سرمقاله شماره ۲۹ مجله کهن/ یک تیر و صد نشان!
این روزها همه جا صحبت از توافق هسته ای ایران است اما پرداختن دوباره به آن نه تنها تکراری نیست بلکه آنقدر شیرین است که همه دوست دارند بیشتر و بیشتر از آن حرف بزنند. انگار آنقدر در سالهای نه چندان دور قلم تحلیلگران و خبرنگاران و زبان کارشناسان و مدیران از بی تدبیری ها ، مشکلات و چاله های بزرگ و کوچک اقتصاد و صنعت سخن گفته اند که دیگر دوست ندارند به آن زمان عقب گرد کنند و حالا که دولت چشم انداز جدید و روشنی را به آینده گشوده است نمی خواهند از صحبت درباره اتفاقات خوب در اقتصاد کشور دست بکشند.
مذاکرات هسته ای ، تفاهم نامه فعلی منتشر شده و توافق نهایی که به زودی حاصل خواهد شد آنقدر برای اقتصاد ما خوب است که صنعتگران و فعالان اقتصادی می توانند با یک تیر ظریف و روحانی هزاران نشان دور و نزدیک را هدف قرار دهند. اگر توافق هسته ای ایران و ۱+۵ را به عنوان مبداء تاریخی حرکت اقتصاد ایران در نظر بگیریم دوران پس از آن یا همان”دوران پسا تحریم” بسیار حیاتی و حائز اهمیت است و سیاست های دولت در آن زمان شاید به اندازه دستیابی به توافق نهایی مهم باشد.
پس از حذف تحریم ها سد سرمایه و نقدینگی شکسته خواهد شد و اگر این سیل قدرتمند هدایت نشود شاید اقتصاد را غرق و یا شکننده تر کند. از همین رو سیاست هایی مانند یکسان سازی نرخ ارز توسط دولت مطرح شده است.
تیم اقتصادی دولت قصد دارد سیاست یکسان سازی نرخ ارز را به نتیجه برساند که یکی از لازمه های انجام این مهم کسب درآمد ارزی حاصل از صادرات است. به اعتقاد کارشناسان یکی از راهکارهای رونق بخش تولید حمایت از بخش صادرات است به دلیل اینکه زمانی تولید می تواند به جایگاه واقعی خود در اقتصاد دست یابد که تولید صادرات محور در دستور کار قرار گیرد
تصمیمگیری برای نرخ ارز تابع فضای روانی حاکم بر بازار و تاثیر آن بر رفتار عرضهکننده و متقاضی است. همچنین موضوع دیگر که بر بازار ارز تاثیر میگذارد، واقعیتهای اقتصادی است. اگر توافق هستهای میان ایران و گروه ۱+۵ نهایی شود، سیستم غیرمعمول در بازار ارز از بین میرود و از سوی دیگر هزینهها در بخشهای مختلف کاهش پیدا میکنند. ضمن اینکه سرمایهگذاری در کشور بیشتر میشود و به دنبال آن منابع خارجی کشور آزاد و به بازار داخل تزریق میشود.
اکنون بخش زیادی از حجم نقدینگی کشور در اختیار بانکها است. اگر تصمیم نادرستی درباره نرخ سود بانکی اتخاذ شود نقدینگی موجود در بانکها به سمت بازارهای دیگر از جمله بازار ارز هدایت میشود. در مقوله درآمدهای ارزی بین صادرات و واردات باید تناسب، تعادل و رابطه منطقی وجود داشته باشد. بهطور کلی مدیریت واردات باید در جهت تولید برای صادرات صورت گیرد.
در نهایت می توان این طور نتیجه گیری کرد که تولید و توجه به تولیدکنندگان داخلی در دوران پسا تحریم هم شاه کلید رونق اقتصادی کشور است و تنها با تولید و عرضه کالاهای صادراتی به بازار بین المللی است که می توان عرضه و تقاضا، جریان نقدینگی و سایر فاکتورهای مهم اساسی یک اقتصاد فعال و پویا را کنترل نمود. به امید سربلندی روز افزون تولید کنندگان ایرانی. موفق و پیروز باشید.
سردبیر – بهنام قاسمی