نوآوریمحوری … عاملی راهبردی در توسعه صنعت نساجی کشور
علیاشرف احمدیان : دکترای مدیریت بازرگانی از دانشگاه تهران، مدرس دانشگاه
مقدمه
مصرفکنندگان دنیای امروز ،علیرغم مواجه شدن با حجم بالایی از کالاها و خدمات قابل انتخاب ، ناراضیتر و دارای سطح وفاداری کمتری نسبت به یک محصول خاص میباشند. یک دلیل واضح این امر در ویژگیهای خاص مشتریان نسل فعلی میباشد که بدلیل داشتن دانش بالای ناشی از شفافیت محیط کسبوکار و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی در دسترس، تمایل بیشتری به مذاکره با بنگاهها در تمامی بخشهای فرایند مبادله دارند (هایر و دیگران، ۲۰۰۶؛ وایت و یانامندرام، ۲۰۰۷؛ کوا و کوا، ۲۰۱۲).
نوآوریمحوری یکی از کلیدواژههای اصلی موفقیت دنیای کسب و کار امروز شده است و در پژوهشهای زیادی از آن به عنوان یکی از عوامل اساسی موفقیت یاد شده است (آردی، ۲۰۲۰؛ چسبروق، ۲۰۰۶؛ لین و دیگران، ۲۰۲۰؛ پیت و همکاران، ۲۰۲۰).
نوآوریمحوری یک راهبرد جهت موفقیت بنگاههای کسبوکار در محیط رقابتی و مرگبار فضای کسبوکار امروز است که باعث میشود مدیران به سمت یافتن روشهای نوین برای ایجاد ارزش بهنحوی بهتر و برتر از رقبا باشند.
با توجه به شرایط حاکم بر محیط بازار فعلی ، انواع بنگاه های فعال در عرصه کسب و کار از بنگاه های کوچک تازه تاسیس تا شرکت های فراملیتی و جهانی ، به نقش و اهمیت مشتری به عنوان یک منبع ارزشمند برای رشد و بقا در عرصه رقابت پی بردهاند. در واقع فعالان حوزه کسب وکار، به خوبی دریافتهاند که ایجاد ارزش بصورت نوآور برای مشتری در تمامی بخشهای فرایند از تولید و توزیع تا توسعه و بسط، از یک طرف لازمه حضور قدرتمند در فضای کنونی بازار بوده و از طرف دیگر موفقیت کسب و کار را به دنبال خواهد داشت.
نوآوریمحوری یک عامل کلیدی در بهرهگیری موثر از فرصتهای پیرامون یاد شده است. صنعت نساجی ایران بعنوان یک صنعت مادر، اشتغالزا و اثرگذار قدرت خلق ارزش فوقالعادهای در دنیا دارد. این صنعت با تاریخچه طولانی، قدرت صادرات و ارزآوری، اشتغالزایی و …با مشکلات متعددی در حوزه تولید و صادرات دست و پنجه گرم میکند. مشکلات صنعت نساجی ایران را میتوان در دو دسته عوامل برون بنگاهی و درون بنگاهی طبقهبندی کرد (احمدیان و ذوقی، ۱۳۹۳؛ صنوبر و احمدیان، ۱۳۸۶).
در حوزه عوامل برونبنگاهی میتوان به دستگاههای دولتی مرتبط با امر تولید و صادرات، گمرک، سیستم بانکی و … اشاره کرد. که متاسفانه بخش زیادی از مسائل آن فعلاً حل و فصل نشده و به نوعی خودتحریمی درون اقتصاد منجر شده است.
مقاله حاضر درصدد است ضمن معرفی راهبرد نوآوریمحوری و فاکتورهای اثرگذار ، فرایند تاثیر آن را درصنایع مادری مانند صنعت نساجی مورد تحلیل قرار دهد. نتایج این مطالعه میتواند برای فعالان صنعت نساجی، دولت و سیاستگذاران حوزه تولید و صادرات و همچنین پژوهشگران این حوزه مفید باشد.
خلاقیت و نوآوری
خلاقیت و نوآوری بنیادی:
خلاقیت و نوآوری بنیادی عبارت است از نوعی خلاقیت و نوآوری اساسی و زیربنائی در فناوری سخت افزاری یا نرم افزاری سازمان صنعتی که موجب تغییر و تحول اساسی و بنیادی در آن سازمان می شود.
خلاقیت و نوآوری فرآیندی:
خلاقیت و نوآوری در فرآیند عبارت از خلاقیت و نوآوری در فرایند، تغییر روشها و تغییر ساز و کارها است . خلاقیت ها و نوآوری های سازمانی مانند شیوه های نوین مدیریت کیفیت، روشهای جدید مدیریت بهرهوری و شیوههای نوین مدیریت منابع انسانی، سیستمهای نوین مدیریت خلاقیت و نوآوری
خلاقیت و نوآوری فرآوردهای:
خلاقیت و نوآوری فرآوردهای عبارت از خلاقیت و نوآوری در یکی از ویژگیهای محصول سازمان صنعتی می باشد .تغییر نوع و کیفیت محصول و یا تولید محصولات جدید و بدیع در سازمان خلاقیت و نوآوری فرآوردهای محسوب میگردد (کوزینستز و همکاران، ۲۰۰۸)
خلاقیت و نوآوری در سازمان:
همراه و همسو شدن سازمانها با تغییرات محیط و برقراری مدیریت دانش در سازمان، سازمانهای خلاق خصوصیات ویژه ای را دارا هستند. مهمترین ویژگی این سازمانها انعطاف پذیری آنها در رویارویی با بحران ها است. یکی از دلایل معرفی نظریه اقتضایی مدیریت، تاکیـد بر این موضــوع دارد. سازمانهای انعطاف پذیر با مسائل و تنگناها برخورد منطقی و محققانه داشته، در صورت نیاز به تغییر و تحول، پس از بررسی دقیق و عالمانه، آن را اعمال می کنند. ساختار خلاق، نمـایانگر روابط واحدهای آن و نشـــان دهنده میــزان انعـطاف پذیری آن است.
سازمانهایی که دارای ساختار غیرقابل انعطاف باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگی مــــی شوند. نگرش جدید دیگری تحت عنوان نگرش مدیریت بر مبنای انتظارات مطرح شده که سعی در توسعه انتظارات والای انسانی دارد. این نگرش برتر و والاتر از سایر نگرشهاست، زیرا به جای تاکید بر عناصر عقلایی و عینی مدیریت، بر عنصر انسانی تکیه می کند، چون با این نگرش مدیر تشویق می شود تا امر هدایت و رهبری را براساس انتظارات انجام دهد. کلیه طرحهای سازنده، اقدامات و عملیات از انتظارات سرچشمه می گیرند.
تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکـر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص مــــــی شود، اما نوآوری سازمان اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت، سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایــده را معرفی می کند به عنوان نوآور در نظر گرفته می شود و سازمانی که کپی می کند یک تغییر را اتخاذ کرده است. براساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است. تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشـه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهای بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سالهای بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی مــــــی گردد.
نوآوری درونصنعتی و نوآوری بینصنعتی:
موارد بالا اشاره به نوآوری درون سازمانی داشته و درحوزه یک بنگاه جهت همراه و همسو شدن با تغییرات شتابان محیط کاربرد دارد. در مورد صنایع مادر یک نوع جدیدی از نوآوری تحت عنوان نوآوری درونصنعتی معرفی شده که براساس آن بین زیربخشهای مختلف یک صنعت مادر همکاریهای نواورانه درجهت استفاده بهتر از توانمندیهای مجموعه عناصر صنعت صورت میگیرد و درنتیجه به بهبود عملکرد کل صنعت منجر میشود. این همکاری مبتنی بر نوآوری میتواند با بهرهگیری از فرصتهای محیطی و درنتیجه خلق ارزش بهتر برای صنعت همراه باشد (کویلو و جوزف، ۲۰۱۲).
یک صنعت نوآور، لازم است تفکر نوآوری را درهمه بخشهای صنعت جاری و ساری نموده و فرهنگ نوآوریمحوری را در صنعت درونیسازی نماید. درچنین صنعتی، همه بخشها درجستوجوی خلق فرصت از دل حوادث، وقایع و حتی بحرانهای پیرامونی بوده و همگام با نیازها و خواستههای نسل نوین مشتریان، برای برآورده ساختن آنها بنحوی بهتر و برتر از رقبا تلاش میکنند. پس نوآوریمحوری تبدیل به ارزش شده و همه اعضای صنعت پایبندی به آن را تعهد خود میدانند (لین و همکاران، ۲۰۲۰).
نوآوری بینصنعتی
طی مصاحبههایی که با اساتید دانشگاهی آشنا با صنعت فرش و مدیران آن صورتگرفته و پس از تحلیل یافتههای تحقیق، بر ضرورت افزایش همکاری بین صنعت فرش ماشینی و فرش دستباف به ویژه در زمینه طراحی تأکید و دلیل این امر را نیازهای نسل جدید مشتریان در بازارهای خارجی و استقبال زیاد آنها از طرحهای فرش دستباف ایرانی در نمایشگاههای بینالمللی صنعت فرش عنوان شده است.
بنابراین همکاری بین دوصنعت فرش دستباف و ماشینی در حوزه طراحی میتواند در بهبود عملکرد صادراتی بنگاهها و تقویت مزیت رقابتی آنان موثر باشد.
پس از دریافت نظرات اساتید دانشگاهی موضوع ارتباط بین صنعت فرش ماشینی و دستباف با مدیران ارشد بنگاههای نمونه آماری مطرح و مشخص شد سه بنگاه بزرگ از این موضوع در سال ۱۳۹۶ استفاده نموده و طرحهای فرش دستباف را در فرشهای خود به کار گرفتهاند و این موضوع با استقبال بینظیری از سوی مشتریان بازارهای خارجی مواجهه شده است. نتیجه قابل توجه اینکه عملکرد صادراتی بنگاههای مذکور نسبت به سالهای قبل رشد چشمگیری در این بازه نشان میدهد. بنابراین استفاده از طرحها و نقشههای فرش دستباف در فرشهای ماشینی میتواند بعنوان یک نوآوری بزرگ در این بخش مورد ملاحظه قرار گیرد.
فرهنگ نوآورانه، ساختار موید نوآوری و بهرهگیری از فرصتها
نوآوریمحوری مستلزم تغییر ساختارها و مهندسی مجدد آنها جهت دستیابی به یک ساختار بهینه، مبتنی بر همکاری و تلاش تیمی است. از طرفی فرهنگ مبتنی بر نوآوری بایستی در درون صنعت نهادینه شود و نوآوری محوری در هر سه حوزه، مفروضات، باورها و رفتارها ارزش محوری و درونیسازی شده پیدا کند. در این صورت صنعت دارای ساختار و فرهنگ نوآورانه، از همه شرایط پیرامون خود، بهره گرفته و حتی از دل بحرانها برای بنگاههای زیرمجموعه فرصتآفرینی میکند (بانرجی، ۲۰۲۰).
نوآوریمحوری در شبکهای از بنگاهها یا صنایع مادر که دارای شرکتهای زیرمجموعه متعددی هستند میتواند کارکرد، کشف فرصت در بازارهای بینالمللی را برای اعضای شبکه تسهیل کند (سوفیان، ۲۰۲۱).
توسعه پایدار
معرفی واژه توسعه پایدار در ادبیات زیست محیطی در گزارشی تحت عنوان “آینده مشترک ما”، یا گزارش برانتلند، در آوریل ۱۹۸۷ مطرح گردید ولی کاربرد اصطلاح توسعه پایدار برای اولین بار در اواسط دهه ۱۹۷۰ به خانم بارباراوارد نسبت داده میشود. این مفهوم کلی با راهبرد حفاظت جهانی به طور گستردهای مطرح شد تا حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست را در راستای ایفای نقش بهتر در جهت رفاه انسانی به نحو مطلوب، مدیریت کند (مولایی و امینمنصور، ۱۳۹۶). کنفرانسها و نشستهای مختلفی برای چارهاندیشی بر بحران جهانی محیط زیست تشکیل شده که یکی از مهمترین آنها اجلاس سال ۱۹۹۲ ریودوژانیو با دستور کار ۲۱ به صورت برنامه کار سازمان ملل برای قرن ۲۱ می باشد.
عبارت “توسعه پایدار ” در اوایل سالهای ۱۹۷۰ در زمان اعلامیه “کوکویک” درباره محیط و توسعه به کار رفت. ازآن زمان سازمانهای بینالمللی که خواهان دستیابی به محیطی مناسب و مساعد با توسعهای سودمند بودند، نام خاص و ویژگی آنها در راهبرد توسعه پایدار شکل گرفت. به کار بردن واژه توسعه پایدار بعد از کنفرانس ریودوژانیو و در سال ۱۹۹۲ در محافل علمی فراگیر شد (ضرابی و اذانی، ۱۳۸۰). هرچند میتوان ریشههای عمیق نظریه توسعه پایدار را در اوایل قرن بیستم جستوجو کرد، ولی مطرح شدن این مفهوم در سالهای اخیر به خصوص بعد از گزارش “آینده مشترک ما” در سال ۱۹۸۷ از سوی “کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه” بیانگر وخامت اوضاع زیست محیطی جهان است.
تعاریف و راهکارهای بسیاری در زمینه توسعه پایدار ارائه گردیده است. توسعه پایدار به مفهوم توسعه اقتصادی و اجتماعی همراه با رعایت ملاحظات محیط زیستی است و به عنوان راهحل مشترک جامعه بینالمللی برای مقابله با چالشهای موجود نظیر تخریب روزافزون محیط زیست و بروز آسیبهای متعدد اجتماعی در اثر توسعه اقتصادی لجام گسیخته است و نیز وسیلهای برای دستیابی به سعادت و خوشبختی در سطوح ملی، منطقهای و بینالمللی به طور مکرر، مطرح شده است ( ۲۰۱۰WCED, ).
نوآوری بین صنعتی میتواند درجهت توسعه پایدار صنعت و جلوگیری از صدمه به محیط زیست از محل فعالیتهای بخشهایی از صنعت مذکور نیز مثمر ثمر باشد که در این زمینه بایستی زمینههای همکاری مبتنی بر نوآوری شناسایی و برمبنای آن الگوی همکاری صورتبندی شود (روسلفورت و هارت، ۲۰۰۷).
نتیجهگیری
نوآوریمحوری یک عامل راهبردی درجهت بهرهگیری از فرصتهای محیطی و توسعه پایدار صنعت است. صنعت نوآور، خلق ارزش برتر برای مشتریان خود را تعهد میداند و برای تحقق آن از نیروی نوآوریمحوری بهره میگیرد. راهبرد اصلی صنعت نوآور، نوآوریمحوری بوده و همه اعضاء ار مدیران ارشد گرفته تا پرسنل به فکر خلق ارزش برتر هستند. خروجی چنین صنعتی، بهرهگیری کامل از ظرفیتها و توانمندیهای درونصنعتی، خلق ارزش بهتر و برتر و درنتیجه عملکرد بهتر و توسعه پایدار خواهد بود.
به عبارت بهتر با اینکه همه فکر و ذکر اعضای صنعت، نوآوریمحوری است، توجه به حفظ محیط زیست و نسلهای آینده را هم در ملاحظات توسعهای خود قرار میدهد. بنابراین به جرأت میتوان گفت، آینده از آن صنایع نوآور خواهد بود و نوآوریمحوری راهبرد برتر چنین فضای خواهد بود. صنعت نساجی بعنوان یک صنعت مادر با همه زیربخشهای خود شامل؛ صنعت فرش ماشینی، صنعت فرش دستباف، صنعت پوشاک، کیف و کفش و کفپوشها و…، میتواند با بهرهگیری از نوآوریمحوری بعنوان یک راهبرد متعالی به صنعت موثر در همه حوزهها (تولید، صادرات، اشتغالزایی و ارزآوری) تبدیل شود.
همانطور که گفته شد، نوآوریمحوری در شبکهای از بنگاهها یا صنایع مادر که دارای شرکتهای زیرمجموعه متعددی هستند میتواند کارکرد، کشف فرصت در بازارهای بینالمللی را برای اعضای شبکه تسهیل کند، بنابراین در صنعت نساجی شرکتهای زیرمجموعه میتوانند با شکلدهی شبکههای مرتبط و طراحی ساختارهای نوآورانه، توسعه صادرات پایدار را در این صنعت تسریع کنند.
دوصنعت فرش ماشینی و دستباف و همچنین سایر زیربخشهای صنعت نساجی ایران، زمینههای متعددی برای همکاری مبتنی برنوآوری دارند که شناسایی آنها مستلزم پزوهش و تحلیل در این حوزههاست. این موضوع در مورد سایر زیرمجموعههای صنعت مانند کفپوشها، پوشاک و کیف و کفش و … نیز صادق باشد.
سه کلیدواژه اصلی نوآوریمحوری، شامل ساختار، فرهنگ و نوآوری میتواند در بازسازی مجدد صنایع مادری مانند صنعت نساجی ایران و تبدیل آنها به صنایع فعال، ارزشآفرین و خلاق موثر باشد. برای دستیابی به این مهم، لازم است پژوهشهای میدانی مهمی در این صنعت اجرایی شود که در مقالات بعدی به آنها خواهیم پرداخت.
منابع و ماخذ
احمدیان، علی اشرف و ذوقی، عیسی (۱۳۹۳)، استراتژیهای ورود به بازارهای خارجی، هجدهمین همایش ملی توسعه صادرات غیرنفتی کشور، تبریز، اتاق بازرگانی تبریز.
صنوبر، ناصر و احمدیان، علی اشرف (۱۳۸۶)، تحقیقات بازار؛ عاملی استراتژیک در توسعه صادرات پایدار، سیزدهمین همایش ملی توسعه صادرات غیرنفتی کشور، تبریز، اتاق بازرگانی تبریز.
Ardi, A., Djati, S. P., Bernarto, I., Sudibjo, N., Yulianeu, A., Nanda, H. A., & Nanda, K. A. (2020). The Relationship Between Digital Transformational Leadership Styles and Knowledge-Based Empowering Interaction for Increasing Organisational Innovativeness. International Journal of Innovation, Creativity and Change, 11(3), 259-277.
Banerjee, S. (2020). Understanding Organizational Innovativeness: Structure Culture Entrepreneurship–Some Perspectives. Civic Engagement in Social and Political Constructs, 117-160.
Chesbrough, H.W. (2006), Open Business Models: How to Thrive in the New Innovation Landscape, Harvard Business School Press, Boston, MA.
Cova, B. and Cova, V. (2012), “On the road to prosumption: marketing discourse and the development of consumer competencies”, Consumption, Markets & Culture, Vol. 15 No. 2,pp. 149-168.
Coviello, N.E. and Joseph, R.M. (2012), “Creating major innovations with customers: insights from small and young technology firms”, Journal of Marketing, Vol. 76 No. 6, pp. 87-104.
Kohler, T., Matzler, K. and Fuller, J. (2009), “Avatar-based innovation: using virtual worlds for real-world innovation”, Technovation, Vol. 29 No. 6-7, pp. 395-407.
Kozinets, R.V., Hemetsberger, A. and Schau, H.J. (2008), “The wisdom of consumer crowds: collective innovation in the age of networked marketing”, Journal of Macromarketing, Vol. 28 No. 4, pp. 339-354.
Lin, J., Luo, Z., & Luo, X. (2020). Understanding the roles of institutional pressures and organizational innovativeness in contextualized transformation toward e-business: Evidence from agricultural firms. International Journal of Information Management, 51, 102025.
Pitt, R. N., Satcher, L. A., & Drew, A. M. (2020). Optimism, Innovativeness, and Competitiveness: The Relationship between Entrepreneurial Orientations and the Development of Science Identity in Scientists. Social Currents, 7(2), 155-172.
Rutherford, M. W., & Holt, D. T. (2007). Corporate entrepreneurship: An empirical look at the innovativeness dimension and its antecedents. Journal of organizational change Management.
SUIFAN, T. (2021). How innovativeness mediates the effects of organizational culture and leadership on performance. International Journal of Innovation Management, 25(02), 2150016.
World Commission on Environment and Development, Our Common Future, 1987, p.43. available at http://www.worldinbalance.net/intagreements/1987-brundtland.php (12. 07. 2010).
Yen, C. H., Teng, H. Y., & Tzeng, J. C. (2020). Innovativeness and customer value co-creation behaviors: Mediating role of customer engagement. International Journal of Hospitality Management, 88, 102514.