بازار فرش دستباف در خواب زمستانی
با توجه به تغییر سلیقه نسل جدید، رکود اقتصادی حاکم در اروپا و نبود قدرت خرید در بازار داخلی، رکودی بر بازار فرش دستبافت حاکم شده است که شکستن آن نیاز به یک عزم ملی دارد.
فرش دستباف در گذشتهای نزدیک، یکی از کالاهای اساسی و غیرقابل حذف از زندگی ایرانی بوده و چون سکه و طلا، نوعی سرمایهگذاری محسوب میشده؛ اماحالا شرایط خرید و فروش این کالای ارزشمند هنری به خاطر تغییر سلیقه نسل جدید، رکود اقتصادی حاکم در اروپا و نبود قدرت خرید کافی در بازار داخلی تغییر کرده است. به گونهای که رها شدن از این وضعیت و تبدیل دوباره فرش به یکی از اقلام مهم صادراتی کشور، نیازمند یک همت ملی است.
برای درک بهتر وضعیت بازار فرش دستباف به سراغ یکی از مراکز مهم خرید و فروش فرش دستباف در پایتخت میرویم، مرکز خریدی که ساختمان آن متعلق به سال ۱۳۵۰ است و معماریاش بر اساس معماری اصفهان شکل گرفته است. ورود به این بازار برای درک وضع و حال خرید و فروش کافی است، دیدن راهروها و حجرههای خالی از رکود حاکم بر بازار میگوید.
حسن روحانی، ۴۵ سال است که در این بازار به خرید و فروش فرش مشغول است و جزو افراد با اعتبار این بازار محسوب میشود. او در توضیح ضرورت توجه به بازار فرش دستباف ایرانی میگوید: توجه به صادرات فرش دستباف بسیار مهم و ضروری است چراکه که ما با صادرات فرش تنها یک کالای مصرفی به نام فرش را صادر نمیکنیم، بلکه ما صادرکننده فرهنگ غنی ایرانی هستیم. شما توجه داشته باشید وقتی فرد سرشناسی مانند استاد فرشچیان وقت میگذارد و برای بافندگان نقشه طراحی میکند، میتوان به سادگی فهمید که توجه به این کالا چقدر ضروری و مهم است.
به گفته این تاجر قدیمی فرش، ما در حال حاضر رقیبان بسیاری مانند ترکیه، افغانستان، پاکستان، هند و چین داریم که فرش هیچ کدام از این کشورها از نظر کیفیت نمیتوانند با فرش ایرانی رقابت کند. اما متأسفانه با توجه به کیفیت منحصر به فرد فرش ایرانی، باز هم ما در سطح جهانی بازار خود را از دست دادهایم.
قطع صادرات فرش یعنی قطع دادوستد فرهنگی
روحانی با اشاره به مشکلات موجود در زمینه خرید و فروش فرش میگوید: رقیبان ما زیاد شدهاند و اجازه عرض اندام را به دلیل شرایط مناسب حضور در بازار جهانی از ما گرفتهاند و با حمایتهای دولتی تبلیغات گستردهای انجام میدهند. ما در گذشته در کشورهای مختلف اروپایی مانند آلمان نمایشگاههای متعددی را برگزار میکردیم اما متأسفانه این فرصتها نیز در سالهای گذشته از بین رفته است. اگر تعطیل شدن این فرصت اقتصادی را از زوایای دیگر بررسی کنیم به این نتیجه میرسیم که ممکن است از بعد اقتصادی نیز چشم بپوشیم اما نباید فراموش کنیم که قطع صادرات فرش، یعنی پایان صادرات فرهنگ به نقاط مختلف جهان، که این مساله بعدها پیامدهای بسیار بدی را در پی خواهد داشت.
به باور این پیشکسوت حوزه فرش، شرایط فرهنگی تغییر کرده و مردم کمتر برای فرش هزینه میکنند، از طرفی مشکلات اقتصادی اجازه نمیدهد که افراد جامعه برای خرید فرش هزینه کنند و شاید به همین دلیل است که خریدوفروش بازار داخلی در حد صفر است. در قسمت گردشگری نیز به دلیل نبود نظارت کافی، اتفاقات ناپسندی انجام میشود. برای مثال لیدر یک تور خارجی به من مراجعه و به ما پیشنهاد میدهد که اگر ۲۰ درصد از قیمت فرش را به او بدهم توریستها را به مغازهام میآورد، این در شرایطی است که من اگر بخواهم این کار را انجام دهم باید ۴۰ درصد روی قیمت فرش بکشم که این دزدی محسوب میشود و من این کار را نمیکنم.
فرش ایران را با کشورهای دیگر مقایسه نکنید
برای فهم میزان خریدوفروش و تفاوت فرشهای ایرانی با یکدیگر به سراغ دیگر حجرهداران رفتیم و متوجه شدیم که در بازار فعلی، میزان فروش داخلی تقریباً دو برابر صادرات است و میزان خریدوفروش نسبت به سالهای گذشته حدود ۷۰ درصد کاهش یافته است. قیمت یک فرش ۶ متری تبریز از ۸ میلیون تومان شروع و تا ۴۰ میلیون ادامه دارد که این اختلاف قیمت به دلایل مختلفی مانند نقشه، درصد ابریشم، رنگ و نوع گره زنی است. گرانترین فرش دستی متعلق به قم است و دلیل خاصی نیز برای این موضوع وجود ندارد. نرخ گذار بازار فرش، فرش تبریز است، البته این به معنی اینکه فرش تبریز ارزشمندترین فرش ایران باشد نیست چراکه فرش اصفهان، آبروی فرش ایران است، البته نباید فراموش کرد که فرش کاشان و یزد را نیز جزو فرش اصفهان حساب میکنند.
برای درک درستی صحبتهای مطرح شده به سراغ علیرضا اردهالی رفتیم که بیش از ۴ دهه از عمر خود را صرف تجارت فرش کرده است. او با توجه به تقسیم بازار هدف میگوید: اینکه عدهای فرش ایرانی را با فرش کشورهایی مثل چین و پاکستان مقایسه میکنند کار درستی نیست، چراکه فرش کشورهایی مانند چین، پاکستان و افغانستان صرفاً یک کالای تجاری است اما فرش ایرانی یک کالای فرهنگی محسوب میشود، بنابراین این دو فرش با هم قابل مقایسه نیستند.
او با اشاره به نبود قانون کپیرایت و پیامدهای آن میگوید: متأسفانه به دلیل اینکه ما از قانون کپیرایت پیروی نمیکنیم، کشورهای تولیدکننده فرش، نقش و طرح ایرانی را کپیبرداری میکنند و ما نتوانستیم از طرحهای خودمان حفاظت کنیم.
اردهالی در توضیح دلایل کاهش تقاضا برای خرید فرش دستباف بیان میکند: در چند سال اخیر سلیقهها تغییر کرده و افراد کمتر پول خود را صرف خرید فرش میکنند. در گذشته فرش جنبه پسانداز و سرمایهگذاری داشت اما امروز دیگر شرایط تغییر کرده و وضعیت با ۲۵ سال پیش بسیار متفاوت است.
به گفته این فعال حوزه فرش، فرش دستباف ایرانی به راحتی از چرخه مصرف خارج نمیشود. فرشهایی که ۷۰ سال پیش از ایران صادر شده، این روزها هنوز هم در حال معامله و جابهجایی است. فرش ایرانی به دلیل نقشه، رنگ، جنس ابریشم و بافت خاص خودش با سایر فرشهای دستباف متفاوت است. همچنین تنوعی که در فرش دستباف ایرانی است در کمتر کالایی مشاهده میشود.
اردهالی در توضیح وضعیت بازار در سالهای گذشته میگوید: در حال حاضر بازار در ابتداییترین حد معمول به سر میبرد و روزبهروز در حال بدتر شدن است. این رکود حدود ۱۲ سال است که بر بازار حاکم است و فکر نمیکنم دولت بتواند کار خاصی برای آن انجام دهد،
با توجه به صحبتهای مطرح شده و توصیف فضای حاکم بر بازار فرش، میتوان به این نکته پی برد که در حال حاضر، شرایط بازار فرش نیاز به یک شوک روانی دارد تا دوباره به حالت قبل بازگردد یا حداقل سبب بهبود وضعیت فعلی شود. بدون شک بایستی برنامه های مدونی برای این صنعت و هنر اصیل ایرانی درنظر داشت تا نظرها را به سمت فرش دستباف ایرانی جلب کرد.