نقش TPOها در گسترش تجاری و توسعه صادرات
تهیه و تدوین: دکتر امیررضا باودر
از آنجا که تولیدکنندگان و صادرکنندگان در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، از منابع و دانش محدودی در مورد بازارهای خارجی برخوردارند، اغلب نیازمند حمایت و هدایت برای انجام گامهای نخستین ورود به صحنه دنیای تجارت هستند. سازمانهای گسترش تجارت به عنوان متولیان کارکرد پایه گسترش تجاری و توسعه صادرات میتوانند ابزار مناسبی برای توسعه تجارت بینالمللی و کمک به تولیدکنندگان و صادرکنندگان، در دسترسی به بازارهای جدید باشند. حتی تولیدکنندگان و صادرکنندگان با تجربه میتوانند از منافع TPO های حرفهای بهرهمند شوند. در صورتی که این سازمانها به نفع مناسبی طراحی شوند نه تنها باعث توسعه تجارت میشوند، بانک حتی از بسیاری زیانهای بالقوه که ناشی از محاسبات نادرست و اشتباهات استراتژیک بنگاهها با شیوههای عمل انفرادی از جلوگیری میکنند.
سازمانهای گسترش تجارت ملی همچنین میتوانند قابلیت اعتماد و تصویر محصولات و خدمات یک کشور را ارتقا دهند. اگرچه TPOها از تنوع بالایی برخوردارند، لیکن کارکرد اصلی اینگونه سازمانها توسعه و ترویج دادوستدهای بازرگانی به وسیله ارائه اطلاعات، مشاوره فنی، پشتیبانی در زمینه توسعه صادرات است. رئوس فعالیت این گونه سازمانها از شناسایی و توسعه بازار، خدمات اطلاعاتی تجارتی، پشتیبانی تخصصی و فعالیتهای ترویج فروش در کشورهای دیگر شامل میشود. گستره این سازمانها میتواند از یک دفتر شخصی تا یک سازمان قدرتمند دارای شبکه و دفعات زیاد در کشورهای مختلف باشد. آنها معمولا انعطاف پذیر بوده و دارای اشکال و نقش های متفاوتی هستند.
محیط بازار بین المللی در دهههای اخیر به طور مستمر متحول شده و تحت تاثیر پارادایم غالب جهانی، گستردهتر، یکپارچهتر و پویاتر شده است. با وجود پیمان GATTدر سال ۱۹۴۷، نظام جدیدی در عرصه تجارت بینالمللی شکل گرفته است. سازمان تجارت جهانی در سال ۱۹۶۴ به طور رسمی ایجاد شده و اینک مجموعهای از قراردادهای تجارت با شرایط برابر میان اعضای آن امضا شده است که محیط بازار بین المللی را تعیین میکند و در حدود ۹۷ تجارت بینالمللی را پوشش میدهد. همچنین به کارگیری توافقنامه های تجارت آزاد باعث شده است که تعرفه کالاهای صادرات به مقدار قابل توجهی کاهش یابد، به طوری که بر اساس آمارهای بانک جهانی، صادرات ارزانترین کالا از یک کشور غیر عضو یک کشور عضو در حدود ۴ درصد گرانتر از آن چیزی است که یک کشور عضو صادر میکند.
پدیده دیگر ، افزایش رقابتی است که به واسطه ظهور تولید کنندگان بزرگ جدید شکل گرفته است. رشد معجزه آسای کشورهای آسیای جنوب شرقی و تا حدود آمریکا لاتین و برخورداری این از یک مزیت نسبی در تولید ارزانتر همراه با پیشرفت فناوری در آنها باعث انباشت بازارها از کالاهای با کیفیت، پذیرفتنی ولی از آن قیمت شده است و این مسئله، کار شرکتها را حتی آن شرکتهایی که دههها بازارها را در تسلط خود داشتند، خوشگلتر کرده است. همچنین پدیده دیگری که جهانی شدن و افزایش رقابت تاثیر پذیرفته و خود به یک عامل مهم تبدیل شده است، افزایش سهم شرکتهای بزرگ از تجارت جهانی است که کار بازاریابی و فروش در بازارهای جهانی مشکلتر از آن چیزی شده است که از شرکتهای کوچک یا متوسط برآید. اینک بازار جهانی عرضه تاخت و تاز شرکتهای بزرگ چند ملیتی است.
پیشرفت فناوری باعث شده است که حجم کالاهای تکنولوژیکی در تجارت بینالمللی بیشتر شود. اینک این گروه از کالاها بیشترین سرعت رشد را در فروش جهانی دارند. تولید نیز در عصر جدید مبتنی بر فناوری پیشرفته و مبتنی بر اقتصاد مقیاس بزرگ است. به عبارت دیگر، کشورهای در حال توسعه با چالشهای بزرگی در ترکیب این عوامل برای توفیق در بازارهای جهانی روبرو هستند. از چالشهای فراروی شرکتها برای کامیابی در بازارهای جهانی میتوان به چهار فرایند مهم ورود به بازار جهانی و فروش موفق بین المللی چون اطلاعات، مهارتها و دانش، توانمندی سازمانی و امکانات و تسهیلات اشاره کرد. هر کدام از این ابعاد، چالشهای با مشخصات مربوط به خود ایجاد میکند. چالشهای ناشی از اطلاعات به سبب نبود اطلاعات درست از بازارها، مشتریان، روندهای تولید محصولات جدید و فرصتهای بازار بینالمللی است.
فرایندهای تحقیقات بازار بیش از همه با این کمبود اطلاعات روبروست. تمام شرکتها فاقد تواناییها و امکانات لازم در گردآوری اطلاعات هستند. حتی اگر اطلاعات به نوعی در اختیار بسیار شرکتهای کوچک و متوسط در حال توسعه قرار بگیرد آنها فاقد مهارتها و دانش لازم برای پردازش اطلاعات و انجام هر یک از فرایندهای عمده توسعه محصول، بازاریابی، فروش و برگشت مالی اند. بررسی شیوه عمل شرکتهای مهم در بازار بین المللی نشان میدهد، توانمندی سازمانی وسیع برای انجام هر یک از فرایندهای فروش بین المللی لازم است. شبکه دفاتر گسترده شرکتهای بزرگ، روشهای توزیع گسترده و کارآمد و شبکه ارتباطات بین المللی و توانمندی سازمانی پردازش سفارشهای بینالمللی از عوامل مهم توفیقی شرکتها برای فروش بین المللی است. بی گمان توانمندی سازمانی در همه مراحل دیگر نیز ضرورت دارد.
سازمانهای گسترش تجاری در بستری از فضای اقتصادی و تجارت عمل میکنند که به صورت خاص به وسیله سیاست تجارت خارجی مشخص میشود. بسیار مهم است این نکته به رسمیت شناخته شود که سازمانهای گسترش تجارت چه جایگاهی در نسبت با نهادهای سیاستگذار دارد. این سازمانها باید منطق عمل تجاری و شرایط تعیین شده به وسیله سیاست تجارت خارجی را همزمان در نظر گیرند. سیاست تجارت خارجی عبارت از تاثیر داخلی و بازرگانان سایر کشورها است. سیاست خارجی به بسیاری از پدیدهها در سطح سیاستگذاری ملی مانند تراز پرداختها، اشتغال و سیاستهای مالی، و صنعتی مربوط میشود و به بخشهای اصلی سیاست گمرکی، سیاست سهمیه بندی، سیاست بازرگانی غیر سهمیهای و سیاست پرداختها و اعطای جوایز صادراتی و معافیتهای مالیاتی و گمرکی میپردازد.
تاثیری که سازمانهای گسترش تجارت میتوانند در فضای سیاستی بگذارند، آن است که به وسیله مشاورههای خود به سیاستگذاران، آنها را به واقعیتهای فعالیتهای تجاری و منافع بنگاه آشنا سازند. و نگرانیها را به آنها منتقل کنند. این سازمانها با توجه به سطح درگیریهایشان با پویاندگان اصلی تجارت و اطلاعات عملیاتی که در اختیار دارند، میتوانند مشاورههای مفیدی به سیاستگذاران ارائه دهند. این سازمانها به عنوان نمایندگان بخش خصوصی نیز عمل میکند و باید با هدف تضمین ترویج برابر و به هنگام اطلاعات از دستگاههای دولتی و سیاستگذاران به پویندگان تجاری به ایجاد روابط نظام یافته میان بخشهای عمومی و خصوصی بپردازد.
نقش و ضرورت سازمانهای گسترش تجاری
شرکتهای کوچک و متوسط به طور عام و حتی شرکتهایی کمابیش بزرگ کشورهای در حال توسعه، به سختی خواهند توانست و چالشهای فرارویشان در فروش به بازارهای جهانی فائق آیند و بتوانند آزادانه همه اطلاعات، مهارتها و منابع لازم را برای مدیریت فرایندهای فروش جهانی به دست آورند. حتی منطقی است که پذیرفته شود، نیازی به این کار وجود ندارد. در واقع برخی از آنچه در بخش قبل به عنوان ابعاد ایجاد چالش بیان شده همواره ماهیتی از جنس کالاهای عمومی دارد و یا آنکه تولید آنها نیازمند مقیاس بزرگی است تا هزینهها پوشش داده شود. در هر دو صورت انجام این کار، ماهیتی فرا بنگاهی خواهد داشت و به استثنای بنگاههای بزرگ جهان تراز، هیچ بنگاهی، دلیل، انگیزه، توانایی آیا حداقل منابع تامین ابعاد چهارگانه را نخواهد داشت بر اساس آنچه در وصف محیط بازاریابی بینالمللی بیان شد، شرکتها بدون رفع این چالشها چندان بزرگ نخواهند شد که بتوانند آزادانه فعالیتهای لازم را انجام دهند.
برای یاری به شرکتها و برای توسعه فروش به بازارهای جهانی، دولتها باید نهادهای طراحی و ایجاد کنند تا از فعالیتهای توسعه فروش جهانی شرکتهای بخش خصوصی و جامعه کسب و کار پشتیبانی کنند. این سازمانها با نام عمومی سازمانهای گسترش تجاری، رسالت رفع چالشهای فراروی شرکتها در توسعه صادرات و فروش به بازارهای جهانی را بر عهده دارند.TPOها در پاسخ به این نیاز بسیاری از کشورهای جهان ایجاد شدهاند و نقش موثری در توسعه صادرات کشورهای ایفا کردهاند. این سازمانها در واقع با یک هدف ملی، درگیریهایی در سطح شرکتها و بازارهای کالا دارند و بیشتر به عنوان ابزار دولت برای توسعه صادرات ایجاد میشوند.
ولی اگه دولتها تشخیص دهند که وجود آنها میتواند در راستای اجرای سیاستهای تجاری ملی مفید واقع شود، نقش آنها میتواند گستردهتر هم باشد. TPOها برای بسیاری از کشورها یک ضرورت ملی است. که میتوان از دیدگاه خود TPOها رسالت بزرگ را برشمرد. در رسالت نخست به عنوان نماینده کشور در تنظیم روابط تجاری و ارتقا نام تجاری کشور عمل میکند. در رسالت دوم، شرکتها را یاری میکنند تا فروش خود را در سطح جهان افزایش دهند. هرچند این خود، فعالیت آنها را در راستای هدف ملی قرار میدهد. دلایل زیادی وجود دارد که اقتصادهای در حال توسعه به خودی خود قادر به توسعه صادرات نباشند. برخی از این نشانهها به توسعه اقتصاد ملی برمیگردد.
یک دلیل اساسی برای مشکل بودن توسعه صادرات، نبود دانش درباره چالشهای پیچیده و بسیاری در رشتههای بازاریابی و پیچیده در بازاریابی بینالمللی است. بازاریابی بینالمللی فرایند بسیار پیچیدهتر از بازاریابی و فروش در بازارهای داخلی است. دولت میتواند با انجام پشتیبانیهای مورد نیاز، به روشهای مختلف، بنگاههای خصوصی را یاری دهد تا محصولات رقابتی بسازند و صادرات را افزایش دهند. این خدمات به وسیله سازمانهای توسعه تجار ارائه میشود و این دلیل وجود TPOهاست.
کارکردهای سازمانهای توسعه تجاری
رویکرد غالب TPOها گسترش صادرات کشور است. این هدف برای بسیاری از کشورها در حال توسعه تنها مفید، بلکه ناگزیر به شمار میآید. زیرا این کشورها برای جذب فناوری مورد نیاز و کالاهای واسطهای به ارز خارجی نیاز دارند و این ارز باید از طریق صادرات به دست آورند. افزون بر این، کمی از کشورهای در حال توسعه برای توسعه صنعتی خود میتوانند به بازارهای داخلی اتکا کنند و برای بیشتر این کشورها، صادرات در حکم پیشرانی صنعتی شدن است. گسترش صادرات میتواند در رویکرد ترویج صادرات و توسعه صادرات باشد. توسعه صادرات با ترویج صادرات متفاوت است. در حالی که ترویج صادرات به افزایش صادرات کالاهای کنونی توجه دارد؛ توسعه صادرات، تولیدی کالای جدید صادراتی و با نفوذ در یک بازار جدید را در بر میگیرد که پیش تر در دسترس نبود.
هدف فعالیتهای توسعه صادرات، شناسایی فرصتهای موجود و تشریق بنگاهها برای ایجاد صنعت یا تسهیلات تولیدی جدید است که به تقاضاها شناخته شده در بازار بین المللی پاسخ میگوید. صادرات میتواند بر ارتقای فرآوردهها تمرکز کند. به این معنی که بنگاهها را در تولید یک فرآورده جدید با استفاده از تسهیلات تولیدی کنونی یاری کند. رویکرد توسعه صادرات، به منابع، تلاش و پافشاری بیشتری در گیاه با رویکرد سنتی ترویج صادرات نیاز دارد. با این وصف ممکن است رویکرد توسعه صادرات با توجه به محدودیتهایی که در بیشتر کشورها وجود دارد، به طور کامل محقق نشود. لیکن در صورت تحقق اهداف توسعه صادرات، نتایج آن در ایجاد اشتغال، ارزش آفرینی اقتصادی، ارزآوری و مهمتر از همه توسعه فناوری چشمگیرتر از نتایج ترویج صادرات کالاهای کنونی خواهد بود.
هر چند باید تعریفهای جداگانهها برای هر کدام از این رویکردها را حفظ کرد، که ممکن است این دو در فعالیتهای سراسر مجزا از هم نمود پیدا نکند ولی به هر حال، کار است که توسعه صادرات تلاشهای بیشتر و پیچیدهتری را میطلبد که در این بخش تلاش و کوشش میشود فعالیتهای TPOها شناسایی شود. فعالیت TPOها ، فراهم آوردن اطلاعات تا مساعدت در انجام فرایندهای فروش را شامل میشود. در برخی از کشورها ممکن است صادرکنندگان بخش خصوصی پس از انجام تحقیقات بازار و گردآوری اطلاعات، نیاز به پارهای از مساعدتها برای ایجاد ارتباطات لازم داشته باشند. در این شرایط TPOها وظایف پیچیدهتری را باید به انجام برسانند و ملاحظات کمابیش مفصلتری باید صورت پذیرد. در بیشتر مواقع، کنندگانی که از پیش در یک بازار حضور ندارند، معمولاً نمی توانند لازم را برای ترویج و توسعه صادرات فراهم آورند.
حتی در مورد شهادت کنندگان حاضر در یک بازار خارجی هم همواره فاصله بین منابع مورد نیاز و منابع در دسترس وجود دارد کهTPOها میتوانند آن را پر کنند. کارکردها به گسترش صادرات محدود نمیشود، چنانکه ذکر شد، گسترش صادرات مهمترین کارکرد این سازمان است و امروزه بقیه کارکردها زیر پردههای این کارکرد قرار گرفته است.سازمانهای گسترش تجارت برای انجام کارکردهای خود طیف وسیعی از فعالیتها را انجام میدهند؛ با این وجود گردآوری اطلاعات مربوط به تولیدکنندگان و محصولات، گردآوری اطلاعات مربوط به بازار و ارائه اطلاعات تجاری، مطالعه بازار، توسعه برنامههای بازاریابی برای اعضا TPO، ارائه خدمات پشتیبانی و آموزشی، مدیریت کیفیت، فعالیتهای بینالمللی، شرکت در نمایشگاههای خارجی، برقراری بازدیدهای تجاری از مهمترین این فعالیتها هستند.
کسب اطلاعات مناسب از مهمترین عوامل موفقیت سازمانهای گسترش تجارت است. این اطلاعات میتواند خریداران خارجی را در شناسایی محصولات و شرکتها راهنمایی کند. اطلاعات گردآوری شده به صورت ظرفیت فعلی تولید، قیمتهای کنونی، استانداردهای کاربری کنونی، قابلیتهای بستهبندی، فهرست محصولات تولید کنندگان و توزیع کنندگان و صادرکنندگان دستهبندی میشود. پس از شناسایی بازارهای بالقوه باید یک دسته پروندهها اطلاعاتی در مورد بازار شکل گیرد. داوری اینگونه اطلاعات میتواند باعث برانگیختن ایدهها و فرصتها در ذهن تولید کنندگان شود. این اطلاعات، ویژگی ها تواناییهای بازار هدف را به خوبی برای تولید کنندگان شفاف میسازد. مانند سایر پایگاههای اطلاعاتی، باید اطلاعات گردآوری شده به صورت دورهای به هنگام شود.
اطلاعات بازار شامل سوابق کلی بازار هدف از قبیل فرهنگ، سطح درآمد و شرایط بازاریابی، صادرات مد نظر، الگوها و روندهای ۱۰ ساله صادرات، راههای توزیع موجود، اطلاعات قیمت در گذشته، واردات در بازار هدف و تعرفههای واردات، برنامههای تجاری و همچنین تماس دیپلماتیک و تجاری سودمند میشود.TPOها تنها دادههای گم را در اختیار تولید کنندگان قرار نمیدهند. از آنجا که بسیاری از تولیدکنندگان و صادرکنندگان، استفاده از داده های خام را ندارند، این سازمانها با تحلیل دادههای خام میتوانند فرصتهای بازار را در اختیار تولید کنندگان قرار دهند. اطلاعات از منابع مختلف گردآوری میشود که از جمله آنها میتوان به انجمنهای تجاری، بازرگانی، مطالعه بازار، اطلاعات بازار منتشر شده و مناسبات تجاری دیپلماتیک اشاره کرد.
همچنین این سازمانها میتوانند با مطالعه بازار، اطلاعاتی را به دست آورند که از سابقههای گردآوری شده بسیار دقیقتر میباشد. جمله این اطلاعات میتوان به شناسایی پویندگان بازار، شناسایی محدودیتها و موانع ورود از قبیل مقررات حقوقی، تعیین نظام توزیع مناسب، تعیین جزئیات روشهای حمل و نقل و پرداخت، تعیین هزینهها و جایگزینهای موجود برای حمل و نقل، ویژگیهای محصور و بستهبندیهای آنها، پیش بینی فروش و تعیین راهبرد قیمتگذاری، شناسایی گردآوری و در دسترس قرار دادن خبرهای انجمنهای تجاری اشاره کرد.
به علاوه برقراری تماسهای لازم و انجام فعالیتهای ترویج فروش در کشورهای خارجی از متغیرهای کلیدی در موفقیت TPOهاست. تماسهای دیپلماتیک با کشورهای خارجی و شناسایی افراد کلیدی برای پیشبرد فعالیت، از جمله کارکردهای این سازمانهای گسترش تجاری است. همچنین TPOها باید نمایشگاههای کلیدی بینالمللی را شناسایی و در آن شرکت کنند، گرچه در برخی مواقع شرکت نمایشگاه توسط سازمانهای گسترش تجاری صورت میگیرد، لیکن در حالت ایدهآل باید اینگونه نمایشگاهها با حضور مستقیم تولید کنندگان و صادرکنندگان صورت گیرد. سازمانهای گسترش تجاری در زمینه شرکت در نمایشگاههای بینالمللی نیز خدماتی چون اجاره فضای نمایشگاه، ساخت غرفه، ارائه لوازم غرفه، هماهنگی صادرکنندگان، تیپ دادن هتل و مسافرتها، نمونه محصول و مواد اولیه، کاتالوگ و آگاهیهای تبلیغاتی ، انتخاب نمایشگاه را ارائه میدهند.
سازماندهی سازمانهای گسترش تجاری
ملاحظات سازمانی زیادی وجود دارد که به طور تعیین کننده ای بر عملکرد یک TPO موثر است. بدون در نظر گرفتن این ملاحظات امکان اندکی برای موفقیت این سازمانها در انجام ماموریتشان وجود دارد. بسیاری از متخصصان معتقدند TPOها در کشورهای در حال توسعه هم در ارائه کمکهای بازاریابی و هم در توسعه سیاستهای کلان موثر هستند، به ویژه زمانی که از حمایت جامعه کسب و کار برخوردار باشند، مناسبی پشتیبانی مالی شوند، نیروی انسانی کارآمد با سطح دستمزد سایر رقابتی باشند، تا حدی هم از دولت مستقل باشند.
همچنین مواردی را باید در طراحی ایجاد و تاسیس و مدیریت یک سازمان توسعه تجاری در نظر گرفت؛ که مهمترین آنها بازار محوری و راهبرد، توجه به مسائل پایهای، نیروی انسانی، تامین مالی، نقش حمایتی و اصلاحات قانونی است. یک TPO باید بازار محور بوده ساختار و نیروی انسانی آنها باید در مقابل تغییرات تقاضا و شرایط بیرونی مناسب باشد. در واقع سبک عملیاتی آنها باید همانند یک شرکت خصوصی کارآمد باشد. شکل گیری سازمانهای گسترش تجاری باید حاصل تعامل همه بخشهای اقتصادی باشد، به طوری که منافع همه سودبران شامل رهبران جامعه کسب و کار، صادرکنندگان موفق، متخصصان بازاریابی و نمایندگان دولت تامین شود.
در بعد تصمیم گیری استراتژیک نیز هیئت موسس باید در مورد مسائلی چون اهداف TPO, اولویت بندی کارکردهایTPO، ساختار نیروی انسانی، بودجه و سرمایهگذاری، ساختار حقوقی تصمیم گیری کند. همچنین یکTPO باید با رویکرد پویا محصولات و خدمات مناسب را برای بازارهای بالقوه شناسایی کند. برای این منظور همکاری با نمایندگان صنعت، بهره گیری از نتایج مطالعات اولیه و ملاقات با تولید کنندگان، توزیع کنندگان و صادرکنندگان از نکات کلیدی هستند. سازمانهای گسترش تجاری زمانی موثر هستند که اتفاق نظر بین بخش عمومی و بخش خصوصی شامل انجمنهای تجاری تولید کنندگان و صادرکنندگان باشند و TPOهایی موفق هستند که از تاثیرگذاری دولت مستقل باشند. لیکن نباید لزوماً به طور کامل از دولت مستقل باشند، بلکه در برخی مسائل دولت میتواند آنها را در زیر چتر حمایت خود قرار دهد به کمک آن بتواند تعامل TPOو دولتهای خارجی و محلی را بهبود بخشد.
از آنجا که هدف گسترش تجاری، توسعه صادرات و تجارت خارجی، باید اصلاحات اقتصادی و قانونی لازم در این زمینه صورت گیرد. چنین سازمانها میتوانند به عنوان نماینده بخش خصوصی در سطح سیاست گذاری شرکت کنند. به علاوه در زمینههای حذف یا کاهش موانع صادرات از قبیل سهمیه و مجوزهای دولتی، بهبود دسترسی به واردات اولیه به کمک حذف تعرفهها، بهبود دسترسی به اعتبار صادرات از قبیل بیمه و ضمانتنامهها، سیاست گذاری نرخ ارز به شکل مناسب، ایجاد محیط قانونی مناسب برای دادوستد تجاری از قبیل سرمایهگذاری مستقیم خارجی، بهبود زیرساختهای مناسب از قبیل شبکه حمل و نقل سریع و دارای ظرفیت مناسب می توانند فعالیتهای حمایتی خود را داشته باشند؛ لیکن نباید نقش اصلی خود را که توسعه و بهبود دسترسی به بازارهای خارجی است را فراموش کنند.