، حملونقل، آب و برق را بدهد. با این هزینهها صنعت در هیچ کجای جهان نمیتواند خوب کار کند. سرمایهگذاری که سرمایه و توان و آبرویش را برای کار گذاشتهاست برای حفظ خود مجبور به هر کاری میشود. حالا میگویند حال صنعت نساجی بد است. وقتی امکاناتی دادهنشدهاست و همه چیز از آن گرفتهشده، خوب معلوم است حال صنعت بد میشود.
در بخشهایی که ظرفیت و امکانات تولید در کشور فراهم است و تقاضا وجود دارد، لازم است تعرفه واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای تولید کاهش پیدا کند تا تولیدکنندگان بهای کمتری برای تأمین مواد اولیه پرداخت کرده و بتوانند محصولی قابل رقابت با نمونههای مشابه خارجی تولید و عرضه نمایند.. البته اینکه تعرفه چه نوع کالاهایی باید کاهش بیابد، نیازمند بررسی آماری و نظر سنجی دقیق است تا اولاً واردات متناسب با نیاز انجام شود و ثانیاً واحدهای تولیدی کشور آسیب نبینند. کما این که واردات بیرویه و حساب نشده از نخ هند که در سنوات گذشته انجامگرفته، به قیمت تعطیلی واحدهای ریسندگی با سابقه کشور تمام شدهاست.
- با مالیات و بیمه و تأمین اجتماعی چه میشود کرد؟
در هیچیک از کشورهای آسیایی تأمین اجتماعی از کارخانهها ۲۳% بابت هر کارگر هزینه دریافت نمیکند. ۲۳% درصد کارفرما میپردازد، ۳% دولت به عنوان کمک و ۷% هم خود کارگر میپردازد. یک دفترچه هم به دست کارگر میدهند، نه هزینه بیمارستان را میپردازند و نه دارو، هیچ کمکی به کارگر نمیکنند. این پولها بیخود پرداخت میشود. کارفرما هم اگر بخواهد کارگر را حفظ کند، باید برای کارگر بیمه تکمیلی درست کند. پرداختن ۲۳% برای خدمات تأمین اجتماعی و همچنین پرداختن وجه بیمه تکمیلی، هزینه تولید را بالا میبرد. این یکی از مواردی است که دولت میتواند در آن کمک کند، و کارفرما فقط یکی از این هزینهها را بپردازد. به تازگی نیز دولت پایش روی خرخرهی جامعه گذاشتهاست و میگوید باید ارزش افزوده بپردازید. پرداخت ارزش افزوده در تمام دنیا متداول است، اما یک سیکل کامل دارد. یعنی اینگونه است که مصرفکننده اگر یک پیراهن بخرد باید یک مقدار ارزش افزوده بدهد، اما اگر ده تا پیراهن بخرد باید بیشتر بدهد، چون کسی که ده پیراهن میخرد، پول پرداخت مالیات را هم دارد. در کشور ما هنوز ارزش افزوده جا نیفتاده است، ولی دولت آمده و خرخرهی تولیدکننده را گرفتهاست و از او میخواهد که ارزش افزوده را بپردازد. اگر بخواهد ۹% هم به عنوان ارزش افزوده بپردازد، اصلاً سودی نمیکند. کدام کارخانه میتواند این هزینه را بپردازد؟ البته این موضوع در کمیسیون اقتصادی مجلس در دست بررسی است که صرفاً مصرفکنندگان نهایی این ۹ درصد را بپردازند.