نگاهی بر رفتار بازار مراکز فروش فرش ماشینی – بخش دوم
بخش اول مقاله را از اینجا بخوانید…
علیرضا قادری
اردیبهشت ۱۳۹۶
شرایط سخت اقتصادی سالهای اخیر تنها رمق کارخانجات سنتی را نکشید بلکه اقشار مختلف مردم در چنین شرایطی ناگزیر از هزینه کردن برای خرید فرش ماشینی عموما و فرش دستباف، خصوصا، خودداری کرده و یا در بهترین وضعیت، میزان مصرف خود را محدود کردند. چالش ادامه حیات، سرمایهگذاران بخش صنعت فرش ماشینی را به این جمعبندی رساند که حیات کارخانجات، در گرو فروش حداکثری است. تجربه کارخانجات مشابه در کشورهای توسعه یافته و تحولات بوقوع پیوسته در مفهوم و نحوه عرضه کالا و خدمات بنحوی که خود عرضه به صنعتی بزرگ و تعیینکننده تبدیل شده، این بخش را به تجربههای روز مجاب و نزدیک کرد. بهرهگیری از ابزارها و روشهای روزآمد فروش از طریق ایجاد مراکز بزرگ و متمرکزعرضه و باصطلاح هایپر مارکتهای تخصصی.
مدیران این بخش خواسته یا ناخواسته به این نتیجه رسیدند که امر فروش در قالب اشکال متعارف و سنتی در واحدهای پراکنده جغرافیایی و کوچک فیزیکی با ظرفیتهای سرمایهگذاری محدود عملی نبوده و راه به جایی نمیبرد. این انتخاب در قالبهای سنتی و مالوف مدیریت ایرانی به خودی خود نیازمند تحولی شگرف و اساسی و تصمیمی به غایت جدی بود. اولین گام شاید سختترین بخش کار بود، همگرایی، تحمل دیگری و تن دادن به کار جمعی. در پس همین گام اساسی و مهم اولیه بود که بازارهای بزرگ فرش ماشینی کمکم سر از زمین برآورده و این موضوع خود به بستر تازهای از رقابت تبدیل شد. ادامه این روند و تجربه ناشی از آن به شهر فرش منجر شد و تجربه بازدهی نسبتا موفق آن زمینه را برای توسعه این سیاست فراهم کرد. رشد سلول اولیه و رسیدن به مرزهایی که سرعت و امکان رشد را غیر اقتصادی میکرد به تقسیم سلولی از طریق ایجاد شعب و در ادامه تولید رقیب خودخواسته برای گرم نگهداشتن بازار انجامید و هایپر مارکت جدیدی با مدل تلقیح مصنوعی مثل آقای فرش متولد شد. امتزاج سرگرمی، تفریح و لذت با خرید در کنار ایجاد جذابیت در قالبهای مختلف و فراگیر با پوشش همه اقشار، مراکز جدید فروش را چنان رونق داد که توانست در طول کمتر از چهار سال و در یکی از بدترین شرایط کسادی بازار، بازه زمانی مصرف کالایی مثل فرش ماشینی را از ۱۰ تا ۱۵ سال به مرز ۵ سال تقلیل داده و راه نجاتی برای این صنعت ایجاد کند. تا آنجا که رئیس اتحادیه این صنف اعلام میکند که سهم بازار همین مجموعههای کمتعداد در مقابل تعداد کثیر عرضهکنندگان سنتی، نسبتی ۶۰ به ۴۰ را بالغ گردیده است!
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز؛
همه این اتفاقات درست در زمانی به وقوع پیوسته که اغلب فعالان و ذینفعان فرش دستباف کشور، پیچیده در چمبره روشهای سنتی تولید و خصوصا عرضه فرش دستباف، روز به روز شرایط تلختر و سختتری را تجربه میکنند. حل مشکلات بخش فرش دستباف را بیرون از مجموعه خودی، در تو در توی گمراه کننده دستگاهها و به امید بذل توجهی از مدیریتهای رسمی میجویند و هیچ حرکت واقعی در زمینه همگرایی و کارجمعی صورت نمیدهند. نتیجه آنکه حداکثر توقع آنان هم دنبال کردن معافیت مالیاتی، رفع شر مالیات ارزش افزوده از سر این بخش، جلوگیری دولت! از پخش آگهی فرش ماشینی از رادیو و تلویزیون بر اساس منطق دیگی که برای من نمیجوشد و.. شده است.
در ادامه این بحث به مشکلات و دردسرهای حضور پرهیاهوی عرضهکنندگان عمده فرش ماشینی و خسارات ناشی از برخی مدلهای تبلیغاتی مورد استفاده آنان خواهیم پرداخت.