پشم از دید تاریخ
از پشم گوسفند و موی دیگر جانوران از دوره نوسنگی (ح ۰۰۰ ، ۱۰ ق م ) استفاده شده است . آسیای مرکزی و استپهای روسیه از سرزمینهای اونهلی سازی گوسفند و بز، و استفاده از پشم آنها بوده است . در این سرزمینها پشم را نمی رشتند و از آن تنها برای تولیدات نمدی بهره می بردند و از بافندگی خبری نبود تا اینکه از راه تماس بیشتر با همسایگان متمدنتر خود، از قبیل چینیها، بافندگی و بویژه قالی بافی را آموختند ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر، ج ۱، بخش ۲، قسمت ۱، ص ۴۴۰، ۴۴۶ـ۴۴۷).
فردوسی در شاهنامه ، آغاز اهلی سازی حیوانات و استفاده از موی نیکوی آنها را به پادشاهی طهمورث منسوب می کند (ص ۷). در ۱۳۲۹ ش / ۱۹۵۰ در غاری در نزدیکی دریای خزر، تکه پارچه های پشمی ، متعلق به حدود ۶۵۰۰ ق م ، به دست آمد که از پشم گوسفند و موی بز بافته شده بود. دوک و برخی دیگر ابزارهای ریسندگی و بافندگی متعلق به ۵۰۰۰ ق م نیز در ایران یافته شده (وولف ، ص ۱۵۵) که پیشینه کاربرد پشم را تأیید می کند. قالی پازیریک * متعلق به سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد، نیز از نمونه های مهم استفاده از پشم در ایران و آسیای مرکزی است . در منابع ، به قطعه فرشینه ای اشاره شده که بخشی از تزیینات اسب و به احتمال زیاد کار ایرانیان بوده است (مک داول ، ص ۱۵۱ و نیز رجوع کنید به تصویر شماره ۱، ص ۱۵۲، تصویر ش ۱). از دوره ساسانی نیز یک تکه پارچه پشمی در موزه ارمیتاژ روسیه محفوظ است که از نمونه های عالی پارچه در آن زمان است (ویلسون ، ص ۱۱۵).
در مصر باستان ، از پشم برای بافت فرشها و لباسهای رویی و برای منسوجات دیگر به جای پشم از کتان استفاده می کردند و منسوجات کتانی در صدر صنعت نساجی مصر قرار داشت ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، ج ۱، بخش ۲، قسمت ۱، ص ۴۴۲). ازینرو در صحت این ادّعا که در عصر بطالسه (۳۰۹ـ۳۰ق م ) پشم اهمیتی همردیف کتان داشته ، تردید وجود دارد (ماهرمحمد، ص ۱۷). قالی پشمینی که در شهر شیخ عباده مصر به دست آمده ، استفاده از پشم را در قرن چهارم میلادی در آنجا تأیید می کند (دیماند، ص ۳۱ و نیز رجوع کنید به تصویر ش ۵).
در سوریه پشم مادّه اصلی منسوجات بود. به سبب رنگ پذیری عالی پشم ، سوریها توانستند پارچه های رنگین تولید کنند ( تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، ج ۱، بخش ۲، قسمت ۱، ص ۴۴۳ ـ ۴۴۴). در کتاب مقدس آمده است که استفاده از لباسهای پشمی در میان قوم یهود بسیار متداول بود و پشم دمشق در بازار صور شهرت بسزایی داشت (حزقیال نبی ، ۲۷:۱۸، ۳۴:۳، و جاهای دیگر؛ هاکس ، ذیل “پشم “).
در بین النهرین ، از روزگاران باستان ، پشم جایگاه ویژه ای داشته است ، چنانکه در زمان پادشاهی حمورابی (۱۹۴۸ ـ ۱۹۰۵ ق م ) بابل را سرزمین پشم می خواندند (وولف ، ص ۱۵۹) و منسوجات پشمی از اصلیترین کالاهای صادراتی بین النهرین بود، و صنف پشم بافان و پیشه های ریسندگی و رنگرزی و پشم شویی جایگاه ویژه ای پیدا کرد (برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به تاریخ پیشرفت علمی و فرهنگی بشر ، ج ۱، بخش ۲، قسمت ۱، ص ۴۵۰ـ ۴۵۱).
پس از اسلام ، در سرزمینهای اسلامی صنعت بافندگی ، به طور کلی ، و پشم بافی از زمره صنایعی بود که با تکیه بر پیشینه آن ، بویژه به سبب نظارت دولتی و متداول شدن اهدای پوشاک به عنوان خلعت از جانب خلیفه و دیگر صاحبان قدرت ، رشد فزاینده ای کرد (حسن و هیل ، ص ۲۳۹؛ حسن ، ص ۱۹۰). به دلیل گرایش به زهد و رونق تصوف در قرون نخستین اسلامی ، پوشیدن جامه های خشن پشمی در میان متصوفه رواج یافت و بتدریج اصطلاح “پشمینه پوشی ” در اشاره به اهل تصوف ، بویژه در اشعار و متون عرفانی به کار رفت و تعبیرات کنایی و استعاری از آن ساخته شد (مثلاً: خرقه پشمینه ). جامه های صوفیانه که به نامهای مختلف (مثلاً پشمینه ، پلاس ، خرقه ) خوانده می شد، همگی سه ویژگی داشت : خشونت جنس و کهنگی و کوتاهی ، و غالباً از پشم فراهم می آمد ( رجوع کنید به خرقه * ، تصوف * ).
با ورود ابریشم * و پنبه * به اغلب سرزمینهایی که به نساجی می پرداختند، صنعت پشم و پشم بافی به حوزه های تولیدی بسیار خاصی محدود شد ( رجوع کنید به الوند، ص ۳۴) و پشم بیشتر برای بافت برخی قالیها به کار رفت . تعدادی منسوجات پشمی مصری متعلق به قرن اول تا پنجم باقی مانده است ( رجوع کنید به ماهرمحمد، لوحه های ۲۸ـ۳۵، ۳۷،۵۲، ۵۵ ـ۵۷، ۶۰). دو پرده قالیچه نمای پشمی ایرانی یا عراقی ، متعلق به حدود قرن اول و دوم ، باقی مانده که در موزه منسوجات واشینگتن و موزه دانشگاه منچستر نگهداری می شود (مک داول ، ص ۱۵۴ و نیز رجوع کنید به ص ۱۵۵، تصویر ش ۸).
مورّخان و جغرافی نگاران مسلمان در قرن چهارم به برخی شهرها و نواحی مشهور جهان اسلام که به تولید پشم و منسوجات پشمی نیز شهرت داشته اند، اشاره کرده اند: ابن حوقل درباره ماوراءالنهر گزارش داده است که در آنجا گوسفند و شتر بسیار بوده و بیش از حدّ نیاز جامه های پشمی تولید می شده است (همان ، ص ۴۶۴). در بخارا و نواحی آن از پشم ، رختخواب و زیلو و سجاده تولید و به عراق و دیگر جاها صادر می شده است (ص ۴۹۰). مؤلف حدودالعالم از “جامه سرخ پشمین ” در ناحیه رودان شمال ایران و نیز از “گلیمهای کبودِ” طبرستان نام برده است (ص ۱۴۶). مقدسی از صنعت پشم ریسی در زوزنِ خراسان (ص ۳۲۱، حاشیه )، شهر دِزَکِ ماوراءالنهر که انواع پارچه های پشمی و قبا در آنجا بافته می شده (ص ۳۲۵)، فرشهای نمدی و حرفه پشم ریسی مردم بَصِنّا در جنوب شوش (ص ۴۰۸)، پارچه های عالی پشمی در نعمانیه (ص ۱۲۸) که شهرکی بر ساحل دجله بوده و پشم تکریت (ص ۱۲۳) سخن گفته است . ثعالبی نیشابوری (متوفی ۴۲۹) بترتیب پشم مصر، ارمینیّه ، تکریت و رویان را بهترین دانسته (ص ۴۳۲ـ۴۳۳)، همچنین به نمدهای سرخ مغربی و نمدهای سفید طالقان ، بر سرحد گوزگانان ، اشاره کرده است (همانجا، نیز رجوع کنید به حدودالعالم ، ص ۹۷).
در آغاز دولت عباسیان طرابوزان ، از شهرهای آسیایی ترکیه ، از زمره واردکنندگان پارچه های پشمی از طریق تنگه بُسفُر بوده است (لسترنج ، ص ۱۴۵). از سده دهم ، قالیِ پشمی متعلق به مقبره شیخ صفی الدین در اردبیل (بافته شده در ۹۴۶، به دستور شاه طهماسب صفوی ) باقی مانده که در موزه ویکتوریا و آلبرت هال (لندن ) نگهداری می شود (دباغ عبداللهی ، ص ۱۹). از دوره صفوی تا قاجار، ترمه * های کشمیری که از پشم عالیِ بره های کشمیر بافته می شد، برای مصارف درباری به ایران وارد می شد (عناویان ، ص ۲۱؛ نیز رجوع کنید به ترمه ). در ایران کُرکِ بز (پشم نرمِ زیر موی بُز) را برای بافت شال و ترمه بکار می بردند. (وولف ، ص ۱۵۹؛ رجوع کنید به دهخدا، ذیل “کرک “). فلاندن می گوید که اغلب مردم ایران ، عبای سبکی روی دوش خود می اندازند که از پشم شتر به دست آمده است (ص ۲۵۴).
منسوجات و البسه پشمی در سرزمینهای مختلف اسلامی انواع و نامهای متعدد داشته است . در فرهنگ البسه مولانا نظام قاری نام پارچه ها و جامه های پشمی قدیمی بتفصیل آمده که “حواصیل ” (پوشاکی ضخیم و زمستانی ) و “گارس ” (پارچه ای برای کلاه ) از زمره این نامهاست (الوند، ص ۴۶ـ۵۳؛ نیز رجوع کنید به دُزی ، فرهنگ البسه مسلمانان ). یکی از منسوجات متداول در میان کوچ نشینان و نیمه کوچ نشینان ایران و برخی کشورهای اسلامی ، سیاه چادر ( رجوع کنید به چادرنشینی * ) است که آن را از پشم گوسفند می بافند اما چون پشم براحتی کِش می آید، آن را با مواد دیگری ، از جمله موی بُز، ترکیب می کنند تا فشرده و محکم شود (فیلبرگ ، ص ۲۰۰).
ارزش تجاری پشم ، پیش از هر چیز، براساس درجه ، رنگ ، طول و ظرافت رشته ها (الیاف ) تعیین می شود (دانشگر، ص ۱۱۳). در زمینه میزان تولید، کیفیت ، عرضه و تقاضای جهانی پشم و پارچه های پشمی ، اساسیترین عامل تعیین کننده وضع جغرافیایی است و بر همین پایه نیز معاملات تجاری این ماده خام و تولیدات مربوط به آن تحول می یابد. امروزه منسوجات پشمی بیشتر به فاستونی (برگرفته ا ز واژه روسی Boston ؛ دهخدا؛ معین ، ذیل همین واژه ) شهرت دارند و اگر با الیاف مصنوعی ترکیب شوند، آنها را نیمه فاستونی می نامند. از فاستونیها بیشتر برای دوخت لباسهای گرم ، همچون کت و مانتو و پالتو، استفاده می کنند (اخوی ، ص ۱۴، ۱۹۹ـ۲۰۱).
بنابه آمار سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۱ ش ، تولید الیاف پشم در ایران در برابر تولید الیاف مصنوعی کاهش داشته است ؛ تولید پشم از ۰۰۰ ، ۱۲ تُن در ۱۳۵۳ش به ۵۰۰ ، ۸ تُن در ۱۳۶۱ ش ؛ و تولید پارچه های پشمی از ۴ر۱۹ میلیون مترمربع در ۱۳۵۴ش به ۹ر۱۸ میلیون مترمربع در ۱۳۶۶ش کاهش یافته است (قره باغیان ، ص ۲۷ـ ۲۸). میزان پشم خام نیز نیازهای داخلی کشور را رفع نمی کند و هرساله کسری آن از کشورهای زلاند نو و استرالیا و پاکستان وارد می شود (دانشگر، ص ۱۱۳). کارخانه های تولید منسوجات پشمی در ایران ، در شهرهای یزد، رشت ، قم ، تهران ، مشهد، اصفهان ، باختران ، کرج و قائم شهر متمرکزند (قره باغیان ، ص ۳۴ـ ۳۵). تا پیش از انقلاب اسلامی در ایران (۱۳۵۷ ش )، انگلستان و آلمان و ایتالیا از مهمترین کشورهای صادرکننده پارچه های پشمی به ایران بودند، اما بتدریج کشورهای کره و ژاپن سهم بیشتری پیدا کردند و تا ۱۳۶۵ ش آلمان و انگلستان مجدداً از صادرکنندگان مهم این نوع منسوجات به ایران شدند (اخوی ، ص ۲۱۶(
پشم رشته هایی باریک و نرم که بر روی پوست حیواناتی مانند گوسفند و شتر می روید و در پارچه بافی و فرش بافی از آن استفاده می شود و معمولاً نوع غیرقابل رشتن آن برای تولید نمد به کار می رود. نوع پشم به روش پرورش جانور، فصل پشم چینی و شرایط آب وهوایی بستگی دارد. پشم از جهت ظرافت و ضخامت ، به سه دسته تقسیم می شود: ۱) پشمهای بسیار زِبر و شکننده (کمپ ) که بین ۱۰۰ تا ۲۵۰ میکرون ضخامت دارند. این پشمها را نمی توان ریسید و بافت (باربر، ص ۲۱)، اما می توان از آنها نخهای ضخیمی تهیه کرد که برای بافت قالی بهترین نوع نخ است ( رجوع کنید به دانشگر، ص ۱۱۳). ۲) رشته هایی با ضخامت ۵۰ تا ۱۰۰ میکرون که آنها را “مو” می نامند. اگر این رشته ها با پشمهای عالی (پشمهای با حداقل ضخامت ) ترکیب شوند، نرمتر و آسان بافت تر از کمپ می شوند (باربر، همانجا). ۳) رشته های ظریفتر که عالیترین نوع پشم اند و خود دو دسته اند: پشم متوسط ، که ضخامت آن بین ۳۰ تا حدود ۶۰ میکرون است ؛ پشم عالی ، که ضخامت آن از ۳۰ میکرون کمتر است و ضخامت مرغوبترین نوع آن گاه به ۶ میکرون می رسد (همانجا؛ بِرادی ، ص ۶۵۲ـ۶۵۳؛ قس بورله ، ص ۱۸ ـ ۱۹). پشم گوسفند، بسته به این که برکدام عضو آن روییده باشد، از لحاظ لطافت یکسان نیست ؛ پشم پهلوها بترتیب از پشم شکم ، پس گردن ، سر و پاچه گوسفند لطیفتر است .
یکی دیگر از معیارهای سنجش مرغوبیت پشم ، قابلیت ارتجاع و میزان نرمی آن است ؛ پشم زبر و ضخیم در اثر کشیدگی و فشار، بین ۴ تا ۷ سانتیمتر “طول ” می یابد، اما پشم عالی می تواند چند برابر آن کِش بیاید و فشار را تحمل کند. این ویژگی پشم در صنایع نساجی بسیار مؤثر است ، زیرا پارچه ها و پوشاکی که از پشمِ زبر و با خاصیّت ارتجاعیِ کم تولید می شوند پس از مدتی حالت نخستین خود را از دست می دهند و چروک می شوند و به اصطلاح “از ریخت می افتند” (باربر، ص ۲۱؛ کاشانیان ، ص ۵۴ ـ ۵۵) اما پشمهای عالی ــ که امروزه به پشم مرینو (مرینوس ) شهرت دارند و بیشتر در استرالیا به دست می آیند ــ پس از کِشش و فشار به ریخت اولیه خود بازمی گردند.
الیاف پشم از ماده “کراتین ” است و خاصیت اسیدی و بازی را توأمان دارد و اگرچه از نظر ساختار فیزیکی با مو تفاوتهایی دارد، از نظر شیمیایی با آن مشابهت دارد ( رجوع کنید به صفارزاده کرمانی ، ص ۲۹). تفاوت در استحکام و میزان کشش پشمها، به نوع فَلْسْهای موجود در آن بستگی دارد. فلسها سلولهایی شاخی هستند که غلاف پشم را برای محافظت الیاف در برابر عوامل طبیعی و بیرونی تشکیل می دهند. نام علمی این سلولها، کوتیکول است و به دلیل شباهت آنها به فلسهای ماهی ، اخیراً به سلولهای فلسی مشهور شده اند. فلسها در صاف یا مجعد بودن پشمها بسیار مؤثرند و معمولاً عالیترین نوع پشم ، مجعد است زیرا نسبت به پشم صاف فلسهای بیشتری دارد. فلس یکی از عوامل نرمی و ضخامت پشم نیز به شمار می آید. لبه آزاد فلسهای پشم مرغوب و تازه ــ برخلاف پشم کهنه و دباغی شده ــ دندانه دار است و این سبب می شود تا الیاف بخوبی درون یکدیگر داخل شده و حالت پفکی به خود بگیرند. این ویژگی سبب شده تا از پشم برای ساختن عایق در برابر سرما و گرما استفاده شود که یکی از مهمترین کارکردهای آن است . همین ویژگی باعث می شود که پشم وقتی خشک است به آسانی آب را جذب کند و هنگامی که رطوبت آن بالاست آب را از دست بدهد. همچنین موجب می شود تا سطح بیرونی الیاف ، خشنتر شود و مانع انعکاس کامل نور و درخشش تارها گردد (کاشانیان ، ص ۱ـ۲، ۶۸). پشم را براساس سن و جنس حیوان ، نوع پشم ، روش تهیه پشم ، فلس پشم و چگونگی پرورش جانور، نگهداری و اعمال مختلف بر روی پشم طبقه بندی می کنند؛ مثلاً این که آیا پشم ، پشم گوسفندِ یکساله است یا بیش از یکسال ، پشم بره است یا قوچ ، پشم کثیف و عرق دار است یا شسته شده ، پشم چیده شده است یا دباغی شده ، پشم شکم است یا دست و پا، و از این قبیل (بورله ، ص ۱۷۳ ـ ۱۷۸).
در ایران طبقه بندی خاصی از انواع پشم به وجود نیامده است و تنها براساس نامهای محلی ، از قبیل بلوچی ، کرمانی ، کردی ، ماکویی ، زل ، قره گل ، بختیاری و نائینی ، عرضه می شوند (کاشانیان ، ص ۱۷۹).
غیر از گوسفند و شتر و بز، از مویِ خرگوش ، گوزن ، یاک (نوعی گاومیش ) و سگ آبی هم برای مصارف خاص (اغلب تفنّنی و ذوقی ) به صورت خالص یا مخلوط با پشم گوسفند بهره می گیرند (بردی ، ص ۶۵۲؛ بورله ، ص ۱۳). پشم حیوانات زنده را ترجیحاً در فصل بهار می چینند تا کمترین زیان را برای حیوان داشته باشد و گفتنی است که چون پشم مادّه ارزشمندی است ، آن را از پوست حیوانات مرده نیز می چینند که از نظر فقهی پاک است . پشم پس از این که با قیچیهای مخصوص (روش سنّتی ) یا پشم چینهای خودکار ــ که ویژه کشورهای پرورش دهنده گوسفند است ــ چیده شد، به کارخانه های شانه زنی یا شستشوی پشم ، و سرانجام به کارخانه های ریسندگی منتقل می شود و به منظور زدودن چربیها و گردوغبار و دیگر آلودگیهای آن شانه یا شسته می شود. معمولاً برای پشمهای عالی از روش شستشو با صابون یا قلیا، و برای پشمهایی که مصارف نمدی دارند، و به پشمهای کارد شده نیز مشهورند، از روش شانه زدن استفاده می کنند (عناویان ، ص ۳). سپس پشم را در کارخانه های ریسندگی (در روش سنّتی : به وسیله دوک ) می ریسند (بورله ، ص ۱۱۵). رنگ پشم گوسفندها سفید، زرد (مایل به سفید)، قهوه ای ، خاکستری و سیاه است . پشمهای زرد را ــ که بیشتر پشمها به این رنگ است ــ با اکسیده کردن و احیا و یا ترکیبی از هر دو روش ، در مراحل مختلف سفید می کنند (همان ، ص ۸۹ ـ ۹۰؛ درباره آماده سازی و رنگرزی پشم رجوع کنید به سُهی زاده ابیانه ، ص ۱۰۸ ـ ۱۱۴؛ نیز رجوع کنید به عناویان ، ص ۴ ـ ۱۹). در گذشته پشم سفید، به لحاظ بالا بودن درجه رنگ پذیری ، متقاضی فراوانی داشت (عناویان ، ص ۳؛ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به دانشگر، ص ۱۱۲ ـ ۱۲۱)، اما امروزه با تحولاتی که در صنعت رنگرزی رخ داده است ، این نوع اولویتها وجود ندارد