موانع پیش روی توسعه صنعت نساجی
عضو هیئت مدیره انجمن صنایع نساجی، وابستگی حمایت از تولید به تسهیلات بانکی، سرمایه گذاریهای غیرکارشناسی و نبود راهبرد مشخص را از موانع پیش روی این صنعت عنوان کرد.
به گزارش مجله نساجی کهن به نقل از خبرگزاری صداوسیما، صنعت نساجی به عنوان یکی از صنایع راهبردی کشور با موانع و مشکلات متعددی روبه روست که در میان آنها چهار مانع جدی شامل سرمایه گذاریهای غیرکارشناسی، نداشتن راهبرد و برنامه مشخص، وابسته کردن حمایت از تولید به تسهیلات بانکی و مشورت با افراد غیرصلاحیت دار در این صنعت باعث شده تا چالشهای جدی در بحث تامین مواد اولیه و نقدینگی برای فعالان صنعت نساجی ایجاد شود.
در حالی که جمعیت حدود ۸۶ میلیونی داخل کشور، جمعیت بیش از ۴۰۰ میلیون نفری کشورهای همسایه و جمعیت بیش از یک و نیم میلیارد نفری کشورهای جهان اسلام، یک ظرفیت بالقوه در بازار صنعت نساجی و پوشاک به شمار میرود که نیازمند سیاستگذاری و برنامه ریزی هدفمند است و برنامه ریزان، سیاستگذاران و قانونگذران همواره بر استفاده از این ظرفیت عظیم در توسعه صنعت نساجی تاکید کرده اند، اما سیاست گذاریهای اشتباه و غیرکارشناسی بیش از آنکه به دنبال تصاحب بازارهای مصرف باشد، باعث از دست رفتن فرصتهای ایران در بازار داخلی و بازارهای هدف صادراتی بوده است.
عباس سرشار زاده، عضو هیئت مدیره انجمن صنایع نساجی در این باره به خبرنگار خبرگزاری صداوسیما گفت: سرمایه گذاریهای غیرکارشناسی یکی از موانعی است که طی چند سال و چند دهه اخیر بدون توجه به سودآور بودن و ظرفیت مواد اولیه داخلی در تامین نیاز این صنعت انجام شده است و باعث شده تا بسیاری از سرمایه گذاریهای انجام شده سودآور نباشد.
راه اندازی ۲۰ واحد ریسندگی بدون توجه به سودآوری طی یک سال
وی افزود: به طور مثال، در صنعت ریسندگی به عنوان بخشی از زنجیره صنعت نساجی سرمایههای گذاری قابل توجهی در چند سال اخیر صورت گرفته است و حتی بخشی از تسهیلات صندوق ذخیره ارزی به این صنعت اختصاص یافت و در سالهای ۹۸ تا ۹۹، ۲۰ واحد بزرگ ریسندگی بدون توجه به صرفه اقتصادی آن راه اندازی شد؛ این در حالی است که در تولید پنبه که ماده اولیه اصلی این صنعت است، در دهههای اخیر با کاهش همراه بوده و از ۲۵۰ هزار تن تولید این محصول در گذشته، به ۷۰ هزار تن در سال ۱۴۰۰ رسیده و در سال ۱۳۹۹ نیز تولید این محصول ۸۰ هزار تن بوده است.
افزایش نیاز به واردات الیاف طبیعی با سرمایه گذاریهای غیرکارشناسی
سرشارزاده ادامه داد: این نوع سرمایه گذاری، یعنی افزایش نیاز مواد اولیه صنعت ریسندگی با توجه به تولید نیمی از پنبه مورد نیاز این صنعت در کشور و نیاز صنعت ریسندگی به حدود ۱۶۰ هزار تن پنبه، ناچار به واردات الیاف طبیعی میشویم. در واقع با سرمایه گذاری نیاز به واردات را افزایش داده ایم و از صادر کننده پنبه به واردکننده تبدیل شده ایم.
کمتر از ۵۰ درصد ظرفیت کارخانههای رنگرزی فعالند
وی نمونه دیگر از سرمایه گذاری غیرکارشناسی در زنجیره تولید صنعت نساجی را، سرمایه گذاری در صنعت رنگرزی، چاپ و تکمیل عنوان کرد و گفت: سرمایه گذاریهای انجام شده در صنعت رنگرزی، صرفاً به دلیل پایین بودن هزینه تولید و بدون توجه به منطق سودآوری در آن، باعث شده تا ۲ برابر نیاز داخلی در این صنعت تولید صورت گیرد و، چون زنجیره بعد از آن که صنعت بافندگی رشد نکرده است و از طرفی زمینه صادرات نیز فراهم نیست، در حال حاضر اکثر کارخانجات رنگرزی و چاپ و تکمیل با کمتر از ۵۰ درصد ظرفیت کار میکنند.
وابستگی به واردات نایلون مورد نیاز صنعت نساجی
رئیس انجمن رنگرزی و چاپ و تکمیل صنایع نساجی، حمایتهای غیرمنطقی را از دیگر مشکلاتی دانست که باعث شده سرمایه گذاری غیراقتصادی در این صنعت انجام شود و نمونه آن ۲ واحد تولید نایلون ۶ است، که یک واحد در خرم آباد و یک واحد دیگر در تهران قرار دارد و به دلیل آنکه در بحث تکنولوژی نتوانستند ارتقا پیدا کنند و سیاست حمایتی از آنها نیز به صورت مقطعی و بدون برنامه ریزی صورت گرفت و سوددهی آنها از بین رفت، تعطیل شدند و در این محصول به واردات وابسته ایم.
افزایش مشکلات تولیدی با سیاستهای حمایت مالی در قالب تسهیلات
عضو هیئت مدیره انجمن نساجی سیاستهای تامین مالی که بر پایه ارائه تسهیلات است را نیز معضل دیگر این صنعت دانست و گفت: یکی دیگر از سیاستهای حمایتی مسئولان از صنعت، پرداخت تسهیلات است که این موضوع نه تنها مشکل تامین مالی واحدهای تولیدی را برطرف نمیکند، بلکه بر مشکلات تولید میافزاید و علت آن پرداخت تسهیلات با بهرههای بانکی بالا و واحدهای غیراقتصادی است که باعث میشود افزایش یابد و، چون توان بازپرداخت بدهی برای بنگاه وجود ندارد، دیون معوق ایجاد میشود.
سهم ناچیز برندهای پوشاک از تولیدات این صنعت
وی همچنین، مشاوره نگرفتن از افراد صلاحیت دار در این صنعت را از دیگر موانع توسعه این صنعت عنوان کرد و افزود: به طور مثال در بحث پوشاک، مسئولان به جای استفاده از نظرات کارشناسی انجمنهای صنعت نساجی، با صاحبان برندها (نشانهای تجاری) مشورت میکنند، در حالی که سهم صاحبان برند از تولید صنعت پوشاک بسیار جزئی است و ۹۵ درصد سهم تولیداتی که در شبکه توزیع وجود دارد، در اختیار برندها نیست.
سرشار زاده اضافه کرد: برندها نیاز دارند از تنوع تولیدی که در سطح جهان است برای تقویت برند (نشان تجاری) خود و رقابت با برندهای جهانی استفاده کنند؛ این کار عملاً سوق دادن این صنعت به سمت واردات است تا بتوانند با وام گرفتن از محصول خارجی، اعتبار بگیرند و آن را در مغازه هایشان به فروش برسانند.