گره کور در صنعت نساجی ایران
تاریخچه نساجی و بافندگی در ایران به سال های بسیار دور باز می گردد و تولید منسوجات و بافندگی در ایران با وجود فراز و نشیب های فراوان همواره یکی از مهمترین صنایع اقتصادی کشور بوده است.
در سال های اخیر با توسعه ی ابزار های تولیدی و نیروی کار ارزان در کشور های مختلف از جمله چین، تایلند و ترکیه، صنعت نساجی در ایران رو به حاشیه رفت و امکان رقابت در بازار را از دست داده است.
سقوط صنعت نساجی ایران باعث تعطیلی بسیاری از کارخانه ها و بیکاری کارگران شد و هر روز شاهد افزایش واردات پوشاک از مبادی قانونی و قاچاق هستیم.
تصمیمات نادرست و نسخه های ناکارآمد از سوی دولت و قاچاق پوشاک در فرود صنعت نساجی در ایران بسیار موثر بوده و عملا می توان گفت که توجه چندانی به این صنعت پول ساز در کشور نشده است.
وضع ماده واحد های مقطعی و تصویب لوایح و طرح هائی مانند طرح رفع موانع تولید یا کاهش تعرفه ها و عوارض یا مشوق های صادراتی اگرچه تاحدی به صورت مسکن دردها را التیام می بخشد اما مشکل اصلی صنعت گران این مرز و بوم را حل نخواهد کرد.
به نظر می رسد که نگاه جامعی نسبت به صنعت نساجی در کشور وجود ندارد و هنوز این صنعت آن طور که باید مورد توجه دولتمردان قرار نگرفته است.
به عبارتی دیگر صنعت نساجی میراثی از گذشته به همراه دارد که دولت نیز به ناچار مجبورر به تحمل این صنعت است.!
نگاه تک بعدی به فروش نفت و صنایع پتروشیمی باعث شده تا کمتر کسی به فکر احیای صنعت نمیه جان نساجی بیافتد و حمایت های دولت فقط به بازی کردن با تعرفه های وارداتی خلاصه شده است.
حجم غیرقابل تصور واردات از کشور های ترکیه، چین و تایلند و همچنین قاچاق منسوجات به کشور، سال های تأسف باری را برای صنعت نساجی ترسیم کرده است.
با نگاهی به روند خصوصی سازی و اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی در صنعت نساجی، متوجه می شویم که روند خصوصی سازی این صنعت به مانند بسیاری از صنایع دیگر به درستی اجرا نشده و شرکت های دولتی و افراد ناکارآمد صاحبان جدید نساجی کشور شده اند.
برخی از واحدهای بزرگ تولیدی به افراد ناآگاه در این صنعت واگذار شده که طی مدت کوتاهی آن واحد را تعطیل کرده و به امور دیگر پرداخته اند.
هدف اصلی از اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی، کاهش دخالت دولت و تصدی گری در امور تولیدی است اما دولت به جای اینکه واحد های مذکور را در اختیار افراد صلاحیت دار قرار دهد، موانع متعددی را در مقابل آنان ایجاد کرده که بسیار از کار بلدان صنعت نساجی عطای کار را به لقایش بخشیده اند.
به طور مثال در نساجی خوی کسی که این واحد را خریداری نموده آن قدر مشکلات و مسائل برایش به وجود آمد که از ادامه کار انصراف داد.
کارخانه های نساجی از جمله کارخانه ریسندگی کاشان که کیفیت کالای تولیدی آن همیشه زبانزد بود به مرز ورسکشتی کیشده شده و هر چند ماه یک بار کارگران این کارخانه به دلیل عدم پرداخت حقوق خود اعتصاب می کنند.
مشکلات بر سر راه صنعت نساجی زیاد است که همت واقعی دولتمردان را می طلبد. از جمله این مشکلات که باید به طور مفصل و جداگانه بررسی شود می توان به عدم حمایت از تولید کنندگان داخلی، بالا بودن هزینه تولید، قاچاق گسترده، واردات اشاره کرد.
ضعف مدیریت، فرسودگی ماشین آلات، قیمت تمام شده بالا، عدم توجه به استانداردها و کیفیت ، نبود مواد اولیه مرغوب، کاهش تقاضای بازار، مشکل اعطای تسهیلات و نرخ بالای بهره بانکی و قاچاق از جمله مسائلی است که فعالان این صنعت از آن به عنوان مشکل تولید یاد می کنند.
تولید منسوجات در ایران تاریخچه ای کهن دارد و مردم نیز به محصولات ایرانی در صنعت نساجی اطمینان کامل دارند و کیفیت این محصولات را بالاتر از مشابه خارجی اش می دانند.
بنابراین تا هنوز این اعتماد بیش از این خدشه دار نشده باید فکری به حال صنعت نساجی کشور کرد.