عدم تمایل اساتید دانشگاهی به ارتباط با بخش صنعتی از چه چیزی ناشی میشود؟
اساتید دانشگاهی از زمان تأسیس نهاد دانشگاه نقش بسیار موثری در جهتدهی فکری دانشجویان دارند. شاید به جرأت بتوان گفت نقش آنها در ترتبیت نیروی جوان، متخصص و زبده و تحویل آنها به جامعه بسیار پررنگتر از معلمان دورههای دبیرستان، متوسطه و راهنمایی است. از همین رو به نظر میرسد هرچه اساتید به صورت پیوسته، مداوم و موثر با سازمانها، شرکتها و بخش صنعتی جامعه و درکل نهادهایی که نیاز به نیروهای تحصیل کرده دارند ارتباط داشته باشند میتوانند با آگاهی از نیاز روز جامعه دانشجوهای خلاق و کاریتری به تحویل کشور دهند.
تمایلی لنگان
عدم تمایل به همکاری با صنعت به دلیل مشغلههای پژوهشی جمله مشترکی است که اساتید دانشگاهی در پاسخ به سوالاتی “چرا شما اساتید با صنعت ارتباط نزدیکی ندارید” میدهند. علاوه بر این اساتید ارتباط چندانی نیز با اهل مطبوعات و رسانه در بیان دیدگاههای خود و رساندن نقطه نظرات خود به گوش صنعتیها ندارند. بیاطلاعی آنها از وضعیت حال حاضر صنعت باعث شده تا جامعه دانشگاهی آنچنان که باید و شاید نتواند نیازهای امروز صنعتگران را شناسایی کند و درنتیجه به دلیل بی خبری قادر به حل مسئلهای که نمیدانند نیز نخواهند بود.
زمانیکه دو نفر از دو بخش یک جبهه واحد گاهی شاید حتی دو همسایه با یکدیگر ارتباطی نداشته باشند به طبع از مشکلات همدیگر نیز بیخبر خواهند بود. این بیخبری بخش دانشگاهی و صنعتی جامعه از همدیگر که زنجیروار به یکدیگر وصل هستند آثار خود را شاید در زندگی شخصی آنها قابل مشهود نباشد و تأثیر چندانی بر وضعیت زندگی آنها نگذارد اما در بلندمدت آثار سوئی بر جامعه خواهد داشت که چه بسا هر دو را نیز درگیر کند.
درک متقابل
عدم درک متقابل از نیازهای همدیگر منجر به تربیت نیروهای دانشگاهیای خواهد شد که هیچگونه شناختی از وضعیت و نحوه کار در بخش صنعت نداشته و ذهنیتشان از فضای شغلی آینده یک سمت پشت میزی و خودکار به دستی باشد. حتی اگر فرض بر این باشد که نیروهای تحصیلکرده در دانشگاه در آینده مدیران بخش صنعت باشند درصورتی که درک چندانی از نحوه کار نداشته باشند جدای از مسائل مربوط به نوع و روشهای مدیریتی آیا قادر به تشخیص مشکلات بخش تحت مدیریت خود و ارائه راهکار برای حل خواهند بود. گاهی برای حل مسئله در حوزه کار تجربه بسیار مفیدتر از مدارج علمی میتواند باشد.
نیاز صنعت برای استخدام نیرو
یکی دیگر از بحثهای که بیشتر از جانب صاحبان صنعت میشنویم تمایل آنها برای استخدام نیروهای جوان با تحصیلات در دانشگاههای غیر از دولتی است. مدیران کارخانه میگویند زمانیکه جوانان تحصیلکرده در دانشگاه رنک بالای کشور استخدام میشوند انتظاراتی که دارند منطبق با واقعیات جامعه نیست. سطح توقع بالای انها به نسبت کاری که انجام میدهند متناسب نیست. همچنین زمانیکه وارد محیط کارخانه میشوند اکثرا تجربه عملی و از نزدیک با محیط کار نداشتهاند. همین مسائل باعث میشود تا کارخانهها و شرکتها در استخدام نیروهای با تحصیلات بالا دستشان بلرزد.
پژوهش با کدام هدف؟
در بحث پژوهشی سر فصل دروس ارائه شده در رشتههای مرتبط با صنعت یکی از مسائلی است که توجه بیشتری از جانب اساتید دانشگاهی را میطلبد. آیا این احتمال وجود دارد عدم آشنایی اساتید مسئول سبب ارائه دروسی میگردد که خروجی آنها تنها و تنها به جنبه تئوری مسئله توجه میکند و بخش عملی نادیده گرفته میشود؟
بسیاری از اساتید مشغلهشان در حوزه پژوهشی را دلیل عدم ارتباط با صنعت عنوان میکنند. اما مگر خروجی و نتیجه این پژوهش برای استفاده در صنعت نیست؟ اگر صرفا به آزمایشات در آزمایشگاهها اکتفا گردد میتوان نتیجه گرفته شده را در صنعت مورد استفاده قرار داد؟
“مقالههای تولیدی ما اکثرا علمی و با هدف ارتقا سی وی نگاشته میشود و انچنان کاربردیتر نیست و بیشتر هم جنبه علمی مقالات برای ما مهم است. از این رو ما زمانی برای نوشتن مقاله کاربردی برای مجلات و مطبوعات نداریم چون نه تنها جنبه مالی ندارد بلکه به ارتقاء سی وی نیز کمکی نمیکند.” اینها سخنانی است که روز گذشته از زبان یکی از اساتید دانشگاه کاشان در پی درخواست همکاری با مجله عنوان شد.
در حیطه کاری و حوزه فعالیتی ما که فرش است. با این مسئله مواجه شدهایم که بخش تولیدکنندگان فرش ماشینی تمایل خود را برای رابطه با دانشگاه و بدنه علمی ابراز کردهاند اما بخش علمی به دلیل اینکه سر فصل دانشگاهی فرش دستباف است و نه فرش ماشینی دست رد به این درخواست زده است و متأسفانه این فرصت بکر را از دانشجو برای آشنایی و کسب تجربه حداقلی در این حوزه گرفته شده است.
حال با تمام تفاصیر عنوان شده راهکار آشتی صنعت با دانشگاه چیست؟
انتشار: امین شادی امیرخیزی نویسنده: فرشاد سلطانی