اجلاس سران؛ آزمون دیگر ناکارآمدی متولی فرش کشور
این روزها تهران شاهد برگزاری شانزدهمین اجلاس جنبش عدم تعهد است. کنفرانسی که با توجه به ابعادمختلف می توانست فرصتی مغتنم برای معرفی همه جانبه فرهنگ مردم ایران باشد.
گرچه این اجلاس بلحاظ ماهیت سیاسی است و آثار مورد انتظار از آن در شرایط خاص موازنه سیاسی جهان می تواند بر بخش های مختلفی از زندگی مردم ایران، منطقه و جهان تاثیرگذار باشد، لکن موضوعات جنبی دیگری که می توانست فضای سیاسی آن را تلطیف نموده و در عین حال با اغتنام فرصت، میهمانان و رسانه هایی را که بواسطه این اجلاس متوجه کشور و مردم ایران شده اند ، با ویژگی های فرهنگی ملت بزرگ ایران بیش از پیش آشنا کند. خصوص اینکه دستگاه های تبلیغاتی دنیا در جهت سیاه نمایی باورها وو فرهنگ ایرانی از هر لحظه بیشترین بهره ها را برده و می برند.
برگزارکنندگان اجلاس بطور طبیعی باید بدنبال اجرای موفق این اجلاس در بستر اصلی اش یعنی دستاوردهای سیاسی باشند. و هرچه در این زمینه بیشتر تلاش کنند نتایج به اهداف مورد انتظار نزدیکتر خواهد بود.
اما سایر دستگاه ها نیز در این جریان وظیفه ای دارند که مستقیم و یا غیر مستقیم می تواند بر آثار و نتایج آن اثرگذار باشد. آراستن چهره شهر و زیباسازی آن کاری پسندیده و خوب بود که کم و بیش شهرداری در انجام آن موفق بوده است. گرچه برخی گلایه میکنند که چرا شهرداری در تمامی ایام سال این نحو رسیدگی را در دستور کار خود ندارد ولی این حرف بیش از اینکه یک توصیه باشد به بهانه جویی شباهت دارد، چرا که صرف بودجه ای که لازمه این کار است در مجموع امکانات مالی کشور نیست. البته شهرداری می توانسته و می تواند همواره بر مشارکت عمومی تاکید بیشتری بورزد تا مردم نیز در رونق و توسعه فضای سبز، بهداشت و نظافت محیط شهری و امثال آن با علاقمندی مشارکت نموده و از تشویق های مادی و حمایتی شهرداری بهره مند شوند. دستگاه های دیگری چون مخابرات نیز در این ایام به ارایه خدماتی متناسب با شرایط موجود مبادرت کرده اند تا سرویس های لازم در اختیار میهمانان و دستاندرکاران قرار گیرد.
در این میان اما برخی دستگاه ها گویی خلوت شدن شهر و سرگرم شدن کشور به اجلاس را فرصتی برای استراحت سازمانی قلمداد کرده اند. بطور مشخص متولی فرش کشور با توجه به قابل پیش بینی بودن فضای حاکم بر برگزاری این مراسم می توانست با دعوت از دستاندرکاران فرش کشور و نیز صاحبنظران رسانه و تبلیغات، این موقعیت را به نفع تبلیغ و ترفیع و حتی تجارت فرش دستباف ایران به بهترین شکل مورد بهره برداری قرار دهد. حال آنکه با همه ضرورت ها و حتی زمینه های بالقوه موجود کمترین اقدام عملی ای در این زمینه انجام نداده است. اینکه بگوئیم با فلان فرد و فلان دستگاه مذاکره و مکاتبه داشته ایم، به فرض صحت نیز نمی تواند مقبول بوده و رافع تکلیف بر زمین مانده متولی اسمی فرش کشور باشد. چرا که گذاردن باری بر بار مسئولان برگزاری نه هنر است نه انجام تکلیف.
راه و روش منطقی این کار که غالبا مثل هر موضوع دیگری ظاهرا بنا نیست که مورد استفاده قرار گیرد، ارایه طرحی همه جانبه با توجه به محدودیت ها و امکانات برگزارکننده بود. تا او نه تنها احساس خروج و عدول از وظائف اصلی خود را نکند، بلکه با دریافت پیشنهادی همه جانبه به این جمعبندی برسد که با این اقدام به پر و پیمان شده موضوعات جنبی اجلاس کمک مناسبی کرده است.
البته سازمان میراث فرهنگی بواسطه امکانات اختصاصی اش و امکانات دسترسی که در سطوح بالای اجرایی کشور داشته و دارد بی هیچ تلاش سخت و سنگینی توانست به برگزاری نمایشگاه ها و برپایی غرفه هایی در محل هتل ها و رفت و آمدهای میهمانان مبادرت کند. از این طریق بخش صنایع دستی و گردشگری امکان این را یافتند که از روزنه موجود بهره گیری کنند. گرچه این اقدام سازمان میراث فرهنگی چنانچه از شواهد آن کاملا پیداست، متاسفانه از برنامه ریزی مناسب و درخور شانی برخوردار نیست ولی به هر حال این سازمان توانسته به هر نحو ممکن موجودیت خود را در حاشیه و متن بر برگزارکنندگان تحمیل کرده و بقبولاند. کاری که مرکز ملی فرش ایران نیز می توانست و باید به آن مبادرت می کرد.
البته اخباری دال بر اینکه فرش دستباف ایران در این اجلاس نمایشگاهی خواهد داشت از سوی برخی مدیران میانی طرح شد که بواسطه عدم پشتیبانی لازم توفیق اقدام نیافته و این حداقل امکان از دست رفت.
حال شاهد آن هستیم که در نمایشگاه های سازمان میراث فرهنگی مهمترین و ارزشمند ترین و حتی گران قیمت ترین کالای ایرانی عرضه شده فرش دستبافی است که از طریق سازمان میراث فرهنگی و در سایه روابط توانسته است خود را به در و دیوارهای محل نمایشگاه برساند. بر اساس گزارشات منتشر شده گرانقیمت ترین کالا در میان بیش از ۲۰۰۰ قلم کالای عرضه شده در این نمایشگاه ها یکی از دستبافته های قم به مبلغ ۵۲ میلیون تومان است.
گرچه متولی فرش کشور در آفریقای جنوبی، چین، روسیه و… با صرف هزینه های سنگین و حرف و حدیث های فراوان بدنبال کشف! بازارهای تازه است، فرصت های بیشمار معرفی فرش کشور است را فدای ندانم کاری های ناشی از نا آشنایی و عدم تخصص و تجربه در زمینه بازاریابی و تبلیغ می کند. آنچه امروز به عنوان نتیجه بازاریابی از سوی متولی فرش کشور به دستاندرکاران فرش کشور از تولیدکننده و صادرکننده عرضه می شود نتیجه قهری شرایط سیاسی اقتصادی ای است که ما و جهان در آن قرار داریم و این اتفاق را به نفع خود مصادره کردن خلاف انتظاری است که جامعه فرش کشور از متولی دارد.
در این میانه اما سازمان میراث فرهنگی در کنار عرضه سنگهای قیمتی، زیورآلات،سفال و سرامیک، خاتمکاری، میناکاری، فیروزهکوبی، نقره، شیشه تراش خورده، چرم، قلمزنی روی فلز، پته دوزی، لباس سنتی، مولاژهای پوشاک اقوام ایرانی، منبت، معرق، مولاژ آثار موزهای و … فرش و دستبافته ها را نیز عرضه کرده است.
این در حالی است که مرکز ملی فرش ایران نه تنها خود اقدام عملی ای انجام نداده بلکه بخش خصوصی و تعاونی نیز در صورتیکه قرار باشد نمایشگاهی از آثار خود برپا کنند ضرورتا باید مجوز آن را از هزار توی دست و پا گیر بازرگانی ای بگیرند که در و دیوارش خاطره تلخ تجربه کسانی چون استاد فیض الله صفدرزاده حقیقی را تداعی می کند.