گفت وگو با یک واردکننده لباس های «برند»/ آنان که سود ۳۰۰ درصدی از دلار بردند، مشتری ما هستند
نویسنده: محمد آزاد ، یاسمن خالقیان
عرف مرسوم رسانه های ایران این است که درج صحبت های یک فعال اقتصادی، واردکننده یا تولیدکننده، رپرتاژ و تبلیغات محسوب شود. اما اگر بنا باشد با چنین دیدگاهی به سراغ فعالان نرفت، آنگاه این سوال مطرح می شود که زاویه دید این گروه را از بازار چگونه باید تشخیص داد؟ دیدگاهی که نکات قابل تاملی دارد. «مجید لک» از واردکنندگان اصلی لباس و کیف و کفش دارای «برند» به ایران است. گفت وگو با او از این سوال شروع شد که چرا صنعت مد در ایران جدی گرفته نمی شود. توضیحات او مصاحبه را به این موضوع کشاند که چرا برندهای بزرگ برای تولید و سرمایه گذاری به ایران نمی آیند و اینکه چرا ما از دنیای مد دور افتاده ایم؟ با گران شدن دلار در ایران مشتری برندها در ایران چه کسانی هستند و به چه تعداد؟ در جایی لک توضیح می دهد که اغلب مشتریان برندها در ایران لباس وطنی نمی پوشند. این جمله پس از مصاحبه برای خبرنگار هیاهوآفرین است.
شرکت شما نمایندگی چند برند لباس خارجی را در ایران دارد. چه چیزی این بازار را در ایران تعریف می کند. ممکن است درباره بازار مد در ایران توضیح کوتاهی بدهید.
به طور کلی مد را باید از دو زاویه متفاوت نگاه کرد. یکی مدی که تمایل داریم تولید کننده ایرانی بر اساس آن کار کند و دیگری مدی است که بر اساس نیاز بازار تعریف می شود که شرکت های خارجی در این زمینه سر آمد بوده اند.
این که بگوییم در چند سال اخیر مد خارجی را سرکوب کرده اند من این مساله را تایید نمی کنم؛ اما صرف نظر از مسایل قیمتی باید به این نکته توجه کنیم که حتی یک کودک چهارساله بین لباس خارجی و لباس ایرانی، لباس خارجی را انتخاب می کند.
نوع فرآیند و روند دریافت سلیقه ها توسط شرکت های خارجی با توجه به تحقیقات و تجربیات طولانی مدتی که طی سال ها داشته اند، موجب شده برندهایی با سلیقه های متفاوت برای گروه های سنی مختلف ساخته شود. این شرکت ها با ترفندهای مختلف؛ مثل کار جدیدتر یا کیفیت پایین تر درازای قیمت های مناسب تر سعی در راضی نگه داشتن مشتری داشته اند.
چرا مد در ایران جدی گرفته نمی شود؟
در ایران جدی گرفته می شود. مخاطب های ما مد را جدی می گیرند و ما هم به آنها کمک می کنیم. یعنی کسی که مخاطب ماست به دنبال مد می رود و کارش را جدی می گیرد. ما هم به چنین کسی کمک می کنیم. اما من نمی فهمم منظور دقیق شما راجع به جدی نگرفتن مد در ایران چیست؟ منظور شما مثلااز لحاظ دید دولت یا به اصطلاح چیز دیگری است؟
شما می گویید برندهای خارجی کار طولانی مدت کرده اند. خب فقط کار طولانی مدت تولید نبوده. یکسری برنامه های تبلیغاتی هم برای فروش اجناس وجود دارد. تبلیغات نه فقط برای فروش بلکه برای ساختن یک فرهنگ که مد در آن معنا داشته باشد. برگزاری فستیوال و جوایز و نظایر آنها هم هست. در سطح حرفه، طراح و مدل و امثال اینها هست. به طور کلی یک منظومه است. منظور یک چنین چیزی است.
دقیقا. حرف خوبی زدید. الان مثلااتفاق جدیدی که در دنیا افتاده این است که قبلاکسی که لباس تولید می کرد برای تولیداتش یک اسم تعریف می کرد مثل بنتون. بنتون بر این اساس درواقع تولیداتش را مرتبا افزایش داد و نقاط فروش خود را در دنیا زیاد کرد. بعد به جایی رسیدند که خود را به عنوان یک «برند» تعریف کردند؛ یعنی ما اساسا تولید کننده لباس نیستیم. الان صاحب برند یعنی صاحب ایده، یعنی صاحب سبک. متوجهید؟ صاحب «برند» الزاما نباید تولید کننده پوشاک باشد. شما تولید کننده پوشاک هستید؟ تولید کننده پوشاک مثلامی گوید من تجهیزات چرخ خیاطی و ماشین اتو و… دارم. تولیدکننده نمی تواند دارای برند خاصی باشد. جریان کنونی صنعت پوشاک به این ترتیب است که مثلاکمپانی هایی مثل «زارا»، مثل بنتون یک تیم دیزاین خیلی خوب دارند که این تیم بسیار دقیق روی بدن مانکن کار می کند و تجربیاتی در این ۵۰سال کسب کرده اند و حالاتیم طراحی این شرکت ها با طرح های خود به سراغ تولید کننده پوشاک در هنگ کنگ و اندونزی و تایوان و هندوستان می رود. به هر کجا. می تواند در ایران تولید کند. طراحی می کند، نمونه را می آورد می گوید با این کیفیت تولید انبوه می خواهم، به من قیمت بدهید. این اصلادر ایران نیست. این چیزی است که تولید کننده ما اصلااز آن اطلاع ندارد. تولیدکننده ایرانی فکر می کند باید صاحب برند باشد در حالی که همین تولید کننده ایرانی می تواند استانداردهای دوختش را آنچنان بالاببرد، بعد در دوتا نمایشگاه شرکت کند و لباس برای بنتون تولید کند. بنتون اصرار ندارد به اینکه کجا تولید کند. وقتی در «گوا» و همه جای دنیا تولید می کند پس اصراری ندارد که لباسش حتما باید «مید این ایتالی» باشد. این دوران دیگر تمام شده است. موضوع مهم این است که آن ایده و سمپل را صاحب برند تولید می کند و بعد دنبال تولیدکننده می گردد. موضوعی که تولید کننده ایرانی در آن فقیر است صاحب ایده و صاحب سبک است. اگر هم است آنقدر به قول معروف «اولد فشد» است که به جایی نمی رسد. بگذارید اینطور بگویم که فشن مترادف با کار کلاسیک نیست. برعکس فشن کارهایی است که می آید و می رود. عمرش کوتاه است. در کار کلاسیک مثل کت و شلوار که دو دکمه و سه دکمه است، چون کلاسیک است، ایران توانسته خودش را تا جایی برساند. گرچه همین الان هم با کت های جهانی خیلی فاصله دارد.
در رابطه با صنعت، چیزی که می شود گفت این است که بنتون و برندهای دیگر پوشاک، مثل هر کمپانی بزرگ دیگر که در کشورهای دیگر – خصوصا کشورهای آسیایی- تولید می کند به خاطر استفاده از کارگر ارزان است. الان «اپل» هم با کارگر ارزان چینی «آیفون» تولید می کند. منظور اینکه این کشورها قابلیت خاصی ندارند. منظور از جدی گرفتن صنعت در ایران طراح و ایده و تولید کننده و همه حواشی بود.
من به شما توصیه می کنم سری به «ایندیتکست» بزنید و ببینید یک دانشگاه است که واحدهای «ار اند دی» خیلی خوبی دارد. تمام موفقیت های آنها از تمرکز روی ریسرچ حاصل شده. چیزی که ایرانی ها اصلارعایت نمی کنند. در ایران فکر می کنیم فشن شو یعنی یک دختر پسر خوشگل بیاوریم لباس تنش کنیم و تمام. مثلادخترهای طراح ایرانی در طراحی مانتو خودشان را خوب نشان دادند، چون چیزی است که منحصربه فرد هم هست. اما نتوانستیم این را اکسپورت و جهانی اش کنیم.
البته ما نباید خودمان را با بزرگان مقایسه کنیم. «بنتون» شش هزار شعبه و «زارا» ۱۱هزار شعبه در دنیا دارند. مثلاباید «لیو جو» که جدید تر است را مدنظر قرار بدهیم. این شرکت سال ۹۸ در مهد فشن دنیا، ایتالیا، رشد قابل توجهی داشته است. باید دید چه کرده است. ما ضعف های اساسی داریم. ما یک موقعی «برند منیجر» می خواستیم برای شرکتمان. تا پیش از این در ایران اصلاچنین شغلی وجود نداشت. کسانی که مراجعه می کردند هیچ سابقه ای نداشتند چون اصلااین شغل وجود نداشت. اما مثلادر ایتالیا افراد قدیمی این کار بعضا ۵۰سال سابقه دارند در این رشته ها. از این جهت ما نباید خودمان را با کشورهای مطرح مقایسه بکنیم. ما باید خودمان را با ترکیه مقایسه کنیم و ببینیم این کشور چه کار کرد که آنقدر در صنعت نساجی رشد داشت و به فراخور رشد صنعت نساجی صنعت پوشاکشان هم رشد کرد.
شرکت شما نمایندگی برندهای زیادی را در ایران دارد. تصور می کنید این کار، یعنی واردات محصولات این برندها به ایران، تاثیری بر صنعت مد و لباس در کشور داشته است؟
اینکه بگوییم واردات این اجناس تهدیدی برای صنعت لباس در ایران است که فکر نمی کنم خیلی درست باشد. پیش از اینکه فاصله قیمتی بین کالاهای ایرانی و خارجی زیاد نبود، شاید می شد چنین حرفی زد؛ اما بعد از تغییر قیمت اجناس، واردات ما که در دنیا جنس لوکس محسوب نمی شوند و در ایران هم آنچنان نبودند، در ایران در جایگاه لوکس قرار گرفته است. یعنی ما داریم برای یک قشر خاص در ایران جنس وارد می کنیم. کارشناسان ما یک مطالعه میدانی انجام داده اند که می گوید ما چیزی در حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزارنفر مشتری بالقوه داریم که نشان می دهد مخاطب ما خاص است. برندهای ایرانی اگر سرویس خوب بدهند چون تفاوت قیمتشان با اجناس مثلابنتون زیاد است می توانند بازار خود را پیدا کنند. اجناس خارجی در بازار داخلی به تولیدات داخل اجازه رشد می دهد و هم الگویی از یک برند موفق در دنیا را به آن نشان می دهد. یک نکته هم اینکه به هرحال خریدار ایرانی کور و بی اطلاع نیست که ۶۰۰ هزار تومان پول بدهد و جنس خارجی بخرد. به این دلیل است که حتما خصوصیات ویژه ای در آن جنس دیده است. خوب است ما مثل کره شمالی در کشور را ببندیم؟ سوال این جاست که آیا وجود پورشه در بازار ایران تهدیدی برای پژو است؟
بنتون در ویتنام کارخانه تاسیس می کند و چند هزار کارگر – هرچند با شرایط خاص که جای بحث آن اینجا نیست – در آنجا مشغول به کار می شوند. اینکه این کار به صنعت کمک می کند یا نه به کنار. به هرحال حداقل ویتنام هم از این کار سودی می برد و برای کارگران شغل ایجاد می شود. چرا مثلابنتون این کار را در ایران نمی کند؟
بنتون خریدار است و این خرید را می تواند در ایران هم بکند. بنتون در مقام تولید کننده نیست. ایران باید نمایشگاه هایی اجرا کند که بتواند در آن دوخت خودش را به این کارخانه ها نشان بدهد، اما این کار شدنی نیست.
مثلامن کارخانه ای در اردبیل سراغ دارم که نمی توانم بگویم متعلق به چه کسی است. ماشین آلات ۲۰۰۹ را خریداری کرده، یعنی جدیدترین ماشین آلات ممکن را، اما در حال حاضر هیچ استفاده ای از این کارخانه نمی کند. این اصلاخوب نیست که ۵۰۰، ۶۰۰ هزاریورو سه سال پیش سرمایه گذاری شود اما الان وضعیتش این باشد.
مانع این کار چیست؟ یعنی مثلاسینمگ منع قانونی یا محدودیت دولتی وجود دارد؟
خیر، ایران باید کالارا بر اساس استاندارد جهانی تولید کند و بعد از آن در نمایشگاه ها حضور پیدا کند و با ارایه کاتالوگ و نمونه و بازاریابی موجب شناخته شدن این کارخانه ها توسط بنتون یا برند های مطرح دنیا شود.
خب شما هم تجربه اش را دارید هم اطلاعات و سرمایه. مثلاشما چرا برای این کار پیشگام نشدید؟
من بسیار به این کار علاقه داشتم اما به اینجا رسیدم که تولید کننده باید تولید کننده باشد و نباید صاحب برند باشد. من منظورم این است که تولید کننده باید تولید کند مثل چین که وقتی وارد یک کارخانه می شوید می بینید یک لاین برای «ویکتوریا سیکرت» تولید می کند و لاین بغل برای برندی دیگر تولید می کند. برندها خریدار هستند.
صادقانه بگویم من فکر می کنم برای شما این که جنسی در ویتنام یا هرجای دیگر تولید شود و شما بفروشید خیلی راحت تر از این است که تولید کنیم؛ مخصوصا برای شما که ۵۰۰، ۶۰۰ هزار نفر مشتری بالقوه دارید.
خیر تفاوت دیدگاه من با شما این است تولید کننده باید در جایگاه خودش برای یک برند تولید کند. بنتون همه دنیا را در تولیدات خود سهیم کرده است. من حرفم این است تولید کننده باید با صاحب برند طرف باشد، این چیزی است که ایران ندارد.
خب چرا؟
به این خاطر که روی آن تحقیقاتی انجام نشده است. من در دانشگاه «میلان» درس خوانده ام، رشته هایی در میلان برای طراحی لباس تدریس می شود که فکرش را هم نمی کنید؛ مثل رشته معماری که برای طراحی داخل فروشگاه هاست تمام این رشته ها فلسفه ای پشتشان هست.
من خیلی از تولید کنندگان ایرانی را می شناسم. متاسفانه قشر ضعیفی هستند. تولید کنندگان ایرانی عادت کرده اند به الگوکاری. یکی از برند های خوب و نامبر وان ایرانی ماشینی خریداری کرده است که با موبایل در خارج از کشور عکاسی می کند و آن را می فرستند به دستگاه خریداری شده در کارخانه که قابلیت این را دارد که دیتای برش کیف را تشخیص بدهد برش کند و تحویل تولید کننده بدهد. از کار های دیگر این است که از ترکیه به عنوان مثال دو نوع کیف می آورد و در مغازه اش در ایران می گذارد و هر کدام که سریع تر فروش می رفت همان را در ایران تولید می کردند و این را موفق ترین روش تجارت می داند. مشکل ایرانی ها این است که نه سبک دارند نه نوآوری.
شما فکر می کنید با واردات بنتون و دیگر مارک ها به برطرف کردن این ضعف تولید داخلی کمک کرده اید؟
این موضوعی متفاوت است. من بیزینسی را پیگیری کرده ام برای افرادی که ماشین چندصدمیلیونی سوار می شوند و در خانه چندمیلیاردی زندگی می کنند. این افراد را هرکار کنید جنس ایرانی نمی پوشند؛ حتی اگر در اینجا محصولات ایرانی بسیار مرغوب ساخته شود. من در کار صادرات هم فعالیت می کنم. شرکت ما پارچه هایی تولید می کند که به آلمان، ایتالیا و ترکیه می رود. روزانه دو تا سه کانتینر صادر می کنیم. این یعنی ما کار صادرات می کنیم و این بیزینس از واردات جداست. این را هم تاکید می کنم که واردات موجب ایجاد بازار رقابتی در داخل می شود و نه تنها تهدید نیست بلکه قیمت های گمرکی که تعیین شده بستر مناسبی را برای تولید کنندگان داخلی ایجاد کرده است. در ۴۵نمایندگی زیر نظر شرکت ما تعداد مشتری های ما هنوز به ۵۰هزار نرسیده است.
قوانین سخت گیرانه ای برای واردات پوشاک وجود دارد تا جایی که از نیمه دوم سال گذشته ثبت سفارش ممنوع شده است، اجناس شما چطور وارد ایران می شود؟
مساله تحریم که به وجود آمد ایران دچار مشکل نقدینگی شد و این قوانین برای شرکت های مانند ما که کارش را قانونی انجام می دهد، مشکلاتی به وجود آورده که ما شاید مجبور شویم فعالیتمان را تعطیل کنیم. بر همین اساس، درجلسه ای که با وزیر و معاون سازمان توسعه داشتیم، آنها اعلام کردند برای کنترل نرخ ارز این قانون تصویب شده و به همین دلیل جلو واردات پوشاک را گرفتیم. این کار متاسفانه موجب واردات قاچاقی پوشاک شده که رقم بالایی بوده است. تقریبا ۵/۴ میلیارد دلار صرفه جویی ارزبری داشتیم بعد از تصویب این قانون؛ اما رقم بسیار بالایی در رابطه با واردات قاچاقی این کالاها داشته ایم که نشان می دهد این ارز خارج شده؛ اما کالااز طریق یک سیستم گمرکی وارد ایران نشده است. از نظر من دولت اشتباه کرده است چون واردات مثل صادرات یکی از اجزای تجارت است. شرکت ما بر اساس فهرست بیمه ۶۹۰ پرسنل دارد، ما با این پرسنل تا آخر سال صبر می کنیم؛ اما اگر این مشکل واردات حل نشود این کار را کنسل می کنیم و نتیجه اش بیکاری این نیروی ۶۹۰ نفری است.
یعنی تمام کالاهای موجود در فروشگاه های وابسته به این شرکت مربوط به قبل از منع ثبت سفارش بوده است؟
در آبان ۱۳۹۱ این قانون تصویب شد و در اسفند اعلام کردند که هرکس جنسی در گمرک دارد، معادل ثبت سفارش می تواند ترخیص کند.
فروشگاه های ما که خالی از جنس است را اگر مشاهده کنید، متوجه کمبود اجناس می شوید به این خاطر که اجناس ما در گمرک است و آزاد نشده است.
با توجه به تغییر وضع معیشتی مردم در سال های اخیر فروش شما چه میزان تغییر داشته است؟
اطلاعات دقیق نمی شود داد، ما امسال وارداتی نداشته ایم که بشود قضاوت کرد در رابطه با فروش. حقوق پرسنل شرکت ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش داشته است که تازه به نسبت دیگر جاها خوب محسوب می شود. اما تورم بیشتر از اینها بوده.
فکر کنم آن تکان قیمت ارز آنقدر شدید بود که نیاز به آمار دقیق هم نباشد. یعنی تغییر قیمت ها آنقدرتکان دهنده بوده که تاثیر آن باید در فروش قابل لمس باشد.
نمی شود آمار اعلام کرد چون نمی خواهم حرفی بزنم که فردا بشود با آن سندیت ایجاد کرد. در این نوسانات بازار افراد زیادی هم بودند که با سود های ۲۰۰، ۳۰۰ درصدی پولدار شدند.
مخاطب شما هم قاعدتا مخاطب خاص است و این نوسانات نباید تاثیر چندانی گذاشته باشد. اینطور نیست؟
با شما موافقم اما تمایلی به رسانه ای شدن این مطلب ندارم ولی کاملادرست است، مخاطب ما شاید همان کسانی بوده اند که
سودهای ۲۰۰، ۳۰۰ درصدی کرده اند.
روزی که «جه اکس» ۶۰۰ هزار تومان شد، ما به خودمان گفتیم که کارمندان اینجا همین مقدار حقوق می گیرند، از صبح تا شب، کل ماه را کار می کنند تا در آخر حقوقشان به اندازه یک جفت کفش بشود؟ تا پیش از این پرسنل ما همیشه خرید می کردند و در نهایت از حقوقشان کسر می شد. حالااگر یک کفش بخرند حقوقشان تمام شده. ما به همین دلیل محدودیت هایی برای خرید پرسنل ایجاد کرده ایم که این مساله در روحیه آنها تاثیر بد نگذارد که کل حقوقشان به اندازه پول یک شلوار است. کارکنان اینجا در این فضا بودن را دوست دارند وگرنه ۵۰۰هزار تومان پولی نیست. البته ما جزو تنها شرکت هایی بوده ایم که واقعا حقوق ها را خوب آوردیم بالا، یعنی کسانی که پیش ما کار می کنند بسیار راضی اند.
ممانعت قانونی برای فعالیت برند های مختلف خارجی در ایران وجود ندارد؟
خیر. در واردات مقوله ای به نام برند نداریم. اجناس فقط در ارزش گذاری کالادر گمرک بر اساس کدشان ثبت می شوند.
کالاهای شما در ایران جزو کالاهای لوکس است، مشتریان خاص دارید. اگر از بیرون این قشر و با چشم دیگری به این فعالیت نگاه کنید شاید راجع به منع واردات کمی همدلی داشتید. فکر نمی کنید؟
در ابتدا تولید کنندگان با واردات ما مخالف بودند اما الان که دلار به قیمت واقعی رسیده اینطور نیست. نرخ دلار که واقعی شد چند اتفاق خوب افتاد. اول برای صادر کننده مثل ما که سرمایه گذاری کردیم که یورو بگیریم نه اینکه یورو خرج کنیم و اینجا به ریال بگیریم.
با آقای «نعمت زاده» جلسه ای داشتیم راجع به تولید کنندگان کفش. در آن جلسه ایشان اعلام کردند بهترین کفش ایرانی با بهترین کیفیت ۸۰، ۹۰ تومان بیشتر نمی شود، پس وجود یک کفش ۵۰۰، ۶۰۰ تومانی مثل اکو برای این جنس تهدید نیست، یعنی تولید کننده ترجیح می دهد این جنس باشد تا بتواند قیمت جنس داخلی اش را بالاببرد. جایگاه ما بسیار مفید است.
اکنون شرایط خاص است. در شرایطی هستیم که ارز دارو تامین نمی شود. با توجه به این شرایط …
مشکل شما جای دیگری است. ارز دارو را می گیرند و آن پول را نمی آورند، من آدمی را می شناسم از رانت استفاده کرده، دلار هزارو۲۰۰ تومانی گرفته و این داروها را وارد ایران نکرده است، ارز را آزاد فروخته به من وارد کننده که من با آن رفته ام و یک جنس آورده ام. علت آن نه دولت است نه چیز دیگر، بلکه رانت است. چرا اختلاف قیمتی برای دلار وجود دارد؟ چرا دلار برای یکی هزارو۲۰۰ و دیگری دوهزارو۴۰۰ و سه هزار باشد. چرا؟ دلار باید تک نرخی شود و پس از آن وارد کننده دارو می آورد. نه اینکه کارت بازرگانی به نام حسن قلی خان بگیرد و دلار سه هزارو۶۰۰ تومانی بفروشد. اینها به گردن وارد کننده پوشاک نیست. من با ارز سه هزارو۶۰۰ جنس خریده ام. من اگر نخرم چه اتفاقی می افتد؟ اتفاقی که می افتد: هواپیمای تورکیش ۱۰پرواز در روز به ایران گذاشته است به خاطر اینکه جیب مردم را در ترکیه در ازای مثلایک شلوار خریدن خالی کند. طرفداران این جنس در اینجا نخرند در خارج از ایران خریداری می کنند. راننده ما منتظر می شود در تخفیف ۷۰ درصد بنتون برای بچه اش خرید می کند. این آقا نمی تواند از پاتن جامه خرید کند؟ می تواند، اما ترجیح می دهد به دلیل کیفیت بالاجنس خارجی بخرد. یک قسمتی از جمعیت ایران هستند که اصلااز ایران جنس نمی خرند، افرادی که بابت کترینگ عروسی برای هر میهمان ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان پول می دهند نمی توانیم راضی اش کنیم که لباس عروسی اش را از شانزه لیزه بخرد. این یک قسمتی از جامعه است واگر نیازش در ایران برآورده نشود می رود دوبی و همان ارز را خارج می کند و نیاز خودش را برآورده می کند.
حجم کارهای صادراتی شما بیشتر است یا وارداتی؟
صادرات ما خیلی بیشتر است. واردات ما امسال صفر بوده است. ما در آستانه تعطیل کردن هستیم، این فعالیت دیگر برای ما توجیه اقتصادی ندارد. برای یک جفت کفش ۱۲۵ هزار تومان هزینه گمرک می دهیم. چیزی در حدود هفت هزار یورو هزینه حمل می دهیم. این برای ما به صرفه نیست، این بیزینس بیزینس مرده است. فکر می کنید آقای رهبر چرا پنج، شش نمایندگی را یک شبه تعطیل کرد؟ توجیهی ندارد. در این قسمت فقط توی چشم هستیم.