فرش یک رسانه است و البته موسیقی
فرش یک رسانه است ،یک ابژه، یک شی فیزیکی، وقتی سخن از فرش ایران میشود و یا از فرش جغرافیای دیگری نام برده میشود یعنی این رسانه مکانمند است. موسیقی ابژه نیست و با توالی اصوات، رسانهای ارتباطی است که با نواها و صداها زمانمند میشود. در موسیقی حرکات ریتمیک صورتی آیینی داشته که در ارتباطی جمعی ملازم با شادی بوده است.
صورت آیینی هنرها ریشه در روح جمعی افراد دارد و اجرای بسیاری از هنرها در آمیختگی با این ریشه کهن در اندیشه بشری همراه با نواها و آواها بوده است. این صورت در میان هنرمندان و بافندگان فرش دستباف از چرخش دیک در تاب رشتههای نخ تا کنار هم قرار گرفتن تارها بر روی دار و بازی انگشت و تار با گرهها و کوبش دفتین خلاصهای از آغاز تا انجام صورتی از یک مدل موسیقی است که با ملودی تکراری فرآیندی مبسوط میشود و در قالب یک محصول هنری و کاربردی ارائه میگردد. وقتی سخن از رسانه بودن یک عنصر هنری مانند فرش و یا موسیقی میشود بخشی از رسالت این نوع هنر به نقش اجتماعی آن بازمیگردد که با توجه به تنوع فرهنگها صورتهای متفاوتی به خود میگیرند.
چندصدایی بودن و تکصدایی بودن موسیقی که در نظریههای ادبی غربی در مورد روایت و داستانبخش مهمی از زمینههای نقد گردید نشانههایی ست که در قالب و ماهیت رسانه بودن و در ارتباط با هنر، اقتصاد، فرهنگ و جامعهشناسی گویای هنجارها و ناهنجاریها و اندیشه قالب بر اجتماع ست. این آمیختگی و دریافت یکتایی و چندتایی بودن صدا در فرش تجلی نشانه های وسیعی است که در تطابق با این هنر کهن آمیخته است و در اصوات موسیقیایی در اجراهای گوناگون خود را منعکس می نماید. فرش رسانهای صامت است رسانهای که پروسه تولید آن با صداها و نواها شکل میگیرد و در نهایت این تمرین آوازی و ملودیگونه همه را در خود پنهان نگاه میدارد تا مخاطب اثر وجهه دیگری از آنرا ببیند. تمایل افراد جهان برای شنیدن موسیقی مثلا ایرانی به خاطر جذبه و جذابیتهای موجود در آن نیست آنچه برای مخاطب حائز اهمیت میگردد تمایل به کشف بخشی از فرهنگ ناشناختهای است که قسمتی از آن در کلام و رنگ و ساز پنهان شده است اما آنچه در ابتدا برای مخاطب فرش مهم است، نیاز اولیه و تمایل افراد برای دستیابی به آسایش و راحتی و شکیل بودن زندگی است و پس از آن در صورتی که فرش ایرانی به خوبی معرفی شود جذابیت برای کشف هویت فرهنگی یک سرزمین را در خود دارد. از این روی فرش هر چند رسانه ای صامت است اما یک گام قبل از رویکرد آوازی و سازی موسیقی برای افراد جهان دارد و این چندکارکردی بودن فرش از آن رسانهای میسازد که نیاز به بازبینی برای بازتاب بخش کلانی از فرهنگ ایرانی باشد.
فرش به عنوان هنربومیایران زمین در تاریخ توانسته است گویای اندیشه مردمانی باشد که در ذهنیت خود، در سازگاری با جهان پیرامون نقش مهمی را داشتهاند.اگر بنا بر تاکید معانی و شباهات و استعارات موسیقی با فرش باشد در زبان شعرگونه موسیقی معادلهای فراوانی در این مقوله وجود دارد، اما از هدفگیری فرش به عنوان کالایی مصرفی تا عنصر فرهنگی بودن آن در انتقال مفاهیم ذهنی خالقان و آفرینندگانآن نشانه های موجود در آن همانند موسیقی که زبان آرزوهاوعواطف بشری است و برای هر قوم و ملتی ویژگیهای متمایزی دارد فرش نیز بر حسب ویژگیهای عاطفی و فرهنگی خود زمینه ارتباط را ایجاد مینماید.
ریتم و ملودی و آواگریفرش، در تجانس با حرکات ریتمیک دست که نیازی به تکلم ندارد بخشی از آیین اجرایی فرش است که با موسیقی گره میخورد آنگونه که علم پزشکی این تجانس را در آثار فیزیولوژیکی و روانی افراد مرتبط با این هنرها مطالعه می نمایند و در دیدگاه فلسفی آن تناسب روح و نظم و لطافت موسیقی بازتاب خود را در اجتماع نشان میدهد و صورتی از نقش اجتماعیمیشود که تفاوت آن با تنوع فرهنگها اشکال متفاوتییافته است.آنچه نشانه بارز فرش و موسیقی است وجود جهانی از الهام و شهود است که در ارتباط با ناخودآگاه افراد زمینه ای را جهت بسط مطالعات فرهنگی ایجاد مینماید.
شباهتهای موسیقی و فرش به عنوان رسانه در زنجیره تولید که فرش با بازاریابی، تهیه مواد اولیه، رنگرزی، طراحی نقشه و بافت و تکمیل همراه است و موسیقی نیاز به ضبط اولیه، تدوین، تولیدو پخش دارد همراه باتنوع ژانرهای موسیقیو تعدد تولیدات فرش زمینههای تولیدی این آثار است.
موسیقی نیاز به حمایت مالی و القای اندیشه در اثر به گونهای که ملالآور نباشد و معرف باشد را دارد و این مهم همان عرصهای است که در مالکیت معنوی فرش ایرانی این رسانه را مختص ایران مینماید. جنبه دیگر، نیاز به آموزش و شناخت زمینههای قبل از حال در موسیقیفرصتی برای کیفیت و خلاقیت کار هنرمندانه استهمانگونه که در فرش با متفاوت شدن نیازها و ساختار زندگی افراد نیاز به آموزش و تقویت افراد مرتبط با این زمینه در بهبود تولیدات و ارائه محصولاتی که دامنه خلاق بودن افراد را بیان میدارد از دیگر زمینه های مشترک این دو رسانه است. هرچند هر دو تحت تاثیر تکنولوژی در حال ارائههای متفاوتیاند وهمان اندازه که صنعت بر روی تولیدی مانند فرش ماشینی در کنار فرش دستباف زمینهی اشتغال و تجارت را ایجاد مینماید تنوع ابزارهای جدید که متفاوت با آنچه در گذشته وجود داشته باعث ایجاد سبکهای متفاوت موسیقیایی شده است.
این مهم که فرش رسانهای ماندگار است در کیفیت هنری بودن همپای آوازی که گوشنواز است قداست خود را نشان میدهد. هرچند فرش ایرانی برتر از موسیقی ایرانی در جهان شناخته شده است امافرش با موجودیت فیزیکی و ملموس این توان را دارد که در همپوشانی با موسیقی در کنار هم زمینه ای برای تداوم هم بوده باشند. از آنجا که در تبلیغات یک تمدن نیاز بهانتخاب بهترین رسانه سویهی مهمی است که بازتابی از همهی قابلیتهای آن تمدن بوده باشد فرش و موسیقی بهترین معرف خواهند بود اگر با آگاهی و دانش به هر دو زمینه فرش و موسیقی ترکیبی همگون شکل گیرد که در عرصههای اقتصادی، بازار و تبادلات فرهنگی خاصیت متفاوتی از محصولات ایرانی را نشان دهد. این مهم را نیز باید در نظر داشت که دیدگاههای متفاوت جهانی و نیز حتی مردمان یک مرز و بوم جهت پایداری یک رسالت نیاز به تکرار خلاقیت و معرفی مناسب دارد.
منبع : شماره ۲۵ مجله کهن
شهدخت رحیمپور دانشجوی ارشد مدیریت فرش دانشگاه کاشان
————————————————————————————
این مطلب را نیز بخوانید
پیشنهاد سردبیر : الیاف مصنوعی یا الیاف بشر ساخت چیست ؟
————————————————————————————
تحریریه مجله نساجی کهن
ارسال مقالات و ترجمه جهت انتشار در سایت : info@kohanjournal.com