انتقال فرش ماشینی به افغانستان؛ خوب یا بد؟
اکنون و درشرایط فعلی منطقه کاشان و آران و بیدگل به عنوان قطب فرش ماشینی ایران شناخته شده است و اگر به تاریخچه تولید فرش ماشینی عنایت داشته باشیم پی خواهیم برد که استارت تولید این نوع فرش باتوجه به سوابق و قدمت تاریخی فرشهای دستی در کاشان و شهرستان های اطراف شکل گرفت. در آن زمان نفیس ترین فرشهای دست باف درکاشان تولید شده و به گوشه و کنار دنیا در قالب انواع فرشهای دست باف پشمی، کرکی و ابریشمی صادر می گردید. تولید فرش های دستباف نفیس کاشان اکثرا در منازل و به طور سنتی و خانوادگی انجام می شد، تا اینکه جوانه های تولید فرش ماشینی درکاشان درکارخانجات مخمل و ابریشم کاشان ایجاد گردید و اولین نمونه آن تولید قالیچه هایی تحت عنوان پیک نیکی بصورت متحدالشکل در دستگاههای بافندگی ساخت کشور ژاپن تولید گردید که تمام مواد اولیه مصرف شده در آن ازالیاف پنبه گرفته تا خاب آن در خود واحد ریسندگی الیاف کوتاه شرکت تولید شده بود.
البته در همین ایام و حدود سال ۱۳۵۴ کارخانجات فرش گیلان و اکباتان وجود داشت و همزمان کارخانجات صنایع راوند که مجهز به خطوط کامل ریسندگی الیاف کوتاه، الیاف بلند، رنگرزی و تکمیل و کنترل و بسته بندی نیز بود تاسیس گردید که با امکانات فوق العاده خود تبدیل به بزرگترین و مجهزترین کارخانه تولید فرش ماشینی در خاورمیانه شد.
در مراحل اولیه کارخانجات صنایع راوند اقدام به تولید فرشهایی با نخ تار پنبه و پود کنف و خاب پشم ایجاد گردید و در ادامه الیاف اکریلیک جای پشم را گرفت. با پیروزی انقلاب و فضای ویژه ای که ایجاد گردید همکاران شرکت صنایع راوند برای اولین بار اقدام به مونتاژ دستگاه تولید فرش ماشینی نمودند و این شد سرآغاز تحولی عمیق در زمینه خودکفایی در صنعت فرش ماشینی و آغازی بر یک راه طولانی در صنایع فرش ماشینی…
اکنون چهل سال از آن زمان میگذرد… تعداد محدود دستگاههای فرش ماشینی آن زمان اکنون تبدیل به هزاران دستگاه مدرن شده و خطوط ریسندگی نخ فرش ماشینی، تابندگی، چله پیچی، تکمیل و … در حد غیر قابل تصوری بالا رفته است.
دستگاه های ۳۵۰ شانه تبدیل به ۴۴۰ شانه، ۵۰۰ شانه، ۷۵۰ شانه، ۱۰۰۰ شانه، ۱۲۰۰ شانه، ۱۵۰۰ و حتی۱۶۰۰ شانه و به چرخه تولید اضافه شده اند و در این سالها بخصوص از سال ۹۰ به بعد مسابقه خرید دستگاههای بافندگی از دو شرکت وندویل بلژیک و شونهر آلمان ادامه داشته و متاسفانه تولیدکنندگان فرش ماشینی صرفاً در خدمت شرکتهای تولیدکننده دستگاهها بوده اند بدون اینکه بدانند آخر و عاقبت این رقابت به چه سرانجامی می رسد و فراموش کردیم که روزی در سال ۵۸ این ما بودیم که اقدام به مونتاژ و حتی تولید دستگاههای بافندگی فرش ماشینی در کاشان خودمان نمودیم و شاید این بستری بود تا کاشان به قطب فرش ماشینی ایران و یکی از تولید کنندگان مهم در دنیا تبدیل بشود.
چگونه بود بعد از آن اقدام موفقیت آمیز و مونتاژ اولیه هیچ وقت به این فکر نیافتادیم که خودمان دستگاه بافندگی بسازیم و صرفا به سفارش ماشین آلات با اتوماسیون بالاتر با خروج مقدار زیادی ارز مملکت اقدام نمودیم وهیچ فرد و نهادی هیچ حرکت معنی داری انجام نداد.
افغانستان و الگوی ایرانی!
با ورود دستگاه های با تکنولوژی بالا به ایران و افزایش رقابت نفس گیر بر سر تراکم فرش ماشینی در حال حاضر تمایل برای کار با ماشین آلات ۳۵۰، ۴۴۰ و ۵۰۰ شانه در ایران کاسته شده و اغلب شرکت ها در حال فروش این ماشین آلات و وارد کردن ماشین آلات با تراکم بالا هستند و یا قبلاً این کار را کرده اند. در یک بررسی میدانی که اخیراً انجام شده است شاهد خروج دستگاههای ۳۵۰ شانه،۴۴۰ شانه و حتی ۵۰۰ شانه از چرخه تولید در کل منطقه کاشان و آران و بیدگل هستیم و همزمان این دستگاهها با کمک بعضی از همکاران به کشور افغانستان ارسال می شود و دوباره به تولید ادامه می دهند.
سوال آن است که:
دوستان اتحادیه تولیدکنندگان فرش ماشینی، کارفرمایان فرش ماشینی، خوشه فرش ماشینی، ادارات صنایع شهرستانهای کاشان و اران و بیدگل آیا از این موضوع خبر دارید؟؟!!
اگر در جریان این حرکت هستید آنرا چطور ارزیابی می کنید؟ و چه استراتژی در قبال آن اتخاذ خواهید کرد؟
مسلما این مساله به خودی خود نمی تواند به عنوان یک اتفاق بد یا خوب ارزیابی شود بلکه نحوه برخورد ما و استراتژی اتخاذ شده از طرف ماست که می تواند خوب یا بد بودن آنرا مشخص نماید. این که کشورهای عقب افتاده تر از نظر صنعتی در صدد وارد کردن ماشین آلات دست دوم برای تولید باشند فی نفسه قابل قبول است کما اینکه ما نیز در دهه گذشته و حتی همین حالا تعداد بسیار زیادی از ماشین آلات خود در بخش نساجی را به صورت دست دوم از کشورهای صاحب صنعت نساجی و فرش نظیر ترکیه و بلژیک و آلمان و ایتالیا وارد می کنیم.
فراموش نکنیم که افغانستان یکی از مهمترین بازارهای صادراتی فرش ماشینی ایران است و سالانه میلیون ها دلار ارز نصیب شرکت های فرش ماشینی ایران می کند. اگر این کشور خود به یک تولید کننده فرش ماشینی تبدیل شود چه منافع و مضراتی را برای صنعت فرش ماشینی ایران در بر خواهد داشت؟
مسلما کسی نمی تواند جلوی انتقال این ماشین آلات را در یک جریان اقتصادی سالم و آزاد بگیرد و اگر فرض کنیم که ما هم ماشین آلات خود را به افغان ها نفروشیم می توانند با کمی دردسر بیشتر و زمان و پول بیشتر از ترکیه و بلژیک، مصر و … تهیه نمایند. بنابراین زمان خوبی است که شرکت های ما در سیاست های کلان تولید و صادرات خود دقت نظر بیشتری داشته باشد.
برای سیاست گذاری بهتر باید به سوالات زیر پاسخ داد:
آیا شرکت های ایرانی می توانند به طور مستقیم و یا به صورت مشارکتی در افغانستان کارخانجات تولید فرش ماشینی تاسیس کنند؟ و از انتقال تجربه و ماشین آلات خود به افغانستان هم منفعت مالی ببرند و هم بازار افغانستان را در دست داشته باشند؟
– آیا در صورت تامین نیاز بازار ۳۰ میلیون نفری افغانستان توسط تولید کنندگان افغانی بازارهای جایگزینی در نظر داریم؟
– در صورت ادامه روند موجود در ۵ سال آینده چند واحد بافندگی فرش ماشینی در افغانستان ایجاد خواهد شد و چه زمانی ممکن است همانطور که ما از واردات فرش های بلژیکی و ترک استقلال یافتیم آنها هم فرش های ایرانی را بای کوت کنند؟
بهنام قاسمی – مجله کهن
info@kohanjournal.com
گزارش کامل این نمایشگاه و … را در کانال اینستاگرام ما دنبال کنید :